#مادر_امام_زمان_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔در باره مادر امام زمان {عج} طبق احادیث شیعه و سنی و تاریخ معلومات بدهید که
1_ نام مادر امام زمان (عج) چیست ؟
2_ آیا از نسل عیسی (ع) است ؟
3_ چگونه به عراق رسید ؟
و خلاصه این که یک جواب قانع کننده در باره مادر امام زمان (عج) بدهید از من چند تن از وهابیت و ضد دین ها سوال کرده اند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕بشر بن سلیمان نخاس که یکی از موالیان امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بوده است می گوید ؛
🔸يك شب كه در سامرّا در خانه خود بودم و پاسى از شب گذشته بود، كسى درِ خانه را كوفت. شتابان به پشت در آمدم. ديدم كافور خادم، فرستاده امام هادى عليه السلام، است كه مرا به نزد او فرا مى خواند. لباس پوشيدم و بر ايشان وارد شدم. ديدم با فرزندش ابو محمّد و خواهرش حكيمه از پس پرده گفتگو مىكند. چون نشستم، فرمود: «اى بِشر! تو از فرزندان انصارى و ولايت ائمّه عليهم السلام، پشت در پشت، در ميان شما بوده است و شما مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد. من مىخواهم تو را به فضيلتى آراسته سازم كه با آن بر ساير شيعيان، در موالات ما سبقت بجويى. تو را از سرّى باخبر مىكنم و براى خريد كنيزى گسيل مىدارم».
❕آن گاه نامه اى به خط و زبان رومى نوشت و آن را در پيچيد و به خاتم خود، ممهور ساخت و دستمال زردرنگى را كه در آن دويست و بيست دينار بود، بيرون آورد و فرمود: «اين را بگير و به بغداد برو و ظهر فلان روز در معبر نهر فرات، حاضر شو. چون قايق هاى اسيران رسيدند و كنيزان، آشكار گشتند، جمعى از وكيلانِ فرماندهان بنى عبّاس و خريداران و جوانان عراقى دور آنها را مىگيرند. چون چنين ديدى، سراسر روز، شخصى به نام عمر بن يزيد نخّاس (برده فروش) را زير نظر بگير، تا اين كه كنيزى را كه صفتش چنين و چنان است و دو تكّه پارچه حرير در بر دارد، براى فروش عرضه بدارد. آن كنيز از گشودن رو و لمس شدن توسّط خريداران و اطاعت آنان سر باز مىزند. تو به آن مكاشف (بازكننده روى كنيزان) مهلت بده و تأمّلى كن تا برده فروش، آن كنيز را بزند و او به زبان رومى ناله و زارى كند و بدان كه مى گويد: : وا هتک ستراه » واى از هتك ستر ( و پوشش ظاهری) من ( به دست تو ) يكى از خريداران مىگويد: من او را سيصد دينار خواهم خريد كه عفاف او موجب مزيد رغبت من شده است، و او به زبان عربى مىگويد: اگر در لباس سليمان و كرسى سلطنت او جلوه كنى، در تو رغبتى ندارم. اموالت را بيهوده خرج مكن!
❕برده فروش مىگويد: چاره چيست؟ گريزى از فروش تو نيست.
آن كنيز مىگويد: چرا شتاب مىكنى؟ بايد خريدارى باشد كه دلم به امانت و ديانت او اطمينان يابد . در اين هنگام برخيز و به نزد عمر بن يزيد نخّاس برو و بگو: من نامه اى سربسته از يكى از اشراف دارم كه آن را به زبان و خطّ رومى نوشته و كرامت و وفا و بزرگوارى و سخاوت خود را در آن توصيف كرده است. نامه را به آن كنيز بده تا در خُلق و خوى صاحب خود تأمّل كند. اگر به او مايل شد و بدان رضا داد، من وكيل آن شخص هستم تا اين كنيز را از تو براى وى خريدارى كنم.
بشر بن سليمان نخّاس گفت: همه دستورهاى مولاى خود، امام هادى عليه السلام، را در باره خريد آن كنيز به جاى آوردم و چون در نامه نگريست، به سختى گريست و به عمر بن يزيد نخّاس گفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش! و با تأكيد، سوگند بر زبان جارى كرد كه اگر او را به صاحب نامه نفروشد، خود را خواهد كشت. در باره بهاى آن كنيز گفتگو كردم تا آن كه بر همان مقدارى كه مولايم در دستمال زردرنگ همراهم كرده بود، توافق كرديم و دينارها را از من گرفت و من هم كنيز را خندان و شادان تحويل گرفتم و به حجره اى كه در بغداد داشتم، آمديم.
👌در ادامه داستان آمده است که کنیز مذکور ، داستان خود را برای خریدار مامور امام هادی شرح می دهد که دختر پسر قیصر روم بوده است که مادرش از فرزندان حواریان و منسوب به شمعون وصی حضرت عیسی بوده است . در خواب پیامبر اسلام و حضرت عیسی و امام عسکری را دیده است ، پیامبر او را برای امام عسکری خواستگاری می کند ، در مرحله دیگری با خواب دیدن حضرت فاطمه و مریم مسلمان می شود و برای رسیدن به امام عسکری خودش را در سپاه رومیان قرار می دهد ، سپاه رومیان در نبرد با مسلمانان شکست می خورند و او به اسارت در می آید ، و به بازار برده فروشان برده می شود ، وکیل امام هادی علیه السلام او را می خرید و به نزد امام هادی علیه السلام می رود ، پس از مدتی به ازدواج امام عسکری علیه السلام در می آید ؛
📚کمال الدین یک جلدی ، ص 417_ الغیبه طوسی ص 208 _ دلائل الامامه ص 489 _ بحار الانوار ج 51 ص 10
🔸ادامه 👇
@Rahnamye_Behesht
#مادر_امام_زمان_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔در باره مادر امام زمان {عج} طبق احادیث شیعه و سنی و تاریخ معلومات بدهید که
1_ نام مادر امام زمان (عج) چیست ؟
2_ آیا از نسل عیسی (ع) است ؟
3_ چگونه به عراق رسید ؟
و خلاصه این که یک جواب قانع کننده در باره مادر امام زمان (عج) بدهید از من چند تن از وهابیت و ضد دین ها سوال کرده اند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕بشر بن سلیمان نخاس که یکی از موالیان امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بوده است می گوید ؛
🔸يك شب كه در سامرّا در خانه خود بودم و پاسى از شب گذشته بود، كسى درِ خانه را كوفت. شتابان به پشت در آمدم. ديدم كافور خادم، فرستاده امام هادى عليه السلام، است كه مرا به نزد او فرا مى خواند. لباس پوشيدم و بر ايشان وارد شدم. ديدم با فرزندش ابو محمّد و خواهرش حكيمه از پس پرده گفتگو مىكند. چون نشستم، فرمود: «اى بِشر! تو از فرزندان انصارى و ولايت ائمّه عليهم السلام، پشت در پشت، در ميان شما بوده است و شما مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد. من مىخواهم تو را به فضيلتى آراسته سازم كه با آن بر ساير شيعيان، در موالات ما سبقت بجويى. تو را از سرّى باخبر مىكنم و براى خريد كنيزى گسيل مىدارم».
❕آن گاه نامه اى به خط و زبان رومى نوشت و آن را در پيچيد و به خاتم خود، ممهور ساخت و دستمال زردرنگى را كه در آن دويست و بيست دينار بود، بيرون آورد و فرمود: «اين را بگير و به بغداد برو و ظهر فلان روز در معبر نهر فرات، حاضر شو. چون قايق هاى اسيران رسيدند و كنيزان، آشكار گشتند، جمعى از وكيلانِ فرماندهان بنى عبّاس و خريداران و جوانان عراقى دور آنها را مىگيرند. چون چنين ديدى، سراسر روز، شخصى به نام عمر بن يزيد نخّاس (برده فروش) را زير نظر بگير، تا اين كه كنيزى را كه صفتش چنين و چنان است و دو تكّه پارچه حرير در بر دارد، براى فروش عرضه بدارد. آن كنيز از گشودن رو و لمس شدن توسّط خريداران و اطاعت آنان سر باز مىزند. تو به آن مكاشف (بازكننده روى كنيزان) مهلت بده و تأمّلى كن تا برده فروش، آن كنيز را بزند و او به زبان رومى ناله و زارى كند و بدان كه مى گويد: : وا هتک ستراه » واى از هتك ستر ( و پوشش ظاهری) من ( به دست تو ) يكى از خريداران مىگويد: من او را سيصد دينار خواهم خريد كه عفاف او موجب مزيد رغبت من شده است، و او به زبان عربى مىگويد: اگر در لباس سليمان و كرسى سلطنت او جلوه كنى، در تو رغبتى ندارم. اموالت را بيهوده خرج مكن!
❕برده فروش مىگويد: چاره چيست؟ گريزى از فروش تو نيست.
آن كنيز مىگويد: چرا شتاب مىكنى؟ بايد خريدارى باشد كه دلم به امانت و ديانت او اطمينان يابد . در اين هنگام برخيز و به نزد عمر بن يزيد نخّاس برو و بگو: من نامه اى سربسته از يكى از اشراف دارم كه آن را به زبان و خطّ رومى نوشته و كرامت و وفا و بزرگوارى و سخاوت خود را در آن توصيف كرده است. نامه را به آن كنيز بده تا در خُلق و خوى صاحب خود تأمّل كند. اگر به او مايل شد و بدان رضا داد، من وكيل آن شخص هستم تا اين كنيز را از تو براى وى خريدارى كنم.
بشر بن سليمان نخّاس گفت: همه دستورهاى مولاى خود، امام هادى عليه السلام، را در باره خريد آن كنيز به جاى آوردم و چون در نامه نگريست، به سختى گريست و به عمر بن يزيد نخّاس گفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش! و با تأكيد، سوگند بر زبان جارى كرد كه اگر او را به صاحب نامه نفروشد، خود را خواهد كشت. در باره بهاى آن كنيز گفتگو كردم تا آن كه بر همان مقدارى كه مولايم در دستمال زردرنگ همراهم كرده بود، توافق كرديم و دينارها را از من گرفت و من هم كنيز را خندان و شادان تحويل گرفتم و به حجره اى كه در بغداد داشتم، آمديم.
👌در ادامه داستان آمده است که کنیز مذکور ، داستان خود را برای خریدار مامور امام هادی شرح می دهد که دختر پسر قیصر روم بوده است که مادرش از فرزندان حواریان و منسوب به شمعون وصی حضرت عیسی بوده است . در خواب پیامبر اسلام و حضرت عیسی و امام عسکری را دیده است ، پیامبر او را برای امام عسکری خواستگاری می کند ، در مرحله دیگری با خواب دیدن حضرت فاطمه و مریم مسلمان می شود و برای رسیدن به امام عسکری خودش را در سپاه رومیان قرار می دهد ، سپاه رومیان در نبرد با مسلمانان شکست می خورند و او به اسارت در می آید ، و به بازار برده فروشان برده می شود ، وکیل امام هادی علیه السلام او را می خرید و به نزد امام هادی علیه السلام می رود ، پس از مدتی به ازدواج امام عسکری علیه السلام در می آید ؛
📚کمال الدین یک جلدی ، ص 417_ الغیبه طوسی ص 208 _ دلائل الامامه ص 489 _ بحار الانوار ج 51 ص 10
🔸ادامه 👇
@Rahnamye_Behesht