#فراموشی_خدا
#پرسش
❔این که در آیاتی سخن از #فراموشی خداوند به میان آمده است به چه معناست ❗️مگر می شود که خداوند کسی را فراموش کند ❕❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ »
❕« مردان منافق و زنان منافق همه از يك گروهند، آنها امر به منكر، و نهى از معروف، مى كنند، و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مى بندند، خدا را فراموش كردند و خدا آنها را فراموش کرده ،#منافقان قطعا فاسقند. »
🔰توبه 67
❕بديهى است نسبت نسيان ، به خدا به معنى فراموشى واقعى نيست، بلكه
كنايه از اين است كه با آنها #معامله شخص فراموشكار مى كند، يعنى هيچگونه سهمى از رحمت و توفيق خود براى آنها قائل نمى شود.
❕اين گونه تعبير حتى در سخنان روزمره نيز #ديده مى شود كه مثلا مى گوئيم ؛
چون تو وظيفه خود را فراموش كردى، ما هم به هنگام پرداختن مزد و پاداش تو را فراموش خواهيم كرد، يعنى مزد و پاداشى به تو نخواهيم داد.
💠موضوع نسيان پروردگار با «فاء تفريع » بر نسيان آنها عطف شده است، يعنى فراموشكارى آنها #نسبت به فرمان الهى و ذات پاك او اثرش اين است كه خدا هم آنها را از مواهب خويش محروم مى سازد و اين نتيجه عمل آنها است.
📚تفسیر نمونه ج 8 ص 31
❕در روایتی آمده است که فردی از علی علیه السلام در مورد آیه مذکور سوال کرد که چگونه می شود خداوند دچار فراموشی شود ❕
🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛
« ( گناهکاران ) خدا را در دنیا فراموش می کنند ، یعنی طاعات او را انجام نمی دهند ، خداوند هم در آخرت آنها را فراموش می کند ، یعنی آنان را مشمول ثواب و لطف خودش قرار نمی دهد ، عرب می گوید فلانی ما را #فراموش کرد و یادی از ما نمی کند ، یعنی خیری به ما نمی رساند و از ما به نیکی یاد نمی کند »
📚توحید ، صدوق ، ص 259
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#قرآن_کتابی_غیر_الهی
#پرسش
❔رد پاهای صفت های انسانی در قرآن ؛
❗️تنها از نگاه یک انسان ساختن چیزی نسبت به چیزی دیگر دشوارتر است ، باید برای #الله همه چیز به یک اندازه آسان باشد حال سخن گفتن از دشواری یک امر نسبت به امر دیگری تنها #سخن انسان است .
💠سوره غافر 57 ؛ « قطعا آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است ولی بیشتر مردم نمی دانند »
💠نازعات 27_28_29 ؛ « آیا آفرینش شما دشوارتر است یا آسمانی که آن را برپا کرده است ، سقفش را بر افراشت و آن را ( به اندازه معین ) درست کرد و شبش را تیره و روز را آشکار گردانید »
❔با این تعابیر چگونه می توان ادعا کرد قرآن کتابی الهی است ❕
💠#پاسخ💠
👌مخاطب آیات مذکور منکران و لجبازانی بودند که بدون دلیل موجهی از پذیرفتن معاد #امتناع می کردند و قدرت خداوند را در زنده کردن مجدد انسان ها غیر واقعی می دانستند .
❕خداوند در برابر اینان میفرماید ؛
«آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر و بالاتر است، ولى اكثر مردم نمى دانند » «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون » (غافر 57)
👌کسى كه توانايى دارد اين كرات عظيم و كهكشانهاى وسيع و گسترده را با آن همه عظمت بيافريند، و اداره و تدبير كند چگونه از احياى مردگان عاجز و ناتوان خواهد بود؟ اين جهل گروهى از مردم است كه به آنها اجازه درك اين حقايق را نمى دهد.
❕و می فرماید ؛
« آيا آفرينش شما (و بازگشت به زندگى پس از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش اين آسمان با عظمت كه خداوند بنا نهاده است « أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها » ( نازعات 27)
👌 اين سخن نیز در حقيقت پاسخى است به گفتار آنها كه در آيات پيشين مى گفتند« أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ » « آيا ما به حالت اول باز مى گرديم » ( نازعات 10) اين آيه مى گويد هر انسانى در هر مرحله اى از درك و شعور باشد مى داند كه آفرينش اين آسمان بلند اينهمه كرات عظيم و كهكشانهاى بى انتها قابل مقايسه به آفرينش انسان نيست كسى كه اين #قدرت را داشته چگونه از باز گرداندن شما به حيات عاجز است.
❕و یا می فرماید ؛
« او كسى است كه آفرينش را آغاز كرد سپس آن را باز مى گرداند، و اين براى او آسانتر است » (وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ) ( روم 27)
👌 قرآن در اين آيه با كوتاه ترين #استدلال، مساله امكان معاد را اثبات كرده است، مى گويد ؛ شما معتقديد آغاز آفرينش از او است، بازگشت مجدد كه از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟
👌دليل آسانتر بودن #اعاده از آغاز اين است كه در آغاز اصلا چيزى نبود و خدا آن را ابداع كرد، ولى در اعاده لا اقل مواد اصلى موجود است، قسمتى در لابلاى خاكهاى زمين، و بخشى در فضا پراكنده مى باشد، تنها مساله همان نظام دادن و صورت بندى آن است.
❕ولى توجه به يك نكته در اينجا #ضرورى است كه تعبير به آسان بودن و سخت بودن از دريچه فكر ما است، و الا براى وجودى كه بى نهايت است" سخت" و" آسان" هيچ تفاوتى ندارد، اصولا سخت و آسان در جايى مفهوم دارد كه سخن از قدرت محدودى در ميان باشد كه از عهده كارى به خوبى برآيد و از عهده كار ديگرى به زحمت، اما هنگامى كه سخن از قدرت #نامحدود در ميان است سخت و آسان بى معنى مى شود.
❗️ به تعبير ديگر برداشتن عظيمترين كوههاى روى زمين براى خداوند به همان اندازه آسان است كه برداشتن يك پر كاه و شايد به همين دليل بلافاصله در ذيل آيه مى فرمايد « و براى خدا است توصيف برتر در آسمان و زمين » (وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ( روم 27)
💠چرا كه هر وصف كمالى در آسمان و زمين در باره هر موجودى تصور كنيد از علم قدرت و مالكيت و عظمت وجود و كرم، مصداق اتم و اكمل آن نزد خدا است، چرا كه همه محدودش را دارند، و او نامحدودش، اوصاف همه عارضى است و اوصاف او ذاتى و او منبع اصلى همه كمالات است.
👌حتی الفاظ ما كه غالبا براى بيان #مقاصد روزمره ما است بيانگر اوصاف او نمى تواند باشد، همانگونه كه در تعبير" اهون" (آسانتر) نمونه آن را ديديم ، بنابراین تعابیر فوق ، که برای فهم و تنبه بشر به قدرت خارق العاده الهی بیان گردیده است ، نمی تواند مستمسکی بر غیر الهی بودن قرآن تلقی شود .
📚تفسیر نمونه ج 16 ص 411
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#پرسش_کانال_ضد_شیعه
❔امام حسن عسگری امام از جانب خدا یا شارلاتان و شیاد؟
✍ در کتاب شیعه یعنی کتاب اصول #کافی آمده است که در آن امام حسن عسگری از علم غیب خود سو استفاده می کند و برای جلوگیری از ضرر مالی شیعیانش ، اخلاق را زیر پا می گذاشته است ؛
📗 الكافي- جلد : 1 صفحه : 510
🌱ترجمه : على بن زيد گفت: من اسبى داشتم و بدان مى نازيدم و در هر جا از او سخن مى گفتم ، يك روز خدمت امام حسن عسكرى رسيدم، به من گفت : اسبت چه شد؟ گفتم : آن را دارم و هم اكنون بر در خانه شما است و از آن پياده شدم، 👈👈 امام حسن عسگری گفت : تا شب نرسيده اگر خريدارى پيدا كردى آن را عوض كن و تأخير نکن👉👉 ، كسى بر ما وارد شد و رشته سخن را بريديم و من انديشناك برخاستم و به خانه ام رفتم و به برادرم گزارش دادم در پاسخ گفت : من نمى دانم در اين باره چه بگويم، و از آن دريغم آمد و از فروشش به مردم رشك بردم، و چون شب كرديم نوكرى كه آن اسب را تيمار مى كرد آمد و گفت: اى آقاى من 👈اسبت مُرد👉، مرا غم گرفت و 👈دانستم كه امام از گفتار خود اين را در نظر داشت👉. گويد: پس از آن خدمت امام حسن عسکری رسيدم و پس از چند روز و با خود مى گفتم : كاش به جاى آن اسبى مى داد، زيرا از گفتار او غمنده شدم، و چون نشستم، گفت : آرى يك چهار پا به جاى آن به تو مى دهم، اى غلام آن يابوى كميت مرا به او بده، آن از اسب تو بهتر است و پشت هموارترى دارد و عمر درازترى.
🔺همانطور که مشاهده کردید امام حسن عسکری از علم غیب !!!! خود سو استفاده کرده است و به شیعه خودش گفته اسب خودت را به شخص دیگر بنداز و یا غالب کن.
⁉️چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، می تواند چنین شیاد باشد و شیادی را به شیعیانش آموزش دهد؟
⁉️ چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، از علم غیب خود سو استفاده می کند؟
⁉️ چطور شخصی که از جانب خدا باشد می تواند چنین رفتار های به دور از اخلاق داشته باشد؟؟؟
💠#پاسخ💠
👌شایسته بود که قبل از طرح این روایت و حمله به عقائد شیعه ، سند روایت را #بررسی می کردید .
❕این روایت از حیث سندی ضعیف و مردود است ، زیرا راوی اصلی داستان فردی به نام « علی بن زید بن علی » است که مجهول بوده و توثیق رجالی ندارد .
📚زبده المقال من معجم الرجال خویی ، ج 2 ص 56
👌و راوی قبل تر که از علی بن زید بن علی ، این روایت را نقل می کند فردی است به نام « اسحاق بن محمد النخعی » که کاملا #ضعیف و مطرود است .
🔸نجاشی رجالی معروف ، تصریح می کند که روایات او مشکوک است ؛
📚رجال نجاشی ص 336
🔷ابن الغضائری می گوید ؛ او فاسد المذهب بوده و کذاب و دروغگو در روایت است و حدیث جعل می کرده و به امامان علیهم السلام نسبت می داده است ، به احادیث او #توجهی نمی شود ؛
📚رجال ابن الغضائری ص 41_ مجمع الرجال ج 1 ص 198
🔹علامه حلی نیز تصریح می کند که او فردی ضعیف در نقل روایت است ؛
📚خلاصه الاقوال ص 318
❕علامه مجلسی نیز تصریح می کند که روایاتی که او نقل می کند ، قابل #اعتنا و اعتماد نیست ؛
📚رجال المجلسی ص 159
👌به فرض روایت صحیح هم باشد ، برخی علما پاسخ داده اند که امام علیه السلام می دانست که ناقل جریان ، اسب خود را نمی فروشد و امام عسکری علیه السلام تنها جهت اظهار معجزه و کرامت خود ، خبر از #مردن آن اسب و لزوم فروختن آن می دهد با این اعتقاد و آگاهی که او به حرف امام گوش نمی دهد و اسب خود را نمی فروشد و کلاهی سر خریدار آن اسب نمی رود ، چرا که از شان امامی که حتی مخالفانش تصریح به فضل و برتری و اخلاق بی نظیر او می کردند ، بعید است که راضی شود در معامله ، کلاهی سر خریدار رود چنان که ابن صباغ #مالکی از علمای بزرگ اهل سنت می نویسد ؛
« امام عسکری سرور اهل زمان و امام مردمان روزگار خود بود .گفته هایش همه ثابت و استوار و کردارش پسندیده بود .اگر فضلا و بزرگان هم عصرش را همچون قصیده ای فرض کنیم وی شاه بیت آن قصیده می باشد .واگر آنان را همچون دری از جواهرات به شمار آوریم وی همچون یاقوت شاهوار وسط آن گردنبند در شمار خواهد بود . یکه تاز میدان دانش که هیچکس را یارای #هماوردی با او نبوده و آشکار کننده پیچیدگی های مسائل علمی که این کار خسته و ملولش نمی کرد .
📚الفصول المهمه ص275
❕مولی صالح مازندرانی در شرح روایت می نویسد ؛
« این که امام عسکری علیه السلام دستور به فروش اسب دادند ، این دستور تنها برای اظهار ( معجزه ) و کرامتشان بود ، چرا که می دانستند که علی بن زید به سخن امام گوش نمی کند و مالش را به مشتری نمی فروشد یا می دانستند که اگر علی بن زید بخواهد مالش را بفروشد ، #مشتری ( از دشمنان حربی ) بوده که مالش حرمتی ندارد ، ( لذا غش با چنین مشتری در معامله به سبب تضعیف او بی اشکال است )»
📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 7 ص 325
#پرسمان_اعتقادی
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#سرنوشت_کودکان_غیر_شیعه
#پرسش
❔نظرتون در مورد این روایت چیه ❗️
« امام صادق می گوید : هر نوزادی که به دنیا می آید ، یک ابلیس از ابلیس ها نزد او حاضر می شود ، اگر در علم خداوند باشد که آن نوزاد شیعه است ، ابلیس را از آن نوزاد دور می کند ، اما اگر شیعه نباشد ، ابلیس در صورتی که آن نوزاد پسر باشد ، انگشت سبابه خود را در دبر او می کند و در این صورت آن نوزاد در آینده مابون و مفعول می گردد ، اما اگر آن نوزاد دختر باشد ، انکشتش را در فرج او می کند و آن نوزاد در آینده فاجره می گردد ، به خاطر همین است که کودک هنگام تولد شدیدا گریه می کند ( البته خداوند ممکن است بعد از این ، تقدیر آنها را عوض کند ) ( تفسیر عیاشی ج 2 ص 218)
💠#پاسخ💠
❕این روایت تنها در تفسیر عیاشی آمده است و اگر سایر کتب روایی این خبر را نقل کرده اند ، از تفسیر #عیاشی نقل کرده اند .
👌 این روایت با دو اشکال عمده #سندی مواجه است ؛
1⃣مرحوم عیاشی به صورت مرسل و بدون سند ، مستقیما روایت را از ابراهیم بن ابی یحیی نقل می کند که چون تمام راویان آن ذکر نشده است ، روایت از درجه حجیت #ساقط می گردد .
2⃣راوی روایت که ابراهیم بن ابی یحیی است یا طبق برخی نسخ ، ابن میثم بن ابی یحیی است ، #مجهول بوده و توثیق مشخصی ندارد .
❕مصحح تفسیر نور الثقلین ، سید هاشم محلاتی ، می نویسد ؛
« من توثیقی از راوی روایت اگر چه بر اساس اختلاف #نسخ ، در کتب رجالی ندیدم »
📚تفسیر نور الثقلین ، پاورقی ، ج 2 ص 513
❕بنابراین این روایت سندا #ضعیف و غیرقابل اعتماد است .
👌از لحاظ محتوا و مضمون نیز مخالف عقیده شیعه است چرا که ترویج کننده عقیده به #جبر است به گونه ای که دختر و پسر غیر شیعه ، به واسطه لمس ابلیس بی هیچ اختیاری به سوی فساد و فحشاء می روند .
❕چگونه چنین سخنی می تواند قابل #قبول باشد در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« هر کس گمان کند که خداوند بندگان را بر معاصی مجبور کرده است ، به خداوند در حکمتش ظلم کرده است و چنین فردی کافر است »
📚الخصال ج 1 ص 159
❕امام رضا علیه السلام فرمود:
« کسی که معتقد به #جبر باشد به او زکات ندهید و شهادتش را قبول نکنید»
📚توحید صدوق ص 362
👌و فرمود ؛
« خداوند عادلتر و حیکمتر از آن است که بندگان را مجبور به #معاصی کند ( سپس عذابشان کند)
📚همان مدرک
❕از این گذشته این نقل با واقعیت خارجی نیز همخوانی ندارد ، زیرا در واقع چنین است که تمام #فرزندان غیر شیعه اهل فساد و فحشاء باشند .
👌بنابراین این نقل هم از لحاظ سند و هم از لحاظ متن ، با اشکالات عدیده ای روبه رو است و #صحیح و قابل اعتماد نمی باشد .
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#جماع_الوداع
#پرسش
❔آیا این پست کانال #ملحد واقعیت دارد ؛
❗️آیا می دانید مطابق قانون شرع ، مرد می تواند بعد از مرگ همسرش با او نزدیکی کند ، به این کار #جماع_الوداع می گویند ❕
❔آیا براستی چنین حکمی در اسلام است ❗️
💠#پاسخ💠
👌این سخن مانند سایر سخنان ملحدین ، #کذب و دروغ است و هیچ عالم دینی به آن فتوا نداده است .
❕در روایات متعددی از جماع کردن با میت اگر چه #همسر انسان باشد ، نهی شده است و برای کسانی که به این نهی توجه نکنند ، حد و تعزیر در نظر گرفته شده است ؛
📚وسائل الشیعه ج 28 ص 361 باب 28_ مستدرک الوسائل ج 18 ص 190 باب 2
💠مرحوم صاحب #جواهر می نویسد ؛
« اگر کسی با همسر مرده اش نزدیکی کند ، گناه کرده و تعزیر می شود ، اکثر علمای شیعه به این حکم #فتوا داده اند و من ندیده ام کسی از آنان با این حکم مخالفت کند ، این تعزیر به خاطر هتک حرمت همسر مرده است ( زیرا در روایات متعددی از هتک حرمت #مومن نهی شده است بحار الانوار ج71 ص221 ) و از سوی دیگر حرام بودن نزدیکی با همسر مرده #اجماعی است »
📚جواهر الکلام ج 41 ص 645
💠مرحوم امام #خمینی نیز می نویسد ؛
« اگر کسی زن خودش را که مرده وطی کند ، گناه کرده و به کمتر از حد ، #تعزیر می شود »
📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 529
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#دوبار_نازل_شدن_سوره_حمد
#پرسش
❔در مورد سوره فاتحه گفته شده ، این سوره دوبار نازل شده است. یکبار در مکه و بار دیگر در مدینه. اما سبب آن مشخص نیست که چرا یک سوره باید دوبار نازل شود. آنهم سوره ای که مسلمانان در مکه آنرا در نمازهای یومیه خویش میخواندند و بیم فراموشی برآن نیز نبود. در واقع نزول دوباره آن ، نوعی #تحصیل حاصل بوده که عقلا بیفایده است. سبب اینکار بیفایده الله را چگونه میتوان عقلانی توجیه کرد ❕❕❕
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با دو بار نازل شدن سوره حمد ، اگر چه روایتی صریح در کتب تشیع یافت نشد ، اما مشهور بین #مفسران آن است که این سوره دو بار نازل شده است ، یک مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه ؛
📚ترجمه تفسیر المیزان ج 12 ص 283
❕برخی یکی از احتمالات آیه شریفه « وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ » ما به تو سوره حمد كه هفت آيه است و مثانی است ، همچنين قرآن بزرگ بخشيديم » (سوره حجر آيه 87) ناظر به دو مرتبه نازل شدن سوره حمد می داند و #تعبیر می کنند قرآن با تمام عظمتش در اينجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است، نزول دوباره سوره حمد نيز به خاطر اهميت فوق العاده آن است .
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 4
👌بنابراین فلسفه دو بار نازل شدن سوره حمد به خاطر اهمیت این #سوره و عظمت محتوایش است چرا که سوره حمد كه فاتحة الكتاب و آغازگر و فهرست قرآن ناميده شده يك دوره #درس زندگى است؛
❕توجه به مبدء بزرگى كه همه جهانيان را در مسير تكاملى پرورش مى دهد، رحمت خاص و عامش همه را فرا گرفته، توجه به #دادگاه بزرگى كه ايمان به آن دقيقترين كنترل را روى اعمال انسان مى گذارد.
👌عدم اتكاء به غير اللَّه، و عدم خضوع و تسليم در برابر غير او، و بالآخره گام نهادن در صراط مستقيم كه نه انحراف در آن است، نه به #شرق مى گرايد و نه به غرب، نه به افراط و نه به تفريط، نه گمراهى در آن است و نه خشم و غضب پروردگار.
🔰اينها مجموعه اى را تشكيل مى دهند كه پياده شدنش در روح انسان براى ساختن يك شخصيت والا و تكامل #يافته كافى است.
📚تفسیر نمونه ج 11 ص 134
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#شان_نزول_آیات_افک_عایشه
#پرسش
❔نزول آیاتی از قرآن در مورد پاکی #عایشه همسر پیامبر چنان که اهل سنت به آن معتقدند چقدر سندیت دارد ❗️
💠#پاسخ💠
❕خداوند می فرماید ؛
« كسانى كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهى از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براى شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند، و كسى كه بخش عظيم آن را بر عهده گرفت عذاب عظيمى براى او است _ چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند؟ چرا نگفتيد اين يك دروغ بزرگ و آشكار است؟ چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟ اكنون كه چنين گواهانى نياوردند آنها در پيشگاه خدا دروغگويانند_ و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت نصيب شما نمىشد به خاطر اين گناهى كه كرديد عذاب سختى به شما مىرسيد._ بخاطر بياوريد زمانى را كه به استقبال اين دروغ بزرگ رفتيد، و اين شايعه را از زبان يكديگر مى گرفتيد، و با دهان خود سخنى مىگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان مىكرديد اين مساله كوچكى است در حالى كه نزد خدا بزرگ است! - چرا هنگامى كه آن را شنيديد نگفتيد براى ما مجاز نيست كه به اين تكلم كنيم؟ خداوندا منزهى تو، اين بهتان بزرگى است »
🔰نور 11_15
❕براى آيات فوق دو شان نزول نقل شده است ؛
1⃣شان نزول اول كه مشهورتر است و در كتب تفسير اهل سنت آمده است که چنين است ؛
👌عايشه همسر پيامبر خدا مى گويد: پيامبر خدا ص هنگامى كه مىخواست سفرى برود، در ميان همسرانش قرعه مى افكند، قرعه به نام هر كس مىآمد او را با خود مىبرد، در يكى از غزوات قرعه به نام من افتاد، من با پيامبر ص حركت كردم، و چون آيه حجاب نازل شده بود در هودجى پوشيده بودم، جنگ به پايان رسيد، و ما باز گشتيم نزديك مدينه رسيديم، شب بود، من از لشكر گاه براى انجام حاجتى كمى دور شدم هنگامى كه بازگشتم متوجه شدم گردنبندى كه از مهره هاى يمانى داشتم پاره شده است به دنبال آن باز گشتم و معطل شدم هنگامى كه بازگشتم ديدم لشكر حركت كرده، و هودج مرا بر شتر گذارده اند و رفته اند در حالى كه گمان مى كرده اند من در آنم، زيرا زنان در آن زمان بر اثر كمبود غذا سبك جثه بودند بعلاوه من سن و سالى نداشتم، به هر حال در آنجا تك و تنها ماندم، و فكر كردم هنگامى كه به منزلگاه برسند و مرا نيابند به سراغ من باز مىگردند، شب را در آن بيابان ماندم.
🔹اتفاقا صفوان يكى از افراد لشكر مسلمين كه او هم از لشكر گاه دور مانده بود شب در آن بيابان بود، به هنگام صبح مرا از دور ديد نزديك آمد هنگامى كه مرا شناخت بى آنكه يك كلمه با من سخن بگويد جز اينكه" إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ" را بر زبان جارى ساخت شتر خود را خواباند، و من بر آن سوار شدم او مهار ناقه را در دست داشت، تا به لشكرگاه رسيديم، اين منظره سبب شد كه گروهى درباره من شايعه پردازى كنند و خود را بدين سبب هلاك (و گرفتار مجازات الهى) سازند.
كسى كه بيش از همه به اين تهمت دامن مىزد،" عبد اللَّه بن ابى سلول" بود.
ما به مدينه رسيديم و اين شايعه در شهر پيچيد در حالى كه من هيچ از آن خبر نداشتم، در اين هنگام بيمار شدم، پيامبر ص به ديدن مىآمد ولى لطف سابق را در او نمى ديدم، و نمى دانستم قضيه از چه قرار است؟ حالم بهتر شد، بيرون آمدم و كم كم از بعضى از زنان نزديك از شايعه سازى منافقان آگاه شدم.
❕بيماريم شدت گرفت، پيامبر به ديدن من آمد، از او اجازه خواستم به خانه پدرم بروم، هنگامى كه به خانه پدر آمدم از مادر پرسيدم مردم چه مىگويند؟ او به من گفت: غصه نخور به خدا سوگند زنانى كه امتيازى دارند و مورد حسد ديگران هستند درباره آنها سخن بسيار گفته مىشود.
👌در اين هنگام پيامبر على بن ابى طالب و" اسامة بن زيد" را مورد مشورت قرار داد كه در برابر اين گفتگوها چه كنم؟ اما اسامة گفت: اى رسول خدا ص او خانواده تو است و ما جز خير از او نديده ايم (اعتنايى به سخنان مردم نكن).
و اما على گفت: اى پيامبر! خداوند كار را بر تو سخت نكرده است، غير از او همسر بسيار است، از كنيز او در اين باره تحقيق كن.
💠ادامه 👇👇👇
💠ادامه پاسخ 👇👇👇
❕پيامبر كنيز مرا فرا خواند، و از او پرسيد آيا چيزى كه شك و شبهه اى پيرامون عايشه برانگيزد هرگز ديده اى؟ كنيز گفت: به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرده است من هيچ كار خلافى از او نديده ام.
🔹اين وضع هم چنان ادامه داشت و غم و اندوه شديد وجود مرا فرا گرفته بود و يك ماه بود كه پيامبر هرگز در كنار من نمى نشست. من خود مى دانستم كه از اين تهمت پاكم و بالآخره خداوند مطلب را روشن خواهد كرد.
❕سر انجام روزى پيامبر نزد من آمد در حالى كه خندان بود، و نخستين سخنش اين بود بشارت بر تو باد كه خداوند تو را از اين اتهام مبرا ساخت، در اين هنگام بود كه آيات ان الذين جاءوا بالافك ... تا آخر آيات نازل گرديد.
(و به دنبال نزول اين آيات آنها كه اين در وغ را پخش كرده بودند همگى حد قذف بر آنها جارى شد)
📚صحیح بخاری ج 4 ص 368 _ مسند احمد ج 42 ص 410_ صحیح مسلم ج 4 ص 2136 _ سنن نسائی ج 6 ص 415 و کتب تفسیری اهل سنت ذیل آیات مذکور
2⃣شان نزول دوم كه در بعضى از كتب شیعه آمده است چنين است ؛
👌ماريه قبطيه يكى از همسران پيامبر از سوى" عايشه" مورد اتهام قرار گرفت، زيرا او فرزندى از پيامبر بنام ابراهيم داشت، هنگامى كه ابراهيم از دنيا رفت پيامبر ص شديدا غمگين شد، عايشه گفت چرا اينقدر ناراحتى؟ او در حقيقت فرزند تو نبود، فرزند" جريح قبطى" بود! هنگامى كه رسول خدا اين سخن را شنيد على ع را مامور كشتن" جريح" كرد كه به خود اجازه چنين خيانتى را داده بود.
هنگامى كه على به سراغ جريح با شمشير برهنه رفت و او آثار غضب را در چهره حضرت مشاهده نمود فرار كرد و از درخت نخلى بالا رفت هنگامى كه احساس كرد ممكن است على به او برسد خود را از بالاى درخت به زير انداخت در اين هنگام پيراهن او بالا رفت و معلوم شد كه اصلا او آلت جنسى ندارد.
❕على به خدمت پيامبر آمد و عرض كرد آيا بايد در انجام دستورات شما قاطعانه پيش روم يا تحقيق كنم؟ فرمود بايد تحقيق كنى، على جريان را عرض كرد پيامبر شكر خدا را بجاى آورد و فرمود شكر خدا را كه بدى و آلودگى را از دامان ما دور كرده است.در اين هنگام آيات فوق نازل شد و اهميت اين موضوع را بازگو كرد.
📚تفسیر قمی ج 2 ص 99_ خصال یک جلدی ص 563
💠ادامه 👇
💠ادامه پاسخ 👇
❕با اينكه نخستين شان نزول در بسيارى از منابع اهل سنت آمده ولى جاى گفتگو و چون و چرا و نقاط مبهم در آن وجود دارد از جمله ؛
1⃣ از تعبيرات مختلف اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه پيامبر اكرم ص تحت تاثير موج شايعه قرار گرفت تا آنجا كه با یارانش در اين زمينه به گفتگو و مشاوره نشست و حتى بر خورد خود را با عايشه تغيير داد، و مدتى طولانى از او كناره گيرى نمود، و رفتارهاى ديگرى كه همه حاكى از اين است كه پيامبر طبق اين روايت شايعه را تا حد زيادى پذيرا شد.
👌اين موضوع نه تنها با مقام عصمت سازگار نيست، بلكه يك مسلمان با ايمان و ثابت القدم نيز نبايد اين چنين تحت تاثير شايعات بي دليل قرار گيرد، و اگر شايعه در فكر او تاثير ناخودآگاهى بگذارد در عمل نبايد روش خود را تغيير دهد و تسليم آن گردد، تا چه رسد به معصوم كه مقامش روشن است.
❔آيا مى توان باور كرد كه عتابها و سرزنشهاى شديدى كه در آيات آمده كه چرا گروهى از مؤمنان تحت تاثير اين شايعه قرار گرفتند؟ چرا مطالبه چهار شاهد ننمودند؟ شامل شخص پيامبر ص نيز بشود؟ اين يكى از ايرادهاى مهمى است كه ما را در صحت اين شان نزول گرفتار ترديد مى كند.
2⃣با اينكه ظاهر آيات چنين نشان مى دهد كه حكم مربوط به" قذف" (نسبت اتهام عمل منافى عفت) قبل از داستان" افك" نازل شده است، چرا پيامبر ص در همان روز كه چنين تهمتى از ناحيه" عبد اللَّه بن ابى سلول" و جمعى ديگر پخش شد، آنها را احضار نفرمود و حد الهى را در مورد آنها اجرا نكرد؟
👌و اما در مورد شان نزول دوم، مشكل از اين بيشتر است چرا كه ؛
🔹اولا: مطابق اين شان نزول كسى كه مرتكب تهمت زدن شد، يك نفر بيشتر نبود، در حالى كه آيات با صراحت مىگويد گروهى در اين مساله فعاليت داشتند، و شايعه را آن چنان پخش كردند كه تقريبا محيط را فرا گرفت، و لذا ضميرها در مورد عتاب و سرزنش مؤمنانى كه در اين مساله درگير شدند همه به صورت جمع آمده است، و اين با شان نزول دوم به هيچوجه سازگار نيست.
🔹ثانيا: اين سؤال باقى است كه اگر عايشه مرتكب چنين تهمتى شده بود و بعدا خلاف آن ثابت گرديد چرا پيامبر حد تهمت بر او اجرا نكرد؟
🔹ثالثا: چگونه امكان دارد پيامبر اكرم تنها با شهادت يك زن حكم اعدام را در مورد يك متهم صادر كند، با اينكه رقابت در ميان زنانى كه داراى يك همسرند عادى است، اين امر ايجاب مى كرد كه احتمال انحراف از حق و عدالت يا حد اقل اشتباه و خطا در حق او بدهد.
❕به هر حال آنچه براى ما مهم است اين شان نزولها نيست، مهم آن است كه بدانيم از مجموع آيات استفاده مىشود كه شخص بيگناهى را به هنگام نزول اين آيات متهم به عمل منافى عفت نموده بودند، و اين شايعه در جامعه پخش شده بود.و نيز از قرائن موجود در آيه استفاده مىشود كه اين تهمت درباره فردى بود كه از اهميت ويژهاى در جامعه آن روز برخوردار بوده است. و نيز گروهى از منافقان و بظاهر مسلمانها مى خواستند از اين حادثه بهره بردارى غرض آلودى به نفع خويش و به زيان جامعه اسلامى كنند كه آيات فوق نازل شد و با قاطعيت بى نظيرى با اين حادثه بر خورد كرد، و منحرفان بد زبان و منافقان تيره دل را محكم بر سر جاى خود نشاند.
❕بديهى است اين احكام شان نزولش هر كه باشد انحصار به او و آن زمان و مكان نداشته، و در هر محيط و هر عصر و زمان جارى است.
📚تفسیر نمونه ج 14 ص 391
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#جمع_قرآن_بر_خلاف_ترتیب_نزول
#پرسش
❔چرا قرآن بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است و آیات در موضوعات مختلف #پراکنده شده اند ❗️چرا قرآن همانند تورات و انجیل به صورت یکجا نازل نشده است و موضوعات مشخصی را دنبال نمی کند ❗️
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با این که چرا قرآن به صورت یکجا همانند تورات نازل نشد و به صورت تدریجی در طول 23 سال نازل شد ، پاسخ #گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛
🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/4721
❕اما این که چرا قرآن کنونی بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است پاسخ آن است که بر اساس براهین #قطعی و یقینی ، قرآن در عصر پیامبر گرامی جمع آوری شد و ترتیب آیات و سور و حتی #اسامی سور به تحت امر ایشان معین و بیان گردید که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5589
❕پیامبر گرامی به امر خداوند ، قرآن را به ترتیب کنونی و بر خلاف ترتیب نزول ، جمع آوری کردند ، بی شک خداوندی که قرآن را برای هدایت بشر نازل کرده و پیامبرش که قرآن بر او نازل شده ، #بهتر می دانند که قرآن را چگونه تنظیم کنند ، لذا می فرماید ؛
«آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید وآنچه را #نهی کرده خودداری نمایید»
🔷حشر 7
👌این ترتیب ، ترتیبی است که به دستور پیامبر صورت گرفته و ما در این موارد باید تابع محض باشیم .
🔹یکی از #محققین می نویسد ؛
« بايد دانست كه نزول آيات تدريجا انجام يافت ولى به ترتيب خاصّى كه بعدا در سوره ها مدوّن شد نبود. بلكه گاهى ميان آيه اى يا آياتى با آيات بعدش در همان سوره، يك فاصله زمانى وجود داشت. لذا آن سوره در آن فاصله زمانى به انتظار بقيّه آياتش مفتوح مى ماند، و در خلال آن مدّت آيات سوره ديگر نازل مى شد، تا وقتى كه حكمت خداى تعالى و نياز جامعه موجب كامل شدن سوره اوّل شود و بقيّه يا بعض ديگر آيات آن نازل گردد.
👌با اين بيان مى فهميم كه هر آيه اى در ميان آيات يك سوره جايگاه و مقام مخصوص به خود را داراست. اين جايگاه و مقام از جانب خداى حكيم و به دستور رسول گرامى مشخّص گرديده است. و اين موضوعى است يقينى و قطعى كه اختلافى راجع به آن در ميان دانشمندان و محقّقان علوم قرآنى نيست. اين جايگاه آيات در سوره ها به همين صورت و #ترتيبى كه اينك در قرآنهاى ماست در حيات مبارك پيامبر مرتّب و مشخّص گرديده و از طريق روايات متواتر از رسول امين به ما نقل شده است.
❕روش حضرت اين بود كه آنچه نازل مى گشت به ياران و كاتبان وحى املا مى نمود و مى فرمود اين آيه يا اين آيات پس از فلان آيه در فلان سوره نوشته شود.
هر زمان كه پيامبر مى خواست قرآن تلاوت كند به ترتيبى كه تدوين يافته بود تلاوت مى نمود نه بترتيب نزول آيات. و اين دليل روشنى است بر آنكه ترتيب آيات توقيفى و تعيينى بوده نه اجتهادى و نظرى. و لذا جايز نيست كه آيات بر غير ترتيب ياد شده تلاوت شود.
📚آشنایی با علوم قرآن ، رادمنش ، ص 143
❕البته تمام سوره ها و آيات قرآن و آیات پراکنده در یک سوره از يك نظر بهم مربوطند و آن اينكه همگى يك برنامه انسان سازى و تربيتى را در يك سطح عالى تعقيب مى كنند و براى ساختن يك جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پيشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده اند و ( هر سوره ای نیز #محتوای خاصی را دنبال می کند ، و شاید همین محتوای خاص هر سوره موجب آن شده که آیات مرتبط با آن محتوا بر خلاف ترتیب نزول ، در یک سوره جمع آوری شود .)
📚تفسیر نمونه ج 3 ص 87
❕لذا اگر شما کتب #تفسیری مانند المیزان ، نمونه ، آسان و ... را مطالعه کنید می بینید که به چه زیبایی میان آیات یک سوره هماهنگی وجود دارد و آیات پراکنده در یک سوره به صورت #منسجم هدف یا اهداف تربیتی خاصی را دنبال میکند .
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#مواخذه_هدهد_توسط_سلیمان_نبی_علیه_السلام
#پرسش
❔با توجه به این که حیوانات عقل و شعوری ندارند ، چگونه حضرت سلیمان می خواست #هدهد پرنده را به خاطر غیبتش مواخذه و مجازات کند ❗️آیا چنین چیزی معقول است ❕❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« (سليمان) در جستجوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمى بينم يا اينكه او از #غايبان است. من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد و يا او را ذبح مى كنم و يا دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد »
🔰نمل 20_21
👌در این آیات خداوند از پرنده ای به نام #هدد سخن به میان می آورد که تحت امر و فرمان سلیمان نبی علیه السلام بوده است تا جایی که سلیمان نبی به خاطر غیبت هدد و کوتاهی از ادای وظائف ، تصمیم به مواخذه و #مجازات او می گیرد .
❕این که چگونه پرنده ای که دارای عقل و شعور نیست ، مستحق مجازات می شود ، #پاسخ روشنی دارد .
👌مداركى در دست است كه نشان مى دهد حيوانات نيز به اندازه خود داراى درك و فهمند، از جمله ، زندگى بسيارى از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفت انگيزى است كه روشنگر سطح عالى #فهم و شعور آنها است كيست كه درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و كندو، سخنانى نشنيده باشد، و بر درك و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى بر اين موضوع در #دست نيست كه اعمال آنها به صورت ناآگاه (غريزه بدون عقل) انجام مىشود.
❔چه مانعى دارد كه اين اعمال همانطور كه ظواهرشان نشان مى دهد ناشى از عقل و درك باشد؟ بسيار مى شود كه حيوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پيش بينى نشده دست به ابتكار مى زنند، مثلا #گوسفندى كه در عمرش گرگ را نديده براى نخستين بار كه آن را مى بيند به خوبى خطرناك بودن اين دشمن را تشخيص داده و به هر وسيله كه بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مى شود.
❕علاقه اى كه بسيارى از حيوانات تدريجا به صاحب خود پيدا مى كنند شاهد ديگرى براى اين موضوع است، بسيارى از سگهاى درنده و خطرناك نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان كوچك آنان مانند يك #خدمتگزار مهربان رفتار مى كنند.
👌داستانهاى زيادى از وفاى حيوانات و اينكه آنها چگونه خدمات انسانى را
جبران مى كنند در كتابها و در ميان مردم شايع است كه همه آنها را نمى توان افسانه دانست.و مسلم است آنها را به آسانى نمى توان ناشى از #غريزه دانست، زيرا غريزه معمولا سرچشمه كارهاى يك نواخت و مستمر است، اما اعمالى كه در شرائط خاصى كه قابل پيشبينى نبوده بعنوان عكس العمل انجام مى گردد به فهم و شعور شبيه تر است تا به غريزه.
❕هم امروز بسيارى از حيوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربيت مى كنند، سگهاى پليس براى گرفتن جنايتكاران، كبوترها براى رساندن نامه ها ، و بعضى از حيوانات براى خريد جنس از مغازه ها، و #حيوانات شكارى براى شكار كردن، آموزش مى بينند و وظائف سنگين خود را با دقت عجيبى انجام مى دهند، امروز حتى براى بعضى از حيوانات رسما مدرسه افتتاح كرده اند .
📚تفسیر نمونه ج 5 ص 225
❕بنابراین نمی توان درک و شعور حیوانات را انکار کرد و به خاطر همین درک و شعور است که در آیات و روایات ، به حشر و نشر حیوانات و مواخذه آنها در قیامت ، به حسب درک و شعورشان #تصریح شده است که می توانید پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/550
❕از همه این ها گذشته ، هدهد پرنده تحت امر سلیمان نبی به واسطه تربیت ایشان دارای چنان شعور و استعداد و فهمی شده بود که در پاسخ سلیمان چنین #عرضه داشت ؛
« چندان طول نكشيد (كه هدهد آمد و) گفت من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگاهى نيافتى من از سرزمين سبا يك خبر قطعى براى تو آورده ام. - من زنى را ديدم كه بر آنها حكومت مى كند و همه چيز در اختيار داشت (مخصوصا) تخت عظيمى دارد.- (اما) من او و قومش را ديدم كه براى غير خدا- خورشيد- سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدايت نخواهند شد. - چرا براى خداوندى #سجده نمى كنند كه آنچه در آسمانها و زمين پنهان است خارج مى كند؟و آنچه را مخفى مى كنيد و آشكار نمى سازيد، ميداند؟- خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار و صاحب عرش عظيم است.»
🔰نمل 22_26
❔براستی می توان چنین پرنده ای را که به این زیبایی ، درک و فهم و قدرت تجزیه و تحلیل و بیان استدلال و برهان را دارد ، پرنده ای بی شعور #تلقی کرد که شایسته مواخذه نمی باشد ❗️
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#یقین_ابراهیم_علیه_السلام
#پرسش
❔آیا حضرت ابراهیم در مورد زنده شدن مردگان یقین نداشت که از خداوند خواست این زنده شدن را به او #نشان دهد ❕آیا چنین چیزی با عصمت ایشان منافات ندارد ❕❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت خدايا ، به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى كنى؟ فرمود: مگر ايمان نياورده اى؟ عرض كرد:" آرى، ولى مى خواهم قلبم آرامش يابد....»
🔰بقره 260
❕روزى ابراهيم علیه السلام از كنار دريايى مى گذشت مردارى را ديد كه در كنار دريا افتاده، در حالى كه مقدارى از آن داخل آب و مقدارى ديگر در خشكى قرار داشت و پرندگان و حيوانات دريا و خشكى از دو سو آن را #طعمه خود قرار داده اند حتى گاهى بر سر آن با يكديگر نزاع مى كنند ديدن اين منظره ابراهيم را به فكر مساله اى انداخت او فكر مى كرد كه اگر نظير اين حادثه براى جسد انسانى رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران ديگر شود مساله رستاخيز كه بايد با همين بدن جسمانى صورت گيرد چگونه خواهد شد؟! ابراهيم گفت پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى كنى؟ خداوند فرمود مگر ايمان به اين مطلب ندارى؟ او پاسخ داد: ايمان دارم لكن مى خواهم آرامش قلبى پيدا كنم.خداوند به او دستور داد كه چهار پرنده را بگيرد و آنها را ذبح نمايد و گوشتهاى آنها را در هم بياميزد، سپس آنها را چند قسمت كند و هر قسمتى را بر سر كوهى بگذارد بعد آنها را بخواند تا صحنه رستاخيز را مشاهده كند او چنين كرد و با نهايت تعجب ديد اجزاى مرغان از نقاط مختلف جمع شده نزد او آمدند و حيات و زندگى را از سر گرفتند.
📚تفسیر القمی ج 1 ص 91
👌ابراهيم تقاضاى مشاهده #حسى صحنه رستاخيز را كرده بود تا مايه آرامش قلب او گردد، بديهى است ذكر يك مثال و تشبيه نه صحنه اى را مجسم مى سازد و نه مايه آرامش خاطر است، در حقيقت ابراهيم از طريق عقل و منطق به رستاخيز ايمان داشت ولى مى خواست از طريق احساس و #شهود نيز آن را دريابد.
🔷او مى خواست با رؤيت و شهود، ايمان خود را قوى تر كند آن هم در باره چگونگى رستاخيز نه در باره #اصل آن لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« ابراهیم در مورد کیفیت احیاء مردگان از خداوند سوال کرد ( در حالی که معتقد به اصل رستاخیز بود ) ، کیفیت از فعل خداوند محسوب می شود ، و در #صورتی که عالمی آگاه به آن نباشد ،عیبی بر او نیست و در توحیدش نقضی وارد نیست »
📚الخصال ج 1 ص 308
❕گويى خدا مى خواست اين تقاضاى ابراهيم در نظر مردم به عنوان تزلزل ايمان محسوب نشود، لذا از او سؤال شد مگر ايمان نياورده اى؟ تا او در اين زمينه توضيح دهد و سوء تفاهمى براى #كسى به وجود نيايد.
👌ضمنا از اين جمله استفاده مى شود كه استدلال و برهان علمى و منطقى ممكن است يقين بياورد، اما آرامش خاطر نياورد، زيرا استدلال عقل انسان را راضى مىكند، و چه بسا در اعماق دل و عواطف او نفوذ نكند (درست مثل اينكه استدلال به انسان مى گويد كارى از مرده ساخته نيست ولى با اين حال بعضى از افراد از مرده مى ترسند مخصوصا هنگام شب و تنهايى نمى توانند در كنار مرده بمانند، زيرا استدلال فوق در اعماق وجودشان نفوذ نكرده اما كسانى كه دائما با مردگان سر و كار دارند و به غسل و كفن و دفن مشغول اند هرگز چنين ترسى را ندارند).
❕به هر حال آنچه عقل و دل را سيراب مى كند، شهود عينى است، و تعبير به اطمينان و آرامش نشان مى دهد كه افكار انسانى قبل از #وصول به مرحله شهود دائما در حركت و جولان و فراز و نشيب است، اما به مرحله شهود كه رسيد آرام مىگيرد و تثبيت مى شود.
📚تفسیر نمونه ج 2 ص 304
❕بنابراین جریان فوق کوچکترین #خللی به مقام عصمت ابراهیم علیه السلام وارد نمی کند ، آنچه با عصمت مخالفت دارد شک است ، اما ابراهیم شک نداشت بلکه یقین داشت و تنها برای افزایش #یقین خودش ، آن درخواست را از خداوند کرد .
👌صفوان بن یحیی می گوید از امام رضا علیه السلام سوال کردم که آیا در قلب ابراهیم نبی #شکی بود که آن درخواست را از خداوند کرد ❕
🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛
« خیر ابراهیم دارای یقین بود ، اما می خواست بر #یقینش افزوده شود ، لذا آن درخواست را از خداوند کرد »
📚المحاسن ص 247
👌آری تنها از يگانه #ابر_مرد تاريخ پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله، يعنى على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا» اگر پرده ها كنار روند، بر يقين من #افزوده نمى شود.»
📚مناقب آل ابی طالب ج 2 ص 38 _ بحار الانوار ج 40 ص 153
#پرسمان_اعتقادی
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman