eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
516 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: رهبری 💢5شنبه مورخ 12 مهرماه 1397، رهبری در صدهزار نفری اینگونه را ترسیم کردند: "این جلسه‌ی بزرگ در موقعیّت بسیار حسّاسی تشکیل شده است؛ موقعیّت کشور، موقعیّت منطقه، موقعیّت جهان، موقعیّتهای حسّاسی است، بخصوص برای ما ملّت ایران. حسّاسیّت از این جهت که از یک طرف عربده‌کشی‌های سران استکبار و سیاستمداران آمریکای جهان‌خوار، از یک طرف قدرت‌نمایی جوانان مؤمن و پیروزی‌های پیاپی در میدانهای مختلف، از یک طرف مشکلات اقتصادی کشور و تنگیِ معیشتِ بخش بزرگی از مردم ضعیف کشور و از طرفی حسّاس شدن و به کشور که این وضعیّت آنها را حسّاس کرده و به تکاپو و تلاش فکری و عملی وادار کرده است. کشور به‌خاطر وجود مشکل، از خمودگی و بی‌عملی درآمده است؛ خیلی‌ها که فقط تماشاگر بودند، امروز احساس وظیفه‌ میکنند و سرگرم تلاش میشوند؛ اینها جهات مختلفی است، اوضاع ویژه‌ای است برای کشور و این جلسه در چنین شرایطی تشکیل شده است." 🔰پرده دوم: بیّنه قرآنی اما این تبیین وضعیت رهبری آینه و تصویرگر آیه ذیل برای ما می باشد: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾ اعراف در حقيقت كسانى كه [از خدا] پروا دارند چون وسوسهاى(یا خطری) از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند (۲۰۱) این آیه چه پیامی برای ما دارد؟! حقیر در پی پاسخ به سوالی هستم که ممکن است پرسیده شود: ❓به لحاظ زمانه شناسی و زمینه شناسی چه شد که انقلاب اسلامی رخ داد؟ ❓به لحاظ جامعه شناختی چه می شود که در مواقع خاصی جنبشها و تحرکات اجتماعی شدیدتر می شود؟ ❓به لحاظ روانشناسی اجتماعی آیا جامعه ایمانی در مواقعی در معرض یک بعثت و رستاخیز قرار دارد؟ حقیر بنا دارم پاسخی مبتنی بر این آیه و متکی به تبیین رهبری به پرسش های فوق بدهم: 🔰پرده سوم: 💢 " تقوا یعنی آن تجهیز لازم را، آن زره لازم را در مقابل ولایت طاغوت و دستگاه استکبار بر تن می پوشد و وارد مبارزه با ولایت طاغوت می شود برای دستگیری از گناهکاران" سید علی خامنه ای، کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن 💢 ضرورت پیشرفت و عبور از شدائد و سختی ها: "امت اسلامی هم اگر با تقوا بود، میتواند در راه‌های دشوار حرکت کند؛ مشکلات در مقابل او زانو میزنند؛ او در مقابل مشکلات زانو نمیزند. به این جمله‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) توجه کنید: «من اخذ بالتّقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوّها»؛ اگر فردی - و من عرض میکنم اگر ملتی - تقوا را برای خودش جاده‌ی عمل قرار داد و متقی شد، شداید زندگی اگر نزدیک او هم رسیده باشد، از او دور خواهد شد. «و احلولت له الامور بعد مرارتها»؛ تلخیهای زندگی برای او شیرین خواهد شد. «و انفرجت عنه الامواج بعد تراکمها»؛ امواج طوفنده‌ی شداید زندگی، بعد از آن که متراکم شده باشند، از او دور خواهند شد و او بر امواج سوار خواهد شد. «و اسهلت له الصعاب بعد انصابها»؛ دشواریها و سختیهای زندگی بعد از آن که به سخت‌ترین مرحله رسیده باشد، برای او آسان خواهد شد. واقع قضیه هم همین‌طور است. امروز ملتهای مسلمان در مقابل زورگویی قدرتهای جهانی حرفی برای گفتن ندارند؛ نه علم لازمی، نه فناوری پیشرفته‌یی، نه در زمینه‌های گوناگون سیاسی مهارتی؛ چرا؟ چرا ما عقب ماندیم؟ چون تقوا را از دست دادیم. این همان شدتهایی است که با تقوا برطرف میشود. شما ملت ایران در انقلابتان تقوای الهی را رعایت کردید؛ در دفاع از این انقلاب و از کشور و از اصالتهای اسلامی و دینی و ملیتان تقوای الهی را رعایت کردید؛ لذا امروز بحمداللَّه به همان نسبت عزیزید. امروز عزت و اقتدار و عظمت ملت ایران در چشم مردم دنیا و دولتها و حتّی دشمنانش با اکثر کشورهای اسلامی قابل مقایسه نیست؛ این به خاطر تقواست. هر چه کمبود داریم، به خاطر بیتقوایی است."۱۳۸۴/۰۵/۲۸
بارها عرض کرده‌ایم که تجسم انقلاب در «جمهوری اسلامی» و در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» است.۱۳۸۵/۰۳/۱۴ به نظرم یک معروف اساسی را ما خیلی رها کرده ایم و آن هم است!!! یکی از جدی ترین خللهای ما در مواجهه های فنی با وضعیت موجود بیگانگی ما با قانون اساسی است که این مهم، خود بیگانگی ما با روح نظام اسلامی (که همین قانون اساسی است) را رقم زده است. اتصال فکری با قانون اساسی یعنی اتصال فکری به جمهوری اسلامی. قانون اساسی ماست. و همچنین تکرار مکرر و تبیین اصول قانون اساسی و تدریس و بررسی اجتهادی آن یکی از جدی ترین مقولاتی است که بایستی در دستورات کار ما قرار بگیرد. قانون اساسی پتانسیل تبدیل شدن به متن درسی حوزه را دارد(هیچ جای تاریخ شیعه 70 مجتهد جمع نشده اند و یک متنی را بنویسند و این مسئله خود معجزه است!!!) و بلکه یکی از ظرفیت های جدی برای انقلابی ماندن حوزه را حقیر در تدریس متونی نظیر میدانم. چه بسا که تدریس این متن فاخر زمینه ساز تحول حوزه علمیه شود. حلقه های صالحین و پایگاههای بسیج و ... یکی از جدی ترین کارکردهایشان را بایستی تبیین و تکرار همین قرار بدهند. همچنین بین دو نماز، ائمه جماعات یکی از اصول را بگویند و توضیح بدهند. ائمه جمعه نیز هر هفته یک یا دو اصل را بخوانند و توضیح بدهند!!! خلاصه یک نهضت اساسی در خوانش قانون اساسی راه بندازیم!!!() یکی از نقاط کانونی در تربیت اسلامی دادن اختیار و استقلال به مخاطب در عین رشد عقلانیت مخاطب است. و قانون اساسی به نظرم ظرفیت عظیمی در رشد عقلانیت انقلابی مردم و خود ما دارد. و البته به نظرم قانون اساسی یک ظرفیت ویژه راهبردی در دارد. متاسفانه ما قانون اساسی خودمان را به جهان معرفی نکردیم. درهمین رابطه صحبتی از رهبری خواندنی است👇👇👇 من یک جمله‌ای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جمله‌ی جالبی است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همه‌ی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفته‌ی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک. دوم، کارنامه‌ی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، می‌بینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظام‌سازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسله‌ی انقلابها را نمیتوان گرفت. خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۸۹/۱۱/۱۵ سید مصطفی مدرس پ.ن: شاید بر همین اساس تدارک ایده پرتی نباشد. .
بسم الله الرحمن الرحیم حکمتی انقلابی از انقلاب ترین و تندروترین مسلمان، امیرالمؤمنین علیه السلام 🔰 پرده اول: مقدمه و مؤخره! مرحوم عین صاد: ، است و ، است و و ، ؛ وظیفه همگی ما تکمیل است؛ نه تضعیف خوبی‌ها و نه توجیه خرابی‌ها، بلکه . و البته زیست تکامل وار ضرورت این روزهای ماست... 🔰 پرده دوم: راز تبیین و تکمیل ناصحانه و مصلحانه حال که تکمیل رسالت ماست و نه توجیه و نه تضعیف، چه بایستی کرد؟! سیاست اسلامی چه دستور و راهی برای تکمیل پیش پای ما می گذارد؟!! حضرت امیر علیه السلام در حکمتی می فرمایند: 🔸من ساس نفسه ادرک السیاسة🔸 💠مقدمه توضیحی در باب روایت البته سیاستی که در این کلام حضرت امیر علیه السلام هست یقینا مرتبت اش از سیاست ای که لقلقه زبانهاست به مراتب بالاتر است. عمری است که ما حزب اللهی ها نیز به ورطه سیاست لیبرال غلطیده ایم و روش های غلط و نادرست سیاست لیبرالی را در پیش گرفته ایم 💠 توضیح متن روایت جامعه ایمانی در بدایت سلوک خود فاصله بسیاری تا مرز های عصمت دارد. به عبارت دیگر هیچ یک از ما معصوم نیستیم و در همین چارچوب هم بایستی نسبت بگیریم و با یکدیگر تعامل و تعاون داشته باشیم. عون و ناصر یکدیگر در تکمیل هم باشیم و نه دشمن و رقیب یکدیگر در زمین زدن همدیگر. ما همچنان که برای تکامل خودمان با نفس مان درگیر هستیم، در مواجه با جامعه پیرامونی با نفس انسانی سر و کار داریم. همچنان که هر یک از ما بایستی مربی و راهبر خودمان باشیم، باید خودمان را در جایگاه مربی جامعه ایمانی نیز بدانیم. گارد رهبری و رهبرانه داشتن یعنی همین. اساسا ولایت نیز به همین معناست. پیوستگی، محبت و مسئولیت مؤمنان در قبال یکدیگر، ایشان را در جایگاه ربوبی و ولایی نسبت به یکدیگر قرار میدهد. رشد هر مؤمنی در گرو رشد جامعه ایمانی و بلکه مستضعفان کل عالم است. حال که چنین است و من نوعی بایستی هم مربی خودم باشم و هم تکلیف مربیانه در قبال دوستان و آشنایان و دیگر مؤمنان دارم، بایستی چگونه رفتار کنم؟! اگر برخوردهای مربی ای در قبال من و رفتارهایم که بسیار نقصان و کاستی دارم حالت و باشد آیا من اصلاح خواهم شد؟! حاشا و کلا....هرگز!!! نفس انسانی تنقیص را به هیچ وجه بر نمی تابد... فطرت انسانی بر مدار عشق به کمال و تنفر از نقص است. رویه مطلوب آنست که فطرت های انسانی را به سمت کمال سوق داده شوند. رویه مطلوب آنست که نقاط کمال خیز روایت شوند. رویه مطلوب آنست که نقصان ها ذکر شوند و نسبت به نقصان ها تنفر ایجاد شود؛ در جامعه ایمانی ما نباید بازتولید تنفر از یکدیگر تولید کنیم. ما همه نقصان هایی داریم اتفاقی که بایستی رقم بخورد رؤیت و روایت نقصان هاست و ایجاد یک تنفر جمعی نسبت به نقصانها. اینکه بخواهیم به علتی نقصانی که در افراد وجود دارد نسبت به افراد یا جریانها تنفر در جامعه ایمانی ایجاد کنیم این مطلوب نیست. این چنین برخوردی، برخوردی تربیتی نیست برخوردی سرکوب گرانه و سرشار از اهانت و تحقیر است که سبب خرد شدن شخصیت متربی می شود. در این رویه عزت متربی لکه دار می شود. وی نه تنها احساس عون نکرده بلکه حس میکند باید به دفاع از خود بپردازد و اینگونه است که متولد می شود...این همه آثار مخرب نتیجه رویه غلط ماست که مدام اندر مدام آنرا تکرار میکنیم و این همه نتیجه آنست که نه با عقل ناصح و مصلح بلکه با وهم ناقد و بلکه مخرب به سراغ دیگران می رویم در حالیکه به هیچ وجه این رفتار را در قبال خودمان مطلوب نمیدانیم اما اگر مربی در فضای گرم محبت آمیز با متربی تعامل کرده و با عزت و احترام بدون هیچ گونه تنقیصی با ارائه راهکار ایجابی عون متربی گردد وی یقینا اصلاح خواهد شد و نصیحت را پذیرا خواهد بود. این تحلیل و تقریر از روایت همه برآمده از وصیت مولانا امیر المؤمنین علیه السلام خطاب به امام حسن علیه السلام است که فرمودند آنچه را برای خویش می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند. همه ما مربی هستیم، و همه ما نیز متربی هستیم... .