#دستور_یزید_به_قتل_امام_حسین_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد دستور یزید به قتل امام حسین که وهابیون منکر هستند اسناد تاریخی ارائه کنید ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌ما در گذشته در این رابطه اسنادی از منابع اهلسنت ارائه دادیم که در ذیل می توانید بخوانید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4761
👌و گفتیم از نظر ، روایات شیعه این قضیه مسلم است که یزید ، عامل اصلی قتل امام حسین علیه السلام است و بالغ بر صدها روایت و نص قطعی از کتب معتبر و مورد استناد در این رابطه داریم که می توانید با مطالعه ابواب متعدد کتاب شریف بحار الانوار ، این روایات را ببینید ؛
📚بحار الانوار ج 44 ص 310 _ باب 37 _ ج 45 ص 1 بقیه الباب 37 _ ص 107 باب 39 _ ص 300 باب 46 _ ص 323 باب 47
❕هم اینک اسناد بیشتری از کتب اهلسنت ارائه می دهیم ، اگر چه ذکر همه اسناد بحث را به درازا می کشاند ، اما به برخی اشاره می کنیم ؛
1⃣یزید در اولین قدم در جهت مقابله با امام حسین علیه السلام ، دستور قتل مسلم بن عقیل را صادر کرد و به عبید الله چنین نوشت ؛
« مسلم را دنبال کن و اگر به او دسترسی یافتی او را به قتل برسان »
📚 تاریخ طبری ج 4 ص 258 _ کامل ابن اثیر ج 3 ص 268 _ البدایه و النهایه ج 8 ص 164
❕ابن در حالی است که مسلم بن عقیل به عنوان پیک و فرستاده امام حسین علیه السلام به کوفه آمده بود تا مردم را از حرکت امام علیه السلام به کوفه مطّلع سازد.
2⃣یعقوبی در تاریخ خود مینویسد ؛
«یزید در نامه ای به ولید بن عقبة بن ابی سفیان عامل و والی خود در مدینه چنین نوشت ، هرگاه نامه من به دستت رسید، حسین بن علی و عبداللَّه بن زبیر را احضار کن و از آن دو برای من بیعت بگیر، و در صورتی که امتناع کردند گردن آن دو را بزن و سرهایشان را نزد من بفرست … ».
📚تاریخ یعقوبی، ج 2 ص 241 _ الفتوح، ج 5 ص 10_11
3⃣یا در نقل دیگر آمده است که به ولید بن عقبه در نامه ای دیگر چنین نوشت ؛
❕«هر گاه نامه من به دست تو رسید بیعت مجدّدی از اهل مدینه با تأکیدی از جانب تو بر آنان بگیر. و عبداللَّه بن زبیر را رها کن، زیرا تا او زنده است از دست ما نمی تواند فرار کند، ولی همراه جوابی که برای من میفرستی باید سر حسین بن علی باشد! اگر چنین کردی برای تو اسبان نجیب قرار میدهم و برای تو نزد من جایزه و بهره ای زیادتر است … »
📚الفتوح ج 5 ص 18 _ تاریخ طبری ج 3 ص 269
4⃣ابن عساکر مینویسد ؛ «خبر خروج حسین علیه السلام به یزید رسید، او نامه ای به عبیداللَّه بن زیاد که عاملش در عراق بود نوشت و به جنگ و مقابله با حسین علیه السلام امر نمود و دستور داد که اگر به امام حسین علیه السلام دسترسی پیدا کرد او را به سوی شام بفرستد».
📚تاریخ دمشق ج 14 ص 208
5⃣ابن اعثم مینویسد ؛
« ابن زیاد به اهل کوفه گفت: «یزید بن معاویه نامه ای را با چهار هزار دینار و دویست هزار درهم برای من فرستاده تا آن را بین شما توزیع کنم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بن علی بفرستم، پس به دستور او گوش فرا داده و او را اطاعت کنید».
📚الفتوح ج 5 ص 89
6⃣سیوطی میگوید: «یزید در نامه ای به والی خود در عراق - عبیداللَّه بن زیاد - دستور قتال با حسین را صادر نمود».
📚تاریخ الخلفاء ص 193
7⃣ابن اعثم مینویسد: «چون ابن زیاد امام حسین علیه السلام را به قتل رسانید، یزید برای او یک میلیون درهم جایزه فرستاد».
📚الفتوح ج 5 ص 135
8⃣سلم بن زیاد برادر عبیداللَّه بن زیاد هنگامی که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام بر یزید وارد شد، یزید به او گفت: «هر آینه محبّت و دوستی شما بر آل ابی سفیان واجب شد ای بنی زیاد».
📚 همان ص 136
9⃣هنگامی که ابن زیاد به نزد یزید آمد، یزید به استقبال او رفت و بین دو چشمانش را بوسید و او را بر تخت پادشاهی اش نشاند و بر زنانش وارد کرد و به آوازه خوان دستور داد تا برایش بخواند، و به ساقی گفت: ما را از شراب سیراب کن … آن گاه یک میلیون به او و عمر بن سعد جایزه داد. و تا یک سال خراج عراق را به او واگذار نمود.»
📚تذکره الخواص ص 290 _ مروج الذهب ج 3 ص 67
🔟یعقوبی مینویسد ؛
«حسین علیه السلام از مکه به طرف عراق حرکت نمود در حالی که یزید، عبیداللَّه بن زیاد را والی عراق کرده بود. یزید به او چنین نوشت: خبر به من رسیده که اهل کوفه به حسین نامه ای نوشته و از او دعوت کرده اند تا بر آنان وارد شود، و او نیز از مکه به طرف کوفه در حرکت است … اگر او را به قتل رساندی که هیچ و گرنه تو را به نسب پدرت باز خواهم گرداند. پس بپرهیز که زمان از دست تو فوت نشود»
📚 تاریخ یعقوبی، ج 2 ص 242؛ _ مختصر تاریخ دمشق، ج 28 ص 19
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
1⃣1⃣ابن زیاد در نامه ای به امام حسین علیه السلام چنین نوشت ؛
«اما بعد؛ ای حسین! به من خبر رسیده که در کربلا فرود آمده ای، امیرالمؤمنین - یزید - در نامه ای به من نوشته که بر چیزی تکیه ندهم و از نان سیر نگردم تا آنکه تو را به لطیف خبیر ملحق کرده یا به حکم خود و حکم یزید باز گردانم»
📚الفتوح، ابن اعثم، ج 5 ص 150 _ مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1 ص 140
2⃣1⃣عبداللَّه بن عباس به یزید بن معاویه نوشته و او را بر قتل حسین ع سرزنش کرد. او در بخشی از نامه اش مینویسد ؛ «از عبداللَّه بن عباس به یزید بن معاویه، امّا بعد … و تو بودی که با دو دست زیر خاک رفته ات حسین را کشتی، ای بی پدر! گمان مبر که من فراموش کردهام که تو حسین علیه السلام و جوانان بنی عبدالمطلب را که چراغان ظلمت و ستارگان هدایت بودند به شهادت رسانده ای … ».
📚 تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 248 _ کامل ابن اثیر، ج 3 ص 318
3⃣1⃣ابن اثیر در «الکامل فی التاریخ» نقل میکند که ابن زیاد به مسافر بن شریح یشکری گفت ؛ «اما این که من حسین را کشتم به این جهت بود که یزید با اشاره به من فهماند که یا باید حسین را بکشم و یا خودم کشته شوم، و من کشتن حسین را بر کشته شدن خود ترجیح دادم»
📚 الکامل فی التاریخ، ج 3 ص 324
4⃣1⃣یزید بهقتل امام حسین علیه السلام افتخار می کرد ، چنان که ابن اثیر نقل میکند ؛ «آن گاه یزید اجازه ملاقات عمومی داد تا بر او وارد شوند در حالی که سر مبارک امام حسین علیه السلام در مقابل او قرار داشت، و در دستان او چوبی بود که با آن به گلوی آن حضرت میکوبید. آن گاه مشغول قرائت اشعار حسین بن حمام شد که دلالت بر افتخار و تکبّر او در موضوع کشتن امام حسین علیه السلام دارد».
📚کامل ابن اثیر، ج 3 ص 298
5⃣1⃣سبط بن جوزی نقل می کند ؛
« هنگامی که سر حسین علیه السلام را به نزد یزید گذاردند، اهل شام را دعوت کرد و شروع به کوبیدن چوب خیزران بر سر حضرت نمود. آن گاه اشعار ابن زبعری را قرائت نمود که مضمون آن این است: که ما بزرگان بنی هاشم را در عوض بزرگان خود که در بدر کشته شدند به قتل رساندیم و لذا در این جهت اعتدال و تعدیل برقرار شد».
📚 تذکرة الخواص، ص 235
6⃣1⃣یعقوبی از معاویة بن یزید بن معاویه، پسر یزید نقل میکند که بعد از آن که به جای پدرش یزید نشست در خطبه ای گفت ؛
«امّا بعد از حمد و ثنای الهی … آگاه باشید که جدّم معاویة بن ابی سفیان در امر خلافت با کسی به نزاع پرداخت که سزاوارتر به آن از جهت قرابت بود … سپس پدرم قلاده حکم را به دست گرفت در حالی که دارای اخلاق نیک نبود، لذا سوار بر هوای نفس خود شد … آن گاه شروع به گریه کرد و سپس گفت: از سخت ترین امور به ما آن است که میدانیم او به چه مصیبتی گرفتار آمده و چه آینده بدی را برای خود رقم زده است. او کسی بود که عترت پیامبر را به قتل رسانید و حرمت آنان را مباح کرده و کعبه را به آتش کشید … ».
📚 تاریخ یعقوبی، ج 2 ص 254
7⃣1⃣ هنگامی که امام سجادعلیه السلام را به مجلس یزید آوردند، خطاب به حضرت گفت: تو فرزند کسی هستی که خداوند او را کشت؟! حضرت به او فرمود: «من علی هستم، فرزند کسی که تو او را به قتل رساندی. آن گاه این آیه را تلاوت فرمود: { وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزآؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها}؛ «و هر کس مؤمنی را از روی عمد به قتل رساند، پس جزایش دوزخی است که در آن دائماً به سر خواهد برد. »
📚تذکره الخواص ص 63
8⃣1⃣امام سجادعلیه السلام همچنین فرمود: «ای یزید! بس است تو را از خونهای ما … »
📚مقاتل الطالبین ص 120
9⃣1⃣- سیوطی مینویسد ؛ «خدا لعنت کند قاتل حسین علیه السلام و ابن زیاد و با او یزید را»
📚تاریخ الخلفاء ص 207
0⃣2⃣ از ابن جوزی درباره لعن یزید سؤال شد؟ او گفت: احمد لعن او را جایز دانسته است و ما میگوییم: یزید را دوست نداریم؛ به جهت آن کاری که با فرزند دختر رسول خدا انجام داد، و آل رسول خدا را به اسیری به شام بر روی هودجهای شتران فرستاد».
📚مراه الزمان ج 8 ص 496 _ صواعق المحرقه ج 2 ص 634
❕ذهبی میگوید ؛ «یزید مردی ناصبی و غلیظ القلب بود، مسکر میآشامید و منکرات انجام میداد. دولتش را با کشتن حسین علیه السلام شروع کرد و با واقعه حرّه ختم نمود».
📚شذرات الذهب ج 1 ص 69
❕ابن خلدون درباره کشتن امام حسین علیه السلام مینویسد ؛ «همانا کشتن او از کارهای یزید به حساب میآید که تأکید کننده فسق او به حساب میآید، و حسین در این واقعه شهید در راه خدا بود».
📚 مقدمه ابن خلدون، ص 181
❕ابن کثیر می نویسد ؛
« یزید بن معاویه بود که حسین بن علی و اصحابش را به شهادت رساند »
📚البدایه و النهایه ج 8 ص 222
❕جهت پرهیز از اطناب به همین مقدار ، بسنده می کنیم تا روسیاهی برای کسانی بماند که مدعی اند یزید دستور قتل امام حسین ع را صادر نکرده است .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌در گذشته پاسخ برخی افراطیون را که می گویند کرونا در مجالس امام حسین علیه السلام وارد نمی شود را داده ایم و گفته ایم در چه صورت عنایت امام حسین ع شامل حال ما می شود تا از کرونا نجات پیدا کنیم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2614
❕عبدالحمید ، امام جمعه زاهدان در خطبه های نماز جمعه دیروز دو نکته مطرح کرده است ؛
1⃣می گوید امام حسین علیه السلام قصد بازگشت به مدینه را داشت که لشکریان یزید اجازه ندادند ، این سخن صحیح نیست ، حسین علیه السلام به قصد شهادت و قیام در برابر حکومت یزید پای در میدان کربلا گذاشت و هیچگاه نیز پشیمان نگشت ، در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3240
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3202
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3217
2⃣می گوید در عقیده اهلسنت ، گریه و عزاداری نیست ، در حالی که مطابق نصوص خودشان پیامبر گرامی عزاداری می کردند ، حتی برای شهادت امام حسین اشک ریختند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1350
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2114
❕ادامه 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕عبدالحمید ، امام جمعه زاهدان در خطبه های نماز جمعه دیروز دو نکته مطرح کرده است ؛ 1⃣می گوید امام حس
#نقدی_بر_سخنان_عبدالحمید_در_مورد_قیام_امام_حسین_و_عزاداری
❕عبدالحمید ، امام جمعه زاهدان در خطبه های نماز جمعه دیروز دو نکته مطرح کرده است ؛
1⃣می گوید امام حسین علیه السلام قصد بازگشت به مدینه را داشت که لشکریان یزید اجازه ندادند ، این سخن صحیح نیست ، حسین علیه السلام به قصد شهادت و قیام در برابر حکومت یزید پا در میدان کربلا گذاشت و هیچگاه پشیمان نشد ، در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3240
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3202
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3217
2⃣می گوید در عقیده اهلسنت ، گریه و عزاداری نیست ، در حالی که مطابق نصوص خودشان پیامبر گرامی عزاداری می کردند ، حتی برای شهادت امام حسین اشک ریختند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1350
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2114
❕جناب عبدالحمید ، شما اگر خود را اهلسنت می دانی ، سنت پیامبر بر گریه و عزاداری بر اموات بوده است ، اما شما به سنت پیامبر گرامی پشت کرده و به سنت عمر عمل می کنید ، زیرا مطابق نصوصی که در ادامه می آید ، عمر بن خطاب از گریه بر اموات نهی می کرد و بانوانی را که گریه می کردند ، با تازیانه می زد .
👌بنابراین شما از این پس بگویید ما اهل سنت عمر هستیم و به اصطلاح « عمری » هستیم و در فقه و عقیده « عمری ها » گریه و عزاداری جایگاهی ندارد ❗️ ما هم سعی می کنیم از این پس از شما تعبیر به « عمری » کنیم ، چرا که شما بوئی از سنت پیامبر گرامی نبرده اید .
❕از ابن عباس نقل می کند که گويد ؛
« وقتى زينب دختر رسول خدا از دنيا رفت پيامبر خدا فرمود: او را ملحق نمائيد به پيشين نيكوكار ما عثمان بن مظعون پس زنها گريستند . عمر شروع كرد به زدن زنها با تازيانه اش، پيامبر خدا دست او را گرفت و فرمود ، عمر صبر كن بگذار آنها را گريه كنند و بر زنان است كه از فرياد زدن شيطانى حذر كنند تا آنكه فرمود: و نشست رسول خدا بر كنار قبر و فاطمه در كنارش گريه ميكرد و پیامبر اشک چشمان او را پاک می کرد »
📚مسند أحمد ج 1 ص 393 و ص 551 _ المستدرك على الصحيحين ، ج3 ص 210 _ الاستيعاب ، القسم الثالث/ 1056 رقم 1779
❕باز بیهقی از ابن عباس نقل كرده گويد ؛
« زنها گريستند بر رقيّه (دختر رسول خدا) پس عمر شروع كرد به منع كردن ايشان . رسول خدا فرمود: آرام اى عمر، گويد: سپس فرمود: بر شما باد كه از داد زدن شيطانى دورى كنيد، پس به درستي كه هر چه كه از چشم و دل باشد از ترحّم و مهربانى و عاطفه است و هر چه كه از زبان و دست باشد از ترحّم و مهربانى و عاطفه است و هر چه كه از زبان و دست باشد از شيطان است گويد: و شروع كرد فاطمه به گريه كردن بر كنار قبر رقيّه و رسول خدا اشكهاى او را از چهره و گونه اش با دست یا لباسش پاک کرد »
📚سنن الکبری ، بیهقی ج 4 ص 70
❕در نقل دیگر از ابوهریره نقل می کنند ؛
«شخصى در خاندان رسول خدا از دنيا رفت پس زنها جمع شدند و بر او گريه ميكردند، عمر برخاست به منع كردن ايشان از گريه و دور كردن آنها . رسول خدا فرمود ؛ واگذار آنها را اى عمر: زيرا كه چشم گريانست و دل مصيبت زده است »
📚سنن الکبری ، نسائی ج 1 ص 610 _ سنن ابن ماجه ج 1 ص 505 _ عمده القاری ج 8 ص 78
👌و باز نقل می کنند ؛
« پيامبر بيرون رفت بر جنازه اى و عمر بن خطاب با آن حضرت بود پس شنيد زنانى را كه گريه ميكردند، عمر آنها را زجر كرد و كتك زد.رسول خدا فرمود: اى عمر واگذار آنها را زيرا كه چشم گريان و دل مصيبت زده است »
📚مستدرک علی الصحیحین ج 1 ص 537
❕و باز نقل می کنند ؛
« پيامبر در تشييع جنازه اى بود. پس عمر زنى را ديد (در پى آن) پس داد زد سر آن زن، پيامبر فرمود: اى عمر او را واگذار، چون كه چشم گريان و دل مصيبت زده است »
📚سنن ابن ماجه ج 1 ص 505
❕باز نقل می کنند ؛
« عمر نگاهش افتاد به زني كه بر قبرى گريه ميكرد پس او را به سختى منع كرد. رسول خدا فرمود واگذار او را اى ابا حفص كه ديده گريان و دل مجروح است »
📚کنزالعمال ج 15 ص 728
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕سعيد بن مسيّب گويد ؛
« وقتيكه ابو بكر از دنيا رفت مردم بر او گريستند عمر گفت: كه رسول خدا فرمود: كه مرده عذاب ميشود به گريستن زنده، پس مردم اعتنا نكرده و گريه ميكردند عمر به هشام بن وليد گفت: برخيز و زنها را بيرون كن، عايشه گفت: بيرون ميكنم تو را . عمر گفت: داخل شو من بتو اجازه دادم پس هشام داخل شد، عايشه گفت: آيا اى پسر من مرا بيرون ميكنى، پس گفت: امّا بتو اجازه دادم.
❕پس شروع كرد به زدن يكى يكى آنها و ميزد آنها را با شلاق تا آنكه ام فروه بيرون آمد و آنها را پراكنده و متفرّق كرد.»
📚کنزالعمال ج 15 ص 732 _ الاصابه ، ج 3 ص 606
❕ ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ج 1 ص 81 گويد ؛
« اوّل كسى را كه عمر با شلاق خود زد ام فروه دختر ابو قحافه (خواهر ابو بكر بود) وقتي كه ابو بكر مرد »
❕و از موارد دیگری که اين شلاق بر سر و بدن زنان گريان عزادار نواخته شده آن است که حافظ عبد الرزاق از عمرو بن دينار نقل كرده است ؛
« چون خالد بن وليد مرد ، زنها در خانه ميمونه جمع شدند و شروع كردند به گريه كردن ، عمر آمد و شروع به زدن آنها با شلّاقش ، روسرى يكى از آنها افتاد، گفتند اى رهبر مسلمين روسرى او افتاد، گفت ول كنيد او را كه برايش احترامى نيست و او تعجب ميكرد از گفته او (لا حرمه لها) احترامى براى او نيست »
📚کنزالعمال ج 15 ص 730
❕جناب عبدالحمید ما شما را دعوت می کنیم که به سنت پیامبر بازگردید و عمری نباشید ، و به مانند عمر نباشید که به سخن پیامبر گرامی گوش نمی داد چرا که خداوند می فرماید ؛
« آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهى كرده خوددارى نمائيد، و از مخالفت خدا بپرهيزيد كه خداوند شديد العقاب است. » (حشر 7) و می فرماید ؛ « براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مى کنند » ( احزاب 21)
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕کانالهای وهابی در همنوایی با یزیدیان ، تبلیغ روزه روز عاشوراء را می کنند ، در حالی که خودشان روایت کرده اند که استحباب روزه عاشوراء با وجوب روزه رمضان نسخ شده است .
👌از ابن عمر نقل می کنند ؛
« پیامبر روز عاشوراء را روزه می گرفت ، و دیگران را نیز به آن امر می فرمود ، تا این که ماه رمضان واجب گردید ، زان پس بود که روزه این روز ، ترک گردید »
📚 صحیح بخاری ج 2 ص 669
❕توضیحات بیشتر در مورد روزه روز عاشوراء را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1292
👌پاسخ ملحد را که مدعی است امام سجاد علیه السلام با یزید بیعت کرده اند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2549
👌پاسخ معاند را که اشکال کرده است چرا امام حسین علیه السلام بر خلاف سنت پدر و برادرش تقیه را کنار گذاشت را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/526
👌پاسخ معاند را که مدعی است امام حسین علیه السلام به کاروانی که متعلق به یزید بوده است ، دستبرد زده است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1432
#راویان_فاسد_اهلسنت_بخاری_فاسد_المذهب
🤔#پرسش
❔حقه قديمى كانالهاى شيعه
❕كانال ضد اسلام از كانال شيعه سوالى كرده و تحدى مطرح كرده از كتب شيعه يك روايت دال بر دستور يزيد به قتل امام حسين ارائه دهید
كانال شيعه در پاسخ گفته ما روايات زيادى داريم
حقه قديمى در پاسخ به هر سوالى ميگویند ما روايات زياد داريم و بررسى سندى نميكنيم
چون ميدانند همه رواياتشان از راويان مجهول و واقفه و زيديه و فاسد گرفته شده
در ضمن ما يزيد را فردى ظالم ميدانيم و درصدد دفاع از او نيستيم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕ما معتقدیم اکثر روایاتی که در کتب معتبر ما نقل شده است ، معتبر است ، چرا که محفوف به قرائن متعددی است و برای ما اطمینان آور است از معصوم علیه السلام صادر شده است و به اصطلاح موثوق الصدور است ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043
❕در رابطه با فرمان کشتن امام حسین علیه السلام توسط یزید ، گفتیم بالغ بر صدها روایت در مجامع روایی ما است و این تعداد روایت فوق حد تواتر است و در خبر متواتر و یقینی ، بررسی سندی جایگاهی ندارد ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12400
❕حال روی سخن را به سوی وهابی کرده و می گوییم ؛
👌شما که مدعی هستید راویان شیعه ، فاسد و ضعیف هستند ، از راویان فاسد کتب خودتان اطلاع دارید ❗️
❕کتاب صحیح بخاری در نزد شما ، صحیح ترین کتابها بعد از قرآن است تا جایی که هر ساله ختم صحیح بخاری می گیرید ، در حالی که می بینیم بزرگان شما ، محمد بن اسماعیل بخاری ، صاحب کتاب صحیح بخاری را فاسد معرفی کرده اند ❗️بنابراین راوی صحیح ترین کتاب شما فردی فاسد و متروک بوده است ❕
👌سُبكى در طبقات الشافعيّة الكبرى از تقى الدين ابن دقيق العيد چنين نقل مى كند ؛
« آبروى مسلمانان، يكى از گودالهاى دوزخ است كه دو گروه از مردم بر لبه آن ايستاده اند: محدّثان و حاكمان. »
❕سبكى در ادامه مى گويد ؛
« از ديدگاه من، سخن برخى مبنى بر اين كه: ابوزرعه و ابوحاتم به جهت مسأله مخلوق بودن قرآن از استناد به روايات بخارى دست شسته اند، از مصاديق سخن فوق است. خداوند به فرياد مسلمانان برسد! آيا جايز است برخى، بخارى را متروك تلقّى كنند و حال آن كه وى پرچمدار دانش حديث و پيشرو اهل سنّت و جماعت، به شمار مى رود!»
📚طبقات الشافعیه الکبری ج 2 ص 230 _ سیر اعلام النبلاء ج 12 ص 462
❕بنابراین ابوزرعه و ابوحاتم ، بخاری را متروک می دانستند ، چون معتقد به مخلوق بودن قرآن بوده است .
❕به خاطر همین ، شمس الدين ذهبى، نام بخارى را در كتاب الضعفاء والمتروكين آورده است ، یعنی بخاری را ضعیف محسوب می کند ، اگرچه سعی در سرپوش گذاشتن کار خود می کند و می نویسد ؛
« محمد بن اسماعیل بخاری ، حجت و امام است و ترک کردن حدیث او توسط ابوزرعه و ابوحاتم به خاطر مساله لفظ قرآن توجهی نمی شود... »
📚المغنی فی الضعفاء ج 2 ص 557
❕مناوی به ذهبی اعتراض کرده است که چرا نام بخاری را در زمره ضعفاء ذکر کرده و می نویسد ؛
« بخارى، زيور امّت، افتخار پيشوايان، نگارنده صحيح ترين كتاب پس از قرآن و صاحب فضل جاودان است؛ همو كه امام پيشوايان، ابن خزيمه درباره وى مى گويد: در سراسر جهان، دانشمندتر از بخارى به حديث، يافت نمى شود. برخى گفته اند: بخارى يكى از آيات الهى است كه در روى زمين راه مى رود. ذهبى در الكاشف مى نويسد: بخارى، انسانى ديندار، پرهيزكار و داراى متانت بود.امّا با اين وجود سنّى بودن خويش را ناديده گرفته و در كتاب الضعفاء والمتروكين مى گويد:
بخارى به جهت مخلوق بودن قرآن از بدگويى مردم در امان نماند »
📚فیض القدیر ج 1 ص 24
❕عبدالرحمان بن ابوحاتم مى گويد ؛
« ابوزرعه به جهت مسائلى كه در جريان روزگار محنت، از بخارى سر زد، از نقل روايات او دست برداشت ....»
📚میزان الاعتدال ج 5 ص 167
❕قابل توجه است که ابوزرعه که بخاری را فاسد و متروک و ضعیف می دانستند ، از بزرگان اهلسنت هستند .
❕ذهبى در مورد ابوزرعه می نویسد ؛
« ابوزرعه رازى، حافظ حديث و از بزرگان است. وى از ابونعيم اصفهانى، قعنبى، قبيصه و ديگر افراد موجود در طبقه آنان در گوشه و كنار جهان، نقل روايت كرده است. از سوى ديگر مسلم، ترمذى، نسائى، ابن ماجه، ابوعوانه، محمّد بن حسين، قطّان و ديگران به نقل روايات او پرداخته اند. ابن راهويه مى گويد: هر حديثى كه ابوزرعه آن را نشناسد، اعتبارى ندارد. آن گاه ذهبى مى نويسد: مناقب وى فراوان است. »
📚الکاشف ج 2 ص 223
❗️ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕ابوزرعه روایات صحیح مسلم را نیز جعلی و مسلم را فاسد می دانست .
❕در ميزان الاعتدال در ضمن شرح حال احمد بن عيسى مصرى چنين آمده است ؛
« سعيد بردعى گفته است: روزى ديدم كه نام صحيح مسلم را نزد ابوزرعه ذكر كردند. در اين هنگام ابوزرعه گفت: اينان قومى هستند كه پيش از فرا رسيدن زمان مناسب، در صدد پيشتازى برآمدند و به همين جهت براى تجارت، به چنين تأليفاتى دست زدند. »
📚میزان الاعتدال ج 1 ص 126
❕ابن حجر نیز بخاری را در طبقات المدلسين ( و افراد ضعیف) نام مى برد
📚طبقات المدلسین ج 24 ص 23
❕ و در فتح البارى تصريح مى كند كه بخارى عقايد خود را از حسين الكرابيسى و ابن كلاب اخذ مى كرده است .
📚فتح الباری ج 1 ص 243
👌 و در تهذيب التهذيب تصريح مى كند كه ابن كلاب نصرانى است؛
📚تهذیب التهذیب ج 2 ص 310
❕به همين جهت، اسرائيليات در كتاب بخارى فراوان است. سپس نمونه اى از اين احاديث را ذكر مى كند .
📚همان
👌همینطور محمّد بن يحيى بن عبداللَّه بن خالد ذهلى نيشابورى (متوفاى 258 ه ق) بزرگِ علماى نيشابور و از مشايخ بخارى و مسلم است.
📚تاریخ بغداد ج 2 ص 31
❕ وى و برخى ديگر از علماى نيشابور معتقد بودند كه عقايد بخارى باطل است لذا نقل حديث از وى ممنوع اعلام شد و بخارى و مسلم را به دليل انحراف عقيدتى از شهر نيشابور اخراج كردند.
📚همان _ سیر اعلام النبلاء ج 12 ص 456
❕به همين جهت بخارى به هنگام روايت از محمّد بن يحيى به نام او تصريح نمى كند بلكه با اسمهايى چون محمّد، محمّد بن عبداللَّه (جدّ او) و محمّد بن خالد (جد پدر او) از وى حديث نقل مى کند.
📚وفیات الاعیان ج 5 ص 195
❕ما اگر بخواهیم سخن سایر بزرگان اهلسنت را که تصریح کرده اند ، بخاری فاسد المذهب و متروک بوده است را بیاوریم ، سخن طولانی می شود . بنابراین راوی صحیح ترین کتاب شما فردی فاسد و متروک الحدیث و ضعیف و اهل تدلیس بوده است .
❕همینطور بخاری و مسلم و اساسا صاحبان صحاح سته و سایرین ، نقل روایاتشان بر مبنای نقل از افراد ضعیف و فاسد المذهب بوده است که به مواردی از آن اشاره می کنیم ؛
1⃣نعیم بن حماد از رجال بخاری و ابی داود و ترمذی و ابن ماجه است ؛
📚سیر اعلام النبلاء ج 10 ص 595
❕ازدی در مورد او گفته است که جعل حدیث می کرده است ؛
📚میزان الاعتدال ج 7 ص 44
2⃣ابو مطیع بلخی که از بزرگ راویان اهلسنت است اما ابوحاتم در مورد او گفته است کذاب بوده و جوزقانی تصریح کرده است که جعل حدیث می کرده است ؛
📚تنزیه الشریعه الغراء ج 1 ص 54
3⃣ثوبان بن ابراهیم که او نیز از بزرگ راویان است که ابن جوزی او را متهم به وضع حدیث می کرده است ؛
📚تنزیه الشریعه الغراء ج 1 ص 43
4⃣احمد بن صالح المصری که او نیز از بزرگ راویان است اما نسائی در مورد او گفته است ثقه نیست و یحیی بن معین گفته است دروغگو و کذاب است ؛
📚میزان الاعتدال ج 1 ص 241
5⃣محمد بن عمر واقدی که از بزرگ راویان در حدیث و مغازی است ، با این وجود ابن راهویه در مورد او می گفت که جعل حدیث می کرد و یحیی بن معین می گوید هزار حدیث بر پیامبر به دروغ بسته است و ابن المدینی گفته است وضع حدیث می کرده است ؛
📚میزان الاعتدال ج 6 ص 273
6⃣محمد بن اسحاق صاحب سیره و از راویان بزرگ اهلسنت است که هشام بن عروه در مورد او گفته است کذاب بوده و مالک نیز او را متهم به جعل حدیث می کرده است ؛
📚میزان الاعتدال ج 6 ص 57
7⃣احمد بن عبدالرحمان بن وهب که از راویان صحیح مسلم است که نسائی در مورد او گفته است که کذاب است و ابن یونس نیز روایاتش را مردود می دانسته است ؛
📚میزان الاعتدال ج 1 ص 253
8⃣ اسماعیل بن ابی اویس که از راویان بخاری و مسلم و ترمذی و ابن ماجه بوده است که ابن معین در مورد می گفت ، حدیث سرقت می کرده است و ضعیف است و نضر بن سلمه المروزی می گفت کذاب بوده است ؛
📚میزان الاعتدال ج 1 ص 379
9⃣حارث بن عمیر بصری که از راویان بخاری و ترمذی و ابوداود و نسائی و ابن ماجه بوده است که حاکم گفته است حدیث وضع می کرده است و ابن حبان نیز او را ضعیف می دانسته است ؛
📚میزان الاعتدال ج 1 ص 176 _ تهذیب التهذیب ج 2 ص 132
🔟حسن بن عماره کوفی که از راویان بخاری و ترمذی و ابن ماجه بوده است که شعبه در موردش گفته دروغگو بوده است و احمد گفته است متروک است و ابن معین هم گفته است به حدیثش توجه نمی شود ؛
📚میزان الاعتدال ج 1 ص 265
❕به همین ده مورد از سرآمدان راویان کذاب ، صحاح بسنده می کنیم که همه فاسد المذهب و دروغگو بوده اند .
👌 اگر پرهیز از طولانی شدن نبود ، شماره فوق را بالغ بر صدها مورد می کردیم تا ببینید که بخاری و صاحبان صحاح سته همه از راویان کذاب و فاسد المذهب نقل روایت کرده اند و مذهب اهلسنت بر پایه روایات مشتی راوی جاعل و دروغگو بنا شده است .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ ملحد را که مدعی است ماجری کربلا بر سر رقابت عشقی میان امام حسین علیه السلام و یزید بر سر زنی به نام ارینب بوده است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1264
❕در رابطه با فلسفه قیام امام حسین علیه السلام پاسخهای ذیل را بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1276
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/526
❕در رابطه با معجزه وصل دست قطع شده توسط علی علیه السلام ، پاسخ را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3269
👌می گوید اگر علی ع چنین قدرتی داشت ، چرا فرق شکافته خود را شفا نداد ، در ذیل در مورد استفاده از قدرت غیبی در حل مشکلات شخصی توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3270
❕می گوید چرا این معجزه در قرآن نیامده است ، در حالی که قرآن دائره المعارف نیست که همه چیز در آن بیاید ، خود قرآن به سنت و روایات حجیت داده است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3271
👌می گوید چرا علی ع با چنین قدرتی از همسرش دفاع نکرد ، علاوه بر نمایه آدرس داده شده در مورد استفاده از قدرت غیبی در مسائل شخصی ، پاسخ ذیل را نیز در این رابطه مشاهده کنید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3272
👌 در مورد « رویه گل مالیدن به سر و صورت » پاسخ ما را در این رابطه در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/551
👌در رابطه با پرسش کاربر که آیا سپاهیان یزید ، پس از واقعه کربلا ، بانوان حرم را بی حجاب کردند یا خیر ، پاسخ را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1291
#تواتر_قرآن
🤔#پرسش
❔شيعيان بدون اهل سنت نميتوانند تواتر قراءات قرآن را اثبات كنند و به اهل سنت نياز دارند
از شهيد ثانى سوال شده آيا ميتوان در قراءت قرآن از مخالفين تقليد كرد ؟ و به نقل مخالفين اعتماد كرد ؟
شهيد ثانى : قراءات معروف قرآن متواتر است و مخالفين از جمله ناقلين آن هستند و اگر به مخالفين رجوع نكنيم ، قرآن ديگر متواتر نيست چون مسئولیت حفظ قرآن در زمانهاى مختلف توسط مخالفين صورت گرفته .
📗كتاب رسالة في العدالة ص232
⛔️ دو نكته مهم :
1 _ شيعيان ادعاى تواتر قرآن دارند و در اين زمينه محتاج اهل سنت هستند و اگر اهل سنت نبودند به مشكل بزرگی میخوردند و قرآن نزد شيعه از حالت تواتر خارج ميشد
2 _ مخالفين شيعه در زمانهاى گذشته قرآن را حفظ و نقل كردند
💠#پاسخ💠
👌ما معتقدیم که قرآن متواتر است و مسلمین اعم از شیعه و سنی ، نسل به نسل ناقل قرآن بوده اند و قرآنی را که پیامبر گرامی جمع آوری کرده بود ، توسط مسلمین سینه به سینه ضبط شده تا به ما رسیده است و قرآن کنونی که به قرائت حفص از عاصم از ابوعبدالرحمان سلمی از علی علیه السلام است ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5066
❕مطابق با همان قرائت مشهور مسلمین است که از پیامبر گرامی فرا گرفته بودند .
🔸در تفسیر نمونه ( در بیان تواتر قرآن ) می خوانیم ؛
«قرآن براى مسلمانان ( اعم از شیعه و سنی ) همه چيز بوده قانون اساسى، دستور العمل زندگى، برنامه حكومت، كتاب مقدس آسمانى، و رمز عبادت، روشن مى شود كه اصولا كم و زياد در آن امكان نداشته است. قرآن كتابى بود كه مسلمانان نخستين همواره در نمازها، در مسجد، در خانه، در ميدان جنگ، به هنگام روبرو شدن با دشمنان و بعنوان استدلال بر حقانيت مكتب از آن استفاده مى كردند حتى از تواريخ اسلامى استفاده مى شود كه تعليم قرآن را مهر زنان قرار مى دادند!، و اصولا تنها كتابى كه در همه محافل مطرح بوده و هر كودكى را از آغاز عمر با آن آشنا مى كردند و هر كس ميخواست درسى از اسلام به خواند آن را به او تعليم مى دادند همين قرآن مجيد بود.
❔آيا با چنين وضعى كسى احتمال مى دهد كه دگرگونى در اين كتاب آسمانى رخ دهد ❕قرآن يك كتاب متروك در گوشه خانه و يا مسجد كه گرد و غبار فراموشى روى آن نشسته باشد نبود تا كسى از آن كم يا بر آن بيافزايد.
👌مساله حفظ قرآن بعنوان يك سنت و يك عبادت بزرگ هميشه در ميان مسلمانان بوده و هست، حتى پس از آنكه قرآن به صورت يك كتاب تكثير شد و در همه جا پخش گرديد و حتى بعد از پيدايش صنعت چاپ كه سبب شد اين كتاب بعنوان پرنسخه ترين كتاب در كشورهاى اسلامى چاپ و نشر گردد، باز مساله حفظ قرآن بعنوان يك سنت ديرينه و افتخار بزرگ موقعيت خود را حفظ كرد، بطورى كه در هر شهر و ديار هميشه جمعى حافظ قرآن بوده و هست.»
📚تفسير نمونه، ج11، ص 23
❕بنابراین خبر و نقل قرآن متواتر است و در نقل متواتر شیعه بودن ناقلین یا سنی بودن آنان اهمیتی ندارد ، مهم آن است که تواتر قرآن توسط مسلمین اعم از شیعه و سنی اتفاق افتاده است .
❕حال شما وهابیون که میخواهید تواتر قرآن را به شیعه و سنی بودن ربط دهید و می گویید شیعه در تواتر قرآن مدیون اهلسنت است ، رواياتى را در رابطه با گردآورى قرآن نقل كرده اید كه از آنها اينطور فهميده مى شود كه آيات قرآن بطور تواتر و نقل پياپى ثابت نشده بلكه توسط خبر واحد ثابت شده است ، حال چگونه می گویید قرآن در نزد شما متواتر است ❗️
👌بخاری از از زيد بن ثابت نقل می کند که گفت ؛
« ... پس ابو بكر همواره نزد من مى امد و جمع آورى قرآن را خواستار مى شد تا اينكه خداوند به من نيز شرح صدر عطا فرمود، در نتيجه به جستجو پرداختم و تمام قرآن را كه بر روى سنگها و ليفهاى خرما نوشته شده بود و در سينه افراد جاى داشت، گرد آورى كردم و آخر سوره توبه (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ) تا پايان سوره برائة را فقط نزد ابو خزيمة النصارى پيدا كردم. و پيش هيچكس ديگر نيافتم. پس از جمع آورى قرآن، نوشته ها نزد ابو بكر بود تا وقتى كه زندگى را به درود گفت. سپس تا عمر زنده بود، نزد وى قرار داشت و بعد از عمر، حفصه دختر عمر، آن را نزد خود نگهدارى مى كرد. »
📚صحیح بخاری ج 8 ص 100 باب جمع القرآن
❕باز بخاری نقل می کند ؛
« زيد بن ثابت گفت: وقتى ما قرآن را نوشتيم اين آيه را «رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ» كه از رسول اللّه شنيده بودم مى خواند آنرا پيش كسى جز خزيمه انصارى پيدا نكردم »
📚صحیح بخاری ج 7 ص 374
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕باز از زيد بن ثابت نقل می کنند ؛
« ما قرآن را مىنوشتيم و يك آيه را پيدا نمى كردم در صورتى كه آن را از رسول اكرم شنيده بودم. بالاخره آنرا پيش خزيمه پيدا كردم و آن آيه اين بود:من المؤمنين رجال صدقوا ... او افزود: عمر هيچ آيه اى را بعنوان قرآن نمى پذيرفت تا اينكه دو نفر گواهى دهند و تنها يك مورد بود كه مردى از انصار دو آيه آورد و عمر به او گفت شاهد ديگرى غير از تو نمى خواهم. »
📚صحیح بخاری ج 5 ص 48 _ تهذیب تاریخ دمشق ج 5 ص 136
❕از يحيى بن عبد الرحمن حاطب نقل شده كه گفت ؛
« عمر تصميم گرفت قرآن را گردآورى نمايد. لذا در بين مردم اعلام كرد: هر كسى كه چيزى از قرآن را از رسول خدا ، دريافت كرده، نزد ما بياورد.راوى سپس افزود: مسلمانها، آيات را روى كاغذ و تخته سنگ و ليف خرما نوشته بودند. و عمر چيزى را به عنوان آيه قرآن نمى پذيرفت تا اينكه دو نفر گواهى نمايند. روزى خزيمه نزد عمر آمد و اظهار داشت: چنين بنظر مى رسد كه شما دو آيه را رها كرده، ننوشته ايد! عمر پرسيد: آن دو آيه كدام است؟ خزيمه گفت: از رسول خدا (ص) بياد دارم كه: (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ ...) ...»
📚تاریخ مدینه دمشق ج 16 ص 365 _ کنزالعمال ج 2 ص 575 _ در المنثور ج 3 ص 296
❕از انس بن مالك نقل می کنند که می گوید ؛
« من در ميان كسانى بودم كه قرآن به آنها املاء مى شد تا بنويسند بسا بود كه در مورد يك آيه اختلاف نظر پيدا مى شد و مى گفتند: فلانى آن آيه (مورد اختلاف) را از پيامبر خدا شنيده و بخاطر دارد. ولى او در بين آن جمع نبود يا در بيابانها بود. لذا آيه قبل و بعد را مى نوشتند و جاى آن آيه مورد اختلاف را خالى مى گذاشتند تا آن فرد بيايد يا اينكه كسى را مى فرستادند كه او را بياورد. »
📚جامع البیان ، طبری ، ج 1 ص 45 _ کنزالعمال ج 2 ص 582
❕از ابى داود بن زبير نقل شده كه ابو بكر به عمرو زيد گفت ؛
« جلوى درب ورودى مسجد بنشينيد هر كس دو شاهد آورد كه اين آيه جزء قرآن است، آنرا بنويسيد. »
📚فتح الباری ج 9 ص 244 _ کنزالعمال ج 2 ص 573
❕از ابن ابى داود نقل شده است ؛
« عمر در مورد آيه اى از قرآن پرسش نمود به او گفته شد همراه فلانى بود كه در جنگ يمامه كشته شد، عمر گفت: انا للّه و سپس دستور داد قرآن جمع آورى گردد و او اول كسى بود كه قرآن را يكجا گرد آورى كرد. »
📚الاتقان ، سیوطی ، ج 1 ص 162
❕اين نوع روايات و نظير آنها در كتب صحاح و غيره فراوان است و نتيجه پذيرفتن آنها در رابطه با گردآورى قرآن ، قبول اين واقعيت است كه طبق عقیده شما به حسب این روایات جعلی ، قرآن با نقل متواتر و پياپى ثابت نشده بلكه با خبر واحد ثابت گرديده است مثل گفته خزيمه، يا با دو شاهد، يا با نقل ابى بن كعب، يا با گفته كسى كه در بيابانها بود و او را آوردند تا قرآن را براى گرد آورندگان بخواند، يا اينكه آيه قرآنى پيش كسى بود كه در يمامه كشته شد، يا مسائل ديگرى از اين قبيل ❗️
👌بنابراین طبق روایات خودتان ، قرآن با نقل متواتر ثابت نشده است ، البته ما این روایات را جعلی می دانیم و معتقدیم که قرآن در زمان پیامبر گرامی ثبت و ضبط جمع آوری شده است و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده است چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5589
❕از این گذشته ، شما مدعی هستید که قرآن نازل شده بر پیامبر گرامی را متواترا ، نقل کرده اید ، در حالی که عمر و عایشه و ... معتقد بودند تمام قرآن نازل شده نقل نشده است و آیاتی در قرآن بوده است که ساقط شده است و به ما نرسیده است ❗️
1⃣آیه رجم ؛
❕عمر هنگام بازگشت از حج در ضمن خطبه اى گفت ؛
« بپرهيزيد كه در مورد آيه رجم هلاك شويد و يكى بگويد ما دو حدّ در كتاب خدا نمى بينيم، پيامبر خدا هم رجم كرد، ما هم رجم و سنگسار كرديم. سوگند به آن كه جانم به دست اوست، اگر مردم نمى گفتند كه عمر بر كتاب خدا افزوده است چنين مى نوشتم: «الشيخ والشيخه اذا زنيا فارجموهما البته»؛ «پيرمرد و پيرزن زناكار را حتماً سنگسار كنيد»، ما اين آيه را خوانده ايم. » « خداوند محمد را به حق نازل کرد و کتاب را بر او نازل کرد و در آنچه خدا بر او نازل کرد ، آیه رجم بود »
📚صحیح بخاری ج 10 ص 288 _ سنن ابن ماجه ج 4 ص 168
2⃣ آيه فراش ؛
❕عمر بن خطاب، به ابىّ بن كعب گفت: مگر نه اين كه در آن چه از كتاب خدا از دست داده ايم، چنين مى خوانديم: «الولد للفراش وللعاهِر الحَجر»؟ «فرزند، مربوط به رختخواب است و براى زناكار، سنگ است.» ابىّ گفت: چرا. »
📚الدر المنثور ج 1 ص 106 _ الاصابه ابن حجر ، ج 4 ص 609
3⃣ آيه رغبت ؛
❕بخارى روايت كرده است كه عمر گفت ؛ ما از جمله آن چه از كتاب خدا مى خوانديم چنين بود: از پدرانتان اعراض و دورى نكنيد كه اعراض از پدرانتان كفر است «لا ترغبوا عن آبائكم فانّه كفر بكم أن ترغبوا عن آبائكم.»
📚صحیح بخاری ج 10 ص 289 _ مسند احمد ج 1 ص 451
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
4⃣ آيه جهاد ؛
❕به نقل سيوطى، عمر به پسر عوف گفت: آيا در آنچه بر ما نازل شده، نيافتى كه «وان جاهَدوا كما جاهدتُم اوّل مرّةً؟»؛ «جهاد كنيد، همان گونه كه نخستين بار جهاد كرديد» گفت: در آنچه از قرآن افتاده است، اين هم از افتاده هاست. »
📚الدر المنثور ج 1 ص 106 _ کنزالعمال ج 2 ص 567
5⃣ آيه شيردادن ؛
❕به روايت مالك از عايشه در كتاب «موطأ» عايشه گفت ؛
« در آنچه از قرآن نازل شده بود، ده بار شيردادن معلوم بود كه موجب حرمت مىشد. آن ده بار نسخ شد به پنج بار «خمس معلومات» و پيامبر خدا هم درگذشت، در حالى كه در قرآنى كه مردم مى خواندند، ده بار بود. »
📚الموطا ، مالک ، ج 2 ص 608
6⃣آیه رضاع کبیره ؛
❕عایشه می گوید ؛
«آیه رضاع کبیره و آیه رجم در قرآن بوده و در ضمن صحیفه ای زیر رختخوابم بود و چون ما به موت پیامبر مشغول شدیم بزغاله آمد آن را خورد»
📚سنن ابن ماجه ج1 ص625
7⃣باز عایشه می گوید ؛
« سوره احزاب 200 آیه بود که از آن جز 73 آیه باقی نماند »
📚تفسیر قرطبی،ج 14 ص 113 _ در المنثور،ج 5 ص 180
8⃣دو آیه ای که از قرآن حذف شد ؛
❕سیوطی از ابی سفیان کلاعی نقل می کند که مسلمه به آنها می گفت ؛
« به من خبر دهید از دو آیه ای که در قرآن نوشته نشدند ، آنان خبر ندادند ، مسلمه گفت این آیات است ؛ «إنّ الذين آمنوا و الذين هاجروا و جاهدوا في سبيل اللّه بأموالهم و أنفسهم، ألا أبشروا أنتم المفلحون.و الذين آووهم و نصروهم و جادلوا عنهم القوم الذين غضب اللّه عليهم، اولئك لا تعلم نفس ما اخفي لهم من قرّة أعين جزاء بما كانوا يعلمون»
📚الاتقان ، ج 3 ص 84
9⃣آیه « لو کان لابن آدم وادیان »
❕مسلم از ابوموسی اشعری نقل می کند ؛
« ما سوره ای را می خواندیم که در طول و شدت شبیه سوره برائت بود که آن سوره را فراموش کردم و تنها این آیه از آن یادم است «لو كان لابن آدم واديان من مال لا بتغى واديا ثالثا، و لا يملأ جوف ابن آدم إلّا التراب »
📚صحیح مسلم ج 2 ص 726 _ در المنثور ج 6 ص 378 _ جامع الاصول ج 2 ص 500
0⃣1⃣عدد حروف قرآن ؛
👌مطابق نقلهای اهلسنت ، عدد حروف قرآن بسیار بیشتر از آنچه در قرآن کنونی است می باشد ( قرآن کنونی را حدود سیصد هزار حرف ثبت کرده اند )
❕سیوطی از عمر نقل می کند که می گفت ؛
« بسیاری از قرآن از نزد ما رفت و کسی از شما نگوید تمام قرآن در نزد من است »
📚الاتقان ج 3 ص 81
❕عمر در نقل دیگری معتقد بود قرآن یک میلیون و بیست و هفت هزار آیه بوده است ❕«القرآن ألف ألف (و سبعة و عشرون آلف) حرف»
📚الاتقان ج 1 ص 242 _ مجمع الزوائد ج 7 ص 163 _ المعجم الاوسط ج 6 ص 361 _ الجامع الصغیر ج 2 ص 264 _ کنزالعمال ج 1 ص 517 و ...
❕بر این اساس چیزی بیش از سه برابر قرآن کنونی از دست رفته است ❗️
❕جناب وهابی شما که معتقدید قرآن متواتر از پیامبر در نزد شما است ، تکلیف این آیاتی که از قرآن ساقط شده و از پیامبر به ما نرسیده است چه می شود ❗️
👌ما تمام این نقلها را جعلی می دانیم که راویان فاسد اهلسنت آنها را نقل کرده اند ، اما این نقلها ثابت می کند ؛
1⃣اهلسنت چیزی به اسم قرآنی که متواترا نقل شده است ندارند .
2⃣با توجه به آنکه روایات تحریف در کتب صحیح آنان آمده است ، آنان قاعدتا نه تنها قرآن متواتری ندارند بلکه معتقد به تحریف قرآن هم هستند .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕ملحد می گوید یک روایت بیاورید که امامان علیهم السلام مخالف فتوحات خلفا بوده اند ، او این مطلب را تقریبا سه سال پیش مطرح کرد و ما نیز همان موقع پاسخ دادیم ، اما چه کنیم که از سر کسادی مطلب و پاسخ دادن به تمام شبهاتش ، مجبور است مطالب سالهای گذشته را باز نشر کند ، پاسخش را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2735
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕پاسخ ملحد 👇
❕یکی از کانالها از امام صادق علیه السلام با عنوان « آیه الله العظمی » یاد کرده است ، ملحد می گوید اینان برای جذب مردم القاب علماء را به امامان می دهند ، در حالی که ما در گذشته بحث مفصلی پیرامون این القاب داشتیم و آوردیم ؛
« بنابراین اهل بیت پیامبر گرامی ، آیت الله و آیت الله العظمی هستند که به تمام معنا نشانه و یاد آور خداوند هستند ، و بهتر بود که این القاب برای غیر آن بزرگواران به کار نمی رفت ، اگر چه برخی استدلال می کنند که هیچ مانعی ندارد که علمایی که قدم در راه اهل بیت علیهم السلام گذاشته اند و تعالیم آنان را نشر می دهند ، آنان هم آیت الله یا آیت الله العظمی باشند ، اگر چه مصداق اتم دو لقب و وصف مذکور اهل بیت علیهم السلام است .»
❕توضیح بیشتر را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1886
👌او در ادامه با یکسری آمارهای جعلی مدعی است که آمار توجه به مذهب در میان ایرانیان کاهش یافته است ، رهبر انقلاب مدتی قبل به زیبایی پاسخ این یاوه سرایی ها را دادند و فرمودند ؛
«در داخل کشور توجهی که امروز نسبت به مسائل دینی و روحانیت وجود دارد، با گذشته و قبل از انقلاب اسلامی، قابل مقایسه نیست. ایشان افزودند: این تصور که مردم در نقاط مختلف دنیا نسبت به معارف دینی رویگردان شده اند، تصور غلطی است بلکه اقبال به این معارف بیشتر شده است. ایشان تشییع بسیار با شکوه طلبه همدانی را که مظلومانه به شهادت رسید، نمونه ای عینی از احترام و اقبال مردم به دین و روحانیت برشمردند و خاطرنشان کردند: نمونههایی همچون این تشییع و یا حضور گسترده مردم بویژه جوانان در نمازهای جماعت و نشستن در جلسات و پای منابر، جزو واقعیات ایران اسلامی و نشان دهنده تدین مردم و اعتماد آنها به روحانیت است و برخی تبلیغات و سیاه نمایی ها درباره ایمان و دینداری مردم و یا رویگردانی آنها از روحانیت، خلاف واقع و بدون تحقیق و معیار علمی است. » « ما که طلبه بودیم، هیچوقت در هیچ شهری در هیچ جلسهای، این اجتماعاتی که امروز پای منبرها مشاهده میکنید وجود نداشت؛ یک دهم این هم وجود نداشت. وجوهاتی که امروز مردم میدهند نشان میدهد که مردم متدین هستند . حرفهای بدون معیار علمی گفته میشود، لکن روحانیت محترم است و علیرغم سیاهنماییهایی که انجام میشود، واقعیت چیز دیگری است؛ این وظیفه را سنگین میکند. »
🌐https://b2n.ir/899805
🌐https://b2n.ir/009697