eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
209 ویدیو
50 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد فتوای علامه حلی را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/924
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند تحت عنوان؛ « ابله شمردن زنان در اسلام » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1018
👌پاسخ این شبهه پراکنی معاند در مورد « حلال کردن فرج کنیز توسط مالک برای دیگران » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2021
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد « مطلاق بودن امام حسن علیه السلام را در دو نمایه ذیل بخوانید » 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2118 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2120
👌پاسخ این شبهه پراکنی معاند در مورد « نکاح با زنان شوهر دار اسیر شده در جنگ را » در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2121 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2122
👌شما عددی نیستید که ما از شما هراسی داشته باشیم ، همین امشب دیدید که چندین مطلب از کانالتان را پاسخ گفتیم ، اگر بخواهیم بساط کل مطالبتان را چند روزه جمع کرده و همه را پاسخ می گوییم ، اما کم کم پیش می رویم تا شما هم از نان خوردن نیفتید ❗️😊 ❕مطالب و اشکالات تازه و نو مطرح کنید ، عموم مطالب تکراری است . ما هستیم تا پاسخ وطن فروشانی چون تو را بدهیم و لذتی که از این کار می بریم وصف ناشدنی است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
🤔 ❔یک سوال دارم در مورد وجود روح در بدن ، چون اساسا وجود روح قابل اثبات نیست و درواقع اگر ثابت بشه که روح وجود ندارد جهان پس از مرگ هم بی معنی میشود ❕دانشمندان با یک ازمایش ساده وجود نداشتن روح(اختیار) رو براحتی اثبات میکنند،به اینصورت که کاسه سر فردی را با بی حسی موضعی برمیدارند،سپس در حالی که فرد کاملا هوشیار و تمام حواس او کار میکنند،بخشهایی از مغز او را تحریک میکنند،سپس این فرد بدون اینکه از خودش اختیاری داشته باشد بیکباره صحبت میکند و یا با تحریک جای دیگر مغز دستش را تکان میدهد،این ازمایش بدرستی ثابت میکند که روح وجود ندارد،در نتیجه میتوان گفت که جهان بعد از مرگ هم وجود نخواهد داشت،کما اینکه وجود روح و یا وجودجهان بعد از مرگ قابل اثبات نیستن،پاسخ شما برای اثبات وجود روح و یا جهان بعد از مرگ چگونه است؟لطفا با ترتیب دادن یک ازمایش وجود روح را اثبات کنید،نه صرفا مطالب فلسفی پیچیده و غیر قابل درک ❗️❗️ 💠💠 👌در اين كه انسان با سنگ و چوب بى‏ روح فرق دارد شكى نيست، زيرا ما به خوبى احساس مى‏ كنيم كه با موجودات بى‏ جان و حتّى با گياهان تفاوت داريم، ما مى‏ فهميم، تصور مى ‏كنيم، تصميم مى‏ گيريم، اراده داريم، عشق مى‏ ورزيم متنفر مى‏ شويم، و ... ❕ولى گياهان و سنگ‏ها هيچ يك از اين احساسات را ندارند، بنابراين ميان ما و آنها يك تفاوت اصولى وجود دارد، و آن چيزى است كه روح انسانى مى‏ ناميم. 🔸نه مادى‏ ها و نه هيچ دسته‏ اى ديگر هرگز منكر اصل وجود «روح» و «روان» نيستند و به همين دليل همه آنها روانشناسى (پسيكولوژى) و روانكاوى (پسيكاناليزم) را به عنوان يك علم مثبت مى‏ شناسند . ❕آنجا كه سخن از ارتباط روح با جسم است تأثير متقابل اين دو در يكديگر بيان مى‏شود نام «روان» بر آن مى ‏گذاريم و آنجا كه پديده‏هاى روحى قطع نظر از جسم مورد بحث قرار مى‏گيرند نام روح را به كار مى‏ بريم. 🔸خلاصه اينكه هيچ‏كس انكار نمى ‏كند كه حقيقتى به نام روح و روان در ما وجود دارد. اکنون بايد ديد جنگ دامنه ‏دار ميان «ماترياليست‏ها» از يكسو و «فلاسفه متافيزيك و روحيون» از سوى ديگر در كجاست؟ 👌پاسخ اين است كه: دانشمندان الهى و فلاسفه روحيون معتقدند غير از موادى كه جسم انسان را تشكيل مى‏ دهد، حقيقت و گوهر ديگرى در او نهفته است كه از جنس بدن مادی نيست اما بدن آدمى تحت تأثير مستقيم آن قرار دارد. ❕به عبارت ديگر، روح يك حقيقت ماوراى طبيعى است كه ساختمان و فعاليت آن از ساختمان و فعاليت جهان ماده جداست، درست است كه دائماً با جهان ماده ارتباط دارند. ولى ماده و يا خاصيت ماده نيست! ❕در صف مقابل، فلاسفه مادى قرار دارند: آنها مى‏ گويند: ما موجودى مستقل از ماده بنام «روح» يا نام ديگر سراغ نداريم، هرچه هست همين ماده جسمانى و يا آثار فيزيكى و شيميائى آن است. 🔸ما دستگاهى به نام «مغز و اعصاب» داريم كه بخش مهمى از اعمال حياتى ما را انجام مى ‏دهند، و مانند ساير دستگاه‏هاى بدن مادى هستند و تحت قوانين ماده فعاليت مى‏ كنند . روح و پديده ‏هاى روحى چيزى جز خواص فيزيكى و فعل و انفعالات شيميايى سلول‏هاى مغزى و عصبى ما نمى ‏باشد. 🔸چنان که در پرسش هم آمده است ، مادى‏ها براى اثبات مدعاى خود و اينكه روح و فكر و ساير پديده‏ هاى روحى همگى مادى هستند، يعنى از خواص فيزيكى و شيميائى سلول‏هاى مغزى و عصبى مى ‏باشند شواهدى آورده ‏اند مثلا می گویند ؛ 👌«به آسانى مى‏ توان نشان داد كه با از كار افتادن يك قسمت از مغز يا سلسله اعصاب يك دسته از آثار روحى تعطيل مى‏ شود». مثلًا آزمايش شده كه اگر قسمت‏هاى خاصى از مغز كبوتر را برداريم نمى‏ ميرد، ولى بسيارى از معلومات خود را از دست مى‏ دهد، اگر غذا به او بدهند مى‏ خورد و هضم مى‏ كند و اگر ندهند و تنها دانه را در مقابل او بريزند نمى ‏خورد و از گرسنگى مى ‏ميرد؟ ❕همچنين در پاره ‏اى از ضربه ‏هاى مغزى كه بر انسان وارد مى‏ شود، و يا به علل بعضى از بيمارى‏ ها، قسمت‏هايى از مغز از كار مى ‏افتد، ديده شده كه انسان قسمتى از معلومات خود را از دست مى‏ دهد. افرادی را می بینیم که بر اثر يك ضربه مغزى در يك حادثه تمام حوادث گذشته زندگى خود را فراموش كرد، حتى مادر و خواهر خود را نمى‏ شناخت! هنگامى كه او را به خانه‏ اى كه در آن متولد و بزرگ شده بود بردند كاملًا براى او ناآشنا بود!! اينها و نظاير آن نشان مى‏ دهد كه رابطه نزديكى در ميان «فعاليت سلول‏هاى مغزى» و «پديده ‏هاى روحى» وجود دارد. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕اشتباه بزرگى كه دامنگير مادى ‏ها در اينگونه استدلالات شده اين است كه «ابزار كار» را با «فاعل كار » اشتباه كرده‏ اند. براى اين‏كه بدانيم چگونه آنها ابزار را با كننده كار اشتباه كرده‏ اند، اجازه دهيد يك مثال بياوريم (دقت كنيد). ❕از زمان «گاليله» به اين طرف تحولى در مطالعه وضع آسمان‏ها پيدا شد. گاليله ايتاليائى به كمك يك عينك ساز، موفق به ساختن دوربين كوچولوئى شد ولى البتّه گاليله بسيار خوشحال بود و شب هنگام كه به كمك آن به مطالعه ستارگان آسمان پرداخت، صحنه شگفت ‏انگيزى در برابر چشم او آشكار گرديد كه تا آن روز هيچ انسان ديگرى نديده بود، او فهميد كشف مهمى كرده است و از آن روز به بعد كليه مطالعه اسرار جهان بالا به دست انسان افتاد! 👌تا آن روز انسان شبيه پروانه ‏اى بود كه فقط چند شاخه اطراف خود را مى‏ ديد، اما هنگامى كه دوربين را به چشم گرفت، مقدار قابل ملاحظه‏ اى از درختان اطراف خود را در اين جنگل بزرگ آفرينش نيز مشاهده كرد. 🔸اين مسأله به تكامل خود ادامه داد تا اينكه دوربين‏هاى بزرگ نجومى ساخته شد كه قطر عدسى آنها چندين متر بود. آنها را بر فراز كوه‏هاى بلند كه در منطقه مناسبى از نظر صافى هوا قرار داشت نصب كردند، اين دوربين‏ها كه مجموع دستگاه آنها گاهى به اندازه يك عمارت چند طبقه مى ‏شد عوالمى از جهان بالا را به انسان نشان داد كه چشم عادى حتّى يك هزارم آن را نديده بود. ❕حال فكر كنيد اگر روزى تكنولوژى بشر اجازه ساختمان دوربين‏هايى به قطر يكصد متر با تجهيزاتى به اندازه يك شهر دهد، چه عوالمى بر ما كشف خواهد شد؟! اكنون اين سؤال پيش مى ‏آيد كه اگر اين دوربين‏ها را از ما بگيرند به طور قطع بخشى يا بخش‏هايى از معلومات و مشاهدات ما درباره آسمان‏ها تعطيل خواهد شد، ولى آيا بيننده اصلى، ما هستيم يا دوربين است؟! ❔آيا دوربين و تلسكوپ ابزار كار ماست كه بوسيله آن مى ‏بينيم و يا فاعل كار و بيننده واقعى است؟! ❕در مورد مغز نيز هيچ‏كس انكار نمى‏ کند كه بدون سلول‏هاى مغزى انجام تفكر و مانند آن ممكن نيست، ولى آيا مغز ابزار كار روح است؟ يا خود روح است؟! 👌كوتاه سخن اينكه: تمام دلائلى كه مادى ‏ها در اينجا آورده ‏اند، فقط ثابت مى ‏كند كه ميان سلول‏هاى مغزى و ادراكات ما، ارتباط وجود دارد. ولى هيچكدام از آنها اثبات نمى‏ كند كه مغز انجام دهنده ادراكات است نه ابزار ادراك (دقت كنيد). ❗️و از اينجا روشن مى‏ شود اگر جسم مرده چيزى نمى‏ فهمد، به خاطر اين است كه ارتباط روح آنها با بدن از بين رفته، نه اينكه روح، فانى شده است، درست همانند كشتى يا هواپيمائى كه دستگاه بى ‏سيم آن همه از كار افتاده است، كشتى و راهنمايان و ناخدايان كشتى وجود دارند اما ساحل ‏نشينان نمى‏ توانند با آنها رابطه ‏اى برقرار سازند، زيرا وسيله ارتباطى از ميان رفته است. 👌یکی از دلائل که براى استقلال روح مى ‏توان ذكر كرد، مسئله وحدت شخصيت در طول عمر آدمى است. ما در هر چيز شك و ترديد داشته باشيم در اين موضوع ترديدى نداريم كه «وجود داريم». «من هستم» و در هستى خود ترديد ندارم، و علم من به وجود خودم به اصطلاح «علم حضورى» است، نه علم «حصولى» يعنى من پيش خود حاضرم و از خودم جدا نيستم. ❕به هر حال، آگاهى ما از خود از روشن‏ترين معلومات ماست، و احتياج به استدلال ندارد اين از يكسو. 👌از سوى ديگر اين «من» از آغاز تا پايان عمر يك واحد بيشترى نيست، «من امروز» همان «من ديروز» همان «من بيست سال قبل» مى‏باشد. «من از كودكى تاكنون يك نفر بيشتر نبوده ‏ام» من همان شخصى هستم كه بوده ‏ام و تا آخر عمر نيز همين شخص خواهم بود، نه شخص ديگر، البتّه درس خوانده‏ ام، با سواد شده ‏ام، تكامل يافته ‏ام، و باز هم خواهم يافت، ولى يك آدم ديگر نشده ‏ام، و به همين دليل همه مردم از آغاز تا پايان عمر مرا يك آدم مى‏شناسند، يك نام دارم، يك شناسنامه دارم و ... ❕اكنون حساب كنيم و ببينيم اين موجود واحدى كه سراسر عمر ما را پوشانده چيست؟ آيا ذرات و سلول‏هاى بدن ما و يا مجموعه سلول‏هاى مغزى و فعل و انفعالات آن است؟ اينها كه در طول عمر ما بارها عوض مى ‏شوند و تقريباً در هفت سال يكبار تمام سلول‏ها تعويض مى‏ گردند، زيرا مى‏ دانيم در هر شبانه روز ميليون‏ها سلول در بدن ما مى ‏ميرد، و ميليون‏ها سلول تازه جانشين آن مى‏شود، همانند ساختمانى كه تدريجاً آجرهاى آن را برون آورند، و آجرهاى تازه‏اى جاى آن كار بگذارند، اين ساختمان بعد از مدتى بكلى عوض مى‏شود، اگر چه مردم سطحى متوجه نشوند، و يا همانند استخر بزرگى كه از يك طرف آهسته آهسته آب وارد آن مى‏شود، و از طرف ديگر خارج مى‏گردد، بديهى است بعد از مدتى تمام آب استخر عوض مى‏شود، اگر چه افراد ظاهربين توجه نداشته باشند و آن را به همان حال ثابت ببينند. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌به طور كلى هر موجودى كه دريافت غذا مى‏ كند و از سوى ديگر مصرف غذا دارد تدريجاً «نوسازى» «تعويض» خواهد شد. ❕بنابراين يك آدم هفتاد ساله تقريباً ده بار تمام اجزاى بدن او عوض شده است، روى اين حساب اگر همانند مادى‏ ها انسان را همان جسم و دستگاه‏هاى مغزى و عصبى و خواص فيزيك و شيميائى آن بدانيم بايد اين «من» در 70 سال ده بار عوض شده باشد و همان شخص سابق نباشد در حالى كه هيچ وجدانى اين سخن را نخواهد پذيرفت. 🔸از اينجا روشن مى‏ شود كه غير از اجزاى مادى، يك حقيقت واحد ثابت در سراسر عمر، وجود دارد كه همانند اجزاى مادى تعويض نمى‏ شود و اساس وجود ما را همان تشكيل مى ‏دهد و عامل وحدت شخصيت ما همان است. 👌البته بعضى تصور مى‏ كنند سلول‏هاى مغزى عوض نمى‏ شوند و مى‏گويند: در كتاب‏هاى فيزيولوژى خوانده ‏ايم كه تعداد سلول‏هاى مغزى از آغاز تا آخر عمر يكسان است؛ يعنى هرگز كم و زياد نمى ‏گردد، بلكه فقط بزرگ مى‏ شوند، اما توليد مثل نمى‏ كنند، و به همين جهت اگر ضايعه ‏اى براى آنها پيش بيايد قابل ترميم نيستند، بنابراين ما يك واحد ثابت در مجموع بدن داريم كه همان سلول‏هاى مغزى است؟ و اين حافظ وحدت شخصيت ماست. 👌امّا اين اشتباه بزرگى است، زيرا آنها كه اين سخن را مى ‏گويند، دو مسأله را با يكديگر اشتباه كرده‏ اند، آنچه در علم امروز ثابت شده اين است كه سلول‏هاى مغزى از آغاز تا پايان عمر از نظر تعداد ثابت است، و كم و زياد نمى‏ شود. نه اينكه ذرات تشكيل دهنده اين سلول‏ها تعويض نمى‏ گردد، زيرا همان‏طور كه گفتيم سلول‏هاى بدن دائماً غذا دريافت مى‏ كنند، و نيز تدريجاً ذرات كهنه را از دست مى‏ دهند، همانند همان استخر آبى كه از يكسو آب به آن مى‏ريزد و از سوى ديگر آب از آن خارج مى‏شود، پس از مدتى از محتويات آن به كلى تعويض مى‏ گردد، اگر چه مقدار آب ثابت مانده است، بنابراين سلول‏هاى مغزى نيز عوض مى‏ شوند. 👌دليل ديگرى كه مى ‏تواند ما را به استقلال روح و مادى نبودن آن رهنمون گردد اين است كه در پديده ‏هاى روحى خواص و كيفيت‏هايى مى‏ بينيم كه با خواص و كيفيت‏هاى موجودات مادى هيچ‏گونه‏ شباهت ندارد، زيرا: اولًا: موجودات «زمان» مى ‏خواهند و جنبه تدريجى دارند. ثانياً: با گذشت زمان فرسوده مى ‏شوند. ثالثاً: قابل تجزيه به اجزاء متعددى هستند. ❕ولى پديده ‏هاى ذهنى داراى اين خواص و آثار نيستند، صحنه‏ هايى كه مثلًا از زمان كودكى در ذهن ما نقش بسته با گذشت زمان نه كهنه مى‏ شود و نه فرسوده، و همان شكل خود را حفظ كرده است، ممكن است مغز انسان فرسوده شود ولى با فرسوده شدن مغز خانه‏ اى كه نقشه ‏اى از بيست سال قبل در ذهن ما ثبت شده فرسوده نمى‏ گردد و از يك نوع ثبات كه خاصيت جهان ماوراى ماده است برخوردار است. 👌روح ما نسبت به نقش‏ها و عكس‏ها خلاقيت عجيبى دارد و در يك آن مى ‏توانيم بدون هيچ مقدمه ‏اى هرگونه نقشى را در ذهن ترسيم كنيم، كرات آسمانى، كهكشان‏ها و يا موجودات زمينى، درياها و كوه‏ها و مانند آن، اين خاصيت يك موجود مادى نيست، بلكه نشانه موجودى وراء مادى است. به علاوه ما مى ‏دانيم مثلًا 2+/ 2/ 4 شكى نيست كه طرفين اين معادله را مى‏توانيم تجزيه كنيم يعنى عدد دو را تجزيه نماييم، و يا عدد چهار را، ولى اين «برابرى» را هرگز نمى ‏توانيم تجزيه كنيم و بگوييم برابرى دو نيم دارد و هر نيمى غير از نيم ديگر است، براى يك مفهوم غيرقابل تجزيه است يا وجود دارد و يا وجود ندارد هرگز نمى ‏توان آن را دو نيم كرد. ❕اين‏گونه مفاهيم ذهنى قابل تجزيه نيستند و به همين دليل نمى‏ توانند مادى باشند زيرا اگر مادى بودند، قابل تجزيه بودند، و باز به همين دليل روح ما كه مركز چنين مفاهيم غير مادى است نمى ‏تواند مادى بوده باشد بنابراين مافوق ماده است (دقت كنيد). 📚پیام قرآن ج 5 ص 221 👌ادله نقلی و عقلی دیگری نیز حاکم است که از ذکر آن خود داری می کنیم ، از آنچه گفته شد به دست می آید که انسان دارای حقیقت دیگری به نام روح است که با مرگ بدن از بین نمی رود و تا روز قیامت باقی می ماند و مغز و سلسله اعصاب تنها ابزار کار روح هستند نه خود روح . 🔸در رابطه با دلائل عقلی وجود قیامت ، در گذشته دلائلی اقامه کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3675 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در رابطه با حرمت ازدواج با همسران پیامبر را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2124
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد رفتن علما و مراجع به بیمارستان را در دو نمایه ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2078 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2079
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊شیرین نجفی #ادمین_دوم_آمد_نیوز می گوید کارم شده گریه کردن و خیلی می ترسم 😊 ❕ان شاء الله در آینده نه چندان دور حال و روز سایر معاندان #جیره_خوار هم گریه کردن می شود. #این_است_عذاب_الهی
🤔 ❔تناقضات معصومین شیعه دلیلی دیگر بر بی دروپیکر بودن مذهب جعلی تشیع ▪️أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَن ِالْقُنُوتِ قبل الرکوع أَوْ بَعْدَهُ قَالَ لَا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ. ▫️در مورد قنوت از معصوم سوال شده و ایشان گفت:منظور تو خواندن قنوت قبل از رکوع یا بعد از رکوع است؟ ایشان گفت:خواندن آن نه قبل از رکوع و نه بعد از آن صحیح نیست 🖋در روایت معتبر فوق مشاهده کردیم معصوم شیعه میگوید خواندن قنوت نه بعد از رکوع و نه قبل از آن صحیح نیست ولی در این روایت:[باسناده، عن الحسين بن سعيد عن القاسم بن محمّد الجوهرى عن أبان بن عثمان عن إسماعيل الجعفى و معمر بن يحيى عن أبى جعفر قال: القنوت قبل الركوع، و ان شئت فبعده].▫️امام باقر میگوید:👈🏿خواندن قنوت قبل از رکوع است و اگر خواستی بعد از آن بخوان👉🏿...در حدیث اول میگوید صحیح نیست و در حدیث دوم میگوید صحیح است.. کجای دنیا این حجم از تناقضات یافت میشود ❗️❗️ 💠💠 👌قنوت در نماز ، نزد شیعه مستحب است . در فتوای مراجع شیعه آمده است ؛ « در تمام نماز های واجب ( یومیه ) و مستحب ،پیش از رکوع رکعت دوم ، مستحب است ، قنوت بخوانند » 📚توضیح المسائل مراجع ، بنی هاشم ، ج 1 ص 603 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « قنوت در هر نمازی ( مستحب ) است » 📚الفقیه ج 1 ص 316 🔸صفوان جمال می گوید ؛ « پشت سر امام صادق علیه السلام ، هر زمانی که نماز خواندم دیدم که در هر نمازش قنوت می خواند ، چه نماز جهری و چه غیر جهری ( و اخفاتی )» 📚وسائل الشیعه ج 6 ص 261 ❕در فلسفه گرفتن قنوت از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود ؛ « اگر سائل بگويد چرا دعاء ( مقصود دعاهايى است كه مستحب است قبل از تكبيرة الاحرام و در خلال تكبيرات افتتاحيه ششگانه بخوانند به شرحى كه در كتب فقهيّه و ادعيه مذكور است ) در ركعت اوّل نماز پيش از قرائت حمد خوانده مى‏شود ولى در ركعت دوّم قنوت بعد از قرائت حمد و پيش از ركوع خوانده مى‏ شود؟ ❕در جواب گفته مى‏ شود: حقّ تعالى دوست دارد ايستادن براى او و قيام براى عبادتش با تحميد و تقديس و رغبت و خشيت افتتاح و آغاز گردد و در پايان عمل و عبادت را با مثل همين خاتمه داد لذا ركعت دوّم كه خاتمه عمل است را با خواندن قنوت كه مشتمل بر تحميد و تقديس و رغبت و خشيت است به پايان مى ‏رسانند. 🔸و جهت ديگرش آن است كه در نماز جماعت گاه باشد كه مأموم در ركعت دوّم امام را درك مى ‏كنند آن هم بعد از خواندن قرائت حال امام پيش از رفتن به ركوع وقتى قنوت خواند به مقدار خواندن قنوت قيام طولانى شده و شخص با اقتداء به امام ركوع را در ركعت دوّم درك مى‏كند و بدين ترتيب هر دو ركعت از او فوت نمى ‏شود. » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 106 ❕معاند می گوید اگر قنوت در هر نمازی مستحب است پس این روایت چه می شود که عبد الملک بن عمرو می گوید ؛ « از امام صادق علیه السلام در مورد قنوت سوال کردم که قبل از رکوع است یا بعد از رکوع ، امام علیه السلام فرمود نه قبلش است و نه بعدش » 📚التهذیب ج 2 ص 91 👌پاسخ روشن است . در ذهن راوی این نکته تداعی شده بود که قنوت واجب است و سوال کرد که این قنوت ( واجب ) قبل از رکوع است یا بعد از رکوع . امام علیه السلام پاسخ داد قنوت ( به صورت وجوبی ) نه قبل از نماز است و نه بعد از نماز ، ( آنچه است قنوت استحبابی ، آن هم قبل از رکوع است ). 📚مختلف الشیعه ج 1 ص 97 🔸چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اگر خواستی قنوت بگیر و اگر خواستی قنوت نگیر و اگر جو تقیه بود ، قنوت نگیر » 📚التهذیب ج 2 ص 91 👌امام رضا علیه السلام صراحتا با تعبیر « اگر خواستی قنوت بگیر و اگر خواستی نگیر » می فهماند که گرفتن قنوت لازم و ضروری و واجب نیست ، امام صادق علیه السلام هم برای نفی توهم وجوب می گوید قنوت وجوبی نه قبل از رکوع است و نه بعد از رکوع . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❔سوال دیگری که ممکن است مطرح شود این است که اگر قنوت قبل از رکوع است ، چگونه امام باقر علیه السلام اجازه داده بعد از رکوع هم قنوت انجام گیرد چنان که فرمود ؛ « قنوت قبل از رکوع است و اگر خواستی می توانی بعد از رکوع هم بگیری » 📚التهذیب ج 2 ص 92 👌اما در سند این روایت « قاسم بن محمد جوهری » است که مجهول بوده و توثیقی ندارد و واقفی مسلک هم است ، بنابراین این راوی ضعیف است و روایتش هم مورد اعتماد نیست . 📚رجال نجاشی ص 315_ رجال علامه حلی ص 247 👌از سوی دیگر ، روایت مذکور صراحتا می گوید قنوت قبل از رکوع است ، اما اگر قبل از رکوع ، قنوت فراموش شود ، انسان می تواند بعد از رکوع قنوت را قضاء کند . شیخ طوسی این احتمال را در مورد روایت داده است که در مورد قضاء قنوت است . 📚وسائل الشیعه ج 6 ص 267 👌معاندین بی سواد توجه کنند که روایاتی که به نظرشان متضاد به نظر می رسد ، تفسیر و توضیح دارد و هیچ گونه تناقضی در میان گفتار امامان علیهم السلام وجود ندارد ، چنان که امام علیه السلام فرمود ؛ « حدیث من حدیث پدر من و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث حسین و حدیث حسین حدیث حسن و حدیث حسن حدیث امیر مومنان و حدیث امیر مومنان حدیث رسول خدا و حدیث رسول خدا خداوند است» 📚الکافی ج1 ص131 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد تعبیر « کشتزار » در مورد زنان را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1250