eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
233 ویدیو
57 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ادامه 👇 ❕همینطور مفسّر معروف حاكم حسكانى حنفى نيشابورى، ذيل اين آيه، پنج حديث نقل كرده كه در همه آنها عنوان «اولى الامر» بر على عليه السلام (به عنوان يك مصداق روشن) تطبيق شده است. 👌در نخستين حديث از خود آن حضرت نقل مى‏كند كه وقتى پيامبر فرمود شركاى من كسانى هستند كه خداوند آنها را قرين خودش و من ساخته و درباره آنها آيه يا ايّها الّذين آمَنُوا اطيعُوا اللَّه ... را نازل كرده است، از آن حضرت پرسيدم: يا «نَبَى اللَّهِ مَنْ هُمْ؟»: «اى پيامبر خدا «اولى الامر» كيانند»؟ «قالَ انْتَ اوَّلُهُمْ»: «فرمود: تو نخستين آنها هستى»! 📚شواهد التنزيل در جلد 1، صفحه 148- 151 آورده است. ❕شيخ سليمان حنفى قندوزى كه از دانشمندان معروف اهل تسنن است در كتاب ينابيع المودة از كتاب" مناقب" از" سليم بن قيس هلالى" نقل مى‏كند كه : "روزى مردى به خدمت على ع آمد و پرسيد: كمترين چيزى كه انسان در پرتو آن جزء مؤمنان خواهد شد چه چيز است؟ و نيز كمترين چيزى كه با آن جزء كافران و يا گمراهان مى‏گردد كدام است؟ امام فرمود: اما كمترين چيزى كه انسان به سبب آن در زمره گمراهان درمى‏آيد اين است كه حجت و نماينده خدا و شاهد و گواه او را كه اطاعت و ولايت او لازم است نشناسد، آن مرد گفت: يا امير المؤمنين آنها را براى من معرفى كن، على ع فرمود: همانها كه خداوند در رديف خود و پيامبر ص قرار داده و فرموده يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. آن مرد گفت فدايت شوم باز هم روشنتر بفرما على ع فرمود: همانهايى‏ كه رسول خدا در موارد مختلف و در خطبه روز آخر عمرش از آنها ياد كرده و فرمود: انى تركت فيكم امرين لن تضلوا بعدى ان تمسكتم بهما كتاب اللَّه و عترتى أهل بيتي‏ :" من در ميان شما دو چيز بيادگار گذاشتم كه اگر دست به دامن آنها بزنيد هرگز بعد از من گمراه نخواهيد شد كتاب خدا و خاندانم‏ " 📚ينابيع الموده طبع اسلامبول صفحه 116. ❕جوینی نیز احتجاج علی ع را به آیه اولی الامر برای اثبات امامت خویش در برابر برخی از صحابه را مفصل نقل می کند : 📚فرائد السمطین ج ١ ص ٣١٣ باب ٥٨ ح ٢٥٠ 👌ابو حیان اندلسی مفسر معروف اهلسنت هم نزول آیه در حق علی و ائمه اهلبیت علیهم السلام را نقل می کند : 📚بحر المحیط ج ٣ ص ٢٧٨ طبع السعاده مصر ❗️در کتاب شریف " احقاق الحق " منابع بیشتری از اهلسنت نقل می شود که نزول آیه در حق امامان اهلبیت علیهم السلام را نقل کرده اند : 📚احقاق الحق ج ٣ ص ٤٢٤ _ ج ١٤ ص ٣٤٨ ❕از منابع شیعه نیز در تفسير البرهان , دهها روايت از منابع اهل بيت عليهم السلام در ذيل اين آيه آمده است كه میفرمايد: آيه مزبور درباره على عليه السلام، يا آن حضرت و ساير ائمه اهل بيت عليهم السلام نازل شده و حتى در بعضى از اين روايات، نام ائمه دوازده گانه اهل بيت عليهم السلام يك يك آمده است. 📚تفسير برهان جلد 1، صفحه 381- 387. ❕ امام باقر عليه السلام- در باره آيه شريف: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولو الأمر خود را اطاعت كنيد» فرمود : "مقصود آيه، تنها ما هستيم. خداوند، همه مؤمنان را دستور داده تا روز رستاخيز، از ما فرمان برند. " إيّانا عَنى‏ خَاصَّةً، أمَرَ جَميعَ المُؤمِنينَ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ بِطاعَتِنا. " 📚الکافی ج ١ ص ٢٧٦ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❔چرا سر حیوانات رو میبریم برای قربانی یا خوردن یا...؟ مگه اوناهم مثل ما انسان ها جان ندارن ❗️❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3430
بررسی یک روایت در مذمت ابن عباس , شیعه خالص علی علیه السلام 🤔 ❓سناریوی «دشمنی اهل‌بیت با صحابه» ‼️ «ابن‌عباس» هم اهل‌سنت بود.. ✅ ... فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَا اخْتَلَفْنَا فِي شَيْ‌ءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ‌ فَقُلْتُ لَهُ فَهَلْ حَكَمَ اللَّهُ فِي حُكْمٍ مِنْ حُكْمِهِ بِأَمْرَيْنِ قَالَ لَا فَقُلْتُ هَاهُنَا هَلَكْتَ وَأَهْلَكْتَ. ⚠️ شیخ کلینی روایت می‌کند که : امام صادق گفت : روزى در خدمت پدرم (امام باقر) نشسته بودم، گروهى نيز حضور داشتند. ناگاه پدرم به‌شدت خنديد، بطورى كه چشم‌هايش پر از اشک شد. فرمود : می‌دانيد چه چيز موجب خنده‌ی من شد؟ گفتند : نه. فرمود : ابن عباس خیال کرد که جزو آنهایی هست كه خداوند فرموده : «اَلَّذِينَ‌ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ‌ ثُمَّ‌ اِسْتَقٰامُوا».. امام باقر گفت : به او گفتم : ای ابن‌عباس! خدا چشمت را كور كرد، روزى كه منكر ولایت على بن ابى طالب شدى. ابن‌عباس گفت : چشم من به اين جهت كور شده!! تو از كجا ميدانى؟ بخدا سوگند كورى چشم من از برخورد بال ملائكه است. (امام باقر) : من خنديدم و آن روز، رهايش كردم بخاطر حماقت و كم‌عقلى كه ابن‌عباس داشت. بعداً او را ديدم گفتم : ای ابن‌عباس! مانند ديروز راست نگفته بودى علي بن ابى طالب به تو گفت در هر سال يک شب قدر است و در آن شب تكليف تا آخر سال تعيين مى‌شود و آن امر در اختيار فرمانروايان و پيشوايان است پس از پيامبر اكرم تو گفتى آنها كيانند؟ فرمود : من و يازده فرزندم كه ملائكه با ما صحبت ميكنند تو گفتى من ملائكه‌اى نمى‌بينم مگر با پيامبر اكرم ﷺ در اين موقع فرشته‌اى كه با علي سخن ميگفت آشكار شد و به تو گفت : دروغ گفتى بنده‌ى خدا! من با چشم خود فرشته‌هائى كه با علي ميگويند ديده‌ام امام علي در حال سخن گفتن آنها را نمى‌بيند بر دلش وارد مى‌شود و گوشش مى‌شنود در اين موقع با بال خود بر چشم تو زد و كور شدى. ابن عباس گفت : ما در هر چيزى كه اختلاف داشته باشیم، حكمش در نزد خدا است [در قرآن کریم]. گفتم : آيا خداوند در يک چيز دو حكم نموده؟ گفت : نه. گفتم : ای ابن‌عباس! به همين جهت، خود و ديگران را هلاک نموده‌اى! 📚 اصول کافی 247/1 ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ ✍🏻 طبق سناریوی فوق، امام باقر ، صحابي جلیل‌القدر پیغمبر را، یعنی حضرت ابن‌عباس [که یک پیرمرد حدوداً 70 ساله بوده] را مورد سرزنش قرار داده فقط به جرم اینکه حضرت ابن‌عباس نیز مانند سایر مهاجرین و انصار، بر مذهب اهل‌سنت وجماعت بوده است. ⭕️ ما هرگز این سناریوی «دشمنی اهل‌بیت با صحابه» را قبول نداریم. و آنها را دوستان یکدیگر می‌دانیم و قائلیم که اهل‌بیت و صحابه، بر منهج اهل‌سنت وجماعت بودند ❗️❗️ 💠💠 👌عبدالله بن عباس از شیعیان خالص امیر مومنان علیه السلام و از مخالفان مکتب سقیفه بوده است . در باره او می نویسند : " ابو عبّاس، عبد اللّه بن عبّاس بن عبد المطّلب قُرَشى هاشمى از مفسّران و محدّثان بلندآوازه تاريخ اسلام است. او سه سال قبل از هجرت در شِعب مكّه به‏ دنيا آمد و به سال هشتم هجرى (سال فتح مكّه) به مدينه رفت.... ❕او در نبرد جمل، فرماندهى طلايه سپاه را به عهده داشت و پس از آن به حكومت بصره گماشته شد. قبل از شروع جنگ صِفّين، كسى را در بصره به جانشينى خود نهاد و همراه على عليه السلام به نبرد با معاويه شتافت. عبد اللّه در هفت روز اوّل نبرد صفّين، يكى از فرماندهان سپاه امام عليه السلام بود و در تمام جنگ، همگامِ استوار على عليه السلام. 👌در ماجراى «حكميّت»، على عليه السلام او را به عنوان حَكَم (داور) از سوى خود پيشنهاد كرد؛ امّا خوارج و اشعث بن قيس با آن مخالفت ورزيدند و گفتند: ميان على و ابن عبّاس، فرقى نيست. ❕در جريان نهروان، او بارها از سوى على عليه السلام با خوارج به گفتگو پرداخت و در مناظره‏هايى هوشمندانه، نااستوارى موضع خوارج و همچنين جايگاه والاى على عليه السلام را نماياند.او به هنگام شهادت على عليه السلام، فرماندار بصره بود. ابن عبّاس پس از على عليه السلام دست بيعت به امام حسن عليه السلام داد و به كارگزارى از سوى وى عازم بصره شد. عبد اللّه بن عبّاس، همراه امام حسين عليه السلام در قيام كربلا شركت نكرد. برخى علّت اين عدم مشاركت را نابينا بودن وى دانسته‏اند. او پس از قدرت يافتن عبد اللّه بن زبير در حجاز و بصره و عراق، با وى بيعت نكرد. بيعت نكردن او و محمّد بن حنفيه، بر ابن زبيرْ گران آمد، به آن سان كه مى‏خواست آنها را در آتش بسوزاند. ❕ابن عبّاس، دانشمندى است كه در تفسير، حديث و فقه، جايگاه بسيار والايى دارد. وى در دانش، شاگرد على عليه السلام بود و به اين شاگردى بسى افتخار مى‏كرد. ابن عبّاس به سال 68 هجرى و در 71 سالگى در تبعيدگاهش طائف، در گذشت .... 📚دانش نامه امير المومنين «عليه السلام» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج‏13، ص: 347 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در نقلی آمده است : " مردى از اهل طائف به هنگامى كه عبد الله بن عباس بيمار بود؛ (همان بيمارى كه در آن دنيا را وداع گفت) نزد او آمد و لحظه‏اى نشست. ابن عباس بى‏هوش شد. او را به صحن خانه آوردند. به هوش آمد. گفت: خليل و يار من رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره من خبر داد كه در دوران عمرم دو بار هجرت خواهم كرد؛ هجرتى با رسول خدا صلى الله عليه و آله داشتم و هجرتى با على عليه السلام و نيز به من خبر داد كه من در پايان عمر نابينا خواهم شد (و چنين شد) ... و نيز به من دستور داد كه از پنج گروه بيزار باشم: از ناكثين (پيمان‏شكنان) همان‏ها كه در جنگ جمل حاضر شدند و از قاسطين (ظالمان و ستمگران شام) كه در جنگ صفين حاضر شدند و از خوارج كه در ميدان نهروان حضور يافتند و از «قَدَريّه» آنهايى كه شبيه نصارا در دينشان بودند و گفتند: هيچ چيزى مقدر نشده (و همه چيز را خدا به ما تفويض كرده است) و از «مرجئه» آنها كه شبيه يهود در دينشان شدند. گفتند: خدا آگاه‏تر است (كه گناه‏كاران نيز اهل بهشتند) سپس گفت: 👈«أللَّهُمَّ إنّى أحيى‏ عَلى‏ ما حَىَّ عَلَيْهِ عَلِىُّ بْنُ أبي‏طالِبٍ وأمُوتُ عَلى‏ ما ماتَ عَلَيْهِ عَلىُّ بنُ أبى‏طالِبٍ؛👉 "خداوندا من بر آنچه على عليه السلام بر آن زنده بود زنده‏ام و بر آنچه او بدرود حيات گفت مى‏ميرم» اين سخن را گفت و جان به جان آفرين تسليم كرد " 📚رجال کشی ص ٥٦ _ بحار الانوار ج ٤٢ ص ١٥٢ ❕روایتی که وهابی به آن استناد کرد که مطابق آن امام باقر علیه السلام ابن عباس را به خاطر انکار ولایت علی علیه السلام مذمت می کند و کوری ابن عباس را به خاطر انکار ولایت می داند , سند صحیحی ندارد , زیرا راوی روایت فردی است به نام " الحسن بن العباس بن الحریش " که علمای رجالی شیعه او را شدیدا ضعیف می دانند : " ضعیف جدا " _ هذا الرجل لا يلتفت إليه و لا يكتب حديثه. " 📚رجال نجاشی ص ٦٠ _ رجال ابن الغضائری ص ٥١ _ رجال علامه حلی ص ٢١٤ ❕کوری چشم ابن عباس هم در راه ولایت امیر مومنان ع بوده است نه از روی انکار ولایت , چنان که شیخ عباس قمی می نویسد : " و بالجمله ابن عبّاس در اواخر عمر كور شده بود. گويند كه از كثرت گريستن بر حضرت امير المؤمنين و امام حسين عليهما السّلام كور شده بود. " 📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج‏1، ص: 492 ❕برخی از علما نیز روایاتی که در مذمت ابن عباس صادر شده است را از جعلیات بنی امیه می دانند زیرا آنان به خاطر ولایت مداری ابن عباس و روشنگری های او کینه اش را به دل گرفته بودند , چنان که می نویسند : " آيا اين احتمال وجود ندارد كه عمال بنى اميّه و جيره خواران معاويه كه در برابر اموال كبير و گاه صغير احاديثى به نفع آنها وضع مى‏كردند و حتى به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نسبت مى‏دادند چنين مطالبى را درباره ابن عباس جعل كرده باشند به خصوص آنكه در روايات آمده است معاويه بعد از نمازهاى خود على عليه السلام و امام‏ حسن و امام حسين عليهما السلام و ابن عباس و مالك اشتر و قيس بن عباده را لعن مى‏كرد. ( مجمع رجال‏الحديث، ج 10، ص 238، به نقل از طبرى. ) 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏10، ص: 135 👌اگر از ضعف سندی روایت مورد استناد وهابی از کتاب کافی نیز چشم پوشی کنیم , باز هم گفتنی است که مقصود از ابن عباس در روایت مذکور , عبید الله بن عباس برادر کوچکتر عبد الله ابن عباس است . ❕عبیدالله رابطه مناسبی با ولایت ائمه علیهم السلام نداشت و از خائنین به امام حسن ع بوده است که طبق تصریح بلاذری , کم بینایی را نیز در اواخر عمر تجربه کرده است و می تواند مصداق روایت مذکور باشد : " مرّ معن بن أوس المزني بعبيد الله بن العباس و قد ضعف بصره ... " 📚انساب الاشراف ج ٤ ص ٥٩ ❕اما این که وهابی مدعی شد که تمام صحابه در مسیر سقیفه و طرفداری از خلفا بودند , یکی دیگر از دروغ های این جماعت کذاب است , در ذیل مخالفت صحابه پیامبر را با خلافت برآمده از سقیفه , مورد بررسی تفصیلی قرار داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13064 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/10017 ❕از سوی دیگر اهلبیت علیهم السلام با صحابه راستین پیامبر دشمنی نداشتند , بلکه صحابه راستین پیامبر را می ستودند , مشکل آن بزرگواران با آن منافقینی بوده است که نام صحابی را یدک می کشیدند و اندک اعتقادی به فرامین پیامبر گرامی نداشتند , و در نهایت شدید ترین ظلمها را در حق اهلبیت پیامبر روا داشتند , چنان که در ذیل در پاسخی به مولوی عبدالحمید در این رابطه بحث مفصلی داشته ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11661 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی پیرامون روایاتی که از استفاده از گِل و سفال مصری نهی می کند . 🤔 ❓اندر حکایت پیامبر و ائمه مسلمانان! 🔻در روایتی صد در صد صحیح از امام رضا و پیامبر اسلام، گِل مصر بی‌غیرتی می‌آورد: ▫️في الموثق كالصحيح عن أبي الحسن الرضا قال: سمعته يقول و ذكر مصر فقال قال النبي: لا تأكلوا في فخارها و لا تغسلوا رؤوسكم بطينها فإنه يذهب بالغيرة و يورث دياثة. ▪️ترجمه: در روایتی موثق کالصحیح امام رضا می‌گوید که پيامبر در ذكر مصر گفت: در سفالينه‌هاى آن غذا نخوريد و سرهايتان را با گِل آنجا نشوييد زيرا غيرت را از بين مى‌برد و دیوثی مى‌آورد! 📚منبع: روضة المتقين؛ محمد تقی مجلسی، ج ۱۲، ص ۳۲۶. ❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❕علامه مجلسی در توضیح روایاتی که در مدح و مذمت شهرها و اماکن وارد شده است , می نویسد : " ممكن است جمع ميان اخبارى كه در مدح شام و مصر و ذم آنها وارد شده بدان چه پيش اشاره كرديم كه راجع به اختلاف مردم آنها است در هر زمانى , زيرا شام در آغاز جايگاه پيغمبران و نيكان بوده و از بلاد شريف و با بركت بوده، و چون مردمش شقى‏تر و كافرتر شدند از بدترين بلاد شد چنانچه روز عاشوراء از روزهاى با بركت بوده- چنانچه از پاره‏اى اخبار بر آيد- و چون امام حسين عليه السّلام در آن كشته شده از بدترين روزها شد. " " يمكن الجمع بين الآيات و الأخبار الواردة في مدح الشام و مصر و ذمه بما أومأنا إليه سابقا من اختلاف أحوال أهله في الأزمان فإنه كان في أول الزمان محل الأنبياء و الصلحاء فكان من البلاد المباركة الشريفة فلما صار أهله من أشقى الناس و أكفرهم صار من شر البلاد كما أن يوم عاشوراء كان من الأيام المتبركة كما يظهر من بعض الأخبار فلما قتل فيه الحسين ع صار من أنحس الأيام. " 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏ 57، ص: 208 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بر این اساس اگر در روایاتی از مصر و از خاک آن مذمت شده است به خاطر عملکرد ناصواب مردمان مصر در آن عصر بوده است چرا که اعمال ناصواب مردمان بر خاک مصر اثر طبیعی و تکوینی می گذارد و این اثر طبیعی و تکوینی می توانست دامنگیر دیگران گردد , اثرات طبیعی و تکوینی که از نظر عادی قابل درک نیست و وحی از آن پرده بر می دارد . ❕از جریان یوسف نبی ع و زلیخا و بی تفاوتی همسر زلیخا به اعمال ناشایست همسرش استفاده می شود که در آن عصر مسائلی چون غیرت و مردانگی و ... مورد توجه مصریان نبوده است , چنان که خداوند از زبان همسر زلیخا یاد می کند که گفت : " يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئِين‏ " " يوسف! از اين موضوع صرفنظر كن، و تو اى زن نيز از گناهت استغفار كن كه از خطاكاران بودى. " ( یوسف ٢٩ ) 👌در تفسیر نمونه می خوانیم : " از جمله مسائلى كه در اين داستان توجه انسان را به خود جلب مى‏كند اين است كه در يك چنين مساله مهمى كه ناموس عزيز مصر به آن آلوده شده بود، چگونه او با يك جمله قناعت كرد و تنها گفت از گناه خود استغفار كن كه از خطاكاران بودى، و شايد همين مساله سبب شد كه همسر عزيز پس از فاش‏شدن اسرارش در سرزمين مصر، زنان اشراف را به مجلس خاصى دعوت كند و داستان عشق خود را با صراحت و عريان باز گو نمايد. آيا ترس از رسوايى، عزيز را وادار كرد كه در اين مساله كوتاه بيايد؟ يا اينكه اصولا براى زمامداران خود كامه و طاغوتيان، مساله غيرت و حفظ ناموس چندان مطرح نيست؟ آنها آن قدر آلوده به گناه و فساد و بى عفتى هستند كه اهميت و ابهت اين موضوع، در نظرشان از بين رفته است. احتمال دوم قويتر به نظر مى‏رسد. " 📚تفسير نمونه، ج‏ 9، ص: 388 ❕همینطور بی غیرتی و ذلت بنی اسرائیل نیز بر خاک مصر اثرات تکوینی نامطلوب گذاشته است , چنان که در نقلی آمده است که امام باقر ع فرمود : " چه خوب سرزمينى است شام و چه بد مردمى دارد امروزه، و چه بد سرزمينى است مصر، راستى كه زندانى بود براى بنى اسرائيل از خشم خدا بر آنها، و بنى اسرائيل به مصر نرفتند جز از خشم خدا بر آنها و نافرمانى آنها از خدا زيرا خدا عزّ و جلّ به آنها فرمود: درآئيد به سر زمين مقدسى كه خدا براى شما نوشته است، يعنى شام و سرباز زدند از ورود بدان و نافرمانى كردند و چهل سال در بيابان گم شدند. فرمود: بيرون شدن آنان از مصر و ورود آنها به شام نبود جز پس از آنكه توبه كردند و خدا از آنها خشنود شد، سپس امام پنجم عليه السّلام فرمود: راستش من بد دارم خوردن خوراكهائى كه در گل پخته‏هاى مصر پخته شود و دوست ندارم سرم را با گلش بشويم از ترس اينكه خوارى بار آورد و غيرتم را ببرد. " " نِعْمَ الْأَرْضُ الشَّامُ وَ بِئْسَ الْقَوْمُ أَهْلُهَا الْيَوْمَ وَ بِئْسَ الْبِلَادُ مِصْرُ أَمَا إِنَّهَا سِجْنُ مَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ لَمْ يَكُنْ دَخَلَ بَنُو إِسْرَائِيلَ مِصْرَ إِلَّا مِنْ سَخْطَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ مِنْهُمْ لِلَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ يَعْنِي الشَّامَ فَأَبَوْا أَنْ يَدْخُلُوهَا وَ عَصَوْا فَتَاهُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ وَ مَا كَانَ خُرُوجُهُمْ مِنْ مِصْرَ وَ دُخُولُهُمُ الشَّامَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ تَوْبَتِهِمْ وَ رِضَا اللَّهِ عَنْهُمْ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ آكُلَ شَيْئاً طُبِخَ فِي فَخَّارِ مِصْرَ وَ مَا أُحِبُّ أَنْ أَغْسِلَ رَأْسِي مِنْ طِينِهَا مَخَافَةَ أَنْ تُورِثَنِي تُرْبَتُهَا الذُّلَّ وَ تَذْهَبَ بِغَيْرَتِي. " ُ 📚قصص الانبیاء , راوندی , ص ١٨٦ ❕بنابراین تا زمانی که مردمان مصر دنباله رو عملکرد ناصواب بنی اسرائیل در نافرمانی خداوند یا ادامه دهنده عملکرد سلاطین مصر در بی غیرتی باشند , ذلت و بی غیرتی در آنجا حاکم است و این اعمال ناشایست در خاک آن سرزمین تاثیر سوء وضعی و طبیعی می گذارد , چنان که در زمان صدور روایات ناهی از استفاده از گل و سفال مصری , این عملکرد ناصواب بر مردمان آن زمان حاکم بوده است و اثر وضعی مذکور مصداق داشته است , لذا روایات ناهیه صادر شده است , طبیعتا زمانی که این عملکرد ناصواب مردم مصر اصلاح گردد , طبق بیان علامه مجلسی دیگر این روایات در مورد خاک مصر مصداق پیدا نمی کند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پاسخی به معاندین پیرامون لشگرکشی پیامبر اسلام به بحرین 🤔 ❓حمله و تجاوز به خاك ايران و امپراطورى ساسانيان توسط محمد، پيامبر اعراب دو سال قبل از مرگش محمد، پیامبر اعراب در سال ۸ هجری و دوسال قبل از مرگش به قسمتى از خاك ايران حمله می کند که در واقع شروع کشورگشایی و جنایت اعراب مسلمان و به دستور خود او ميباشد. استاد سعید نفیسی محقق و مورخ سرشناس ایرانی در كتاب تاريخ اجتماعى ايران می نویسد: تازیان در سال هشتم هجرت نخستین حمله را به جزیره بحرین یعنی خاک ایران کردند و از آن زمان تا سال ۳۰ هجری دامنه جنگهای ایران و عرب کشیده شد و یک بار در اواخر زندگی رسول اکرم و خلافت عمر و یک بار پس از مرگ عمر چندی تعطیل شد و سرانجام در سال ۳۰ هجری در خلافت عثمان قسمت عمده ایران به تصرف اعراب درآمد. : کتاب تاریخ اجتماعی ایران، از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان"، نوشته سعید نفیسی، صفحه ۹ ❗️❗️ 💠💠 👌معاندین دروغگو با جعل و تزویر مدعی شده اند که پیامبر گرامی با لشگرکشی بحرین را به تصرف خود در آورده است , در حالی که این ادعای آنان مانند سایر ادعاهایشان کذب و دروغ است و مردم بحرین با مسالمت به اسلام گرویدند و پیامبر هم به بحرین لشگر کشی نکرد , بلکه تنها نماینده را به سوی بحرین فرستاد و اهالی بحرین به درخواست و دعوت پیامبر گرامی و نماینده او پاسخ مثبت دادند . ❕ابن اثیر می نویسد : " اما منذر بن ساوى والى بحرين. چون علاء بن حضرمى نزد او رفت و به اسلام و يا اداء جزيه دعوت نمود اسلام آورد تمام اعراب بحرين هم مسلمان شدند. در آن زمان‏ بحرين تابع ايران بود مردم ديگر كه يهود و نصارى و مجوس (زردشتى) بودند با علاء و منذر صلح كرده جزيه را از هر شخص بالغ يك دينار بود تقبل و تاديه نمودند. در بحرين جنگى رخ نداد. بعضى مسلمان شدند و برخى صلح نمودند در اين سال انجام حج بدست مشركين بود. " " فأمّا أهل البلاد من اليهود و النصارى و المجوس فإنّهم صالحوا العلاء و المنذر على الجزية من كلّ حالم دينار، و لم يكن بالبحرين قتال إنّما بعضهم أسلم و بعضهم صالح. و ولي الحج في هذه السنة المشركون. " 📚الکامل فی التاریخ ج ٢ ص ٢١٥ ❕طبری نیز می نویسد : " در سال هشتم پيغمبر خدا علاء بن حضرمى را سوى منذر بن ساوى عبد ى فرستاد با نامه‏اى بدين مضمون: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم: از محمد، پيغمبر فرستاده خدا به منذر بن ساوى «درود بر تو. من ستايش خداى يگانه مى‏كنم. اما بعد، نامه تو و، «فرستادگانت رسيدند، هر كه نماز ما كند و ذبيحه ما بخورد و رو به قبله «ما كند مسلمان است و حقوق و تكاليف مسلمانان دارد و هر كه دريغ ورزد بايد جزيه دهد.» گويد: پيغمبر با آنها صلح كرد كه مجوسان جزيه دهند و مسلمان از ذبيحه‏شان نخورد و زن از آنها نگيرد. " " سنه 8 قال: و فيها بعث رسول الله ص العلاء بن الحضرمى الى المنذر بن ساوى العبدى، و كتب اليه كتابا فيه: بسم الله الرحمن الرحيم، من محمد النبي رسول الله الى المنذر بن ساوى سلام عليك، فانى احمد إليك الله الذى لا اله الا هو، اما بعد، فان كتابك جاءني و رسلك و انه من صلى صلاتنا، و اكل ذبيحتنا، و استقبل قبلتنا، فانه مسلم، له ما للمسلمين و عليه ما على المسلمين، و من ابى فعليه الجزية قال: فصالحهم رسول الله ص على ان على المجوس الجزية، لا تؤكل ذبائحهم، و لا تنكح نساؤهم. " 📚تاریخ طبری ج ٣ ص ٢٩ ❕در کتاب جامع التواریخ نیز می خوانیم : " اين علاء را پيغمبر فرستاده بود سوى مُنذر بن ساوى و اين منذر مسلمان شد و اهل بحرين را مسلمان كرد. " 📚جامع التواریخ (تاریخ ایران و اسلام)، جلد: ۳، صفحه: ۱۷۹۷ ❕در کتاب تاریخ گزیده نیز می خوانیم : " علاء حضرمى را به منذر بن ساوى ملك بحرين فرستاد. مسلمان شد و پاسخ نامه باز فرستاد " 📚تاريخ گزيده، ص: 149 ❕در کتاب تاریخ نگارستان نیز می خوانیم : " علاء خضرمى را بمنذر بن ساوى ملك بحرين و بغير از نجاشى و منذر ساوى ( از حکام ) ديگرى بشرف اسلام مشرف نشد " 📚تاریخ نگارستان، صفحه: ۱۲ ❕علامه مجلسی نیز می نویسد : " گويند: در اين سال حضرت علاء بن حضرمى را بسوى منذر بن شادى فرستاد در بحرين كه او را دعوت نمايد به اسلام يا دادن جزيه، و ولايت بحرين در تصرف پادشاه عجم بود، پس منذر با جمعى از عرب مسلمان شدند و اهل بلاد از يهود و نصارى صلح كردند با علاء و منذر كه جزيه بدهند، و بحرين بى‏قتال فتح شد " 📚حياة القلوب، ج‏ 4، ص: 1150 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
آیا زن و دختر مشرکانی که در جنگ شرکت نداشتند به اسارت در می آیند? ❓❓❓ 🤔 ❓ امام صادق : زن و دختر مشرکانی که در جنگ شرکت نداشتند را می‌توانید به کنیزی بخرید! از امام صادق درباره مردی که دختر شخص مشرکی را می‌خرد و آن را به عنوان کنیز می‌گیرد سوال کردم. حضرت فرمود: اشکالی ندارد! و همچنین در روایت دیگری از لحّام آمده است که گوید: از امام جعفر صادق درباره مردی که زن شخص مشرکی را خریداری می‌کند و آن را به کنیزی می‌گیرد پرسش کردم؟ حضرت فرمود: اشکالی ندارد! حدیث دیگر : : به امام كاظم عرض كردم: روميان به سرخ‌پوستان حمله مى‌كنند و پسران و دختران آنان را مى‌دزدند و بيضۀ پسرانشان را مى‌كشند، آن‌گاه به نزد بازرگانان بغداد مى‌فرستند. يقين داريم دزديده شده‌اند و بدون جنگ بر آنان شبيخون زده‌اند، نظر شما در مورد خريدن اينها چيست‌؟ فرمود: خريدن آنها اشكالى ندارد؛ چون آنها را از سرزمين شرك به سرزمين اسلامى آورده‌اند. 📓 ترجمه فروع کافی / ج ۵ / ص ۴۸۴ 💠💠 👌چنان که بارها گفته ایم , کسانی به اسارت در می آیند که مصداق کافر حربی باشند , یعنی آن مردان و زنانی که در صف دشمن باشند و قصد نابودی اسلام را داشته باشند , با آنان نبرد می شود و به اسارت در می آیند , در ذیل بخوانید : 🌿 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3469 🌿 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2364 🌿 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1008 ❕در روایتی امام رضا علیه السلام تصریح می کند که تنها اهل حرب و نبرد هستند که به اسارت در می آیند نه مطلق کفار و کسانی که بر علیه مسلمین دسیسه نمی کنند , چنان که فرمود : " اگر برده‏ها را از كفارى به غنيمت آورده‏اند كه عداوت آنان روشن و مسلم باشد، مى‏توانى خریداری كنى و اگر بعد از صلح و معاهده آن کفار مورد تجاوز و ستم واقع شده‏اند و زنان و كودكانشان را به بردگى آورده‏اند، آنها را خریداری مکن ..." ❕راوی در ادامه سوال کرد : " اگر کفار ذمی دچار قحطى شوند و يك نفر فرزند خود را بياورد و بگويد: اين فرزند مال تو باشد، او را سير كن كه برده تو خواهد بود. آيا مى‏شود كه فرزند آنان را به بردگى بگيريم؟ امام ع فرمود : : فرد آزاده را خريدارى مكن كه روا نيست بر تو , گرچه از كفار اهل ذمه باشد. " " إن كان من عدوّ قد استبان عداوتهم فاشتر منهم. و إن كان قد نفّروا و ظلموا فلا تبتع من سبيهم... سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْمٍ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ أَصَابَهُمْ جُوعٌ فَأَتَاهُ رَجُلٌ بِوَلَدِهِ فَقَالَ هَذَا لَكَ فَأَطْعِمْهُ وَ هُوَ لَكَ عَبْدٌ فَقَالَ لَا تَبْتَعْ حُرّاً فَإِنَّهُ لَا يَصْلُحُ لَكَ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ. " 📚الکافی ج ٥ ص ١٠ ❕بر این اساس دو روایتی که معاند به آن استناد کرد نیز حمل می شود بر مشرکین حربی که به ممالک اسلامی حمله کرده اند , زن مشرکی که مصداق کافر حربی باشد و قصد نابودی مسلمین را داشته باشد , به اسارت در می آید , همینطور دختر مشرک حربی نیز به اسارت در می آیند , علمای بزرگ شیعه دو روایت مورد استناد معاند را حمل بر مشرکین حربی کرده اند : " الْخَبَرَ الْأَوَّلَ يَتَنَاوَلُ مَنْ كَانَ فِي دَارِ الْحَرْب‏ " 📚تهذیب الاحکام , شیخ طوسی ج ٧ ص ٧٧ ❕مرحوم صاحب حدائق هم تصریح می کند که بسیاری از علمای شیعه دو روایت مذکور را حمل بر کفار حربی کرده اند : " خص الشيخ و غيره هذين الخبرين بأهل الحرب، كثير من أصحابنا إنما عبروا في هذا المقام بأهل الحرب. " 📚الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، ج‏19، ص: 373 ❕همین سخن در روایت سوم هم حاکم است , در این روایت آمده است که رومیان بر صقالبه دستبرد می زنند و آنان را به اسارت می گیرند : " ان الروم یغیرون علی الصقالبه " 📚الکافی ج ٥ ص ٢١٠ ❕صقالبه از کسانی بوده اند که دشمن حربی مسلمین محسوب می شدند و در صدد نابودی سازی مسلمین بودند و مسلمین با آنها در حال نبرد بودند : 📚تاریخ الاسلام , ذهبی ج 12 ص 43 _ البدایه و النهایه , ابن کثیر , ج ٩ ص ١٧٦ ❕صقالبه چون دشمن حربی بوده اند و در صدد نابود سازی مسلمین بودند , جان و مالشان احترامی نداشت , لذا فرقی نمی کرد که رومیان آنان را اسیر کنند یا مسلمین , چون دشمن حربی اند , اسیر گرفتنشان جایز بوده است تا از بیم اسیر شدن دست از دشمنی بردارند و از نابود سازی مسلمین عقب نشینی کنند , مرحوم صاحب حدائق در مورد این روایت هم تصریح می کند که ناظر به دشمنان و کفار حربی است : " في هذه الاخبار دلالة على جواز شراء ما يسبيه الظالم 👈من أهل الحرب 👉و يسرقه». 📚الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، ج‏19، ص: 373 ❕در رابطه با این که فرزند خردسال کافر چگونه به اسارت در می آید , با این که او گناهی مرتکب نشده است ? در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم : 🌿https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3195 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پاسخی به وهابی پیرامون سخن گفتن الاغ در کتاب کافی شریف 🤔 ❓آنگاه که «حضرت الاغ»، از جمله راویان اصول کافی می‌شود أن أمير المومنين قال إن ذلك الحمار كلم رسول الله ﷺ فَقَالَ : بأبي أنت وأمي إِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ أَنَّهُ كَانَ مَعَ نُوحٍ فِي السَّفِينَةِ فقام اليه نوح فمسح على كفله ثم قال يخرج من صلب هذا الحمار حمار يركبه سيد النبيين وخاتمهم فالحمد لله الذي جعلني ذلك الحمار. ✍ اميرالمؤمنين فرمود : اين الاغ با پيغمبر ﷺ به سخن درآمد. الاغ فرمود : پدر ومادرم قربانت! پدرم برایم حدیث گفت که او از پدرش و او از جدش و او از پدرش نقل كرد كه آن الاغ، با نوح در كشتى بوده ونوح برخاسته ودست به كفل او كشيده وگفت : از پشت اين الاغ، الاغى آيد كه سيد وآخرین پيغمبران بر آن سوار شود. خدا را شكر كه مرا همان الاغ قرار داد. ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ ⭕️ متوسط عمر یک الاغ، حداکثر 50 سال است. چطور با سه چهار واسطه، به حضرت نوح رسید؟ ❗️❗️ 💠💠 👌صحبت کردن و تکلم یک حیوان به قدرت الهی امری غیر ممکن نیست , چرا که ما می بینیم که خداوند در قرآن از سخن گفتن سلیمان نبی علیه السلام با هدهد و سخن گفتن مورچگان پرده برداری می کند : ( نمل 18 _ 20 ) ❕در روایات اهلسنت هم می بینیم که الاغ پیامبر گرامی سخن می گفت , چنان که نقل می کنند : " هنگامي كه رسول خدا خيبر را فتح كرد چهار كنيز چاق و چهار كنيز لاغر و نيز ده پيمانه طلا و نقره و الاغي بسته شده در زنجير به دست آوردند ؛ آن حضرت با الاغ به گفتگو پرداختند و الاغ نيز جواب داد ! رسول خدا فرمود: اسمت چيست؟ گفت: يزيد بن شهاب، خداوند از نسل جد من شصت حمار ديگر خلق كرد كه فقط پيامبران بر آن ها سوار شدند و من از شما توقع دارم كه بر من سوار شوي؛ چرا كه از نسل جد من كسي غير از من و از انبياء نيز جز شما باقي نمانده است، من پيش از شما مال مرد يهودي بودم، كه از روي عمد او را بر زمين مي زدم ! او نيز شكم مرا به دردآورده و به پشتم مي زد. رسول خدا فرمود: پس تو يعفور هستي ، اي يعفور ! حمار گفت: بلي ، رسول خدا فرمود: آيا به جنس مؤنث تمايل داري؟ يعفور گفت: خير !پس رسول خدا در هنگام نياز سوار او مي شد، و هر وقت كه از پشت او پايين مي آمد، او را به خانه مردم مي فرستاد، او در خانه را با سرش مي كوبيد و به آن شخص اشاره مي كرد كه پيش رسول خدا برود . وقتي رسول خدا از دنيا رفت، نزديك چاهي كه متعلق به هيثم بن تيهان بود، آمد و خود در آن به خاطر ناراحتي براي رسول خدا انداخت و همان چاه قبر او شد. " "لما فتح رسول الله صلي الله عليه وسلم يعني خيبر أصاب أربعة أزواج ثقال أربعة أزواج خفاف وعشر أواقي ذهب وفضة وحمار أسود مكبلا قال فكلم رسول الله الحمار فكلمه الحمار فقال له النبي صلي الله عليه وسلم ما اسمك قال يزيد بن شهاب أخرج الله عز وجل من نسل جدي ستين حمارا كلهم لم يركبهم إلا نبي قد كنت أتوقعك أن تركبني لم يبق من نسل جدي غيري ولا من الأنبياء غيرك .... " 📚تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج4، ص 232 _ البدایه و النهایه ج 6 ص 151 _ لسان المیزان ج 5 ص 376 _ الخصائص الکبری , سیوطی , ج 2 ص 107 👌همینطور علمای اهلسنت نقل می کنند که سوسمار با پیامبر گرامی به عربی فصیح سخن می گفت , چنان که می آورند : " اعرابی سوسمار را از انبان خويش بيرون آورده و در برابر رسول خدا به زمين افكند و اضافه كرد: اگر اين سوسمار ايمان بياورد، من هم ايمان مى‏آورم. در اين هنگام، رسول خدا خطاب به سوسمار فرمود: اى سوسمار! سوسمار به زبان عربى فصيحى كه همگان مى‏شنيدند گفت: لبّيك و سعديك! اى زيور مردمى كه در روز رستاخيز سر از خاك برمى‏دارند. رسول خدا از وى پرسيد: چه كسى را مى‏پرستى؟ در پاسخ گفت: خدائى را كه عرشش در آسمان و سلطنتش در روى زمين و رازش در دريا و رحمتش در بهشت و شكنجه‏اش در دوزخ است. رسول خدا از وى پرسيد: من كيستم؟ گفت: شما رسول پروردگار جهانيان و خاتم پيغمبران هستيد. كسى كه شما را به پيغمبرى تصديق كرد، رستگار گشت و كسى كه شما را تكذيب كرد، زيانبار گرديد. باديه‏نشين كه اين گفتگو را شنيد، گفت: من ايمان آوردم و از اين پس هيچگونه نيازى به معجزه و خارق العاده‏اى ندارم و راه ديگرى، جز راه شما، نخواهم پيمود! " ... فقال رسول اللّه یا ضب فاجابه الضب- بلسان عربى مبين يسمعه القوم جميعا- لبيك و سعديك يا زين من وافى القيامة، قال: من تعبد يا ضب؟ قال: الذى فى السماء عرشه و فى الأرض سلطانه، و فى البحر سبيله، و فى الجنة رحمته، و فى النار عذابه قال: فمن أنا يا ضب؟ قال: أنت رسول رب العالمين، و خاتم النبيين، و قد أفلح من صدقك، و قد خاب من كذلك، قال الأعرابى: لا أتبع أثرا بعد عين ..." 📚کنزالعمال ج ١٢ ص ٣٥٦ _ تاریخ مدینه دمشق ج ٤ ص ٣٨٣ _ البدایه و النهایه ج ٦ ص ١٦٥ _ دلائل النبوه ج ٦ ص ٣٧ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕یا می نویسند که حیوانات برای پیامبر گرامی سجده می کردند , چنان که نقل می کنند : " .... به مجردى كه چشم شتر به آن حضرت افتاد، به سوى حضرت رسول اکرم حركت كرد و خود را به حالت سجده، در برابر حضرت، به زمين انداخت! آنگاه رسول خدا موهاى پيشانى آن شتر را بدست گرفت، شتر چنان بدست حضرت رام شده بود كه از زمانيكه او را به كار گرفته‏اند تا آن هنگام چنين سابقه‏اى نداشت! اصحاب به عرض رسانيدند: هر گاه اين حيوان كه از نعمت عقل و خرد، بى‏بهره است، براى شما سجده كند ما كه خردمند و عاقل هستيم، سزاوارتريم كه در برابر حضرتت، سجده نمائيم‏ ... " " أقبل نحوه حتى خر ساجدا بين يديه فاخذ رسول اللّه صلى اللّه عليه (و آله) و سلم بناصيته أذل ما كانت قط أدخله فى العمل، فقال له أصحابه: يا رسول اللّه هذه بهيمة لا تعقل تسجد لك و نحن نعقل، فنحن أحق أن نسجد لك‏ " 📚مسند احمد ج ٣ ص ١٥٩ _ البدایه و النهایه ج ٦ ص ١٤٩ 👌بنابراین ارتباط گرفتن و سخن گفتن با حیوانات هم مورد تایید قرآن و هم روایات اهلسنت است و روایت کافی شریف از این جهت هم موید از قرآن دارد و هم موید از روایات اهلسنت . ❓خداوندی که این قدرت را دارد که به حیوانات قدرت سخن گفتن دهد , آیا قدرت این را ندارد که به یک حیوان عمر طولانی دهد ❗️ ❕اگر كسي بپذيرد كه حيوان با قدرت الهي مي تواند با انسان ها گفتگو كند، چه استبعادي دارد كه خداوند عمر يك حيوان را آن قدر طولاني كند كه بتواند با پيامبر آخر الزمان ملاقات و با او گفتگو كند؟ همان خدائي كه قدرت سخن گفتن به حيوان داده، همان خدا نيز مي تواند به او عمر طولاني دهد. 👌وهابی که حدیث سخن گفتن و طول عمر یک حیوان برایش گران آمده است , چگونه حدیث سنگسار شدن میمون که در صحیح بخاری آمده است برایش گرانی نمی کند ❗️ ❕مطابق نقل بخاری , نعيم بن حماد، از هشيم، از حصين، از عمرو بن ميمون چنين نقل مى‏كند: "در دوران جاهليت، ميمون زناكارى را ديدم كه اطراف او جمع شده بودند و او را سنگسار مى‏كردند. من نيز به سنگسار او پرداختم. " " رَأَيْتُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ قِرْدَةً اجْتَمَعَ عَلَيْهَا قِرَدَةٌ قَدْ زَنَتْ، فَرَجَمُوهَا فَرَجَمْتُهَا مَعَهُمْ. " 📚صحیح بخاری ج ٣ ص ٣٦٣٦ ❕حميدى در الجمع بين الصحيحين اين حديث را حديث نادر دانسته‏ و معتقد است كه اين حديث در «برخى» نسخه‏هاى بخارى، آمده و ابومسعود تنها كسى است كه در كتاب الأطراف بدان اشاره كرده است. او مى‏گويد: اين حديث به هيچ عنوان در نسخه‏هاى بخارى وجود ندارد و احتمال دارد افراد ديگرى، آن را در كتاب بخارى، جاى داده باشند. 👌ابن حجر در ادامه مى‏نويسد: سخن حميدى، پذيرفتنى نيست و اشاره وى به احتمال اضافه شدن احاديثى چند به صحيح بخارى از سوى برخى افراد، با ديدگاه علما در تعارض است؛ چرا كه علما همه احاديث بخارى را صحيح مى‏دانند و اتفاق نظر دارند كه اين كتاب، صد در صد به بخارى متعلق است. ❕ادعاى حميدى، توهّم باطلى است كه اعتبار تمامى احاديث صحيح بخارى را مخدوش مى‏سازد؛ چرا كه در صورت پذيرش ديدگاه حميدى، مى‏توان احتمال داد كه همه احاديث صحيح بخارى، از سوى ديگران به كتاب وى افزوده شده است و به اين ترتيب، اعتماد و اطمينان مردم به كليت كتاب صحيح، از ميان مى‏رود .... " "اما تجويزه ان يزاد في صحيح البخاري ما ليس منه فهذا ينافي ما عليه العلماء من الحكم بتصحيح جميع ما أورده البخاري في كتابه ومن اتفاقهم على أنه مقطوع بنسبته إليه وهذا الذي قاله تخيل فاسد يتطرق منه عدم الوثوق بجميع ما في الصحيح لأنه إذا جاز في واحد لا بعينه جاز في كل فرد فرد فلا يبقى لاحد الوثوق بما في الكتاب المذكور واتفاق العلماء ينافي ذلك ... 📚 فتح الباری ج ٧ ص ١٢٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌یا چگونه پذیرش روایت جساسه برای وهابی گران نمی آید ❗️ ❕مسلم نقل می کند که «فاطمه بنت قيس مى‏گويد: " صداى منادى پيامبر به گوش رسيد كه ندا درمى‏داد: «الصلاة جامعة» (به نماز جماعت بياييد) پس از شنيدن اين صدا به مسجد رفتم و همراه پيامبر نماز خواندم. من در صف جلوى زنان نشسته بودم. پيامبر بعد از نماز، در حالى كه خندان بود، بر منبر نشست و فرمود: هر كس بر جاى خود بماند. سپس اضافه كرد: آيا مى‏دانيد چرا شما را به اجتماع خواندم؟ مردم گفتند: خدا و رسولش بهتر مى‏دانند. فرمود: براى اين شما را جمع كردم كه تميم دارى كه مردى نصرانى بوده‏ است، آمده و بيعت كرده و اسلام آورده است. همچنين براى من حديثى نقل كرده كه با آنچه من براى شما مى‏گفتم، موافقت دارد، و اين حديث در مورد مسيح دجّال است. او براى من نقل كرده است كه: «من با سى تن از قبايل لخم و جذام بر يك كشتى سوار شديم. دريا طوفانى شد. يك ماه گرفتار امواج بوديم. پس از آن، امواج ما را به جزيره‏اى راهنمايى كرد. ما در ساحل آن پياده شديم. 👈در جزيره حيوانى عجيب مشاهده كرديم كه بسيار پرمو بود؛ به حدّى كه از زيادتى مو، سر او از دمش شناخته نمى‏شد. ما از آن حيوان پرسيديم: تو چه هستى؟ جواب داد: من جسّاسه هستم. ما گفتيم: جسّاسه چيست؟ گفت: از من چيزى نپرسيد و به اين دير برويد. 👉زيرا مردى كه در آن دير است، مشتاق ديدار شماست، و مى‏خواهد از اخبار شما اطّلاع يابد. ما از اين سخنان ترسان شديم، و فكر كرديم نكند او شيطانى باشد كه به اين صورت درآمده است. به سرعت حركت كرده به سوى دير روانه شديم. در دير مردى را ديديم كه از او بزرگ‏تر مشاهده نكرده بوديم. امّا دست و پايش در زنجير قرار داشت. پرسيديم: تو كيستى؟ گفت: خبر مرا خواهيد شنيد، اوّل شما بگوييد چه كسانى هستيد. ما به او گفتيم كه عرب هستيم و داستان كشتى و سرنوشت خود را براى او بازگفتيم. سپس سؤالاتى از ما كرد. پرسيد: نخل بيسان‏ در چه حال است؟ درياچه طبريّه‏ آب دارد يا خير؟ چشمه زغر چطور است؟ ... ❕سپس گفت: به من از پيامبر امّيان خبر دهيد. گفتيم: او در مكّه ظهور كرده و اينك در يثرب (مدينه) ساكن است. گفت: آيا عرب‏ها با او جنگ كردند؟ گفتيم: بله. گفت: اين جنگ‏ها به چه شكل بوده است؟ گفتيم: گاهى او غالب است و گاهى آنها غالبند. گفت: امّا براى آنها مصلحت و خير اين است كه از او اطاعت كنند. سپس گفت: اينك من خود را معرّفى مى‏كنم. من مسيح (دجّال) هستم و نزديك است كه به من اجازه خروج داده شود. من در زمين راه مى‏افتم و همه جا را مى‏پيمايم جز مكّه و طيبه (مدينه)، تنها در چهل روز. اين دو شهر بر من حرام مى‏باشند. بر سر راهى كه بدان منتهى مى‏شود، فرشته‏اى هست با شمشير كه مانع از ورود من بدانجا مى‏شود.» بعد پيامبر در حالى كه با عصاى خويش به منبر مى‏كوبيد سه بار فرمود: اينجا طيبه است. بعد اضافه كرد: آيا من اين سخن را براى شما نگفته بودم؟ مردم جواب دادند: بله. بعد فرمود: از اين جهت حديث تميم براى من جالب و شگفت‏آور بود كه با آنچه قبلا خودم برايتان گفته بودم، موافقت و مطابقت داشت.» " ... فَلَقِيَتْهُمْ دَابَّةٌ أَهْلَبُ كَثِيرُ الشَّعَرِ. لَا يَدْرُونَ مَا قُبُلُهُ مِنْ دُبُرِهِ. مِنْ كَثْرَةِ الشَّعَرِ. فَقَالُوا: وَيْلَكِ! مَا أَنْتِ؟ فَقَالَتْ: أَنَا الْجَسَّاسَة ...." 📚صحیح مسلم , ج ٤ ص ١٢٤ ❕علامه عسکری می نویسد : " ما در اين بحث نمى‏كنيم كه يك درياچه چطور مى‏تواند يك ماه به طور پيوسته گرفتار طوفان باشد؟! اصولا اين دريا، چه دريايى به جز مديترانه بوده است؟! و آيا اين دريا كه هزاران سال است بشر در آن رفت و آمد كرده، چه جزيره ناشناخته‏اى داشته كه دجّال در آن محبوس، و جسّاسه در آن به كسب اخبار مشغول بوده است؟! اگر آن روز ممكن بود كسانى باور كنند كه چنين جزيره ناشناخته‏اى وجود دارد، در قرون اخير چطور؟ آيا امروز هم اين سخن غير معقول را مى‏پذيرند؟! و نيز حيوانى كه سر و دم آن از هم قابل تشخيص نباشد، و ضمنا به زبان عربى فصيح صحبت و استدلال بنمايد، با نام جسّاسه كجا پيدا مى‏شود؟! آيا اصلا چنين چيزى معقول است يا خير؟ و نيز دجّال گرفتار در زنجير كه اجازه خروج گرفته بوده، چرا در طول اين هزار و چهارصد سال به اين كار دست نزده است؟ 📚نقش ائمه در احیای دین ج ١ ص ٤٧٢ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بهره مندی اموات از اعمال خیر زندگان بر اساس روایات اهلسنت 🤔 ❓هدیه کردن فاتحه و قران برای مردگان جایز نیست و بدعت میباشد. نمازخواندن برای مردگان حرام است و امری باطل و بی اساس میباشد. زیرا خداوند می گوید برای انسان جزحاصل تلاش اونیست. و نیر آیه ای که می گوید دستاورد آنان و دستاورد شما برای شماست. اما میتوانید برای مردگانتان دعای خیر و مغفرت بخوانید. ❗️❗️ 💠💠 ❕در مورد احسان و نيكى در حق اموات روايات فراوانى در كتابهاى حديثى اهلسنت وارد شده كه همگى حاكى از اين است كه انسان هرگاه عملى را به نيابت از پدر و مادر و يا بستگان و دوستان بجا آورد ثواب آن به خود «منوب عنه» مى‌رسد در اينجا مناسب است كه به اندكى از اين‌روايات اشاره كنيم: 🌐 بهره‌گيرى ميت از روزه و حج نايب : 🔸 رسول گرامى فرمود: هركس بميرد و روزه بر ذمّۀ او باشد، ولىّ او (فرزندش) از جانب او روزه مى‌گيرد. " من مات و عليه صيام، صام عنه وليه. " 📚صحیح بخاری ج ٢ ص ٢٤٠ _ صحیح مسلم ج ٣ ص ١٥٥ 🔸ابن عباس مى‌گويد: زنى حضور رسول خدا رسيد و گفت: مادرم مرده و روزه بر ذمه دارد. پيامبر فرمود: هرگاه بدهى به مردم داشت، تو پرداخت مى‌كردى‌؟ آن زن گفت: بلى! پيامبر فرمود: پرداخت بدهى خدا لازمتر است. " انّ امرأة أتت رسول اللّه فقلت: انّ أمّي ماتت و عليها صوم شهر، فقال: أ رأيت لو كان عليها دين أكنت تقضينه، قالت: نعم، قال: فدين اللّه أحقّ بالقضاء. " 📚صحیح بخاری ج ٢ ص ٤٠ _ صحیح مسلم ج ٣ ص ١٥٥ 🔸زنى حضور رسول خدا رسيد و گفت: كنيزى را از جانب مادرم آزاد كردم. پيامبر فرمود: به اجر اين عمل مى‌رسى. سپس آن زن افزود: بر ذمّۀ مادرم يك ماه روزه بود، آيا از جانب او روزه بگيرم‌؟ فرمود: روزه بگير. آن زن افزود: مادرم حج نرفته بود آيا از جانب او حج بجا بياورم‌؟ پيامبر فرمود: انجام بده " "أنت امرأة فقال: انّي تصدقت على أمي بجارية و انّها ماتت، قال: فقال وجب أجرك:... قالت يا رسول اللّه: انّه كان عليها صوم شهر أفصوم عنها، قال: صومي عنها، قالت: انّها لم تحج قط أفأ حج عنها، قال: حجي عنها. " 📚صحیح مسلم ج ٣ ص ١٥٦ _ السنن الکبری , بیهقی ج ٤ ص ٢٥٦ 🔸 عايشه مى‌گويد: مردى حضور رسول خدا رسيد و گفت: مادرم در گذشته و وصيت ننموده است، و چنين مى‌انديشم كه اگر توانايى سخن گفتن داشت، صدقه مى‌داد اگر از جانب مادرم صدقه دهم آيا براى او پاداشى هست‌؟ فرمود: بله " " انّ رجلا أتى النبي فقال: يا رسول اللّه انّ أمي اقتلعت نفسها و لم توص و أظنها لو تكلمت تصدقت، أفلها أجر ان تصدقت عنها، قال: نعم. " 📚الموطا , ج ٢ ص ٧٦٠ _ نیل الاوطار ج ٤ ص ١٤١ 🔸سعد بن عباده از ياران رسول خداست، وقتى مادر او درگذشت به حضور پيامبر رسيد و گفت: چه صدقه‌اى با فضيلت‌تر است‌؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: آب. سعد بن عباده چاهى كند و گفت: اين براى مادر سعد. " " فحفر بئرا و قال: هذه لأمّ سعد. " 📚سنن ابى داود، ج ٢ ص ١٣٠ شماره ١٦٨١ 🔸در نقل دیگر پیامبر گرامی فرمود : " مُرده در گور خود، به‏سانِ شخص غرق شده و دور افتاده است. چشم به راه دعايى از جانب پدر يا مادر يا فرزند يا يك دوست صميمى است. هرگاه چنين دعايى به او برسد، برايش از دنيا و آنچه در دنياست، دوست داشتنى‏تر است. خداوند عز و جل، بر اثر دعاى عزيزان و دوستان، ( بخشش‏ها و ثواب‏ها ) به اندازه كوه‏ها بر اهل قبور وارد مى‏كند، و هديه زندگان به مُردگان، آمرزش‏خواهى براى آنان و صدقه دادن از جانب ايشان است." " ... وإن هدية الأحياء إلى الأموات الاستغفار لهم والصدقة عنهم " . 📚كنز العمّال: ج 15 ص 694 ح 42783. 🔸و فرمود : برای مردگانتان سوره یاسین را بخوانید " " ( اقرأوا يس على موتاكم ) " 📚سنن ابی داود ج ٢ ص ٦٣ ❕از آنجا كه مسأله ما، يك مسأله فقهى است، آگاهى از فتاواى فقهاى اهل سنت مى‌تواند راهگشا باشد، آنان مسأله را به دو صورت تقسيم كرده‌اند: أ. هرگاه ميّتى بر انجام عمل نيكى وصيت كند همه فقيهان چهارگانه در لزوم تنفيذ آن اتفاق نظر دارند، و مى‌گويند: ميت از عمل انسان زنده بهره‌مند مى‌شود. ب. هرگاه ميت چيزى را وصيت نكند ولى فرزندان و بستگان بخواهند كار نيكى در حق او انجام دهند، در اينجا همۀ فقها به استثناى مالك بر صحت اين عمل اتفاق دارند. 💠 1. فقيهان حنبلى مى‌گويند: هرگاه كسى قبل از انجام حج واجب بميرد خواه در اين مورد معذور باشد يا نباشد بايد از اموال او برايش حجى گرفت هر چند وصيت نكرده باشد. 2. فقيهان حنفى مى‌گويند: هرگاه وصيت نكند و از دنيا برود و يك نفر از ورثه حجى براى او بگيرد و عمل او به خواست خدا پذيرفته مى‌شود. 3.فقيهان شافعى مى‌گويند: هرگاه شخصى از انجام عمل حج عاجز شد ديگرى مى‌تواند از جانب او پس از مرگش نيابت كند. 📚الفقه علی المذاهب الاربعه , کتاب الحج , مباحث الحج عن الغیر , ج ١ ص ٥٦٧ _ ٥٦٩ _ ٥٧١ 💠ادامه 👇