eitaa logo
رکیذ
53.3هزار دنبال‌کننده
450 عکس
133 ویدیو
0 فایل
- رکیذ‌؛ یعنی به خود از اندوه آهسته آهسته سخن گفتن .🩶 - اینجا در کنارِ هم شعر می‌خوانیم .🌱 - تبلیغات" @Tablighatw - مکروبه" @makrobeh1 - النحیط" @Al_Nahit اینجا میگم ومیشنوم . . ! https://eitaa.com/joinchat/3373465777C9c6fce23f6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- هیهات از این خیالِ مَحالت که در سر است '! 🍁
🌱 اليس القلب اولى بالزهايمر من العقل احياناً؟ [ آیا گاهی قلب سزاوار تر از عقل برای آلزایمر نیست؟ ]
هوا را میبینی...؟ تکلیفش با خودش معلوم نیست! میبارد نمیبارد گرم است سرداست طوفان میکند میسوزاند درست مثل تو یک ناپایداریه مطلق
[ سلیس و ساده بگویم : دلم گرفته برایت . ‌. . ]
دوش دور از رویت ای جان، جانم از غم تاب داشت ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت ‌
"سيبقى غيابك بين جروحي التي لا تُداوى..." غیابت می‌ماند میانِ زخم‌هایی که درمان نمی‌شوند... 🌱
بیدل! هجومِ گریه‌ی ما را سبب مپرس بی‌مقصد است کوششِ اشکِ روانِ ما
امشب اندوهِ تو بیش از همه‌شب شد یارم وای از این حالِ پریشان که من امشب دارم
[ اندوه که ‌به‌‌ گلو می‌رسد بغض می‌شود . . ]
دلم می‌خواهد ساعت‌ها و ساعت‌ها با تو زیر موسیقی باران راه بروم دلم می‌خواهد وقتی اندوه در من ساکن می‌شود و بی‌تابی به گریه‌ام می‌اندازد صدایت را از تلفن بشنوم . 🌱
Which Way.mp3
13.2M
یه گوشه ی دِنج پیدا کن هندزفریتو بذار گوشت و اینو گوش بده
با غم ایوب نیست رنجِ مرا نسبتی صبرم ازو کمتر است، دردم ازو بیشتر
[ همین کلمینی برایِ من بسه .‌ . ]
نماهنگ _ کلمینی.mp3
3.64M
بینِ این همه سلامِ بی‌جواب، کلمینی . . .
4_5794425672789134909.mp3
11.25M
‏بمیرم که زانو بغل می‌کنی...
خاکِ آدم که سرشتند غرض عشقِ تو بود هر که خاکِ رهِ عشقِ تو نشد آدم نیست...
- وَ إِنَّمَا أَبکِی مَخَافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی‏'! گریه می‌کنم و می‌ترسم بعد از تو زیاد زنده بمانم!
بس که دل بی ماه رویت در دلِ شب‌ها گریست آسمان دیده ام زین غصّه یک دریا گریست
باغبان عشق، در سوگت نه تنها ناله کرد ای گل پرپر به حالت بلبل شیدا گریست
بارالها! بین دیوار و دری، آن شب چه شد؟ کآسمان بر حال زار زُهره زهرا گریست
گشت خون آلوده چشم اختران آسمان بس که زهرا تا سحر بر غربت مولا گریست
شد کویر تشنه سیراب ای فلک از بس علی داغ بر دل، لاله آسا، در دل صحرا گریست
تا نبینند اشک او را، تا سحر هر شب علی یا حدیث دل به چَهْ گفت از غریبی، یا گریست
شیر میدان شجاعت بود و یک دنیای صبر من ندانم ای فلک با او چه کردی تا گریست
سوخت همچون شمع و از او غیر خاکستر نماند بس که از داغ تو خورشید جهان آرا گریست