گاهی آدم به خاطرِ عبور از مرحلهای
چنان درد میکشد و تغییر میکند
که دیگر خودش هم نمیتواند
خودش را بِشناسد .
اگر فقط جایِ خالی دیگران بود، غصهای نداشتم.
آدم هَرجور که بتواند، با جای خالی دیگران کنار میآید؛ اما جایِ خود من خالی است و این جای خالی دیگر شوخی بردار نیست.
و سکوت همیشه هم چیز بدی نیست ، که گاهی کلمهها چیزی جز اندوه را با خودشان به این طرف و آن طرف نمیبرند، قاصدانی بیذوق بر رسیدن با گامهایی آنقدر کند، که انگار اصلا به جلو نمیروند و با این همه باز هم به همان هیچ کجای همیشگیشان میرسند.
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ .
غم مخور جانا در این عالم که عالم هیچ نیست
نیست هستیجز دمی ناچیز و آن دم هیچ نیست
گر به واقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
بر سر یک مشت خاک اندر فضای بیکنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست
در میان اصلهای عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست
دفتر هستی وجود واحد بیانتها است
حشو این دفتر اگر بیش است اگر کم هیچ نیست
در سراپای جهان گر بنگری بینی درست
کاین جهان غیر از اساس نامنظم هیچ نیست
چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
عمر، در غم خوردن بیهوده ضایع شد «بهار»
شاد زی باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست
#ملکالشعرابهار