4_5891221367918968708.mp3
855.6K
دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان
کلمات سرگردان بر می خیزند و
خواب آلوده دهان مرا می جویند
تا از تو سخن بگویم
کجای جهان رفتهای . . !
نشان قدم هایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است
باز نمی گردی ، می دانم
و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد.
#شمسلنگرودی
محبوب من!
اسم شما را صدا کردم
باران چنان گرفت
که اسم شما
در کوچه های شهر شایع شد.
#محمدصالحعلاء
شَب است. اما در دلِ من شبِ دیگری است و ستارههای آن از جنس دیگر. در دل من سکنهیی هستند که با سکنهی این زمین قهر و آشتیها دارند. در دل من گمشدهیی است که در این ساعتِ وحشتناک از آن یاد میکنم...
#نیمایوشیج
00:00