eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
210 ویدیو
51 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔سوالی ذهن بنده را به خود مشغول کرده بود؛ و آن اینکه آیا توریه در دین اسلام جایز است ❕❗️ 💠💠 👌توريه (بر وزن توصيه) به سخنى گفته مى‏ شود كه شنونده از آن چيزى مى‏ فهمد و گوينده از آن چيز ديگرى را اراده مى‏ كند، يا به تعبير ديگر سخنى است دو پهلو، كه عبارت تاب هر دو معنى را دارد، و افرادى كه به پرهيز از دروغ هستند گاه به آن متوسل مى ‏شوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم شنونده از اسرار آنها آگاه نشود ، مثال‏هاى زير مى ‏تواند اين معنى را كاملًا روشن كند ؛ 1⃣ كسى از ديگرى سؤال مى‏ كند آيا اين كار خلاف را تو كرده ‏اى؟ او در جواب مى‏ گويد استغفراللّه پناه به خدا مى‏ برم . ❕شنونده از اين سخن نفى آن كار را مى‏ فهمد در حالى كه گوينده استغفار از عمل خلافى بوده است كه انجام داده است. 2⃣از يكى از دانشمندان سؤال كردند، جانشين بلافصل پيامبر صلى الله عليه و آله كه بود؟ او كه در شرائطى بود كه نمى ‏بايست عقيده خود را صريحاً بيان كند در جواب گفت: «مَنْ بِنْتُهُ فِى بَيْتِهِ؛ آن كس كه دخترش در خانه او بود» (شنونده چنين فكر مى ‏كرد كه منظورش‏ اين است كسى كه در خانه پيامبر بود يعنى ابوبكر) ولى منظور گوينده اين بود آن كسى كه دختر پيامبر فاطمه زهرا عليها السلام در خانه او بود، يعنى على عليه السلام. 3⃣در داستان سعيد بن جبير و حجاج مى‏ خوانيم هنگامى كه حجاج از او سؤالاتى كرد، مى ‏خواست بهانه‏ ای براى قتل او بتراشد، پرسيد تو مرا چگونه آدمى مى‏دانى؟ گفت: انت عادل (عادل در لغت عرب دو معنى دارد يكى به معنى عدالت پيشه و ديگر به معنى شخص كافر است كه عديل و شريك براى خدا قائل است، همان گونه كه قرآن مى ‏گويد: «ثُمَ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ؛ كافران براى پروردگار خود، شريك و قرار مى‏دهند». ( انعام 1) 🔹از آنچه در بالا آمد روشن شد كه توريه هرگز دروغ نيست، چرا كه نيّت گوينده سخن راستى بوده و عبارات او نيز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنيت خودش چيز ديگرى را از آن فهميده و معلوم است اشتباه شنونده در فهم معنى كلام ارتباطى به ندارد. 📚اخلاق در قرآن ، مکارم شیرازی ج 3 ص 240 ❕در پاره ‏اى از روايات عنوان رسما از توریه نفى شده است. 👌در حديثى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانيم که راوی سوال کرد ؛ « كسى دم در مى ‏آيد و اجازه ورود به خانه مى ‏طلبد ، صاحب‏ خانه (كه مانعى از پذيرش او دارد) به مى ‏گويد بگو او اينجا نيست (و منظور از آن مثلا همان پشت در خانه است) امام‏ علیه السلام فرمود اين دروغ نيست » 📚وسائل الشیعه ج 12 ص 254 👌مواردى از سخنان انبياء در قرآن ديده مى‏ شود كه در روايات اسلامى آنها را به عنوان توريه معرفى كرده‏ اند نه دروغ. ❕مانند گفتگوى ابراهيم عليه السلام با بت‏ پرستان بابل كه وقتى از او سؤال كردند تو اين بلا را بر سر خدايان ما آورده ‏اى، او در پاسخ گفت: «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمُ هَذا فَاسْئَلُوهُمْ انْ كانُوا يَنْطِقُونَ؛ (ابراهيم) گفت بلكه اين كار را بزرگشان كرده است از آنها بپرسيد اگر سخن مى ‏گويند». ( انبیاء 63) 👌گرچه شنونده از اين عبارت ممكن است چنين بفهمد كه ابراهيم بت‏ شكنى را به بت‏ بزرگ داده است، ولى جمله «انْ كانُوا يَنْطِقُونَ» (اگر آنها سخن مى‏ گويند) به عنوان شرط براى اين نسبت قرار داده شده، يعنى اگر آن‏ها مى‏ توانند حرف بزنند كار كارِ آن بت بزرگ است. همچنين جمله «انَّكُمْ لَسارِقُونَ؛ شما سارق هستيد» ( یوسف 70) كه كارگزاران يوسف عليه السلام به برادران گفتند با توجه به آيات قبل از آن چنين در ذهن منعكس مى‏ كند كه آنها پيمانه شاه را دزديده بودند، در حالى كه منظورشان يوسف عليه السلام از پدر در كنعان بود. 📚بحار الانوار ج 69 ص 240 _ 241 ❕كوتاه سخن اين كه توريه و گفتن سخنان دو پهلو هرگز مصداق كذب نيست هر چند مخاطب به خاطر ذهنيتش چيزى از آن مى ‏فهمد كه با واقعيت مطابقت ندارد، اما متكلم منظورش مفهوم صحيح و درستى است و آنها كه صدق و كذب را ظاهر كلام مى ‏دانند، نه مراد و مقصود گوينده ممكن است توريه را نوعى دروغ خفيف بدانند در حالى كه چنين نيست، معيار صدق و كذب، مراد و مقصود گوينده است كه قابل تطبيق بر محتواى عبارت باشد. 👌مثلًا كسى از ديگرى مى ‏پرسد اين لباس را فلان كس به شما اهداكرده است؟ مخاطب كه مايل نيست اين مطلب را صريحاً نفى كند در جواب به صورت توريه مى ‏گويد خدا او را عمر دهد. اى بسا شنونده از اين سخن چنين استنباط كند كه آرى او به من داده است در حالى كه گوينده چنين را نداشته است، تنها دعايى در حق او كرده است. 📚تفسیر نمونه ج 19 ص 95 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❔این که در آیاتی سخن از خداوند به میان آمده است به چه معناست ❗️مگر می شود که خداوند کسی را فراموش کند ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ » ❕« مردان منافق و زنان منافق همه از يك گروهند، آنها امر به منكر، و نهى از معروف، مى كنند، و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مى بندند، خدا را فراموش كردند و خدا آنها را فراموش کرده ، قطعا فاسقند. » 🔰توبه 67 ❕بديهى است نسبت نسيان ، به خدا به معنى فراموشى واقعى نيست، بلكه كنايه از اين است كه با آنها شخص فراموشكار مى كند، يعنى هيچگونه سهمى از رحمت و توفيق خود براى آنها قائل نمى شود. ❕اين گونه تعبير حتى در سخنان روزمره نيز مى شود كه مثلا مى گوئيم ؛ چون تو وظيفه خود را فراموش كردى، ما هم به هنگام پرداختن مزد و پاداش تو را فراموش خواهيم كرد، يعنى مزد و پاداشى به تو نخواهيم داد. 💠موضوع نسيان پروردگار با «فاء تفريع » بر نسيان آنها عطف شده است، يعنى فراموشكارى آنها به فرمان الهى و ذات پاك او اثرش اين است كه خدا هم آنها را از مواهب خويش محروم مى سازد و اين نتيجه عمل آنها است. 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 31 ❕در روایتی آمده است که فردی از علی علیه السلام در مورد آیه مذکور سوال کرد که چگونه می شود خداوند دچار فراموشی شود ❕ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « ( گناهکاران ) خدا را در دنیا فراموش می کنند ، یعنی طاعات او را انجام نمی دهند ، خداوند هم در آخرت آنها را فراموش می کند ، یعنی آنان را مشمول ثواب و لطف خودش قرار نمی دهد ، عرب می گوید فلانی ما را کرد و یادی از ما نمی کند ، یعنی خیری به ما نمی رساند و از ما به نیکی یاد نمی کند » 📚توحید ، صدوق ، ص 259 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔براستی مایه تعجب است که روحانیون شیعه نمازجماعت را تضییع می کنند و به خاطر رضایت ماموین نماز را می خوانند ❗️چه پاسخی نزد الله دارید ای کاش کمی از مولوی های اهل سنت یاد می گرفتید ❕❕ 💠💠 👌مساله تخفیف الصلاه و این که امام جماعت نباید نماز را بیش از حد طولانی کند که آزردگی و دل زدگی مامومین را از نماز جماعت فراهم کند مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است . 🔸علی علیه السلام خطاب به اشتر چنین نوشت ؛ « هنگامى كه به نماز جماعت براى مردم مى ايستى بايد نمازت نه (چندان طولانى باشد كه) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سريع كه) موجب تضييع واجبات نماز شود، زيرا در ميان مردمى (كه با تو به نماز مى ايستند) افراد بيمارى هستند يا كسانى كه حاجات فورى دارند. من از رسول خدا به هنگامى كه مرا به سوى يمن فرستاد پرسيدم: چگونه با آنان نماز بخوانم؟ فرمود: با آنها نمازى بخوان كه همچون نمازِ ناتوانترين آنها باشد و به مؤمنان رحيم و مهربان باش. 📚نهج البلاغه ، عهد نامه مالک اشتر 🔹مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل الشيعة در ابواب مستحبات نماز جماعت بابى به عنوان «اسْتِحْبابُ تَخْفِيفِ الْإمام صَلاتَهُ» گشوده است و در آن هشت روايت از عليهم السلام در اين زمينه نقل كرده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 8 ص 419 باب 69 👌از جمله اينكه در روايتى آمده است: «روزى معاذ (بن جبل) در زمان رسول خدا در مسجدى نماز جماعت برگزار مى كرد و قرائت نماز را طولانى مى خواند. مردى در نماز به او ملحق شد و معاذ سوره را آغاز كرد. آن مرد براى خود سوره كوتاهى خواند و نماز را تمام كرد و سوار مركبش شد (و رفت) اين جريان به گوش رسول خدا رسيد. كسى را نزد معاذ فرستاد و فرمود ؛ « اى معاذ فتنه گر مباش (و مردم را از جماعت دور مساز) لازم است سوره «والشمس وضحاها» و امثال آن (از سورههاى كوتاه) را بخوانى». 📚الفقیه ج 1 ص 390 👌در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه فرمود ؛ « سزاوار است نماز امام همانند نماز كسى باشد كه پشت سر او نماز میخواند » 📚همان مدرک 👌در حديث ديگرى آمده است ؛ « پيغمبر اكرم روزى با اصحابش نماز مى خواند صداى گريه كودكى را شنيد. نماز را تخفيف داد و كوتاه كرد». 📚همان مدرک 👌در روايت ديگرى شبيه آن آمده كه اصحاب سؤال كردند چرا نماز را كوتاه فرمودى؟ پيغمبر فرمود: آيا صداى گريه را نشنيديد؟». 📚التهذیب ج 3 ص 274 ❕بديهى است منظور از تخفيف نماز در اين روايات اين نيست كه واجبات نماز رعايت نگردد ،بلکه در کنار انجام واجبات شود که به مستحبات غیر معمول پرداخته نشود و قرائت طولانی نگردد ‌. 🔰علمای اهل سنت نیز این مضمون را از پیامبر گرامی نقل کرده اند چنان که نقل می کنند که فرمود ؛ « زمانی که یکی از شما نماز جماعت می خواند ، باید نماز را کند زیرا در میان مامومین ضعیف و بیمار و کبیر وجود دارد ،اما زمانی که فرادا نماز می خوانید می توانید هر مقدار که می خواهید نماز را طولانی کنید » 📚سنن ابی داود ج 1 ص 356_سنن نسائی ج 1 ص 211_ صحیح مسلم ج 2 ص 591_ مسند احمد ج 29 ص 441 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔«وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ ۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ» و از آسمان، آبى به اندازه [معيّن‌] فرود آورديم، و آن را در زمين جاى داديم، و ما براى از بين بردن آن مسلّماً تواناييم. سوره المؤمنون / آیه ۱۸  «وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا ۚ كَذَٰلِكَ تُخْرَجُونَ» و آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد، پس به وسيله آن، سرزمينى مرده را زنده گردانيديم؛ همين گونه [از گورها] بيرون آورده مى‌شويد. سوره الزخرف / آیه ۱۱  ⚜ احتمالا بارش باران چند وقت اخیر در ایران کار خدای دیگری است؛ حتی بارش های زیادی که منجر به تخریب کعبه شد را هم مےتوان کار خدایی دیگر دانست. کدام خداست که خانه اش را با ریزش باران و سیل ویران کند؟! نتیجه اینکه، یا الله دروغ مےگوید، یا خدای دیگری هم هست که باران را به اندازه نازل نمےکند و این با اعتقاد به وحدانیت ندارد. 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « و آن كسى كه از آسمان آبى فرستاد به مقدار معين، و به وسيله آن سرزمين مرده را بخشيديم، و همين گونه در قيامت زنده مى شويد » ( زخرف 11) ❕تعبير به « قدر » ( مقدار معین ) اشاره لطيفى است به نظام خاصى كه بر نزول باران حكمفرما است به اندازه اى مى بارد كه و ثمر بخش است و زيانبار نيست. ❕درست است كه گاهى سيلابها براه مى افتد و زمينهايى را ويران مى كند اما اين از حالات است که یا جنبه کوتاهی بشر را دارد و یا جنبه هشدار دارد، ولى اكثريت قريب به اتفاق بارانها سودمند و مفيد و سود بخش است، اصولا پرورش تمام درختان و گياهان و گلها و مزارع پر ثمر از بركت همين نزول به اندازه باران است، و اگر نزول باران نظامى نداشت اين همه بركات عائد نمى شد. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 15 🔸گفتیم که سیل و سیلاب نوعی استثناء است که گاها ایجاد می شود و خسارات مالی و به بار می آورد و این استثناء از دو جهت است ؛ 1⃣اقدامات خرابکارانه بشر موجب از بین رفتن طبیعت و تالاب ها و محیط زیست می شود که در این هنگام ، باران از جانب خداوند به مقدار معین و لازم نازل می شود اما به خاطر اقدامات مخرب بشر ، تبدیل به سیل و سیلاب می شود . مقصر این وضعیت بشر است نه خداوندی که باران به مقدار کافی و لازم نازل می کند . 2⃣مورد دوم استثناء آن است که گاهی خداوند باران را بیشتر از مقدار نیاز ، نازل می کند تا سیل و سیلاب به راه بیفتد و خسارات مالی و جانی در بر داشته باشد ، تا خداوند به این وسیله به بندگان خطاکار و منحرف نوعی هشدار دهد . 3⃣گاهی نیز خداوند برای امتحان بندگان مومن و ترفیع درجه آنان ، سیل و سیلاب ایجاد می کند تا بندگان با صبر بر آن به درجات بالاتر معنوی ، دست پیدا کنند . ❕ خداوند ایجاد این نوع سیل و سیلاب را نیز به خودش می دهد و می فرماید ؛ « خداوند از آسمان آبى فرستاد و از هر دره و رودخانه اى به اندازه آنها سيلابى جارى شد، سپس سيل بر روى خود كفى حمل كرد ...» ( رعد 17) 👌و یا در مورد فرعونیان می فرماید ؛ « فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ » « بر آنان طوفان را فرستادیم » ( اعراف 133) ❕طوفان" از ماده" طوف" (بر وزن خوف) به معنى موجود گردنده و طواف كننده است، سپس به هر حادثه اى كه انسان را احاطه كند، طوفان گفته شده، ولى در لغت عرب، بيشتر به و امواج گردنده و كوبنده اى گفته مى شود كه خانه ها را ويران مى كند و درختان را از ريشه برمى كند (اگر چه در زبان فارسى امروز، طوفان بيشتر به بادهاى شديد و كوبنده اطلاق مى گردد) 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 320 👌و در مورد قوم می فرماید ؛ « اما آنها (از خدا) روى گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم و دو باغ (پر بركت) شان را به دو باغ (بى ارزش) با ميوه هاى تلخ، و درختان شوره گز، و اندكى درخت سدر مبدل ساختيم! اين را بخاطر كفرشان به آنها جزا داديم، و آيا جز كفران كننده را به چنين مجازاتى كيفر مى دهيم؟ » ( سبا 16 _ 17) 👌بنابراین سیل و سیلاب خالق دیگری ندارد ، همان خدایی که باران را به مقدار معین نازل می کند ، گاهی از برای امتحان یا تنبیه و هشدار ، بیش از مقدار نیاز باران را نازل می کند تا تبدیل به سیل شود و بندگان صالح امتحان و بندگان متمرد به وسیله آن تنبیه شده و آگاه شوند ، و خداوند صراحتا ایجاد کننده این سیلاب ها را پرودگار یگانه عالم می داند ، توضیحات بیشتر در مورد فلسفه ایجاد سیل و سیلاب را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1039 👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔اعتراف الله به اشتباهش. ❕قرآن می‌گوید که یک نفر شما می‌تواند با ده نفر از کفار در جنگ مقابله کند: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ (انفال/65) ای پیامبر، مؤمنان را به جنگیدن تشویق کن؛ اگر از شما بیست نفر شکیبا باشند بر دویست نفر چیره می شوند و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران چیره می شوند؛ زیرا آنان گروهی هستند نمی‌فهمند. ولی الله متوجه شد که اشتباه کرده است و در آیه بعد اشتباهش را تصحیح نمود و بیان نمود که این ، یک به دو است: الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال/66) اکنون الله به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی هست؛ بنابراین اگر از شما صد نفر شکیبا باشند بر دویست نفر چیره می شوند و اگر هزار نفر باشند، به فرمان الله بر دو هزار نفر چیره می شوند؛ و الله با شکیبایان است ❗️❗️ ❕گذشته از این قرآن می گوید که الله دانست در شما ضعفی است ، الله که عالم به همه چیز است چگونه می گوید دانست ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد شبهه و اشکال واقع شده است ، دو آیه از سوره انفال است ، که می فرماید ؛ « اى پيامبر! مومنان را تحريك به جنگ (با دشمن) كن، هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مى كنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند پيروز مى گردند چرا كه آنها گروهى هستند كه نمى فهمند » ( انفال 55) ❕« هم اكنون خداوند از شما تخفيف داد و دانست كه در شما ضعفى وجود دارد بنا بر اين هر گاه يكصد نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر پيروز مى شوند و اگر يك هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند كرد و خدا با صابران است.» ( انفال 56) 👌نکاتی در مورد این دو آیه لازم است بیان شود ؛ 1⃣گرچه تعبير آيه اول به صورت اخبار از غلبه يك نفر بر ده نفر است، ولى به قرينه آيه بعد كه مى گويد الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ:" هم اكنون خدا اين تكليف را بر شما تخفيف داد" روشن مى شود كه منظور از آن تعيين وظيفه و برنامه و دستور است نه تنها يك خبر ساده، و به اين ترتيب مسلمانان نبايد منتظر اين باشند كه از نظر نفرات جنگى با دشمن در يك سطح مساوى قرار گيرند بلكه حتى اگر عدد آنها يك دهم نفرات دشمن باشد باز وظيفه جهاد بر آنها فرض است. 2⃣میان این دو آیه تناقض و تضادی نیست ، بلكه هر يك از اين دو حكم مورد معينى دارد . به هنگامى كه مسلمانان گرفتار ضعف و سستى شوند و در ميان آنها افراد تازه كار و ناآزموده و ساخته نشده بوده باشند مقياس سنجش همان نسبت دو برابر است، ولى به هنگامى كه افراد ساخته شده و ورزيده و قوى الايمان همانند بسيارى از رزمندگان بدر بوده باشند اين نسبت تا ده برابر ترقى مى كند.بنا بر اين دو حكم مذكور در دو آيه، مربوط به دو گروه مختلف و در شرائط متفاوت است . 📚تفسیر نمونه ج 7 ص 235 3⃣خداوند می گوید در صورت صبر و استقامت خالی از ضعف و سستی ، هر نفر شما توانایی مقابله با ده نفر را دارد ، اما چون من می دانم که در شما ضعف و سستی وجود دارد ، به خاطر نبود صبر و استقامت خالص و خالی از ضعف و سستی، تنها هر نفر شما توانایی رویارویی با دو نفر کافران را دارد . ❕این سخن درست همانند سخن کسی است که می گوید اگر خوب درس بخوانی و مباحثه و جدیت داشته باشی ، در ظرف زمانی هشت سال درس خواندن می توانی تخصص و حکم طبابت خود را بگیری ، اما من می دانم که شما آن جدیت لازم را ندارید ، لذا رسیدن به درجه تخصص برایتان دوازده سال مثلا طول می کشد ، روشن است که میان این دو کلام تضادی نیست . 🔸 👇