نزارقبانی یه نصیحت پدرانه ی فوق العاده میکنه و میگه:
تا زمانی که از عمق دوست داشتن طرف مقابلت مطمئن نشدی عمیقانه دوست نداشته باش !
چرا که عمق عشق امروز همان عمق زخم فردای توست . .
- و چقدر درسته! (:
گفته بودم که چنان دوستت خواهم داشت
که معنیِ دوست داشتن را عوض کنند؟!
#عباسمعروفی🌱
4_5987898384512456347
5.77M
لب از گفتن چنان بستم که گویی
دهان بر چهره، زخمی بود و بِه شد . .
#طالبآملی
#کمانچه
جمعه ها طبع من احساس تغزّل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد . .
#یاایهاالعزیز🌱
شکستم، سوختم، بر باد رفتم، بی نشان گشتم
هنوزم هست فکرِ او زِ مغزِ استخوان پیدا...
#معنیزنجانی🌱
الصمت هو المحاولة الأخيرة
لأخبارهم بكل شيء لم يفهموه حين كنا نتكلم.
سکوت آخرین تلاش برایِ گفتنِ
همه چیزهایی است که
وقتی صُحبت میکردیم نمیفَهمیدند.
#نجيبمحفوظ
#عربیات🌱
سینهٔ پرحسرتی دارم که از اندوهِ او
تا به نزدیکِ لب آرم خنده را، شیون شود
#نظیرینیشابوری🌱
گاهی دلت میخواهد
دنج ترین گوشهٔ دنیا بنشینی و با خیالِ راحت
دلتنگی هایت را پهن کنی و دوستت دارم ها
را فریاد بزنی برای کسی که قرار نیست
هیچ وقت بفهمد دوستش داری . .
#امیروجود
این روزها بیشتر از همیشه، از آدمها احساس خوبی نمیگیرم. حتی آدمهایی که بسیار به من نزدیکند. همگی برایم شبیه یک نمایشنامهای شدهاند که نقاب ها، بازیگر اصلی آن هستند. پایان هر داستان، خوب میفهمم که فقط وسیله ای بودم برای پرکردن تنهاییشان، یا پیش بردن زندگی و آرزوهایشان، یا رسیدن به اهداف و آینده و حال خوبی که برای خود رسم کرده بودند. سال هاست که رسالت من همین است. کمک به آدمها. از همه وجودم. ذرهای هم پشیمان نیستم. با اینکه همیشه میدانستم از همان ابتدا بر چه مبنایی من را استاد، رفیق، عزیز و... خود خطاب میکردند. ولی راستش دیگر توانی ندارم. خستهام. با همه وجودم بعد از پانزده سال خسته ام. زیر این هجمه از بیمعرفتیها، رهاشدگیها، ضربهها و تنهاییها، سختیها و داستانهای آدمهایی که روحم را خشک کرداند، دارم به طرز فجیعی له میشوم. خودم را انگار گم کردهام. دوست دارم از سیاره شما آدم ها بروم.
دلم برای گلم، در سیاره خودم تنگ شده است . .🪐
#مهدیپورعبادی🌱
اگر گم کردهام خود را مرا در گریه پیدا کن
اگر از شکوه لب بستم سکوتم را تماشا کن
#آهوراایمان