گاهی اينقدر در مورد رفتن به جبهه بىتابی مىكرد كه زار زار گريه میكرد. اما فرماندهان به علت سن كم او ممانعت مىكردند.
و او بارها با گريه میگفت: پس كی ما هم به فيض شهادت مىرسيم.
و بعدها برايم معلوم شد كه باغ شهادت راههاى متعدد دارد.
آن شب كه از نيمه شب گذشته بود با يك دنيا عشق و معرفت به انجام وظيفه مشغول شد و در حالت نگهبانی به عالمى ديگر فكر میكرد. وقتى آن حادثه رخ داد و عليرضا به شهادت رسيد، وقتى پيكر مطهر او را ديدم معنى اشكهای گرم او را كه براى شهادت دعا میكرد فهميدم.
🔻راوی: دوست شهيد، حسين رضائی
#شهید_علیرضا_اخلاقی
#خورموج #دشتی
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
نسبت به نماز و روزه خيلى توجه داشت. هميشه توصيه مىكرد قبل از غروب به خانه بيائيد و خودتان را براى نماز آماده كنيد.
او بيش از هر چيز روى نماز خواندن ما حساس بود. البته او فقط روى مسائلى چون نماز و روزه حساسيت نداشت، بلكه مواظب كارها و رفتارهاى جزئى ما نيز بود و سعى مىكرد ما را متوجه رفتارها و حرفهايمان كند.
اگر كسى به او مىگفت كه بچههايت در كوچه و خيابان با مردم رفتار بدى داشتهاند، بسيار ناراحت مىشد و به طور جدی به ما تذكر مىداد. به پیشدستی در سلام كردن هم خيلى اهميت مىداد و هميشه دوست داشت كه بچههايش در اين كار پیشقدم شوند.
با افراد فقير رفت و آمد داشت و با سادات منطقه هم خيلى خوب بود.
خودش به ما قرآن ياد داد و تكيه كلامشون هميشه اين شعر حافظ بود كه:
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرّس شد
🔻راوی: فرزند شهید
#شهید_علی_نکیسا
#تلاشکی #بوشهر
#چزابه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
باسمه تعالى
شهادت مرتبهاى نيست که همه لايق آن باشند. اين وصيّت نامه را هم از آن بابت مىنگارم که احتمال شهادت برايم بعيد است، ولى به هر حال آرزو بر جوانان عيب نيست، آنچه به وحشتم مىاندازد روز قيامت و شدت گناهان دنيا و اينکه هر چه کنيم اميد به رهایى از اتش دوزخ نيست تنها يک راه نجات است که مىتوان اميدوار بود و آن شهادت، چرا که شهيد اولين قطره خونى که از او ريخته میشود تمام گناهانش پاک مىشود. البته اين را هم مىدانم که شهيد بايست مراحل مقدماتى در اين دنيا طى کند و هيچ کس بدون طى مراحل لازم به اين افتخار نائل نمىشود.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
#شهید_محمد_جواد_اجرایی
#جم
#شلمچه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
سيد محمود خیلی به نماز اهميت میداد. در محله ما مسجد نبود، سيد محمود يك بلندگو و ضبط صوت داشت، هنگام اذان آنها را برمىداشت و بالاى پلهی آهنی كه در حياطمان بود مىرفت.
اول نوار قرآن با صداى عبدالباسط و بعد هم اذان را پخش مىكرد تا همه صداى آن را بشنوند.
🔻راوی: پدر یا همسر شهید
#شهید_سيد_محمود_مصلح
#کنگان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
هميشه به پدرم مىگفت اگر كسی در حق شما بدى كرد، در حقش خوبى كنيد و نگوئيد حالا كه در حق من بدى كرده، من هم بايد در حقش بدى كنم.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_سهراب_ابراهیمی
#بردستان #دیر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽خاطرات همرزمان شهید مصطفی انجم افروز
#شهید_مصطفی_انجم_افروز
#خورموج #دشتی
#چنگوله #مصاحبه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شب حمله به طور اتفاقی، با مبارک جمالی برخورد کردم. یکی دو ساعت کنار هم نشستیم و با هم گپ زدیم. او به من تذکری داد و گفت: «پس از شهادتم، نبینم که هر روز از کنار گلزار شهدای چغادک رد بشی و با خودت بگی برم بر سر مزار شهید جمالی فاتحه بخونم، لازم نیست هر روز این کار رو بکنی»، در همین حین گفت: «من بدشانسم، میترسم از دوستانم که به خط مقدم میروند جا بمونم». پس از این حرف از من خداحافظی کرد و رفت...
حدوداً ساعت ۸ شب بود. ما در حال برگشتن از مأموریت بودیم. هنوز نمازمون رو نخوانده بودیم. در همین حین گروهی از رزمندگان را دیدم که آب و مقداری تدارکات دارند. به خود گفتم برم هم آبی بنوشم و هم وضویی بگیرم تا نمازم را بخونم.
وقتی به سمت بچهها رفتم، دو مرتبه در آن جا جمالی را دیدم. او به من گفت: «شما نمیتونید در این شلوغی وضو بگیرید، قمقمه من پر از آب است، با آب این قمقمه وضو بگیرید». من گفتم: «شما در حال آماده باش هستید و این درست نیست که من با آب ذخیره شما وضو بگیرم، شاید آب به شما نرسد». اما او به اصرار زیاد قمقمه را به من داد.
نماز مغربم را خواندم و آماده خواندن نماز عشاء شده بودم که فرمان حرکت رسید، آمد و از من حلالیت طلبید و خداحافظی کرد و رفت.
جمالی در آن لحظات آخر بسیار خوشحال، شاد و مسرور بود و کمترین اثری از خستگی و یا ناراحتی در او دیده نمیشد. تصور میکنم که یکی دو ساعت پس از خداحافظی، به شهادت رسید.
🔻راوی: همرزم شهید
#شهید_مبارک_جمالی
#چغادک #بوشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
سال ۵۳ سربازی رفته بودند. وقتى اعلام شد كه نياز به نيرو ضرورى است، با عشق و علاقه، در پنجم اسفند ۵۹ عازم تهران شد و از آن جا راهى اهواز گرديد. از دلاوریها و شجاعت بىنظيرش در جبهه بسيار گفتند. يكى از دوستانش براى ما تعريف مىكرد كه سيد عسكر، نامهاى براى من نوشته و در آن اشاره كرده كه: «اكنون كه اين نامه را مىنويسم، دستهاى ۶۲ نفر از اسرای عراقى را از پشت بستهايم…»
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_سید_عسکر_احمدی
#بیبراء #دشتستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
محمد علی یک لحظه خدا را فراموش نمیکرد روز ششم که در عملیات بودیم و جای بدی داشتیم کمبود آب و بدی منطقه طوری بود که امکانات در شرایط پیچیده جنگی به ما نمیرسید. هر یک از ما قمقمه آبی داشتیم اما از شدت کار و خستگی و گرما کمتر کسی آب داشت.
اما محمد علی گفت: آب را نگه داشتهام برای وضو میخواهم یک لحظه بدون وضو نباشم اگر خداوند مرا جز شهدا قرار دهد باید با وضو از دنیا بروم.
#شهید_محمد_علی_خواجه
#چهاربرج #گناوه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽اولین یادواره شهدای دهستان کبگان
حدوداً سال ۹۱
#یادواره_شهدا
#کبگان #دشتی
#فیلم
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
هميشه جوانان را تشويق به نماز خواندن و همچنين كتابخوانی مىكرد.
فعاليت بسيار زيادى در كتابخانه روستا داشت به نحوى كه خودش كتاب مىخريد و به كتابخانه هديه مىداد و گاهى هم سرپرستى كتابخانه را به عهده داشت.
و كتابهایی كه مطالعه مىكرد بيشتر دينى و يا به نحوى مربوط به ائمه اطهار مىشدند مثل: جاذبه و دافعه حضرت على، امامت و ولايت فقيه، سيد الشهدا، توحيد و نماز و جبهه و جهاد اكبر، احكام جبهه، جامعه و تاريخ، جهان بينى، حكومت و اقتصاد اسلامى
#شهید_ضرغام_ابراهیمی_زاده
#حصار #دیلم
#فاو #عکس
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
از شرکت در مجالسی که احساس میکرد در آن احتمال اتلاف وقت و یا ارتکاب گناه بود خودداری میکرد.
#شهید_محمد_فرد
#ملگاودان #دشتی
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
وقتى دخترش كوچك بوده است هنگامى كه وضو گرفته بود و آماده رفتن به مسجد بود مىآيد دخترش را بلند مىكند و میگويد و مىخواهم راه رفتن دخترم را ببينم چون ممكن است راه رفتن دخترم را نبينم چون شهيد مىشوم.
#شهید_حسین_بهشتی_منفرد
#ریز #جم
#آبادان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
هرگاه فرصتی پيش میآمد و پای صحبتهايش مینشستيم، با اينكه سنى نداشت، مسائل خاص علمى، مذهبى را با جديت مطرح میكرد و از انحرافات دينى و بىبند و بارىها و زورگويیهاى دولتمردان شديداً انتقاد میكرد.
در دوران تحصيلی از دانشآموزان مستعد بود، با قرآن و كتب غيردرسی نيز انسى خاص داشت و از كتابخانه كوچكی كه در مسجد محل وجود داشت، استفادههای لازم را مىكرد.
🔻راوى: حسين سلامی
#شهید_رمضان_عالی_زاده
#چاهکوتاه #بوشهر
#شلمچه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
موقع رفتن پدرش مريض بود به مادرش گفت: خجالت میكشم با اين حال پدرم از او كسب اجازه كنم و به جبهه بروم.
پدرش كه فهميد به او گفت:
من رضايت كامل دارم، جبهه و شهادت تو نيز براى من افتخاری است.
خوشحال شد و روانهی جبهه شد و اين درحالى بود كه كمتر از يك روز از مراسم عروسی آنها میگذشت.
ايشان در نامههايش هميشه براى خانواده مىنوشت: در فكر من نباشيد و فقط برای امام و رزمندگان دعا كنيد.
#شهید_جعفر_امام_حسنی
#بندرامامحسن #دیلم
#شوش
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
خانه و خانواده خود را با يك بچه كوچك رها كرده و براى دفاع از ارزش هاى انقلاب به جبهه ها رفت.
شبى كه شهيد در جبهه بود در خواب او را ديدم كه خيلى ناراحت است وقتى اين موضوع را از او سوال كردم من را در آغوش گرفت و گفت به خاطر دو موضوع اين همه متأثر و نگرانم.
موضوع اول: شهادت چند تا از دوستانم كه در حال شهادت و جان دادن هيچ كارى از دستم بر نمىآمد كه عطش آنها را تسكين دهم و خيلى غمگينانه و در تشنگى به فيض شهادت رسيدند.
و موضوع دوم: آن است كه خواب خانوادهام را ديدهام كه خيلى غمگين و بىقراری مىكنند.
و از من قول گرفت كه بعد از شهادتش، دستگير خانوادهاش باشم.
من به او گفتم انشاء الله خودت بر مىگردی و حامى خانوادهات مىشوى.
بعد از اين حرف من، نگاهى به من انداخت و لبخندی زد و رفت...
فرداى آن شب خبر شهادت آن عزيز را آوردند.
#شهید_محمد_احمدی
#دلوار #تنگستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
📸مراسم تشییع پیکر مطهر شهدای استان بوشهر از مقر تبلیغات سپاه بوشهر نزدیک ساحل
#مراسم_تشییع
#عکس
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
در آن شبی كه فرداى آن به نبرد با آمريكايىها رفت و بعد از آن ديگر هرگز به خانه بازنگشت، همراه با يكى از دوستانش به منزل آمد. من در آن شب، برنج و ماهى سرخشده را براى شام، آماده كرده بودم.
سفره را چيدم و آن دو سر سفره نشستند. هنگامى كه غلامحسين نگاهش به ماهىها افتاد، انگار كه دلش از فرداىی پُرحادثه خبردار شده باشد، با حالتی خاص و به لهجۀ شيرين محلى، خطاب به ماهىها گفت: «اى ماهىها! امشب ما شما را میخوريم و چه بسا فردا، شما ما را بخوريد!»
🔻راوی: مادر شهيد
#شهید_غلامحسین_توسلی
#بحیری #دشتی
#خلیج_فارس
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
میگفت: انسان بايد وقتش را هدر ندهد و از ذره ذره وقتش استفاده كند. و مىخواهم تمام حرفهها را به طور كامل فرا گيرم.
#شهید_سید_اسماعیل_حسینی_مقدم
#برازجان #دشتستان
#دارخوین
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
موقعى كه میخواست ما را راهنمایى كند روى يك كاغذ مىنوشت:
ای زن! به تو از فاطمه اينگونه خطاب است
زيبندهترين زينت زن حفظ حجاب است
و روى لبه تاقچه اتاق مىگذاشت.
🔻راوی: خواهر شهید
#شهید_عبدالله_ادریسی
#برازجان #دشتستان
#چزابه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
پدر و مادر سالهای زیادی منتظر بودند. هر شب در را باز میگذاشتند و میخوابیدند و با هر صدای در از خواب میپریدند. انتظار از مرگ هم بدتر بود. هر شب که مظاهر بین خواب و بیداری جلوه میکرد مادر آغوش میگشود و چشمهای درشتش را غرق در بوسه میکرد.
گفت و گوی نیمه شب پدر و مادر دل شکسته با اشک به پایان میرسید.
هر شب در میان سکوت و بغض خاطراتشان را مرور میکردند.
چند نامه از جبهه نوشته بود. مادر نامهها را بر میداشت و پیش باسوادی مینشست و برای چندمین بار آنها را میشنید. تنها یادگار مانده از جوان رشیدش در این ۱۲ سال انتظار در بین اشکهایش از بین میرفتند و در روستا امکان تهیه کپی از نامهها وجود نداشت.
در زمزمههای مادرانه مثل آن زمان که گهوارهاش را میجنباند شاید این دو بیتی ورد زبانش شده بود:
شوا رفتن، و رودم وانیومه
صدای اسبش از نخلا نیومه
بهار اومه، گل اومه، بلبل اومه
جهاز رودم از دریا نیومه
۱۲ سال بعد گروه تجسّس و تفحّص پلاک شهیدی را که جسمش را نیز مثل جانش در راه دوست اهدا کرده بود یافتند.
#شهید_مظاهر_زارعی
#دوراهک #دیر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شهيد در وقت تقسيم كردن غذا هميشه میگفت: بايد اول غذا را به برادران عزيزم بدهم و بعد براى خودم بگيرم.
وقتى من غذا مىگرفتم مىگفتم: براى خودت چی؟
مىگفت: اول برادران عزيزم.
در سنگر هميشه انسانى شوخ طبع بود. ما بهش مىگفتيم: تو يكى از شهدای ما هستى و او خوشحال مىشد.
يك روز ما سنگر خود را درست مىكرديم كه ناگهان خمپارهاى كنار ما اصابت كرد و اسماعيل شهيد شد...
🔻راوی: يوسف بحرينی (همرزم شهيد)
#شهید_اسماعیل_بحرینی_پور
#کنگان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
«مدارا با اسير»
خاطرم است هنگام عمليات فتح المبين در يكی از تپههاى منطقه در سايت ۵، على آشنا چندين اسير گرفته بود. يكى از آنها مدام از دست على فرار مىكرد.
حدود سه بار از دست على فرار كرد و على باز او را گرفت.
بچه ها خطاب به على مىگفتند: على!خب وقتى مىبينى دارد فرار مىكند، او را بزن.
على قبول نكرد و در نهايت با ته قنداق سلاحش به او ضربهاى زد و او را همراه ديگر اسرا به عقب برد.
#شهید_علی_آشنا_زارع
#چاووشی #دشتی
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نحوه شهادت شهید غلامحسین شورکی
🔻راوی: حاج رضا میرزایی
#شهید_غلامحسین_شورکی
#شورکی #تنگستان
#جزیره_مجنون
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
از خط زيبائی برخوردار بود و در نوشتههايش به جملهاى كه در مورد شهادت بود بيشتر اهميت مىداد...
#شهید_محمد_طاهر_احمدی
#خورموج #دشتی #عکس
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir