۱۷ مهر
رکیذ
@Rakiz_1
53.1هزار
دنبالکننده
449
عکس
133
ویدیو
0
فایل
- رکیذ؛ یعنی به خود از اندوه آهسته آهسته سخن گفتن .🩶 - اینجا در کنارِ هم شعر میخوانیم .🌱 - تبلیغات"
@Tablighatw
- مکروبه"
@makrobeh1
- النحیط"
@Al_Nahit
اینجا میگم ومیشنوم . . !
https://eitaa.com/joinchat/3373465777C9c6fce23f6
مشاهده در ایتا
پیوستن
رکیذ
53.1هزار دنبالکننده
دانلود
مطالب قبلی
رکیذ
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت
رکیذ
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
رکیذ
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
رکیذ
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
رکیذ
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
رکیذ
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
رکیذ
[ من پس از این همه سال چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه...
]
رکیذ
#
هوشنگابتهاج
Rakiz_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رکیذ
موسیقی
سکوت
صدایی شنیدنی است
بگذار گفتوگو به زبان هنر شود
#فاضلنظری
🍃
رکیذ
مثل آتش بیقرارم، مثل طوفان بیوطن
دیگران از من گریزانند و من از خویشتن!
#فاضلنظری
از کتاب
#وجود
رکیذ
قاصدک هان چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
رکیذ
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و در من، بی ثمر می گردی
رکیذ
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری، نه ز دیّار و دیاری باری
رکیذ
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
رکیذ
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
رکیذ
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید
رکیذ
که دروغی تو، دروغ که فریبی تو، فریب !
رکیذ
قاصدک
هان … ولی … آخر … ای وای راستی آیا رفتی با باد ؟ با توام آی کجا رفتی ؟ آی !
رکیذ
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
رکیذ
در اجاقی طمع شعله نمی بندم
خردک شرری هست هنوز؟
رکیذ
قاصدک
ابر های همه عالم شب و روز در دلم می گریند
رکیذ
#
مهدیاخوانثالث
رکیذ
4_6008056843581000536.mp3
3.95M
برایامشب ..
Rakiz_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رکیذ
-بس که در دیدهی من ذوق تماشایِ تو بود '!
رکیذ
شب که در خلوت اندیشه تمنای تو بود
گل داغ دل من انجمن آرای تو بود
رکیذ
جلوه در آینه ام پرتو رخسار تو داشت
سینه آتشکده ی حسن دل آرای تو بود
رکیذ
عشق سرکش اثر حسن گلوسوز تو داشت
داغ حسرت گلی از دامن صحرای تو بود
رکیذ
مژه بر هم نزدم ، آینه سان در همه عمر
بس که در دیده ی من ذوق تماشای تو بود
مطالب بعدی