eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
463 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#استقلال 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری #استقلال با رویکرد #توحیدی
بسم الله ، ، ، / 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری با رویکرد 🔰 🔰پرده اول: کنکاشی در معنای استقلال را شاید بتوان اینگونه معنا کرد که یک ملت مبتنی بر هویت تاریخی خودش فلسفه زندگی مستقلی داشته باشد و بتواند برای سرنوشت خود مستقلانه تصمیم بگیرد. به یک معنا شاید بتوان آزادی در ابعاد یک ملت را استقلال نامید اما بایستی توجه داشت که لوازم معنای ملت یا امت در معنای استقلال اخذ می شود که در ادامه بدان می پردازیم. اما پیش از آن بایستی توجه داشت که استقلال نه تنها متعلق به ملت یعنی افرادی که داخل مرزهای جغرافیایی و سیاسی هستند می باشد بلکه استقلال متعلق به یک امت نیز هست. فلسفه مستقل حیات داشتن یعنی هویت مستقل داشتن یعنی یک ملت/امت بتواند نگرشها، آرمانها و خواستهای خود را مستقلا تشخیص داده و تحقق آنها را دنبال کند. 🔰پرده دوم: نسبت ارزش فطری و وقتی میگوییم استقلال یعنی تصمیم و اراده مستقلانه مبتنی بر یک فلسفه و عقلانیت به عبارت دیگر میگوییم اراده فعل عقل است و این اراده میتواند تحت اجبار و اکراه و اغوا شکل بگیرد یا مختارانه و آگاهانه. همچنین یک ملت خود تصمیم بگیرد که ذیل کدام عقلانیت اراده و تصمیم جمعی اش را سامان بدهد. ذیل عقلانیت مادی گرا که همه انسانیت انسان در قامت یک حیوان ترسیم و تصویر میگردد یا ذیل عقلانیت توحیدی که انسانیت انسان تا مراتب اعلای تألّه و الوهیت اوج گرفته و متکامل می شود. فلذا سخن این است که استقلال یک ملت وقتی استقلال حقیقی و واقعی است که ذیل عقلانیت توحیدی و به واسطه جنود عقل شکل بگیرد. هرگونه استقلالی که غیر از این باشد توهم و خیال استقلال است. همان طور که آزادی اختیار واقعی انسان در و دشمنی تمام با شیطان و عبودیت تمام ذیل ولایت الله شکل میگیرد استقلال یک ملت/امت نیز در عداوت تامّه با شیطان بزرگ است که شکل میگیرد. آمریکا به عنوان مصداق اتمّ استکبار کشوری در کنار باقی کشورها نیست بلکه او رأس نظامی است که میخواهد سلطه خود را بر تمامی کشورها بگستراند و فلسفه و عقلانیّت مد نظر خود را حاکم بر تصمیم و اراده ملّتها/امّتها بگرداند. 🔰پرده سوم: راهبرد نظام سلطه در سلب استقلال ملّتها/امّتها شاید بنیادی ترین راهبرد دستگاه استکبار و نظام سلطه در برابر مستضعفان را بتوان استراتژی و تحقیر ملل بیان کرد... حق سبحانه در آیه 54 سوره زخرف می فرماید: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#استقلال 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری #استقلال با رویکرد #توحیدی
فرعون با استخفاف و تحقیر شخصیت قوم خود، عقول قوم خود را دزدید و بر ایشان استعلا یافت!(حضرت علامه طباطبایی در المیزان اینگونه معنی می کنند آیه را: أي استخف عقول قومه و أحلامهم) در طول تاریخ و رئیسی نظام سلطه و طواغیت آن بوده که و تاریخی ملل و امم را از ایشان گرفته تا بتواند یوغ بردگی و بندگی بر گرده آنان بنهد. وقتی یک ملتی بی شخصیت شد، احساس حقارت می کند، وقتی احساس حقارت کرد کار برای مستبد مستکبر بسی آسان است. برای اینکه کسی را تصرف کنی اول کوچکش کن، تحقیرش کن، به او بفهمان که چیزی نیست و قدر و منزلتی ندارد و هیچ نقطه مثبتی در زندگی او وجود ندارد و با این کار او را در گرداب و لجّه یاس و ناامیدی قرار بده، وقتی که خوب باور کرد که بی شخصیت است، حقیر و بی ریشه است، به راحتی می شود او را تصرف کرد و به اطاعت کشاند. و از این روست که زاییده شد. استعمار ضد است. استعمار یعنی یک ملتی/امتی اراده و تصمیمش از جانب غیر و دیگری از روی اجبار و اکراه و اغوا شکل بگیرد. استعمار در طول تاریخ دوره هایی را پشت سر گذاشته است. دوره اول: استعمار نظامی(استعمار کهنه) دوره اول استعمار اینگونه بود که کشورهای نظام سلطه به کشور دیگری حمله میکردند آن کشور را به واسطه نیروی نظامی خود اشغال میکردند و منابع آن کشور را به یغما برده و اراده خود را بر سرنوشت ملّت آن کشور تحمیل میکردند. دوره دوم: استعمار نو دوره دوم استعمار اما آن بود که دست نشانده های خود را در کشورهای هدف بر سر کار آورده و با آن دست نشان بسان عروسک خیمه شب بازی تعامل کرده و اراده خودشان را در ذهن و فکر دست نشانده ها حقنه می کردند. به عبارت دیگر در استعمار نو عقل مسئولان و کارگزاران از ایشان سلب شده و آنچه که نظام سلطه بدیشان دیکته می نمود اجرا می کردند. دوره سوم: استعمار فرانو اما دوره سوم استعمار، استعمار فرانو هست که در آن قدرت تفکر و تحلیل به واسطه حجم دیتا و اطلاعات درست و غلط مخلوط به هم از انسان گرفته می شود. به تعبیر مرحوم آیت الله حائری شیرازی: «استعمار فرا نو یعنی تعطیل فکر. نه به آن معنا که اجازه ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که فرصت ندهد شما فکر کنید؛ آن‌هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه، بلکه اجازه ندهد نیازها، شما را به فکر وادارد. می‌خواهد به ‌مجرد اینکه نیازی پیدا کنید، از شما رفع نیاز کند؛ این یعنی تعطیلی فکر... استعمار به همین روش جلوی تفکر را می گیرد. استعمار می‌خواهد اصلاً تو «نیازی» به فکر نداشته باشی» پس نظام سلطه در عصر جدید برآنست که به بشریت فرصت ندهد مستقلانه بیندیشد مستقلانه تصمیم بگیرد و مستقلانه عمل بکند. 🔰پرده چهارم: مراتب تشکیکی استقلال بر اساس 5 رویکرد مادر در مکتب امام ره ما معتقدیم که مکتب امام ره مبتنی بر 5 رویکرد مادر می باشد: 1. رویکرد توحیدی : هویت‌بخش(مبدأ و مقصدی، بلکه موطنی)؛ 2. رویکرد تربیتی : جنس و جوهره‌ساز(در افق فردی)؛ 3. رویکرد فرهنگی : جنس و جوهره‌ساز(در افق اجتماعی)؛ 4. رویکرد تمدنی : گونه و گستره‌آفرین(در امتداد رویکرد غلیظ اجتماعی)؛ 5. رویکرد حکومتی : چهرۀ قاهر عملیاتی آفرین(چون یک خروجی تعیّن‌بخش).
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#استقلال 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری #استقلال با رویکرد #توحیدی
بر اساس این 5 رویکرد میتوان گفت که استقلال به لحاظ عمقی از مراتب تشکیکی برخوردار است. پیشتر گفته بودیم به لحاظ گستره استقلال هم برای یک مطرح می باشد و هم برای یک . بر اساس این 5 رویکرد اصلی ترین مرتبه استقلال آنست که یک ملت بر اساس هویت فطری و توحیدی خود برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. یعنی بدترین نوع سلب استقلال یک ملت سلب استقلال هویتی و شخصیتی او می باشد. اگر یک ملتی هویت و شخصیت خود را از دست نداده باشد هر چه در مراتب رویین تر استقلال خودش را از دست داده باشد باز هم میتواند استقلال خود را در تمامی مراتب باز به دست بیاورد. استقلال تربیتی آنست که یک ملت بتواند بر اساس هویت تاریخی خودش و نیز بر اساس فلسفه حیات خویش به تربیت نسلهای پس از خود بپردازد. اگر این مهم روی ندهد ما شاهد یک انقطاع نسلی خواهیم بود. شاهد نسلی خواهیم بود که با گذشته خود بیگانه است و با فردای خود ناآشنا فلذا استقلال تربیتی برای یک ملت نیز به شدت زیرساختی و مهم است. استقلال فرهنگی که به نوعی امتداد اجتماعی استقلال تربیتی می باشد بدین معناست که یک ملت بایستی در تعلقات فرهنگی خودش مستقل باشد نه از آنکه از روی تقلید و غربزدگی هر آنچه که امپراتوری رسانه ای غرب بر سر دست گرفت آن را به عنوان تعلقّات فرهنگی خودش بپذیرد. زبان فارسی یکی از اصلی ترین تعلقات فرهنگی ماست که بایستی به شدت از آن حراست کنیم. استقلال تمدنی نیز آنست که یک ملّت بر اساس هویت و تربیت و فرهنگ خویش تعلقات تمدنی خود را سامان بدهد. اینکه یک ملتی را دست بسته تسلیم تعلقات تمدنی غرب نظیر اسناد توسعه پایدار و مجامع به اصطلاح بین المللی کنیم عملا تن به استعمار نوینی داده ایم که در ساحت تمدنی از جانب غرب تحمیل می شود. رویین ترین سطح استقلال، استقلال حکومتی می باشد که شامل عرصه های متنوع سیاسی، اقتصادی، بهداشتی، علمی، صنعتی و نظامی می باشد. ما پس از انقلاب اسلامی با تشکیل نظام اسلامی توانستیم به استقلال سیاسی دست یابیم و به تدریج در ساحات دیگر استقلال خود را گسترش دهیم. اما بایستی توجه داشت تا رسیدن به قله اقتصاد راه پر پیچ و خمی پیش روی جمهوری اسلامی می باشد. سید مصطفی مدرس .
🗓سالروز تصویب قانون اساسی 🔰رهبرانقلاب 💠بنده دأبم نیست که از سیاستمداران غربى چیزى بگویم اما یک جمله جالبى از یک مقام غربى نقل کنم، او میگوید: دو چیز است که اگر ملتهاى مسلمان از آن آگاه شوند، دیگر همه‌ى تابوها و اصول غرب در هم خواهد شکست، یکى قانون اساسى جمهورى اسلامى است؛ که این قانون اساسى، یک حکومت مردمى و پیشرفته امروزى و در عین حال دینى را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد و دوم، کارنامه موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهورى اسلامى است! ۸۹/۱۱/۱۵ .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
🗓سالروز تصویب قانون اساسی 🔰رهبرانقلاب 💠بنده دأبم نیست که از سیاستمداران غربى چیزى بگویم اما یک جمله
بارها عرض کرده‌ایم که تجسم انقلاب در «جمهوری اسلامی» و در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» است.۱۳۸۵/۰۳/۱۴ به نظرم یک معروف اساسی را ما خیلی رها کرده ایم و آن هم است!!! یکی از جدی ترین خللهای ما در مواجهه های فنی با وضعیت موجود بیگانگی ما با قانون اساسی است که این مهم، خود بیگانگی ما با روح نظام اسلامی (که همین قانون اساسی است) را رقم زده است. اتصال فکری با قانون اساسی یعنی اتصال فکری به جمهوری اسلامی. قانون اساسی ماست. و همچنین تکرار مکرر و تبیین اصول قانون اساسی و تدریس و بررسی اجتهادی آن یکی از جدی ترین مقولاتی است که بایستی در دستورات کار ما قرار بگیرد. قانون اساسی پتانسیل تبدیل شدن به متن درسی حوزه را دارد(هیچ جای تاریخ شیعه 70 مجتهد جمع نشده اند و یک متنی را بنویسند و این مسئله خود معجزه است!!!) و بلکه یکی از ظرفیت های جدی برای انقلابی ماندن حوزه را حقیر در تدریس متونی نظیر میدانم. چه بسا که تدریس این متن فاخر زمینه ساز تحول حوزه علمیه شود. حلقه های صالحین و پایگاههای بسیج و ... یکی از جدی ترین کارکردهایشان را بایستی تبیین و تکرار همین قرار بدهند. همچنین بین دو نماز، ائمه جماعات یکی از اصول را بگویند و توضیح بدهند. ائمه جمعه نیز هر هفته یک یا دو اصل را بخوانند و توضیح بدهند!!! خلاصه یک نهضت اساسی در خوانش قانون اساسی راه بندازیم!!!() یکی از نقاط کانونی در تربیت اسلامی دادن اختیار و استقلال به مخاطب در عین رشد عقلانیت مخاطب است. و قانون اساسی به نظرم ظرفیت عظیمی در رشد عقلانیت انقلابی مردم و خود ما دارد. و البته به نظرم قانون اساسی یک ظرفیت ویژه راهبردی در دارد. متاسفانه ما قانون اساسی خودمان را به جهان معرفی نکردیم. درهمین رابطه صحبتی از رهبری خواندنی است👇👇👇 من یک جمله‌ای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جمله‌ی جالبی است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همه‌ی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفته‌ی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک. دوم، کارنامه‌ی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، می‌بینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظام‌سازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسله‌ی انقلابها را نمیتوان گرفت. خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۸۹/۱۱/۱۵ سید مصطفی مدرس پ.ن: شاید بر همین اساس تدارک ایده پرتی نباشد. .
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» حاصل یک طرح پژوهشی است که در مرکز تحقیقات حکومت اسلامی به پایان رسیده است. هدف از این طرح، دسترسی آسان اساتید، محققان و پژوهشگران در زمینه حقوق اساسی به نظرات قانونگذار و مبانی و مستندات هر یک از اصول قانون اساسی است. در این پژوهش مباحث پراکنده سخنرانان پیش از دستور و جلسات علنی «مجلس خبرگان قانون اساسی» جمع‌آوری شده و پس از تنظیم و تنقیح به صورتی انسجام یافته همراه با دلایل توجیهی موافقان و مخالفانِ هر اصل، همراه با مبانی و مستندات آن ارائه گردیده؛ همچنین سابقه هر اصلی در نخستین پیش‌نویس رسمی قانون اساسی و پیش‌نویسی که مبنای کار مجلس خبرگان قانون اساسی قرار گرفت، پی‌گیری شده است. افزون بر آن به منظور مقایسه بین نظر قانونگذار و دیدگاه مفسّر قانون اساسی، نظریّات تفسیری و مشورتی شورای نگهبان در ذیل هر اصلی نقل شده است. گفتنی است این طرح پژوهشی دارای مقدمه‌ای مبسوط از روند تهیه پیش‌نویس و نقد و بررسی آن توسط صاحبنظران، عالمان، اندیشمندان و حقوقدانان در سالهای ۵۷ و ۵۸ با تکیه بر اسناد، مدارک، جزوات، نامه‌ها و بیانیه‌هاست.
mabani.pdf
4.38M
کتاب مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
بسم الله هر چند در مصادیق مطرح شده در نوشته جناب رنانی همراه نیستم اما تحلیل ویژه از امید اجتماعی و توجه به سوء هاضمه روانی جامعه ایران و نیز کرختی و اینرسی پدید آمده از آن قابل تقدیر است. از سویی دیگر توجه دکتر رنانی به خطای راهبردی خود مبنی بر ناامیدی پراکنی هر چند خود را حائز بالاترین مراتب امید فردی و اجتماعی میخواند نیز قابل ستایش است. اما صد اسف او نخواهد فهمید که این خطای راهبردی به خاطر پایگاه فکری او یعنی علوم انسانی غربیست! او چنان علوم انسانی را در آغوش کشیده همچون فرزندی که در آغوش مادر خویش آرمیده... علوم انسانی غربی چیزی جز ظلمات نمی زاید. صد اسف او نخواهد فهمید برای رفع خطای راهبردی خود بایستی از وجود خود توبه کند از همه پارادایم فکری خود بایستی توبه کند. صد اسف نخواهد فهمید فکری که ذیل پارادایم توحیدی تکون نیابد نه تنها امید اجتماعی نخواهد آفرید بلکه امیدهای فردی را نیز خواهد خشکانید. و الذی خبث لا یخرج الا نکدا... و صد اسف اینکه او خود نفهمیده که کارش چه اثری داشته است بلکه دیگرانی به او گفته اند و این بسیار جالب است که عقل عملی محسن رنانی از عقل نظری او پیروی نمی کرده است او هر چند به جایگاه استراتژیک و رئیسی امید اجتماعی آگاه بود اما در عمل او این سرمایه اصلی و اصالی را به آتش کشیده است. سید مصطفی مدرس آخرین یادداشت محسن رنانی با عنوان سکوت ملی امید ملی https://telegra.ph/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%84%DB%8C-11-30 .
🤔تاملی در پیچ و خم عدالتخواهی امروز ⁉️نیاز امروز ما: صدرای عدالت یا کاوه (آهنگر) عدالت؟