eitaa logo
رکیذ
52.7هزار دنبال‌کننده
449 عکس
133 ویدیو
0 فایل
- رکیذ‌؛ یعنی به خود از اندوه آهسته آهسته سخن گفتن .🩶 - اینجا در کنارِ هم شعر می‌خوانیم .🌱 - تبلیغات" @Tablighatw - مکروبه" @makrobeh1 - النحیط" @Al_Nahit اینجا میگم ومیشنوم . . ! https://eitaa.com/joinchat/3373465777C9c6fce23f6
مشاهده در ایتا
دانلود
گمان می‌کند اگر بگریزد نجات یافته است، دریغا که اندوهِ انسان بودن سنجاق است بر سینه‌ی آدمی...
لا تجرحوا أحداً فلا يمكن للإعتذار أن يمحي أثر الجُرح کسی را جریحه دار نکنید عذرخواهی نمی تواند تاثیر زخم را از بین ببرد 🌱
convert-1209809448 (18).mp3
2.23M
گاه در وجودمان به قبرستانی محتاجیم برای چیزهایی که درونمان می‌میرند.
بهانه ها را مرور کردم گذشته را به آفتاب سپردم. 🌱
دنیا همه را می شکند عده ای، از همانجا که می شکنند قوی می شوند.🌱
و هر چند دشوار است آزردگی را در دلِ خود رام کنیم... هر قدر رنجیده باشیم بیایید آن‌چه را که رفته بپذیریم... 🌱
الليلُ مسمار يُدَقُ في صدري الصديع. شب، میخی است که در سینه‌یِ دردمندم کوبیده می‌شود. 🌱
پرسیدم بَهار چیست؟؟ گفت : امیدواری دانه‌ای در دلِ خاکِ سرما زده، شوقِ عشقی در جانِ خسته‌ی آدمیزدادی . . 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو صفِ خوب کردنِ حالِ آدم‌ ها، بیا اولِ صفِ خودت.. 🌱
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک، شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
AUD-20211225-WA0004.mp3
3.53M
شاید روزی، بارانی دوباره صورتهای مارا بشوید، شاید چشمانمان را به حال دیگری باز کنیم و نقشهای دیگری ببینیم. هزاران شایدهای خاک خورده در خیال منست.
گوشه ای در اعماق ما وجود دارد که هرگز باران در آنجا قطع نمی‌شود! 🌱
سيَبعَثُ اللهُ من آفاقِ رحمتِه لُطفًا، يُرمِّمُ في جنبَيكَ ما هُدِمَ! خداوند از آفاق رحمت خود یک مهربانی خواهد فرستاد که هرچه در درونت ویران شده باشد را ترمیم نماید. 🌱
آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
یک خود آزاری زیباست که من تنهایم لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
اشتیاقی به گشوده شدن این گره نیست ور نه تنهایی من که گره اش محکم نیست
من از این فاصله ها هیچ ندارم گله ای هر چه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست
لذتی نیست اگر درد نباشد قبلش لذتی بیشتر از شور پس از ماتم نیست