eitaa logo
از تبار رئیسعلی
539 دنبال‌کننده
421 عکس
106 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
دائم الوضو بود و نيمه هاى شب براى عبادت و تهجد برمى‌خاست و شب زنده داری مى‌نمود. از ۷ سالگی شروع به نماز خواندن كرد. خيلى علاقه داشت نمازهايش را سروقت و به جماعت بخواند. هميشه ديگران را توصيه مى‌كرد در نمازهاى جماعت بويژه نماز جمعه شركت نمايند. مشوق و الگوى مناسبى براى دوستان خود در اين زمينه بود. مى‌گفت: خدا را در نظر بگيريد و هر كار مى‌كنيد براى رضاى خدا باشد! نماز صبح را كه مى‌خواند به تلاوت قرآن با صوت دلنشينی مشغول مى‌شد. عاشق دعاى كميل و توسل بود. وقتى دعا خوانده مى‌شد با سوز و گداز ناله مى‌كرد و اشك مى‌ريخت. بويژه در مراسم عزادارى ائمه علیهم‌السلام خيلى گريه مى‌كرد. از خدا مى‌خواست همچون اباعبدالله بدنش قطعه قطعه شود و مرگ در بستر نصيب او نشود. آرزوى او ديدار با آقا امام زمان و ظهور آن حضرت بود. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روز اعزام به جبهه در خورموج بوديم چون قد کوچکى داشت، مرا قسم داد تا موقع اعزام هنگامى که به ستون نظامى ايستاده ايم کلوخی (سنگى) زير پايش قرار دهم تا برادران سپاهی متوجه کوتاهى قد او نشوند با توجه به عشقی که به رفتن جبهه داشت اين کار با موفقيت انجام شد و بدين طريق توانست به جبهه اعزام شود. در جبهه با هم بوديم، رسته نظامى او تک تير انداز بود. هنگام شهادت شب بود که بين سنگر ها براى سرکشی به رزمندگان و آگاه شدن از وضعيت آنان رفت و آمد مى‌کرد که مورد اصابت ترکش قرار گرفت. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب اول عملیات ما هنوز به عملیات نرفته بودیم که محمود را در جمع خود ندیدیم نگران شدیم و به دنبال او گشتیم. ایشان را در کنار رودخانه در حال غسل شهادت دیدیم، محمود به یقین می‌دانست که شهید می‌شود. وقتی که محمود می خواست با آر بی جی تانکهای دشمن را هدف بگیرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به بدنش سروصدا می کند و صدایش به گوش احمد راهنورد می‌رسد، شهید راهنورد برای کمک به سمت محمود می‌رود که در راه بر اثر اصابت گلوله هر دو به شهادت می رسند. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از اين كه موعد سربازى‌اش برسد داوطلبانه به جبهه اعزام شد. من به رفتنش راضی نبودم. اما او به من مى‌گفت: نمى‌خواهم مثل تخم مرغ باشم تا دشمن بيايد ما را خرد كند. بايد مانند امام حسين علیه‌السلام به شهادت برسم. 🔻راوی: مادر شهید 📸عکاس: مهدی روزبازار 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید ابراهیم بردستانی.mp3
3.19M
🔊وصیت‌نامه شهید ابراهیم بردستانی 🔻گوینده: آقای سید کمیل روحی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
با همين لكنت زبان می‌گويم: ای امام، ای حسين زمان، ای نائب بر حق امام زمان، لبيك... تا نداى هل من ناصر خمينى كبير را شنيدم در اين فكر بودم كه آيا من هم می توانم مثل آن طفل سيزده ساله كه امام عزيزمان، چشم اميدمان، آن را رهبر ناميد بتوانم جان ناقابلی را كه دارم فداى دين مبين اسلام و خونم را جهت آبیارى درخت جمهورى اسلامى كنم. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد ۱۵ ساله بود كه يك شب خوابيده بودم همراه ديگر اعضاء خانواده. پدرم مرا صدا زد گفت: على! بلند شو نگاه كن مصطفى ديوانه شده. گفتم: چه طور مگه؟ گفت: نيمه شب بلند شده و دارد قرآن مى‌خواند و گريه مى‌كند. من جلو رفتم گفتم: مصطفى چه شده نصف شب دارى گريه مى‌كنى و قرآن مى‌خوانى؟ او در جواب به من گفت: اگر تو هم مى‌توانستی قرآن بخوانی و درک معنى آن را مى‌كردى به جاى اشک، خون گریه مى‌كردى و من الآن از خوف خدا و ترس از او دارم كه گريه مى‌كنم. 🔻راوی: علی صادقی (برادرشهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
همين كه ما صحبت كرده بوديم و مى‌‌خواستيم به غيبت نزديك شويم، جلوى ما را مى‌گرفت و با شوخى و زبان خوش مى‌‌گفت: آقا، آقا صبر كن ببينم مثل اينكه شما سفارش گوشت مرده به يك نفر داديد آره؟ آن طرف هم اگر اولين بارش بود مى‌گفت برو بابا جان، ما را گرفتی‌ها، مگه كسی گوشت مرده هم مى‌خوره؟ يكدفعه مى‌پريد و مى‌گفت: آها به خيالم من گفتم شما انسان متدینی هستى و غيبت نمى‌كنی... 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زندگینامه شهید ابراهیم تنو.mp3
3.3M
🔊 زندگینامه شهید ابراهیم تنو 🔻گوینده: خانم جباری 💻تهیه و تنظیم: خادمین کانال "از تبار رئیسعلی" 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
امت حزب الله انتظار دارید چه وصیتی کنم؟ من همان را از شما میخواهم که شهدای عزیز خواستند. حمایت از ولایت فقیه کنید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. دعا بخوانید، که دعا اسلحه مبارزه با شیطان است. برای امام حسین (علیه‌السلام) اشک بریزید که مصیبت او بسیار سنگین است. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین شهید مدافع حرم کشور 💻تهیه و تنظیم: هیأت منتظران شهرستان گناوه 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در آخرين سفر كه می‌خواست به جبهه عزيمت كند من در سال دوّم دبستان تحصيل می‌كردم و در حال بازگشت از مدرسه، تا مرا ديد دستان مهربانش را دور گردنم حلقه كرد و مرا بوسيد و گفت: «من به جبهه مى‌روم. به پدر و مادر و مردم احترام بگذار و نماز و روزه‌ات را فراموش نكن.» 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
حدود ۱۱ ماه از شهادت مرتضی و دوسال از ازدواج مبارک می گذشت روزی پسر کوچکم به خانه آمد و گفت: مبارک می خواهد فردا به جبهه برود. وقتی از صحت موضوع مطلع شدم به خانه مبارک رفتم و از غروب تا ساعت ۲۳ با عواطف مادرانه و دلسوخته بخاطر مرتضی هرکاری کردم نتوانستم او را از رفتن منصرف کنم. آخر سر هم خواهرش زهرا آمد همین که می خواست حرفی بزند مبارک گفت: زهرا از غروب تا الان مادرم برایم روضه خوانده ولی از این گوش شنیدم و از گوش دیگر بیرون کردم. من فردا حتما به جبهه خواهم رفت. حرف‌های من و زهرا کارساز نبود آخر سر با ناراحتی گفتم: اگر فردا بروی شیرم را حلالت نمی کنم. مطمئنا این جمله را فقط از روی احساسات گفتم نه چیز دیگری. اما مبارک باز هم بر رفتن اصرار کرد. من هم از خانه آنها بیرون آمدم و به خانه خود برگشتم. وقتی به خانه برگشتم از گفته‌هایم پشیمان شدم و با خود گفتم: نکند مبارک فردا برود و دیگر برنگردد و این حرف تا ابد در دل من بماند. به هر حال آن شب را به سختی به صبح رساندم. صبح روز بعد مقداری شکلات برداشتم برای بدرقه مبارک به محل اعزام رفتم به‌هرحال او رفت. رفتن او ۹ سال به طول انجامید. در سال ۱۳۷۱ انتظار به سر رسید و شاهد دیدن تابوتی بودم که بر شانه‌های مردم حمل می‌شد... بله از مبارک فقط چند تکه استخوان مانده بود. این بار تنها چیزی که در مقابلش گفتم نه از روی احساس بلکه حقیقی این بود: مبارک جان شهادتت مبارک. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هيچ وقت تنهايی بر سر سفره غذا نمى‌نشست. دوست داشت همه افراد خانه با هم بر سر سفره غذا بنشينند. مى‌گفت: اگر غذا بهترين غذا باشد تنهايى هيچ مزه‌اى ندارد. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
InShot_۲۰۲۴۰۴۱۷_۱۵۱۳۵۷۱۳۳_۲۰۲۴_۰۴_۱۷_۱۵_۱۶_۱۵_۰۴۸.mp3
2.67M
🔊وصیت‌نامه شهید علی اکبر افشون 🔻گوینده: خانم روایی 💻تهیه و تنظیم: خادمین کانال "از تبار رئیسعلی" 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
برادران عزيز دانش آموز! پيام من به شما اين است كه مدرسه كه سنگر شماست، رها نكنيد. براى اينكه هر روزى كه شما يک صفحه از كتابتان را مى‌خوانيد مشتی محكمتر بر دهان ابر قدرت‌ها و ياوه گويان شرق و غرب مى‌خورد. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بايد اعتراف كنم كه من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم حالات روحی يك شهيد را قبل از شهادت بيان كنم. فقط اين جمله مى‌توانم بنويسم: خورشيد؛ واقعاً خورشيد شده بود، آنقدر نورانى شده بود كه مى‌توانست با خونش تمام دنيا را پيام دهد، پيام آزادگی، پيام از ظلم نترسيدن و در برابر تجاوز تا آخرين قطره خون مقاومت كردن. خورشيد چند روز از درد پا ناراحت بود و جالب اينكه ناراحتى او از درد پايش نبود بخاطر اين بود كه مبادا نتواند در عمليات شركت كند و نتواند به آرزویی كه داشت برسد. به همين خاطر سعى مى‌كرد درست راه برود و وقتى كه من با او صحبت مى‌كردم كه شما به وظيفه خود عمل كرده‌ايد و تا همين جا كه آمده ايد خداوند قبول مى‌كند اما خورشيد شعرى خواند كه تا آخر عمر از ياد نمى‌برم آن شعر اين بود: گر مرد رهی ميان خون بايد رفت از پای فتاده سرنگون بايد رفت 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع شهید گمنام روستای دهقاید 🔻فیلمبردار: علیرضا صالحی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زمانی که من کلاس پنجم ابتدایی بودم و موضوع انشاء ما علم بهتر است یا ثروت، بود. اما من نمی‌دانستم چه بنویسم، ظهراب برایم توضیح داد که علم با ثروت معنا و مفهوم پیدا می‌کند و اگر بخواهیم جداگانه به هر کدام از آن‌ها توجه کرده و بها بدهیم سبب تباهی و نابودی می‌گردد. پس این دو مثل دوبال هستند برای پرواز کبوتر! یا مثل مادیات و معنویات که هر دو به هم وابسته هستند و تکمیل کننده یکدیگر! ظهراب به من گفت باید قول شرف بدهی هیچ وقت به دیگران متکی نباشی و روی پای خودت بایستی. من که مفهوم جمله‌ی او را نمی‌فهمیدم، گفتم: الان مگر روی پای کی ایستاده ام؟ او خندید و گفت: خواهر عزیزم، منظورم این است که از فکر و اندیشه خودت استفاده کنی و خودت را دست کم مگیر و چشم انتظار دیگران نباشی. به خدا قسم، من از هوش و استعدادی که شما دارید قول می‌دهم که در آینده معلم می‌شوی. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زمانى که مى‌خواست فرداى آن‌روز به جبهه برود مانند هميشه به دوستان، اقوام و بستگان سرکشی کرد و نيمه هاى شب بود که برگشت، کاپشنی داشت چون احساس مى‌کرد که آخرين بار است به جبهه اعزام مى‌شود آن را براى يادگاری به يکى از دوستانش داد، همچنين يک عدد تسبيح را نيز به عنوان يادگاری به دوستش هديه داد تا هنگامی‌که با اين تسبيح ذکر مى‌گويد به ياد صاحبش باشد و او را از دعای خود فراموش نکند. هنگامى که وارد خانه شد با خود زمزمه اى عارفانه داشت. به شوخی به او گفتم به بسيج مى‌روم و مى‌گويم اين دفعه شما را نبرند. ايشان با حالت عارفانه که با دفعات قبل تفاوت داشت گفتند: مهم نيست آنچه تقدير است پيش خواهد آمد. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸پدر بر سر مزار فرزند شهیدش 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
Audio_983866.mp3
4.1M
🔊وصیت‌نامه شهید محمد جواد اجرائی 🔻گوینده: خانم موسوی بابایی   🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خداوندا از تو پوزش می طلبم رحم كردی، عصیان كردم، دعوتم كردی، فرار كردم، عطا كردی، خطا كردم، عفو كردی، گناه كردم و اكنون، این دست كوتاهم بسوی تو دراز است دستم را بگیر و مرا بسوی خود فرا خوان. الهی راضیم به رضای تو كه خیر خواه صالحین و مومنینی مرا شرم می آید كه رهبرم، سرور آزادگان و شهدا امام حسین علیه‌السلام با آن همه مظلومیت و با آن همه مصائب سخت جان دهد و من كه غلام اویم در هوای سرد و غرق در آمال و آرزوها در بستر مرگ جان دهم. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir