eitaa logo
رکیذ
53هزار دنبال‌کننده
448 عکس
133 ویدیو
0 فایل
- رکیذ‌؛ یعنی به خود از اندوه آهسته آهسته سخن گفتن .🩶 - اینجا در کنارِ هم شعر می‌خوانیم .🌱 - تبلیغات" @Tablighatw - مکروبه" @makrobeh1 - النحیط" @Al_Nahit اینجا میگم ومیشنوم . . ! https://eitaa.com/joinchat/3373465777C9c6fce23f6
مشاهده در ایتا
دانلود
كَي لا تَموت مرّتين لا تعُد لمن خذلك برای اینکه دوبار نمیری، سوی کسی که تو را رها کرد بازنگرد. 🌱
‌ می پرسد از من کیستی ؟ می گویمش اما نمی داند این چهره ی گم گشته در آیینه خود را نمی داند می خواهد از من فاش سازم خویش را باور نمی دارد آیینه در تکرار پاسخ های خود حاشا نمی داند می‌گویمش گم گشته‌ای هستم که در این دور بی‌ مقصد کاری بجز شب کردن امروز یا فردا نمی داند می گویمش آنقدر تنهایم که بی تردید میدانم حال مرا جز شاعری مانندمن تنها نمی داند می‌گویمش می‌گویمش چیزی از این ویران نخواهی یافت کاین در غبار خویشتن چیزی از این دنیا نمی داند می گویمش آنقدر تنهایم که بی تردید می دانم حال مرا جز شاعری مانند من تنها نمی داند می گویم و می بینمش او نیز با آن ظاهر غمگین آن گونه می خندد که گویی هیچ از این غمها نمی داند
4_5823412170846636007.mp3
9.43M
دلم آغوش گندم زار میخواد . .
رنگِ لبخندِ تو ای دنیا! تماشایی نبود آنچه ما دیدیم زینت بود، زیبایی نبود
هرچه را در جامِ هستی بود نوشیدم ولی در شرابِ عمر، تلخی بود و گیرایی نبود
آنچه را مردم غریوِ کوچ می‌پنداشتند هیچ غیر از ناله‌ی مرغانِ دریایی نبود
نیستم غمگین گر از من دل بریدند این و آن عشق ورزیدن به جز تمرینِ تنهایی نبود
مشت بر دیوار و سر بر سنگ و دندان بر جگر لب فروبستیم و راهی جز شکیبایی نبود.
4_5861755727604880157.mp3
8.35M
از تمام آرزوهایم باغِ بی برگ مانده برایم . .
هیچ‌ کس کاش نباشد نگهش بر راهی چشم بر در بُوَد و دلبر او دیر کند
نمیدانم چه میخواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته است
در تنگ قفس باز است وافسوس که بال مرغ آوازم شکسته است
نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی می سوزدم گه می نوازد
پریشان سایه ای آشفته آهنگ ز مغزم می تراود گیج وگمراه
چو روح خوابگردی مات و مدهوش که بی سامان به ره افتد شبانگاه
درون سینه ام دردیست خونبار که همچون گریه میگیرد گلویم
غمی آشفته دردی گریه آلود نمیدانم چه می خواهم بگویم
4_5801173504497815799.mp3
11.89M
دچار افسردگی بود. می‌دانی افسردگی یعنی چه؟! تا به حال کسوف دیده ای؟! خب، این هم مثل آن است: ماه جلوی قلب می‌آید و قلب دیگر نوری از خودش نمی‌پراکند. روز روشن تبدیل به شب تاریک می‌شود.
از بس فرار كرده‌ام از خویش‌ِخويشتن گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود
آیا می‌فهمی یعنی چه که هنگام خواب با خودت تکرار کنی: خدای من کمک کن این روزها را پشت سر بگذارم؟!
آیا تاکنون چشمانی را که در آن‌ها خاکستر ریخته باشند دیده‌اید؟ منظورم چشمانی است که در آن‌ها آثار غم‌انگیز آرزوهای بی‌حاصل خوانده می‌شود. چشمانی که نمی‌توان در آن‌ها نگاه کرد. ‏ ‌ - میخائیل شولوخف.
Mohammad Zarnoosh-Lost Years.mp3
8.67M
چقدر دلم می‌خواست زندگی کنم؛ نشد!