eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.6هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❕ادامه 👇👇👇 👌و چيزى كه پيامبر از آن بيم داشت عكس العملهايى بود كه انتظار مى رفت در مقابل شكستن اين سنت جاهلى و همچنين ازدواج با زنى كه در شأن پيامبر نبود نشان دهند؛ ترس تا زمانى بود كه فرمان قطعى الهى صادر نشده بود؛ ولى هنگامى كه فرمان قطعى صادر شد كه تو وظيفه دارى با آن زن مطلقه ازدواج كنى و هر دو سنت غلط را درهم بشكنى و حتى صيغه اين عقد را خداوند جارى كرد همانگونه كه در متن قرآن آمده است زوَّجْنَاكَها از آن پس پيامبر هيچگونه ترس و ترديدى در اين مسأله به خود راه نداد. 📚پیام قرآن ج7 ص152 ❕داستان ازدواج پيامبر اسلام با زينب با تمام صراحتى كه قرآن در اين مساله و هدف اين ازدواج به خرج داده و آن را شكستن يك سنت جاهلى در ارتباط با ازدواج با همسر مطلقه فرزند خوانده معرفى كرده باز مورد بهره بردارى سوء جمعى از اسلام گرديده است، آنها خواسته اند از آن يك داستان عشقى بسازند كه ساحت قدس پيامبر را با آن آلوده كنند و احاديث مشكوك و يا مجعولى را در اين زمينه دستاويز قرار داده اند. 👌از جمله اينكه نوشته اند هنگامى كه پيامبر براى حالپرسى زيد به خانه او آمد همين كه در را گشود به جمال زينب افتاد، و گفت: " سبحان اللَّه خالق النور تبارك اللَّه احسن الخالقين"!:" منزه است خداوندى كه خالق نور است و جاويد و پر بركت است خدايى كه احسن الخالقين مىباشد"! و اين جمله را دليلى بر علاقه پيامبر به زينب گرفته اند. 👌در حالى كه شواهد روشنى قطع نظر از مساله نبوت و عصمت در دست است كه اين ها را تكذيب مى كند. 1⃣زينب دختر عمه پيامبر بود و در محيط خانوادگى تقريبا با او بزرگ شده بود، پيامبر شخصا او را براى زيد خواستگارى كرد، و اگر زينب جمال فوق العاده اى داشت و فرضا جمال او جلب توجه حضرت را كرده بود نه جمالش امر مخفى بود و نه ازدواج با او قبل از اين ماجرا مشكلى داشت، بلكه با توجه به اينكه زينب هيچگونه تمايلى براى ازدواج با زيد نشان نمى داد بلكه مخالفت خود را صريحا، بيان كرد، و ترجيح مى داد همسر پيامبر شود بطورى كه وقتى پيامبر به خواستگارى او براى زيد رفت خوشحال شد زيرا تصور مى كرد پيامبر او را براى خود خواستگارى مى كند، اما بعدا با نزول آيه قرآن و امر به تسليم در برابر فرمان خدا و پيامبر تن به ازدواج با زيد داد. ❕با اين مقدمات چه جاى اين توهم كه او از چگونگى زينب با خبر نباشد؟ و چه جاى اين توهم كه ازدواج با او را داشته باشد و نتواند اقدام كند؟ 2⃣ هنگامى كه زيد براى طلاق دادن همسرش زينب به پيامبر مراجعه مى نمايد حضرت بارها او را نصيحت مى كند و مانع اين طلاق مى شود، اين خود شاهد ديگرى بر آن افسانه ها است. 3⃣ قرآن با صراحت هدف اين ازدواج را بيان كرده تا جايى براى گفتگوهاى ديگر نباشد. ❕آرى اگر پيامبر هرگز زينب را نديده بود و نشناخته بود و هرگز زينب تمايل با ازدواج او نداشت و زيد نيز حاضر به طلاق دادن او نبود (قطع نظر از مسئله نبوت و عصمت) جاى اين گفتگو و بود، ولى با توجه به نفى همه اين شرائط، ساختگى بودن اين افسانه ها روشن مى شود. 👌به علاوه تاريخ زندگى پيامبر به هيچ وجه نشان نمى دهد كه او علاقه و تمايل خاصى نسبت به زينب داشت، بلكه همچون ساير همسران بلكه شايد از جهاتى كمتر از بعضى پيامبر بوده، و اين خود شاهد تاريخى ديگرى بر نفى آن افسانه ها است. ❕ آخرين سخنى كه در اينجا اشاره به آن را لازم مى دانيم اينكه ممكن است كسى بگويد شكستن چنين سنت غلطى لازم بود اما چه ضرورتى داشت كه شخص پيامبر اقدام به سنت شكنى كند، مى توانست مساله را به صورت يك قانون بيان نمايد و ديگران را تشويق به گرفتن همسر مطلقه پسر خوانده خود كند. 👌ولى بايد توجه داشت گاهى يك جاهلى و غلط مخصوصا مربوط به ازدواج با افرادى كه دون شان انسان از نظر ظاهرى هستند با سخن امكان پذير نيست، و مردم مى گويند اگر اين كار خوب بود چرا خود او انجام نداد،؟ چرا او با همسر برده آزاد شدهاى ازدواج نكرد؟! چرا او با همسر مطلقه فرزندخواندهاش عقد همسرى نبست؟ ❕در اينگونه موارد يك نمونه عملى به همه اين چراها پايان مى دهد. و بطور قاطع آن سنت غلط شكسته مى شود. گذشته از اينكه نفس اين عمل يك نوع ايثار و فداكارى بود. 📚تفسیر نمونه ج17 ص325 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❕ادامه 👇👇👇 👌و چيزى كه پيامبر از آن بيم داشت عكس العملهايى بود كه انتظار مى رفت در مقابل شكستن اين سنت جاهلى و همچنين ازدواج با زنى كه در شأن پيامبر نبود نشان دهند؛ ترس تا زمانى بود كه فرمان قطعى الهى صادر نشده بود؛ ولى هنگامى كه فرمان قطعى صادر شد كه تو وظيفه دارى با آن زن مطلقه ازدواج كنى و هر دو سنت غلط را درهم بشكنى و حتى صيغه اين عقد را خداوند جارى كرد همانگونه كه در متن قرآن آمده است زوَّجْنَاكَها از آن پس پيامبر هيچگونه ترس و ترديدى در اين مسأله به خود راه نداد. 📚پیام قرآن ج7 ص152 ❕داستان ازدواج پيامبر اسلام با زينب با تمام صراحتى كه قرآن در اين مساله و هدف اين ازدواج به خرج داده و آن را شكستن يك سنت جاهلى در ارتباط با ازدواج با همسر مطلقه فرزند خوانده معرفى كرده باز مورد بهره بردارى سوء جمعى از اسلام گرديده است، آنها خواسته اند از آن يك داستان عشقى بسازند كه ساحت قدس پيامبر را با آن آلوده كنند و احاديث مشكوك و يا مجعولى را در اين زمينه دستاويز قرار داده اند. 👌از جمله اينكه نوشته اند هنگامى كه پيامبر براى حالپرسى زيد به خانه او آمد همين كه در را گشود به جمال زينب افتاد، و گفت: " سبحان اللَّه خالق النور تبارك اللَّه احسن الخالقين"!:" منزه است خداوندى كه خالق نور است و جاويد و پر بركت است خدايى كه احسن الخالقين مىباشد"! و اين جمله را دليلى بر علاقه پيامبر به زينب گرفته اند. 👌در حالى كه شواهد روشنى قطع نظر از مساله نبوت و عصمت در دست است كه اين ها را تكذيب مى كند. 1⃣زينب دختر عمه پيامبر بود و در محيط خانوادگى تقريبا با او بزرگ شده بود، پيامبر شخصا او را براى زيد خواستگارى كرد، و اگر زينب جمال فوق العاده اى داشت و فرضا جمال او جلب توجه حضرت را كرده بود نه جمالش امر مخفى بود و نه ازدواج با او قبل از اين ماجرا مشكلى داشت، بلكه با توجه به اينكه زينب هيچگونه تمايلى براى ازدواج با زيد نشان نمى داد بلكه مخالفت خود را صريحا، بيان كرد، و ترجيح مى داد همسر پيامبر شود بطورى كه وقتى پيامبر به خواستگارى او براى زيد رفت خوشحال شد زيرا تصور مى كرد پيامبر او را براى خود خواستگارى مى كند، اما بعدا با نزول آيه قرآن و امر به تسليم در برابر فرمان خدا و پيامبر تن به ازدواج با زيد داد. ❕با اين مقدمات چه جاى اين توهم كه او از چگونگى زينب با خبر نباشد؟ و چه جاى اين توهم كه ازدواج با او را داشته باشد و نتواند اقدام كند؟ 2⃣ هنگامى كه زيد براى طلاق دادن همسرش زينب به پيامبر مراجعه مى نمايد حضرت بارها او را نصيحت مى كند و مانع اين طلاق مى شود، اين خود شاهد ديگرى بر آن افسانه ها است. 3⃣ قرآن با صراحت هدف اين ازدواج را بيان كرده تا جايى براى گفتگوهاى ديگر نباشد. ❕آرى اگر پيامبر هرگز زينب را نديده بود و نشناخته بود و هرگز زينب تمايل با ازدواج او نداشت و زيد نيز حاضر به طلاق دادن او نبود (قطع نظر از مسئله نبوت و عصمت) جاى اين گفتگو و بود، ولى با توجه به نفى همه اين شرائط، ساختگى بودن اين افسانه ها روشن مى شود. 👌به علاوه تاريخ زندگى پيامبر به هيچ وجه نشان نمى دهد كه او علاقه و تمايل خاصى نسبت به زينب داشت، بلكه همچون ساير همسران بلكه شايد از جهاتى كمتر از بعضى پيامبر بوده، و اين خود شاهد تاريخى ديگرى بر نفى آن افسانه ها است. ❕ آخرين سخنى كه در اينجا اشاره به آن را لازم مى دانيم اينكه ممكن است كسى بگويد شكستن چنين سنت غلطى لازم بود اما چه ضرورتى داشت كه شخص پيامبر اقدام به سنت شكنى كند، مى توانست مساله را به صورت يك قانون بيان نمايد و ديگران را تشويق به گرفتن همسر مطلقه پسر خوانده خود كند. 👌ولى بايد توجه داشت گاهى يك جاهلى و غلط مخصوصا مربوط به ازدواج با افرادى كه دون شان انسان از نظر ظاهرى هستند با سخن امكان پذير نيست، و مردم مى گويند اگر اين كار خوب بود چرا خود او انجام نداد،؟ چرا او با همسر برده آزاد شدهاى ازدواج نكرد؟! چرا او با همسر مطلقه فرزندخواندهاش عقد همسرى نبست؟ ❕در اينگونه موارد يك نمونه عملى به همه اين چراها پايان مى دهد. و بطور قاطع آن سنت غلط شكسته مى شود. گذشته از اينكه نفس اين عمل يك نوع ايثار و فداكارى بود. 📚تفسیر نمونه ج17 ص325 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔برخی می گویند در روایات شیعه سندی دال بر تولد امام زمان علیه السلام وجود ندارد و تولد این امام ای بیش نیست ❕خواستم در این رابطه توضیح بدهید ❗️❗️ 💠💠 👌براستی چگونه کسی می تواند منکر تولد امام زمان علیه السلام شود در حالی که صدها سند بر این در کتب و روایات ما نقل شده است که قابل انکار نمی باشد . ❕شیخ طوسی از ، دختر امام جواد عليه السلام نقل می کند که می گوید ؛ 👌 « ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) نيمه شعبان سال 255 در پى من فرستاد و فرمود: «اى عمّه! امشب، افطارت را نزد من باش كه خداى عز و جل تو را با [تولّد] ولى و حجّتش بر خلقش مى كند. او جانشينم پس از من است». 💠از اين خبر، خوشحالى فراوانى به من دست داد. بلافاصله لباس به تن كردم و همان لحظه بيرون آمدم و خود را به ابو محمّد (امام عسكرى) رساندم.‌... ❕من حاضر و ناظر بودم كه از او ولىّ خدا- كه درودهاى خدا بر او باد- با سجده گاههايش به زمين آمد و من هم شانه هايش را گرفتم و او را در دامانم نشاندم. پاكيزه بود و همه كارهايش به انجام رسيده بود. ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) مرا صدا زد و فرمود: «اى عمّه! بشتاب و پسرم را برايم بياور». او را نزد ايشان بردم. وى را گرفت و زبانش را بيرون آورد و بر دو چشمان او ماليد و او چشمانش را گشود. سپس زبانش را در دهانش كرد و كام او را برداشت و همين گونه به گوشهايش كرد و آن گاه او را روى كف دست چپش نشاند و ولىّ خدا نشست. آن گاه دست بر سرش كشيد و به او فرمود: «پسر عزيزم! به قدرت خدا سخن بگو ...» 📚الغیبه طوسی ص 234_ بحار الانوار ج 51 ص 17_ اعلام الوری ج 2 ص 214_ و ... ❕در نقل آمده است ؛ «هنگامى كه صاحب الزمان از دل مادرش بيرون آمد، بر زانوانش نشست و دو انگشت اشاره اش را راست گرفت و سپس عطسه كرد و فرمود ؛ «ستايش، ويژه خداى جهانيان است. خدايا! بر سَرورمان محمّد و خاندان او درود فرست! بنده اى ياد كننده خدا نه مغرور و نه متكبّر» و سپس فرمود: «ستمكاران پنداشتند كه حجّت خدا از ميان رفته است. اگر به ما اجازه داده مى شد، ترديد از مى رفت». 📚کمال الدین یک جلدی ص 430_ الغیبه طوسی ص 244_ اعلام الوری ج 2 ص 217 ❕ابی هاشم جعفری به امام عسکری عرضه داشت « جلالت شما مرا مانع شده تا مساله ای را از شما سوال کنم آیا برای شما فرزندی است ؟ امام علیه السلام فرمود: آری ،راوی گفت : اگر حادثه ای برای شما اتفاق افتاد کجا از او سوال کنم فرمود: در مدینه» 📚الکافی ج 1 ص328 👌احمد بن می گوید : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری به دستم رسید که در ان نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان می کند که میتواند مرا بدون جانشین بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است آن گاه می گوید : فرزندی برای ان حضرت در سال 255 شد که اسم ایشان را محمد گذاشت » 📚کافی ج1 ص328 ❕عمرو می گوید: «امام عسکری فرزندش را به من نشان داد و گفت این امام شما پس از من است» 📚الکافی ج1 ص328 👌معاوية بن حكيم و محمّد بن ايوب بن نوح و محمّد بن عثمان عمرى مى گويند ؛ ❕«امام عسكرى عليه السّلام در منزل خود فرزندش را بر ما كه چهل نفر بوديم عرضه داشت و فرمود: اين امام شما بعد از من و من بر شماست، او را اطاعت كنيد و بعد از من متفرّق نشويد ...». 📚کمال الدین ج2 ص 435_ الغیبه طوسی ص 357 💠روایات تولد امام زمان علیه السلام بسیار فراتر از این مقدار است که می توانید انبوه این روایات را از منابع مختلف و معتبر شیعه در آدرس های زیر مشاهده کنید ؛ 📚الکافی ج 1 ص 514 به بعد _ کمال الدین ج 2 ص 429 به بعد _ بحار الانوار ج 51 ص 150 به بعد و ج51 ابواب 1_ 18_ 19 و ..._ منتخب الاثر ج 1 ص 367 به بعد ❕ممکن است برخی به که ارائه شد اشکال سندی بگیرند ، این افراد توجه ندارند که بر اساس مبنای صحیح و مورد اتفاق بزرگان شیعه که معروف است به مبنای « موثوق الصدوری » در صحت روایات ، تمام روایات مذکور که در کتب معتبر آمده است صحیح و قابل اعتمادند چرا که کثرت نقل و قرائن فراوان دیگری بر آنها گواهی می دهد و ضعف سند سبب سلب نمی شود که جهت آگاهی زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043 ❕از این گذشته ما قبلا و قطعی بودن روایات وجود امام زمان علیه السلام را ثابت کرده ایم ، با اثبات تواتر جایی برای تردید در این مساله باقی نمی ماند . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3231 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5429 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔برخی می گویند در روایات شیعه سندی دال بر تولد امام زمان علیه السلام وجود ندارد و تولد این امام ای بیش نیست ❕خواستم در این رابطه توضیح بدهید ❗️❗️ 💠💠 👌براستی چگونه کسی می تواند منکر تولد امام زمان علیه السلام شود در حالی که صدها سند بر این در کتب و روایات ما نقل شده است که قابل انکار نمی باشد . ❕شیخ طوسی از ، دختر امام جواد عليه السلام نقل می کند که می گوید ؛ 👌 « ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) نيمه شعبان سال 255 در پى من فرستاد و فرمود: «اى عمّه! امشب، افطارت را نزد من باش كه خداى عز و جل تو را با [تولّد] ولى و حجّتش بر خلقش ‏حال مى ‏كند. او جانشينم پس از من است». 💠از اين خبر، خوش‏حالى فراوانى به من دست داد. بلافاصله لباس به تن كردم و همان لحظه بيرون آمدم و خود را به ابو محمّد (امام عسكرى) رساندم.‌... ❕من حاضر و ناظر بودم كه از او ولىّ خدا- كه درودهاى خدا بر او باد- با سجده ‏گاه‏هايش به زمين آمد و من هم شانه ‏هايش را گرفتم و او را در دامانم نشاندم. پاكيزه بود و همه كارهايش به انجام رسيده بود. ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) مرا صدا زد و فرمود: «اى عمّه! بشتاب و پسرم را برايم بياور». او را نزد ايشان بردم. وى را گرفت و زبانش را بيرون آورد و بر دو چشمان او ماليد و او چشمانش را گشود. سپس زبانش را در دهانش كرد و كام او را برداشت و همين گونه به گوش‏هايش كرد و آن گاه او را روى كف دست چپش نشاند و ولىّ خدا نشست. آن گاه دست بر سرش كشيد و به او فرمود: «پسر عزيزم! به قدرت خدا سخن بگو ...» 📚الغیبه طوسی ص 234_ بحار الانوار ج 51 ص 17_ اعلام الوری ج 2 ص 214_ و ... ❕در نقل آمده است ؛ «هنگامى كه صاحب الزمان از دل مادرش بيرون آمد، بر زانوانش نشست و دو انگشت اشاره‏ اش را راست گرفت و سپس عطسه كرد و فرمود ؛ «ستايش، ويژه خداى جهانيان است. خدايا! بر سَرورمان محمّد و خاندان او درود فرست! بنده ‏اى ياد كننده خدا نه مغرور و نه متكبّر» و سپس فرمود: «ستمكاران پنداشتند كه حجّت خدا از ميان رفته است. اگر به ما اجازه داده مى‏ شد، ترديد از مى‏ رفت». 📚کمال الدین یک جلدی ص 430_ الغیبه طوسی ص 244_ اعلام الوری ج 2 ص 217 ❕ابی هاشم جعفری به امام عسکری عرضه داشت « جلالت شما مرا مانع شده تا مساله ای را از شما سوال کنم آیا برای شما فرزندی است ؟ امام علیه السلام فرمود: آری ،راوی گفت : اگر حادثه ای برای شما اتفاق افتاد کجا از او سوال کنم فرمود: در مدینه» 📚الکافی ج 1 ص328 👌احمد بن می گوید : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری به دستم رسید که در ان نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان می کند که میتواند مرا بدون جانشین بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است آن گاه می گوید : فرزندی برای ان حضرت در سال 255 شد که اسم ایشان را محمد گذاشت » 📚کافی ج1 ص328 ❕عمرو می گوید: «امام عسکری فرزندش را به من نشان داد و گفت این امام شما پس از من است» 📚الکافی ج1 ص328 👌معاوية بن حكيم و محمّد بن ايوب بن نوح و محمّد بن عثمان عمرى مى‏ گويند ؛ ❕«امام عسكرى عليه السّلام در منزل خود فرزندش را بر ما كه چهل نفر بوديم عرضه داشت و فرمود: اين امام شما بعد از من و من بر شماست، او را اطاعت كنيد و بعد از من متفرّق نشويد ...». 📚کمال الدین ج2 ص 435_ الغیبه طوسی ص 357 💠روایات تولد امام زمان علیه السلام بسیار فراتر از این مقدار است که می توانید انبوه این روایات را از منابع مختلف و معتبر شیعه در آدرس های زیر مشاهده کنید ؛ 📚الکافی ج 1 ص 514 به بعد _ کمال الدین ج 2 ص 429 به بعد _ بحار الانوار ج 51 ص 150 به بعد و ج51 ابواب 1_ 18_ 19 و ..._ منتخب الاثر ج 1 ص 367 به بعد ❕ممکن است برخی به که ارائه شد اشکال سندی بگیرند ، این افراد توجه ندارند که بر اساس مبنای صحیح و مورد اتفاق بزرگان شیعه که معروف است به مبنای « موثوق الصدوری » در صحت روایات ، تمام روایات مذکور که در کتب معتبر آمده است صحیح و قابل اعتمادند چرا که کثرت نقل و قرائن فراوان دیگری بر آنها گواهی می دهد و ضعف سند سبب سلب نمی شود که جهت آگاهی زیر را مطالعه فرمایید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2475 ❕ضمنا ما قبلا و قطعی بودن روایات وجود امام زمان علیه السلام را ثابت کرده ایم ، با اثبات تواتر جایی برای تردید در این مساله باقی نمی ماند . 🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2617 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1497 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman