eitaa logo
رکیذ
53هزار دنبال‌کننده
448 عکس
133 ویدیو
0 فایل
- رکیذ‌؛ یعنی به خود از اندوه آهسته آهسته سخن گفتن .🩶 - اینجا در کنارِ هم شعر می‌خوانیم .🌱 - تبلیغات" @Tablighatw - مکروبه" @makrobeh1 - النحیط" @Al_Nahit اینجا میگم ومیشنوم . . ! https://eitaa.com/joinchat/3373465777C9c6fce23f6
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تفاوت می نشینیم از سر اجبار ها مثل از نو دیدن صد باره ی اخبار ها
خانه هم از سردی دل های ما یخ می زند در سکوت ما ، صدا می آید از دیوار ها
هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون دوستت دارم شده قربانی تکرار ها
خنده های زورکی را خوب یادم داده ای ‌مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها !
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟ بغض کردم ، خود خوری کردم ، نگفتم بارها
Alireza Kheshti - Panaham Bash 128.mp3
3.2M
آنجا که کلام باز میماند ، موسیقی سخن میگوید.
‏از خودم می‌پرسم: دوزخ چیست؟ و چنین پاسخ می‌دهم: رنج ناتوان بودن از عشق ورزیدن. 🌱
nila.mp3
4.84M
🎼🪕
رکیذ
🎼🪕
بُغضی در من به لَخته تبدیل شده، و روزی در مسیر رَگی از قلب؛ خواهد ایستاد.
35.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دریا؛ ‏می‌توانست آیه‌ای از یک سوره باشد!
رکیذ
دریا؛ ‏می‌توانست آیه‌ای از یک سوره باشد!
اگر دردی داری برو و برای دریا تعریف کن، برای ابرها، برای گلدان‌ های کنار پنجره درد را مگر می‌شود با انسان‌ ها در میان گذاشت؟!
نه پروانه شدم نه رها؛ فقط گم شدم در خیالی که اسمش بیخیالیست . .
حاصل این همه سال انس گرفتن به قفس تلخ کامیست اگر شهد و شکر هم بدهند
همه ی غصه ی یعقوب از این بود که کاش باد ها عطر که دادند خبر هم بدهند
ما که هی زخم زبان از کس و ناکس خوردیم چه تفاوت که به ما زخم تبر هم بدهند
قوت ما لقمه ی نانیست که خشک است و زمخت بنویسید به ما خون جگر هم بدهند
دوست که دل خوشی ام بود فقط خنجر زد دشمنان را بسپارید که مرهم بدهند
خسته ام مثل یتیمی که از او فرفره ای بستانند و به او فحش پدر هم بدهند
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
*
Alireza_Kheshti_Bahar_Eshgh.mp3
8.66M
بعضی از بیکلام‌‌ها قلبمو لمس می‌کنند ‌.
گفتی احساس به یغما برده داری، می‌خرم باغبانی و گل پژمرده داری، می‌خرم
گفتی از ترس فلک، یک عالم احساس نجیب گوشه ی پیراهنت افسرده داری، می‌خرم
گفتی انگار از نبرد خویش با دل می رسی نوجوان کشته ای بر گُرده داری، می‌خرم
گفتی از بی عاشقی در تیر باران غزل یک بغل مصراع پیکان خورده داری، می‌خرم
جای فریاد و سرور کودکانه در دلت گفته بودی عندلیب مرده داری، می‌‌خرم
گفتی از آن عمر سرتاسر زمستان، یادگار بی نهایت شعر سرما خورده داری، می‌خرم