eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
224 ویدیو
53 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❓بهداشت یک امام معصوم را تف کردن وی در عبادتگاه (مسجد) نشان میدهد اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ:👈🏿 رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ اَلثَّانِيَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَتْفُلُ فِي اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ فِيمَا بَيْنَ اَلرُّكْنِ اَلْيَمَانِيِّ وَ اَلْحَجَرِ اَلْأَسْوَدِ وَ لَمْ يَدْفِنْهُ .👉🏿 الکافی جلد ۳، صفحه ۳۷۰ ترجمه فارسی : على بن مهزيار میگويد : 👈🏿امام جواد را ديدم كه در مسجد الحرام، در بين ركن يمانى و حجر الاسود آب دهان مبارک خويش را بی انداخت و آن را پنهان نكرد .👉🏿 سند روایت هم صحیح هست , تصحیح این روایت در مراه العقول مجلسی : الحديث الثالث عشر : ❗️❗️ 💠💠 👌آب دهان معصومین علیهم السلام مبارک است و مطابق روایات شیعه و سنی , در آن شفاء و برکت وجود دارد . ❕در روایتی آمده است : " شخصى از قبيله جهينه كه به خوره مبتلا شده بود و اعضايش مى‏ريخت به خدمت پیامبر آمد و از مرض خود شكايت كرد، حضرت قدحى آب گرفت و آب‏ دهان‏ خود را بر آن انداخت و فرمود: اين آب را بر بدن خود بمال، چون چنين كرد , شفا يافت و چنان شد كه گويا هرگز بلائى نداشته است. و ايضا اعرابى به خدمت آن حضرت آمد كه به برص مبتلا شده بود و آب دهان مبارك خود را بر برص او افكند، و هنوز از پيش رسول خدا برنخاسته بود كه شفا يافت. " " لَقَدْ أَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ جُهَيْنَةَ أَجْذَمَ يَتَقَطَّعُ مِنَ الْجُذَامِ فَشَكَا إِلَيْهِ ص فَأَخَذَ قَدَحاً مِنْ مَاءٍ فَتَفَلَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ امْسَحْ بِهِ جَسَدَكَ فَفَعَلَ فَبَرَأَ حَتَّى لَمْ يُوجَدْ فِيهِ شَيْ‏ءٌ وَ لَقَدْ أَتَى أَعْرَابِيٌّ أَبْرَصُ فَتَفَلَ مِنْ فِيهِ عَلَيْهِ فَمَا قَامَ مِنْ عِنْدِهِ إِلَّا صَحِيحا " 📚بحار الانوار ج ١٠ ص ٤٦ ❕در ذیل روایت دیگری آمده است : "چون آن زمين سخت پيدا شد و كلنگ در آن اثر نمى‏كرد پیامبر قدح آبى طلبيد و آب‏ دهان‏ خود را در آن ريخت و به دست مبارك خود در آن موضع ريختند، به اعجاز آن حضرت چنان سست شد كه تا كلنگ مى‏زدند فرو مى‏ريخت‏ " 📚دلائل النبوة ج ٣ ص ٤١٥ _ مناقب ابن شهر آشوب ج ١ ص ١٦٠ ❕در نقل دیگر امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: "رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا طلبيد در جنگ خيبر و ديده خود را از درد و آزار نمى‏توانستم گشود پس آب‏ دهان‏ مبارك خود را بر ديده‏هاى من ماليد و در ساعت شفا يافتم " 📚ارشاد شيخ مفيد ج ١ ص ١٢٦ ❕در روایت دیگر آمده است : "جمعى از شورى و كمى آب خود به آن حضرت شكايت كردند پس رسول خدا بر سر چاه‏ ايشان مشرف شد و آب‏ دهان‏ مبارك خود را در آن چاه انداخت، در ساعت آبش شيرين شد و جوشيد و بلند شد و اكنون معروف است آن چاه در بيرون مكه و آن را «عسيله» مى‏گويند و اهل آن چاه اين را اعظم مكرمتهاى خود مى‏شمارند و به آن فخر مى‏كنند؛ و چون قوم مسيلمه كذّاب اين را شنيدند به نزد او رفتند و گفتند: تو هم چنين معجزه‏اى براى ما ظاهر كن، او بر سر چاهى آمد كه آبش بسيار شيرين بود پس آب‏ دهان‏ نجس خود را در آن چاه ريخت، آن آب شور و تلخ شد و فرو رفت و تا حال آن چاه در يمن معروف است‏ " 📚حیاه القلوب ج ٣ ص ٥٦٤ ❕این مضمون در روایات اهلسنت هم آمده است . احمد بن حنبل نقل می کند : " صحابه براى تبرّك جستن به آب دهان پیامبر ، بر يكديگر سبقت مى‏گيرند " "و لا يبسق بساقا إلا ابتدروه " 📚مسند احمد ج ٤ ص ٣٢٣ ❕عروه می گوید : " به خدا سوگند! مشاهده كردم، هر گاه رسول خدا مى‏خواست آب دهان فرو بريزد، يكى از اصحاب، دستش را جلو مى‏آورد، آب دهان مباركش را مى‏گرفت و به صورت و اعضايش مى‏ماليد. " "فو اللّه ما تنخم رسول اللّه نخامة إلا وقعت فى كف رجل منهم فدلك بها وجهه و جلده " 📚صحیح بخاری ج ٣ ص ١٨٠ _ سنن الکبری , بیهقی , ج ٩ ص ٢١٩ 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌بنابراین اگر امام جواد علیه السلام در مسجد الحرام آب دهان مبارک را انداختند , این عملکرد موجب شرافت بیشتر آن مکان مقدس می گردد و همینطور حضرت با این عملکرد در صدد بیان عملی حکم شرعی جواز و عدم حرمت آب دهان انداختن در مسجد بوده اند , چنان که علامه مجلسی متذکر این دو نکته می شود : " قوله عليه السلام:" يتفل" لأنه كان بصاقه عليه السلام شرفا للمسجد فلا يقاس، أو كان فعله عليه السلام لبيان الجواز. " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏ ١٥ ص ٢٤٩ 👌به بیان دیگر : ❕ از انداختن آب دهان در مسجد , در روایاتی نهی شده است : 📚التهذیب ج ٣ ص ٢٥٦ 👌اما ارتکاب هر نهی ای برای فردی که مضطر به انجام آن شده باشد , جایز است , چنان که خداوند می فرماید : « در دین برای شما حرج و سختی قرار داده نشده است» « ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج‏ » ( حج 78 ) 👌در مواردی ممکن است به خاطر شرایط خاصی که بدن از آن متاثر می شود , انسان مضطر شود که آب دهان خود را به بیرون اندازد و امکان خروج از مسجد هم نباشد , در همچنین شرایطی آب دهان انداختن در مسجد اشکالی ندارد , و اگر امام جواد ع هم چنین کرده اند , به خاطر شرایط اضطراری و برای بیان جواز این عمل در شرایط خاص و اضطراری بوده است و هیچ گونه قصد تعمد و اهانت به مسجد هم در کار نبوده است : "أنّ البصاق حتما يكون في جانب من المسجد، لا في مكان الصلاة، و ليس بتعمّد أو بقصد الإهانة " 📚عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏23-الجوادع، ص: 390 پاورقی ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❓یادتون هست در بحث هایی که با مسلمین راجع به حکم سنگسار به خاطر زنای محصنه داشتیم چقدر برای توجیه این حکم داد و هوار راه مینداختند که «زنای شخص متاهل باعث فساد جامعه و برکندن بنیان خانواده و از بین رفتن شرم و حیا و.... میشه!» ؟؟؟؟ اما کتب روایی همین آخوندها رو بررسی کردیم کاشف به عمل اومد که ائمه‌ی به اصطلاح معصومشون گفتن که: ➖اگه مرد متاهل با کنیز دیگران و یا با زنان یهودی و مسیحی زنا کنه سنگسار نمیشه! ➖همچنین اگه مردی زن هم داشته باشه اما زنش یهودی یا مسیحی باشه، اونوقت اگه با زنان دیگری زنا کنه بازم سنگسار نمیشه! به عبارتی زنا کردن در این حالت ها گویا باعث از بین رفتن شرم و حیا و برکندن بنیان خانواده نمیشه! حالا چرا در غیر این حالات بنیان خانواده از بیخ کنده میشه و کن فیکون میشه اما تو این حالات نمیشه، الله اعلم! : امام صادق: اگر مرد با زن یهودیه یا نصرانیه و یا کنیز زنا کند سنگسار نمی‌شود. چنانچه با داشتن کنیز و زن یهودیه یا نصرانیه، اگر با زن آزاده ای زنا کند، این زنا، زنای محصنه (که حکمش سنگسار است) محسوب نمی‌گردد و نیز اگر همسری آزاده داشته باشد و با این حال با زن یهودیه یا نصرانیه یا کنیز زنا کند، مرتکب زنای محصنه نشده است! 📓منبع: علل الشرایع / تالیف شیخ صدوق / ترجمه سید محمد جواد ذهنی تهرانی / جلد ۲ / صفحه ۶۳۷ ❗️❗️ 💠💠 👌مطابق مذهب شیعه و تصریحات بزرگان شیعه در بحث احصان , اسلام شرط نیست و مثلا مرد مسلمان متاهل حتی اگر با زن کافره زنا کند حکم زنای محصنه جاری می شود : 📚السرائر ج 3: ص 437. القواعد ج 3: ص 529. الروضة ج 9: ص 82. كشف اللثام ج 10: ص 454. ❕همینطور اگر مردی همسر کنیزی داشته باشد و زنا کند یا همسری داشته باشد و با کنیزی که بر او حلال نیست زنا کند , باز هم زنای محصنه واقع می شود , چنان که در روایتی آمده است که از امام ع پرسیدند : " مردى با داشتن كنيزك فراشى و خدمتكار كه با هر دو تماس و نزديكى مى‏كند مرتكب زنا شده، آيا بودن كنيزك نزد وى او را محصن كار قرار مى‏دهد تا زنا از قبيل زنا محصن باشد يا نه؟ حضرت فرمودند: آرى زيرا اين مرد كسى نزدش هست كه نياز به ارتكاب زنا نداشته باشد. " "سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنِ الرَّجُلِ إِذَا هُوَ زَنَى وَ عِنْدَهُ السُّرِّيَّةُ وَ الْأَمَةُ يَطَؤُهَا تُحْصِنُهُ الْأَمَةُ وَ تَكُونُ عِنْدَهُ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّمَا ذَلِكَ لِأَنَّ عِنْدَهُ مَا يُغْنِيهِ عَنِ الزِّنَا " 📚الاستبصار ج ٤ ص ٢٠٤ 👌یا در روایت دیگر آمده است که راوی از امام رضا ع سوال کرد که مردی با کنیز همسرش که به او حلال نبوده است , زنا می کند , حکمش چیست ? ❕امام ع فرمود : آن مرد زنا کار است و حکم رجم و سنگسار بر او جاری می شود " سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ رَجُلٍ وَطِئَ جَارِيَةَ امْرَأَتِهِ وَ لَمْ تَهَبْهَا لَهُ قَالَ هُوَ زَانٍ عَلَيْهِ الرَّجْمُ. " 📚تهذیب الاحکام ج ١٠ ص ١٤ 👌و به صورت کلی , هر کسی که همسری به عقد دائم دارد و زنا کند , مشمول حکم سنگسار می شود و فرقی نمی کند که با کنیز زنا کند یا آزاد , با زن مسلمان زنا کند یا زن یهودی و مسیحی یعنی بین زن مسلمان و غیر مسلمان در این رابطه فرقی نیست . ❕راوی می گوید به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: محصن كيست؟ خداوند شما را مورد رحمت قرار دهد، فرمود: "هر كس را همسرى باشد كه صبح و شام بتواند از او كام گيرد او محصّن خواهد بود. " "َ قُلْتُ مَا الْمُحْصَنُ رَحِمَكَ اللَّهُ قَالَ مَنْ كَانَ لَهُ فَرْجٌ يَغْدُو عَلَيْهِ وَ يَرُوحُ فَهُوَ مُحْصَنٌ. " 📚الکافی ج ٧ ص ١٧٩ 👌در روایت دیگر , در پاسخ به اینکه محصن کیست فرمود : " کسی که زنا می کند , در حالی که با داشتن همسر از زنا بی نیاز بوده است ""سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْصَنِ قَالَ فَقَالَ الَّذِي يَزْنِي وَ عِنْدَهُ مَا يُغْنِيهِ " 📚الکافی ج ٧ ص ١٧٨ 👌همینطور اگر فردی , زنی از زنان اهل کتاب را با شرایطی که در ذیل گفته ایم , به عقد دائم در نزد خود داشته باشد و زنا کند , به حسب آنچه که گفتیم که در تحقق زنای محصنه اسلام شرط نیست , و صرف عقد دائم کافی است , باز هم مشمول حکم سنگسار می گردد : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1477 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌در روایتی آمده است که محمد بن ابی بکر به علی ع نامه نوشت و از ایشان سوال کرد در مورد مردی که با زن یهودی و مسیحی زنا کرده بود , امام ع در پاسخ او نوشت : " اگر آن مرد همسر داشته است , سنگسارش کن و اگر همسر نداشته است , صد ضربه به او شلاق بزن و تبعیدش کن , و آن زن یهودی را که به او زنا داده است , به سوی اهل ملتش بفرست تا آنطور که می خواهند , در مورد او حکم بکنند " "أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ كَتَبَ إِلَى عَلِيٍّ ع- فِي الرَّجُلِ زَنَى بِالْمَرْأَةِ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ- فَكَتَبَ ع إِلَيْهِ إِنْ كَانَ مُحْصَناً فَارْجُمْهُ وَ إِنْ كَانَ بِكْراً فَاجْلِدْهُ مِائَةَ جَلْدَةٍ ثُمَّ انْفِهِ وَ أَمَّا الْيَهُودِيَّةُ فَابْعَثْ بِهَا إِلَى أَهْلِ مِلَّتِهَا فَلْيَقْضُوا فِيهَا مَا أَحَبُّوا. " 📚تهذیب الاحکام ج ١٠ ص ١٥ ❕اما اهلسنت و پیروان ابوحنیفه و مالک در احصان , اسلام و حریت را شرط می دانند و زنای با کنیز و اهل کتاب را موجب سنگسار نمی دانند یا اگر کسی زن کنیزی داشته باشد و زنا کند , می گویند مشمول حکم سنگسار نمی شوند : 📚المبسوط ج 9: ص 39 _ اللباب ج 3: ص 79، _ حلية العلماء ج 8: ص 10. _ الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت , ج 5 ص 83 ❕بر این اساس روایت مورد استناد معاند از روی تقیه و موافق با عقیده باطل اهلسنت صادر شده است , چنان که بزرگان شیعه تصریح به این نکته کرده اند : "قیل ان ذلک ( اعتبار اسلام المراه ) مذهب ابی حنیفه و اصحابه , فلا مناص من حملها علی التقیه " 📚مبانی تکمله المنهاج , خویی , ج 1 ص 203 ❕علت اصلی وجود برخی از روایات متعارض ، جو خفقان و فشاری بوده است که از ناحیه حکام جور بر اهلبیت ع حاکم بوده است و آن بزرگواران در مواردی به خاطر همین فشار ، مجبور به تقیه کردن و بیان روایات تقیه ای ، بوده اند ، چنان که مرحوم صاحب حدائق می نویسد ؛ « منشا اختلاف در اخبار و روایات ما ، تنها تقیه از مخالفین بوده است » 📚الحدائق الناضره ج 1 ص 15 ❕ به خاطر همین نکته ، در هنگام تعارض ، ما ماموریم روایتی را اخذ کنیم که مخالف عقیده اهل سنت است ، چنان که در نقلی آمده است که راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛ « دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف عقیده اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که با اهل سنت مخالف است ، آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » 📚 الکافی ج 1 ص 68 ❕در رابطه با چرایی تقیه و مشروعیت آن از قرآن ، پاسخهای گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6330 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3769 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌معاند نسبت به آیه ای که در رابطه با تنظیم اسناد تجاری است اشکالی وارد کرده است که مطابق آیه شریفه , در صورتى كه شهود مركب از دو مرد باشند هر كدام مى‏توانند مستقلا شهادت بدهند اما در صورتى كه يك مرد و دو زن باشند، بايد آن دو زن به اتفاق يكديگر اداء شهادت كنند" تا اگر يكى انحرافى يافت، ديگرى به او يادآورى كند" (أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏). ( بقره ٢٨٢ ) 👌علت این مساله آن است که زنان به خاطر عواطف قوى ممكن است تحت تاثير واقع شوند، و به هنگام اداء شهادت به خاطر فراموشى يا جهات ديگر، مسير صحيح را طى نكنند، و لذا يكى، ديگرى را يادآورى مى‏كند، البته اين احتمال در باره مردان نيز هست، ولى در حدى پايين‏تر و كمتر. 📚تفسير نمونه، ج‏ 2، ص: 387 👌در ذیل در رابطه با مباحث مربوط به شهادت زنان , توضیحات بیشتری داده ایم : 💠 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3199 💠 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1230
🤔 ❓حدیث در کتاب شیعه که می گوید وحی بعد از وفات پیامبر قطع می شود نام کتاب : قرب الاسناد- ط حدیثیه نویسنده : الحمیری ابوالعباس مجلد یکم صفحه ۲۹۹ ❕نبود وحی بعد از پیامبر یعنی رد جانشینی علی ❗️❗️ 💠💠 ❕يكى از معارف مسلم در ميان علماى اسلام، وجود افراد «محدَّث» در ميان مسلمانان است. فرد «محدَث» پيامبر نيست ، ولى در عين حال، فرشتگان، با وى سخن مى گويند، و سخن آنان را مى شنود، و لذا او «محدَّث» بر وزن اسم مفعول نام گرفته است، زيرا كه فرشته با او «حديث» مى گويد. بخارى نقل مى كند كه پيامبر (صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) فرمود: «لَقَدْ كانَ فِيمَنْ كانَ قَبْلَكُمْ مِنْ بَنى إِسْرائِيلَ رِجالٌ يُكلَّمُونَ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا أَنْبِياءَ فَإِنْ يَكُنْ مِنْ أُمّتى مِنْهُمْ أَحَدٌ، فَعُمَر...». «در ميان پيشينيان از بنى اسرائيل، مردانى بودند كه با آنها- از عالم غيب- سخن گفته مى شد، بدون اين كه پيامبر باشند. و اگر در ميان امت من چنين فردى باشد، آن عمر بن خطاب است». 📚صحيح بخاری , ج 2، ص 194، باب مناقب عمر بن الخطاب. ❕به بیان دیگر : 👌ترديدى نيست كه فرشته وحى و يا ديگر فرشتگان با انبيا و اوليا سخن مى گويند و وحى الهى را در اختيار آنان مى گذارند، ولى سخن گفتن آنان به پيامبران اختصاص ندارد، بلكه با انسان هاى والا- هر چند نبى نباشند- نيز سخن مى گويند، و گروهى را كه فرشتگان در برابر آنها متمثل مى شوند و با آنان سخن مى گويند، «محدَّث» مى نامند. ❕كوته نظران , سخن گفتن فرشته با غير پيامبران را دور از واقعيت مى شمارند، در حالى كه قرآن كريم يادآور سخن گفتن فرشته با مادر مسيح، حضرت مريم است، آنجا كه مى فرمايد: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ». «آن گاه كه ملائكه به مريم گفتند: خدا تو را برگزيده و از آلودگى پاك كرده و تو را بر زنان جهان برترى بخشيده است». ( نساء ٤٢ ) ❕سخن گفتن فرشتگان با فرد، نشانه نبوت و رسالت او نيست، بلكه نشانه ارتقاى مخاطب به قله كمال است كه به او توان شنيدن صداى فرشتگان را مى دهد. 👌از اين گذشته، قرآن كريم، سخن گفتن فرشتگان را با همسر حضرت ابراهيم، هاجر يادآور مى شود و مى فرمايد: «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ». «آيا از فرمان و اراده خدا در شگفت هستى، رحمت و بركات او بر شما خاندان [نبوت‏] باد...» ( هود ٧٣ ) 📚راهنمای حقیقت , ص 405 ❕بنابراین ارتباط با فرشتگان اختصاص به پیامبران ندارد تا وهابی مدعی شود که دیگر امامان پس از پیامبر از این ارتباط محرومند و نمی توانند جانشین پیامبر باشند , در حالی که خودشان معتقدند که این ارتباط برای غیر پیامبران و برای عمر بوده است , چنان که قسطلانی از علمای برجسته اهلسنت در ذیل حدیث مورد اشاره ما از صحیح بخاری می نویسد : " «اينكه رسول خدا فرموده است: اگر در ميان امتم كسى از آنان باشد» اين كلام و شرط را از روى ترديد نگفته است، بلكه به عنوان تأكيد فرموده است چنانكه مى‏گوئى: اگر دوستى برايم باشد او فلانى است. منظور اين نيست كه او هيچ دوستى ندارد، بلكه اختصاص دادن كمال صداقت به اوست. و هنگامى كه ثابت شد كه چنين حقيقتى در ميان غير امت اسلام وجود داشته پس بودنش در اين امت برتر، سزاوارتر خواهد بود. " " قوله " فإن يكن " للترديد بل للتأكيد كقولك : إن يكن لي صديق ففلان . إذ المراد اختصاصه بكمال الصداقة لا نفي الأصدقاء ، وإذا ثبت أن هذا وجد في غير الأمة المفضولة فوجوده في هذه الأمة الفاضلة أحرى ." 📚ارشاد الساري شرح صحيح البخاري ج 6 ص 99 . 👌و صراحتا تصریح می کنند که عمر با فرشتگان در ارتباط بوده است و فرشتگان مطالبی را به او الهام می کردند : " كان عمر رضي الله عنه ينطق بما كان ينطق ملهما " 📚مشکل الآثار , طحاوی , ج ٢ ص ٢٥٧ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌همینطور اهلسنت برای بزرگان خودشان عقیده دارند که آنان با فرشتگان در ارتباط بوده اند , چنان که غزالی می گوید : " بعضى از عرفاء گفته‏اند: از برخى از «ابدال» درباره بعضى از «مقامات نفس» پرسيدم، او به طرف راست و چپش نگريست و گفت: خدا شما را رحمت كند چى مى‏گوئيد؟ آنگاه به سينه‏اش توجه كرد و گفت: شما چه مى‏گوئيد؟ آنگاه جواب سؤال را داد، از او پرسيدم به چه جهت به طرف راست و چپ توجه نموديد؟ پاسخ داد: جواب سؤالت را نمى‏دانستم از دو فرشته كه در دو طرفم قرار داشتند پرسيدم آنان نيز بلد نبودند آنگاه از دلم پرسيدم آنطور كه پاسخ دادم به من خبر داد، بنابراين او از دو فرشته داناتر بوده است. غزالى اضافه مى‏كند: گويا همين معنى اين حديث است». " قال بعض العارفين سألت بعض الأبدال عن مسألة من مشاهد النفس فالتفت إلى شماله وقال : ما تقول رحمك الله ؟ ثم إلى يمينه كذلك ، ثمأطرق إلى صدره فقال : ما تقول ؟ ثم أجاب فسألته عن التفاته ؟ فقال : لم يكن عندي علم فسألت الملكين فكل قال : لا أدري فسألت قلبي فحدثني بما أجبت فإذا هو أعلم منهما ... " 📚فیض القدیر , ج ٤ ص ٦٦٤ ❕در كتب تراجم اینان افرادى را مى‏يابید كه فرشتگان با آنان سخن گفته‏اند از جمله : 💠عمران بن حصين خزاعى، متوفى در سال 52 هجرى كه درباره‏ اش نوشته‏اند : " فرشتگان حفاظت كننده را مى‏ديده و با آنها سخن مى‏گفته تا اينكه سوخت و داغ شد " " انه کان یرى الحفظة وكانت تكلمه حتى اكتوى . " 📚الاستیعاب ج ٢ ص ٤٥٥ 👌ابن كثير در تاريخش می آورد : "فرشتگان بر او سلام مى‏كردند تا آنكه داغ شد در اين وقت سلامشان قطع گرديد، آنگاه پيش از چند لحظه قبل از مرگ دوباره پيشش آمدند و به او سلام مى‏گفتند. " "قد كانت الملائكة تسلم عليه فلما اكتوي انقطع عنه سلامهم ، ثم عادوا قبل موته بقليل ، فكانوا يسلمون عليه رضي الله عنه . " 📚البدایه و النهایه ج ٨ ص ٦٠ 👌و در شذرات الذهب ج ١ صفحه ٥٨ آمده است: «سلامى كه فرشتگان به او مى‏گفتند مى‏شنيد تا آنكه با آتش سوخت ديگر به مدت يكسال سلامشان را نشنيد پس خداوند به او لطف فرمود: دوباره اين نعمت را بر او ارزانى داشت». "انه كان يسمع تسليم الملائكة عليه ، ثم اكتوي بالنار فلم يسمعهم عاما ، ثم أكرمه الله برد ذلك . " ❕همینطور از جمله كسانى كه طبق اعتقاد اهلسنت , فرشتگان با آنان سخن گفته‏اند، ابو المعانى صالح متوفى در سال 427 ه است. 👌ابن جوزى و ابن كثير نقل كرده‏اند كه: " ابو المعالى در ماه رمضانى گرفتار بيچارگى شديدى شد، تصميم گرفت برود پيش يكى از بستگانش تا مقدارى قرض بگيرد. او مى‏گويد: همينكه داشتم مى‏رفتم پرنده‏اى روى شانه‏ام نشست و گفت: اى ابو المعالى! من فلان فرشته‏ام، به آنجا مرو، او را پيش تو خواهيم آورد، او مى‏گويد: فردا همان مرد پيشم آمد " "اصابته فاقة شديدة في شهر رمضان فعزم على الذهاب إلى رجل من ذوي قرابته ليستقرض منه شيئا قال : فبينما أنا أريده فنزل طائر فجلس على منكبي وقال : يا أبا المعالي أنا الملك الفلاني ، لا تمضي إليه نحن نأتيك به . " 📚المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک ج ١٧ ص ٨٢ - البدایه و النهایه ج ١٢ ص ١٦٣ ❕و از همین اين قبيل است سخن گفتن «حوریه» با «ابى يحيى ناقد» چنان که خطيب بغدادى نقل می کند كه او گفته است: " از خدا با چهار هزار ختم قرآن , حوريه‏اى خريدم هنگامى كه در ختم آخر بودم خطابى از حوريه‏اى شنيدم كه مى‏گفت: «تو به عهدت وفا كردى و اينك من همانم كه مرا خريدى» " "اشتريت من الله حوراء بأربعة آلاف ختمة ، فلما كان آخر ختمة سمعت الخطاب من الحوراء وهي تقول : وفيت بعهدك فها أنا التي قد اشتريتني " 📚تاریخ بغداد ج ٨ ص ٣٦٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌بنابراین حتی طبق مبانی اهلسنت , ارتباط با فرشتگان اختصاص به پیامبران ندارد تا بعد از پیامبر خاتم این ارتباط به پایان رسد , بلکه به اعتقاد شیعه , امامان ما دارای این ارتباط بوده اند , چنان که در ذیل گفته ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3930 👌و اگر در برخی از روایات ما آمده است که پس از پیامبر اسلام وحی آسمانی به پایان رسید : 📚الخصال ج ٢ ص ٣٨٥ _ نهج البلاغه ص ٢٣٥ ❕مقصود از وحی در این روایات وحی تشریعی است , یعنی دیگر فرشته ای نازل نمی شود تا حلال و حرام تازه ای بیاورد , چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « جاءَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله فَجاءَ بِالقُرآنِ وبِشَريعَتِهِ ومِنهاجِهِ، فَحَلالُهُ حَلالٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ » « محمّد ص آمد و قرآن را و شريعت و روش خاصّ خود را آورد و از آن پس، حلال او تا روز قيامت، حلال و حرامش تا قيام قيامت، حرام است » 📚الكافي ج 2 ص 17 _ المحاسن ، ج 1 ص 420 _ بحار الأنوار ، ج 16 ص 353 👌و فرمود ؛ « إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى‏ بَعَثَ مُحَمَّداً فَخَتَمَ بِهِ الأَنبِياءَ فَلا نَبِيَّ بَعدَهُ، وأَنزَلَ عَلَيهِ كِتاباً فَخَتَمَ بِهِ الكُتُبَ فَلا كِتابَ بَعدَهُ، أحَلَّ فيهِ حَلالًا، وحَرَّمَ حَراماً، فَحَلالُهُ حَلالٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى‏ يَومِ القِيامِة، فيهِ شَرعُكُم، وخَبَرُ مَن قَبلَكُم وبَعدَكُم. » « خداوند- تبارك و تعالى- محمّد ص را فرستاد و سلسله پيامبران را بدو ختم كرد. بنا بر اين، بعد از او پيامبرى نيست. نيز كتابى را بر او فرو فرستاد و آن را پايان‏ بخشِ همه كتاب‏ها [ى آسمانى‏] قرار داد. بنا بر اين، پس از آن ديگر كتابى نمى‏ آيد. در اين كتاب، حلالى قرار داد و حرامى وضع كرد. پس حلال آن، تا قيام قيامت، حلال است و حرامش، تا قيام قيامت، حرام. شريعتِ (احكام و مقرّراتِ) شما در اين كتاب است و اخبار پيشينيان و پسينيانِ شما در آن آمده است. » 📚بحار الأنوار ج 93 ص 3 👌و اگر امامان علیهم السلام از حلال و حرام سخن گفته اند , این علمشان به وراثت از پیامبر اسلام به آنان رسیده است , نه آنکه فرشته بر آنان نازل شده باشد تا حلال و حرام را آورده باشد . ❕در روايتى به نقل از جابر، آمده است ؛ « به ابوجعفر امام باقر عليه السلام گفتم: هر گاه برايم حديثى مى‏ فرمايى، سند آن را نيز برايم ذكر نما. فرمود: «پدرم، از جدّم، از پيامبر خدا، از جبرئيل عليه السلام، از خداوند عز و جل، مرا حديث كرده است، و هر حديثى كه براى تو مى‏ گويم، با همين سند است». 📚امالی مفید ، ص 42 ❕در روایت دیگر ، از امام صادق عليه السلام نقل شده است که فرمود ؛ «حديث من، حديث پدرم است، و حديث پدرم، حديث جدّم، و حديث جدّم، حديث حسين، و حديث حسين، حديث حسن، و حديث حسن، حديث امير مؤمنان عليه السلام، و حديث امير مؤمنان عليه السلام، حديث پيامبر خدا، و حديث پيامبر خدا، سخن خداوند عز و جل است». 📚الکافی ج 1 ص 53 👌 امام رضا عليه السلام فرمود ؛ «إنّا عَنِ اللَّهِ و عَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ. » « ما از طرف خدا و پيامبر او سخن مى‏ گوييم. » 📚رجال کشی ، ج 2 ص 490 👌امام صادق ع فرمود ؛ « هر زمانی که از چیزی به تو جواب می دهم ، آن قول رسول الله است و ما به رای و نظر خویش ، هیچ چیز نمی گوییم » «مَهْمَا أَجَبْتُكَ فِيهِ بِشَيْ‏ءٍ فَهُوَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لَسْنَا نَقُولُ بِرَأْيِنَا مِنْ شَيْ‏ءٍ » 📚بصائر الدرجات ، ج 1 ص 301 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌یکی از جوجه کانالهای وهابی که اکثرا شبهات تکراری سایر کانالهای وهابی را بازنشر می کند که ما قبلا پاسخ داده ایم و به درخواست مخاطبین شبهات تازه اش را پاسخ می گوییم در پاسخ به ما در مورد انقطاع وحی پس از پیامبر مطلبی گفته است که در پست امشب مفصل تر پاسخ گفتیم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4022 👌در ادامه مدعی شده است که علی علیه السلام خود را از اشتباه مصون نمی دانسته است , در ذیل پاسخ این ادعایش را نیز داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2445
🤔 ❓آیا بيان این جمله در قرآن، عاقلانه و اخلاقی است؟ آيه ١٢ سوره تحريم: و مريم دختر عمران كه واژن خود را سالم نگاه داشت و ما در آن (واژنش) از روحمان فوت كرديم(دميديم) در زبان عربى، به معناى آلت تناسلى زنانه يا همان واژن ميباشد. : اگر از يك مرد مسلمان يا يك امام بپرسيم؛ آيا واژن(آلت تناسلى) خواهرت يا دخترت پاك است؟ چه خواهد گفت؟ آيا نميپرسد چرا بى ادبان سئوال ميكنى؟ آيا نميپرسد واژن خواهر من به تو چه؟ آيا ١ ساعت از ادب و اخلاق براى شما نميگويد؟ بله هم به شما پرخاش ميكند و هم شما را بى ادب و بى نزاكت خطاب ميكند. اما خداى همين شخص در كتاب دينى او بدون ادب و نزاكت و اخلاق براحتى ميگويد: مريم آلت تناسلى اش را سالم نگه داشت! چرا الله نگفت مريم دختران عمران جسمش يا عفتش را پاك نگه داشت؟ چرا ميگويد در واژنش دميديم؟ آيا الله نميتوانيت بدون فوت كردن در آلت تناسلى مريم، او را حامله كند؟ ❗️❗️ 💠💠 👌اشکال تراشی معاند در مورد آیه شریفه ذیل است که می فرماید : " وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ " "و همچنين مريم دختر عمران مثل زده كه دامان خود را پاك نگاه داشت، و ما از روح خود در او دميديم، او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد، و از مطيعان فرمان خدا بود. " ( تحریم ١٢ ) 👌مرحوم محمد هادی معرفت به اشکال معاند پاسخ زیبایی می دهد و می گوید : "❕پنداشته‏اند در قرآن تعبيرات ركيكى ديده مى‏شود كه با ادبيّات والاى وحى تناسب ندارد. مثلًا كلمه فرج كه نام عورت زن است‏ ... 👌امّا اين توهّم ناشى از ناآگاهى نسبت به مصطلحات زبانى عصر قرآن و اشتباه عرف قديم با عرف امروز است. اينك تفصيل پاسخ: 💠 «الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها» ❕اين تعبير در دو جاى قرآن آمده ( انبیاء ٩١ _ تحریم ١٢ ) و اين اشكال را بر انگيخته كه چرا از عورت زن به صراحت اسم برده شده؟ 👌 بايد گفت اتفاقاً اين كلمه تعبير كنايه‏آميز است نه صريح، زيرا منظور از فرج در اينجا شكاف موربّ قسمت پايين لباس يا دامن است. ابن فارض گويد: ف ر ج ريشه لغوى صحيحى است كه بر گشادگى موجود در چيزى دلالت دارد و لذا بر شكاف يا ترك ديوار اطلاق مى‏شود، و فروج، فاصله‏هاى ميان نقاط خطر و كمينگاه است. 📚 معجم مقاییس اللغه ج ٤ ص ٤٩٨ ❕ در ادامه مى‏گويد: جيب، بريدگى گريبان است كه در قسمت جلو جامه امتداد دارد. 📚همان ج ١ ص ٤٩١ و ٤٩٧ 👌جبت القميص يعنى وسط آن شكافى ايجاد كردم. در قرآن نيز مى‏فرمايد: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ» بايد روسرى‏هاى خود را بر گريبان هاشان بيفكنند ( نور ٣١ ) كه «جيوب» همان بريدگى بالاى پيراهن است. يا مى‏گويند: ❕فلانى ناصح الجيب است يعنى امانت دارد، يا طاهر الجيب است، يعنى پاك جامه است. 📚لسان العرب ج ١ ص ٢٨٨ 👌بنابراين فرج در چنين تعبيراتى شكاف پيراهن و گريبان است كه در پيراهن‏هاى عربى معمول بوده و هست و احصان فرج كه در آيه آمده همان پاكدامنى است كه كنايه از منزه بودن از فحشاء و هرزگى باشد. ❕اين كاربرد بر اساس زبان اصيل عرب كهن است كه قرآن هم بر روال آن جريان دارد. امّا در دوره‏هاى بعد نام عورت زن شده كه كاربردى نو پيداست و به قرآن ربطى ندارد. آيه‏هايى همانند «وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ» ( احزاب ٣٥ ) يا «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» ( نور ٣٠ _ ٣١ ) همگى كنايه از حفاظت از پاكدامنى و پرهيز از فحشاء دارد، و كلمه فرج در آنها هرگز نام عورت يا نام عورت زن نبوده و نيست. 📚نقد شبهات پیرامون قرآن کریم ص ٢٩٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌بنابراین همانطور که از " جیب " که به معنای بریدگی گریبان است به امانتداری و پاک جامه ای کنایه آورده می شود , از فرج هم که به معنای شکاف پیراهن و گریبان است به پاکدامنی کنایه آورده می شود و مقصود از " احصان فرج " در آیه مورد بحث , همان پاکدامنی است . ❕و این که خداوند می گوید در " فرج " مریم از روح خود دمیدیم , یعنی در شکاف پیراهن و گریبان او از روح خود دمیدیم که کنایه از خلقت عیسی مسیح ع از روح الهی است و بر همین اساس , عیسی مسیح روح الله است , چنان که در آیه دیگر می فرماید : " يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ " " اى اهل كتاب در دين خود غلو (و زياده‏روى) نكنيد و در باره خدا غير از حق نگوئيد مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) او است، كه او را به مريم القا نمود و 👈روحى از طرف او بود .👉 ( نساء ١٧١ ) 📚تفسیر سور آبادی ج ٣ ص ١٥٨٢ ❕البته روشن است که منظور از تعبیر " روحنا " يك روح با عظمت و متعالى است، که در مریم دمیده شد و عیسی مسیح ع از آن خلق شد . يا به تعبير ديگر اضافه" روح" به" خداوند"" اضافه تشريفيه" است كه براى بيان عظمت چيزى مى‏آيد، مانند اضافه" خانه" به" خدا" در تعبير" بيت اللَّه" و گرنه خداوند نه روح دارد، و نه خانه و بيت. 📚تفسير نمونه، ج‏ ٢٤ ص ٣٠٦ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir