eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
273 ویدیو
61 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت: shiapasokh.com shiapasokh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔سوالی ذهن بنده را به خود مشغول کرده بود؛ و آن اینکه آیا توریه در دین اسلام جایز است ❕❗️ 💠💠 👌توريه (بر وزن توصيه) به سخنى گفته مى‏ شود كه شنونده از آن چيزى مى‏ فهمد و گوينده از آن چيز ديگرى را اراده مى‏ كند، يا به تعبير ديگر سخنى است دو پهلو، كه عبارت تاب هر دو معنى را دارد، و افرادى كه به پرهيز از دروغ هستند گاه به آن متوسل مى ‏شوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم شنونده از اسرار آنها آگاه نشود ، مثال‏هاى زير مى ‏تواند اين معنى را كاملًا روشن كند ؛ 1⃣ كسى از ديگرى سؤال مى‏ كند آيا اين كار خلاف را تو كرده ‏اى؟ او در جواب مى‏ گويد استغفراللّه پناه به خدا مى‏ برم . ❕شنونده از اين سخن نفى آن كار را مى‏ فهمد در حالى كه گوينده استغفار از عمل خلافى بوده است كه انجام داده است. 2⃣از يكى از دانشمندان سؤال كردند، جانشين بلافصل پيامبر صلى الله عليه و آله كه بود؟ او كه در شرائطى بود كه نمى ‏بايست عقيده خود را صريحاً بيان كند در جواب گفت: «مَنْ بِنْتُهُ فِى بَيْتِهِ؛ آن كس كه دخترش در خانه او بود» (شنونده چنين فكر مى ‏كرد كه منظورش‏ اين است كسى كه در خانه پيامبر بود يعنى ابوبكر) ولى منظور گوينده اين بود آن كسى كه دختر پيامبر فاطمه زهرا عليها السلام در خانه او بود، يعنى على عليه السلام. 3⃣در داستان سعيد بن جبير و حجاج مى‏ خوانيم هنگامى كه حجاج از او سؤالاتى كرد، مى ‏خواست بهانه‏ ای براى قتل او بتراشد، پرسيد تو مرا چگونه آدمى مى‏دانى؟ گفت: انت عادل (عادل در لغت عرب دو معنى دارد يكى به معنى عدالت پيشه و ديگر به معنى شخص كافر است كه عديل و شريك براى خدا قائل است، همان گونه كه قرآن مى ‏گويد: «ثُمَ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ؛ كافران براى پروردگار خود، شريك و قرار مى‏دهند». ( انعام 1) 🔹از آنچه در بالا آمد روشن شد كه توريه هرگز دروغ نيست، چرا كه نيّت گوينده سخن راستى بوده و عبارات او نيز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنيت خودش چيز ديگرى را از آن فهميده و معلوم است اشتباه شنونده در فهم معنى كلام ارتباطى به ندارد. 📚اخلاق در قرآن ، مکارم شیرازی ج 3 ص 240 ❕در پاره ‏اى از روايات عنوان رسما از توریه نفى شده است. 👌در حديثى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانيم که راوی سوال کرد ؛ « كسى دم در مى ‏آيد و اجازه ورود به خانه مى ‏طلبد ، صاحب‏ خانه (كه مانعى از پذيرش او دارد) به مى ‏گويد بگو او اينجا نيست (و منظور از آن مثلا همان پشت در خانه است) امام‏ علیه السلام فرمود اين دروغ نيست » 📚وسائل الشیعه ج 12 ص 254 👌مواردى از سخنان انبياء در قرآن ديده مى‏ شود كه در روايات اسلامى آنها را به عنوان توريه معرفى كرده‏ اند نه دروغ. ❕مانند گفتگوى ابراهيم عليه السلام با بت‏ پرستان بابل كه وقتى از او سؤال كردند تو اين بلا را بر سر خدايان ما آورده ‏اى، او در پاسخ گفت: «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمُ هَذا فَاسْئَلُوهُمْ انْ كانُوا يَنْطِقُونَ؛ (ابراهيم) گفت بلكه اين كار را بزرگشان كرده است از آنها بپرسيد اگر سخن مى ‏گويند». ( انبیاء 63) 👌گرچه شنونده از اين عبارت ممكن است چنين بفهمد كه ابراهيم بت‏ شكنى را به بت‏ بزرگ داده است، ولى جمله «انْ كانُوا يَنْطِقُونَ» (اگر آنها سخن مى‏ گويند) به عنوان شرط براى اين نسبت قرار داده شده، يعنى اگر آن‏ها مى‏ توانند حرف بزنند كار كارِ آن بت بزرگ است. همچنين جمله «انَّكُمْ لَسارِقُونَ؛ شما سارق هستيد» ( یوسف 70) كه كارگزاران يوسف عليه السلام به برادران گفتند با توجه به آيات قبل از آن چنين در ذهن منعكس مى‏ كند كه آنها پيمانه شاه را دزديده بودند، در حالى كه منظورشان يوسف عليه السلام از پدر در كنعان بود. 📚بحار الانوار ج 69 ص 240 _ 241 ❕كوتاه سخن اين كه توريه و گفتن سخنان دو پهلو هرگز مصداق كذب نيست هر چند مخاطب به خاطر ذهنيتش چيزى از آن مى ‏فهمد كه با واقعيت مطابقت ندارد، اما متكلم منظورش مفهوم صحيح و درستى است و آنها كه صدق و كذب را ظاهر كلام مى ‏دانند، نه مراد و مقصود گوينده ممكن است توريه را نوعى دروغ خفيف بدانند در حالى كه چنين نيست، معيار صدق و كذب، مراد و مقصود گوينده است كه قابل تطبيق بر محتواى عبارت باشد. 👌مثلًا كسى از ديگرى مى ‏پرسد اين لباس را فلان كس به شما اهداكرده است؟ مخاطب كه مايل نيست اين مطلب را صريحاً نفى كند در جواب به صورت توريه مى ‏گويد خدا او را عمر دهد. اى بسا شنونده از اين سخن چنين استنباط كند كه آرى او به من داده است در حالى كه گوينده چنين را نداشته است، تنها دعايى در حق او كرده است. 📚تفسیر نمونه ج 19 ص 95 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❔کانال های ضد دین این شبهه را کردند که امام علی دست کسانی که از بیت المال دزدی می کردند را قطع نمی کرد آنگاه دست را که دزدی می کردند را قطع می کرد ❗️این سخن چقدر سندیت دارد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که دزدی کردن گناهی بس بزرگ است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « مومن سرقت و دزدی نمی کند » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 242 👌و فرمود ؛ « در هر خانه ای که مال سرقتی و دزدی وارد شود ، آن خانه می شود » 📚امالی صدوق ص 325 👌قرآن درباره حد سرقت می فرماید ؛ « دست مرد و زن دزد را به کیفر که انجام داده اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید و خداوند توانا و حکیم است » ( مائده 38) 👌روایاتی که آیه فوق را تفسیر کرده اند ، تصریح دارد که برای قطع دست سارق باید حدود بیست شرط محقق شود و چنان نیست که دست هر سارقی قطع شود که آن را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3208 ❕یکی از مواردی که دست دزد در صورت سرقت قطع نمی شود جایی است که سارق از مالی که در آن دارد مانند غنیمت یا بیت المال به اندازه سهم خودش دزدی کند ، در چنین جایی سارق مورد تعزیر و مجازات قرار می گیرد اما دستش نمی شود که مستندات مشروعیت تعزیر را می توانید در نمایه زیر بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6272 🔹امام علیه السلام فرمود ؛ « مردی را که از بیت المال دزدی کرده بود ، به نزد علی علیه السلام آوردند ، علی علیه السلام فرمود دست او قطع نمی شود چرا که برای او نصیب و سهمی از بیت المال بوده است » 📚الکافی ج 7 ص 231 👌این روایت در جایی است که سارق به اندازه سهمش از بیت المال دزدی کرده است ، اما اگر بیشتر از اندازه دزدی کرده باشد ، به تصریح روایات دیگر دستش قطع می شود ؛ 📚التهذیب ج 10 ص 129 _ وسائل الشیعه ج 28 ص 289 👌بنابراین چنین نیست که بگوییم دست کسانی که از بیت المال دزدی می کنند قطع نمی شود زیرا در صورتی این حکم است که اولا فرد سارق از بیت المال سهمی داشته باشد و دیگر آنکه بیشتر از سهمش دزدی نکند . ❕اما اگر کودکی که به سن نرسیده است ، دزدی کند ، در رابطه با او امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « برای بار اول بخشیده می شود ، و برای بار دوم هم بخشیده می شود ، و در مرحله سوم تعزیر ( و تنبیه بدنی ) می شود و در مرحله چهارم اطراف انگشتانش قطع می شود و در مرحله پایین تر از آن قطع می شود » 📚الکافی ج 7 ص 232 👌روشن است که حد سرقت در صورتی بر کودکان جاری می شود که شرایط آن را که در بالا به آن اشاره کردیم داشته باشند . بنابراین کودکان به صورت مطلق مورد حد قرار نمی گیرند ، بلکه پس از تکرار سرقت و پند نگرفتن و توجه نکردن به قبح آن ، مورد تنبیه و قرار می گیرند . ❕روایاتی که اشاره به تنبیه کودکان سارق توسط علی علیه السلام دارد ، بر پایه روایت فوق ، همه بعد از سرقت بوده است نه آنکه علی علیه السلام ابتداءا حد سرقت را بر آنان جاری کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 293 باب 28 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « علت دست سارق آن است که این عمل به عنوان مجازاتی برای ترک سرقت در نظر گرفته شده است ، و سارق با دست خودش تن به سرقت می دهد ، و این مجازات عبرتی است برای دیگران تا اقدام به تصرف اموال دیگران از راه حرام نکنند ، چرا که در چنین عملی انواع فساد و فناء وجود دارد ، سرقت کردن حرام شده است زیرا موجبات اموال و قتل جان ها را فراهم می سازد و تنازع و درگیری و انواع حسادت ها را در پی خواهد داشت ، و با سرقت کردن دیگر تجارت و صناعات در زندگی بشر بسته می شود » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 96 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman