ربّیّون: انّا الی الله راغبون
🗓سالروز تصویب قانون اساسی 🔰رهبرانقلاب 💠بنده دأبم نیست که از سیاستمداران غربى چیزى بگویم اما یک جمله
#غربت_قانونی_اساسی
بارها عرض کردهایم که تجسم انقلاب در «جمهوری اسلامی» و در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» است.۱۳۸۵/۰۳/۱۴
به نظرم یک معروف اساسی را ما خیلی رها کرده ایم و آن هم #قانون_اساسی است!!!
یکی از جدی ترین خللهای ما در مواجهه های فنی با وضعیت موجود بیگانگی ما با قانون اساسی است که این مهم، خود بیگانگی ما با روح نظام اسلامی (که همین قانون اساسی است) را رقم زده است.
اتصال فکری با قانون اساسی یعنی اتصال فکری به #عقلانیت_انقلابی جمهوری اسلامی.
قانون اساسی #رساله_عملیه_حیات_اجتماعی ماست.
#تبیین #جایگاه #قانون_اساسی و همچنین تکرار مکرر و تبیین اصول قانون اساسی و تدریس و بررسی اجتهادی آن یکی از جدی ترین مقولاتی است که بایستی در دستورات کار ما قرار بگیرد.
قانون اساسی پتانسیل تبدیل شدن به متن درسی حوزه را دارد(هیچ جای تاریخ شیعه 70 مجتهد جمع نشده اند و یک متنی را بنویسند و این مسئله خود معجزه است!!!)
و بلکه یکی از ظرفیت های جدی برای انقلابی ماندن حوزه را حقیر در تدریس متونی نظیر #قانون_اساسی میدانم. چه بسا که تدریس این متن فاخر زمینه ساز تحول حوزه علمیه شود.
حلقه های صالحین و پایگاههای بسیج و ... یکی از جدی ترین کارکردهایشان را بایستی تبیین و تکرار همین قرار بدهند. همچنین بین دو نماز، ائمه جماعات یکی از اصول را بگویند و توضیح بدهند. ائمه جمعه نیز هر هفته یک یا دو اصل را بخوانند و توضیح بدهند!!!
خلاصه یک نهضت اساسی در خوانش قانون اساسی راه بندازیم!!!(#نهضت_خوانش_قانون_اساسی)
یکی از نقاط کانونی در تربیت اسلامی دادن اختیار و استقلال به مخاطب در عین رشد عقلانیت مخاطب است.
و قانون اساسی به نظرم ظرفیت عظیمی در رشد عقلانیت انقلابی مردم و خود ما دارد.
و البته به نظرم قانون اساسی یک ظرفیت ویژه راهبردی در #صدور_انقلاب دارد. متاسفانه ما قانون اساسی خودمان را به جهان معرفی نکردیم. درهمین رابطه صحبتی از رهبری خواندنی است👇👇👇
من یک جملهای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جملهی جالبی است. او میگوید:
دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همهی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟
این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفتهی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک.
دوم، کارنامهی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، میبینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظامسازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسلهی انقلابها را نمیتوان گرفت.
خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
سید مصطفی مدرس
پ.ن:
شاید بر همین اساس تدارک #مدرسه_قانون_اساسی ایده پرتی نباشد.
#باطل_کننده_اصول_جزمی_غرب
#قانون_اساسی
#تجسم_انقلاب
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» حاصل یک طرح پژوهشی است که در مرکز تحقیقات حکومت اسلامی به پایان رسیده است. هدف از این طرح، دسترسی آسان اساتید، محققان و پژوهشگران در زمینه حقوق اساسی به نظرات قانونگذار و مبانی و مستندات هر یک از اصول قانون اساسی است.
در این پژوهش مباحث پراکنده سخنرانان پیش از دستور و جلسات علنی «مجلس خبرگان قانون اساسی» جمعآوری شده و پس از تنظیم و تنقیح به صورتی انسجام یافته همراه با دلایل توجیهی موافقان و مخالفانِ هر اصل، همراه با مبانی و مستندات آن ارائه گردیده؛ همچنین سابقه هر اصلی در نخستین پیشنویس رسمی قانون اساسی و پیشنویسی که مبنای کار مجلس خبرگان قانون اساسی قرار گرفت، پیگیری شده است. افزون بر آن به منظور مقایسه بین نظر قانونگذار و دیدگاه مفسّر قانون اساسی، نظریّات تفسیری و مشورتی شورای نگهبان در ذیل هر اصلی نقل شده است. گفتنی است این طرح پژوهشی دارای مقدمهای مبسوط از روند تهیه پیشنویس و نقد و بررسی آن توسط صاحبنظران، عالمان، اندیشمندان و حقوقدانان در سالهای ۵۷ و ۵۸ با تکیه بر اسناد، مدارک، جزوات، نامهها و بیانیههاست.
mabani.pdf
4.38M
کتاب مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
بسم الله
هر چند در مصادیق مطرح شده در نوشته جناب رنانی همراه نیستم اما تحلیل ویژه از امید اجتماعی و توجه به سوء هاضمه روانی جامعه ایران و نیز کرختی و اینرسی پدید آمده از آن قابل تقدیر است.
از سویی دیگر توجه دکتر رنانی به خطای راهبردی خود مبنی بر ناامیدی پراکنی هر چند خود را حائز بالاترین مراتب امید فردی و اجتماعی میخواند نیز قابل ستایش است.
اما صد اسف او نخواهد فهمید که این خطای راهبردی به خاطر پایگاه فکری او یعنی علوم انسانی غربیست! او چنان علوم انسانی را در آغوش کشیده همچون فرزندی که در آغوش مادر خویش آرمیده...
علوم انسانی غربی چیزی جز ظلمات نمی زاید.
صد اسف او نخواهد فهمید برای رفع خطای راهبردی خود بایستی از وجود خود توبه کند از همه پارادایم فکری خود بایستی توبه کند.
صد اسف نخواهد فهمید فکری که ذیل پارادایم توحیدی تکون نیابد نه تنها امید اجتماعی نخواهد آفرید بلکه امیدهای فردی را نیز خواهد خشکانید.
و الذی خبث لا یخرج الا نکدا...
و صد اسف اینکه او خود نفهمیده که کارش چه اثری داشته است بلکه دیگرانی به او گفته اند و این بسیار جالب است که عقل عملی محسن رنانی از عقل نظری او پیروی نمی کرده است او هر چند به جایگاه استراتژیک و رئیسی امید اجتماعی آگاه بود اما در عمل او این سرمایه اصلی و اصالی را به آتش کشیده است.
سید مصطفی مدرس
آخرین یادداشت محسن رنانی با عنوان سکوت ملی امید ملی
https://telegra.ph/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%84%DB%8C-11-30
#علوم_انسانی_ذاتا_مسموم
#پارادایم_غربی
#پارادایم_توحیدی
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
🤔تاملی در پیچ و خم عدالتخواهی امروز ⁉️نیاز امروز ما: صدرای عدالت یا کاوه (آهنگر) عدالت؟
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰هر چند عالمانه بود یادداشتی در مبادی تصوری از عدالت و عدالتخواهی بپردازم لکن عاقلانه این است که با توجه به فضای کنونی به کنکاشی در مسئله بپردازیم:
💠عدالت آرزوی دیرپای بشریت است.
هر چند و الحق اوسعها فی التواصف و اضیقها فی التناصف است و در باب عدالت سخن گفتن و نوشتن بسیار سهل الوصول تر از تحقق عدالت است اما باز ضروریست در باب عدالت به کنکاش و تامل بپردازیم تا صحنه پیچیده عدالتخواهی برایمان واضح تر شود.
💠سلطنت عقل صاعد بر ارض وجودی انسان به همراهی جنود عقل عدل را برای ما به ارمغان می آورد چرا که به بیان امیر عدالت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام عدل چیزی جز وضع کل شی ء فی موضعه و اعطاء کل ذی حقّ حقّه نیست و این عقل به همراهی جنود عقل است که چنین رهاوردی را برای بشریت می تواند به ارمغان بیاورد.
💠شرافت عدل تا آنجاست که حضرت می فرمایند:
«وَالْعَدْلُ اَساسٌ بِهِ قِوامُ الْعالَمِ؛ عدل پایه و ستونی است که هستی بدان پابرجا و استوار است.»
تا آنجا که عدل در بیان حضرت سبب عمران و آبادانی شهرها دانسته شده است:
«ماعُمِّرَتِ الْبُلْدانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ؛(2) هیچ چیز مانند عدل باعث آبادانی شهرها نیست.»
💠اما اگر عقل نازل(یعنی وهم) سلطنت بر ارض وجودی انسان و تمام سرمایه های چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی در دست بگیرد چیزی جز ظلم و خرابی و ... رهاورد دیگری برای بشریت به ارمغان نخواهد آورد.
💠سخن انقلاب اسلامی به عنوان کاروانی از بشریت که سوی عبودیت همه جانبه و حداکثری حضرت حق سبحانه انتخاب کرده و داعی بشریت به این سو و مسیر و راه هست این است که:
💢ای آدمیان نظام سلطه چیزی جز تجسد و تمثل جنود جهل نیست!
مصداق اعظم و اتم ظلم در عالم بشریت نظام سلطه و در راس آن آمریکا و اسرائیل هستند.
💢ای بنی آدم!
بدانید و آگاه باشید که دستگاه استکبار ولیده ابلیس ملعون است!
و به یادآورید که خدای سبحان فرمود:
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿یس/۶۰﴾
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست.
💠امت ایران به همراهی و همدلی تمامی مستضعفان جهان با این دیدگاه و بینش عزم چالش تاریخی و تمدنی با نظام سلطه غربی را کرده و رژیم دست نشانده و مستعمره پهلوی را سرنگون کردند.
هدف این امت چیزی جز حاکمیت الله نبود و به همین دلیل در پی آن بودند که جنود عقل را بر ارض وجودی فردی و اجتماعی حاکم کنند.
چون می دانستند هر گاه وهم(عقل نازل) عهده دار سرنوشت بشری شود چیزی جز ظلم و ستم و خرابی و ذلت و شقاوت به بار نمی آورد.
💠فلذا از سویی بایستی دانست در زمانه کنونی تمامی مسائل ما جهانی است فلذا سرمنشأ تمامی ظلم و ستمها نیز از سوی نظام سلطه است و به همین دلیل است که ما به دنبال چالش همه جانبه با نظام سلطه خاصه آمریکا هستیم. چرا که میخواهیم ربوبیت و حاکمیت بر سرنوشت بشریت را به ید تدبیر حق سبحانه بدهیم و به همین دلیل نظام سلطه تمام هویت خود را در معرض چالش می بیند.
💠اما بعد از گذشت 40 سال از حادثه بهمن 57 اکنون چالشی برپا شده است که گروهی مدعی فقر نظری و خلا تئوریک در باب عدالتخواهی و تحقق عدالت هستند از سوی دیگر عده ای نیز برآنند که ما بر انباشتی از گزاره های نظری یقینی ایستاده ایم تنها چیزی که امروز نداریم کنشگری شجاعانه در برابر مصادیق بیّن الغی می باشد.
◀️به عبارت دیگر دسته اول معتقدند نیاز زمانه ملاصدرا یی است که تمام مشارب عدالتخواه را به یک وحدت جمعی نظری رسانده تا بتوان کنشگری عدالتخواهانه متکامل رقم زد.
◀️اما دسته دوم معتقدند که نه!!! ضحاک ظلم و فساد آنچنان به دست و پای انقلاب اسلامی پیچیده است که ضروریست کاوه آهنگر با قیام خود انقلاب اسلامی را از ورطه هلاکت نجات دهد.
اما گمانه هایی درباره نظرات این دو دسته:
1⃣ منظور از فقر نظری این نیست که صرفا بیاییم کنفرانس و سمینار برگزار کنیم و دور هم خوش باشیم بلکه بدان معناست که عدالتخواهی برای آنکه به جنبشی فراگیر و کنشگری ای همه جانبه شود نیازمند تفکر اجتماعی و عقلانیتی مترقی مشترکی است که هر کسی که دلداه انقلاب اسلامی و مکتب امام ره است خود را بدین تفکر اجتماعی در باب عدالت مجهز ببیند.
2⃣ نشانه فقر نظری آنست که هنوز که هنوز است بعد از دو دهه پرسش از رهبری در باب پرداخت به مصداق آری یا نه؟ ما هنوز شاهد یک جمع بندی متقن و منسجم در این باب نیستیم. چرا که عده ای پرداختن به مصداق بیّن الغی را راهی برای تحقق عدالت دانسته و از سوی دیگر عداه ای مصداق بسندگی و نفی وضع موجود و اکتفا به خشم از وضع موجود را نوعی به مذبح بردن عدالتخواهی قلم داد می کنند چرا که معتقدند عدالخواهی واقعی به دنبال تحقق عدالت است به دنبال تغییر به نفع عدالت است و نه صرفا نمایش و راحتی از عذاب وجدان.
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰هر چند عالمانه بود یادداشتی در مبادی تصوری از عدالت و عدالتخواهی بپردازم لکن
3⃣ عدم فراگیری و عمومی نشدن گفتمان عدالتخواهی خود بزگترین نا عدالتی است که بایستی هر چه سریعتر بدان رسیدگی شود؛ نبایستی پرداختن به گفتمان عدالتخواهی را کار سخیف و پیش پا افتاده قلمداد کرد. بلکه فاعل قیام به قسط همه مردم هستند و نه صرفا چند نفر محدود و فاعلیت عمومی و همگانی جز با گفتمان سازی و بسیج افکار عمومی میسر نمی شود.
4⃣ مخاطب عدالتخواهی نه فقط مسئولین بلکه نخبگان و مردم و مستضعفان جهان هستند؛
هر چند عرصه عدالت، مطالبه عدالت و تحقق عدالت اقیانوس بی انتهای پرسشهای ماست. اما این وسط نخبگان ما یکی از رمق ترین حضورهایشان در همین عرصه اندیشه ورزی برای عدالت است! چرا از نخبگان دانشگاهی و حوزویمان تا کنون اینگونه مطالبه نکردیم؟! هنوز که هنوز است بعد از گذشت از 40 سال از انقلاب نسبت عدالت با وحدت و حکومت و ولایت و استکبارستیزی و ... برایمان به طور واضح مشخص نیست. ما اندیشه اجتماعی منسجم و متقنی نداریم؛ فلذا عرصه های مختلف مطالبه عدالت را بایستی بشناسیم و به یک قشر خاص محدود نشیم! به طور مثال تهران قطب مطالبه از مردم باشد...اصفهان قطب مطالبه از مسئولین.......مشهد و قم نیز قطب مطالبه از نخبگان...
5⃣ الگوهای عدالتخواهی ما محدود به تجمع و دادن بیانیه و بیانیه خوانی است. هر چند در سالهای اخیر شاهد ورودهای تخصصی عدالتخواهانه بوده ایم لکن فقر الگوهای راهبردی ما در تحقق و مطالبه عدالت باعث شده است آنچنان که بایسته و شایسته است در زمینه عدالتخواهی پیشرفت مطلوب را نداشته باشیم.
6⃣ بایستی توجه داشت که ما در حال یک نبرد تمدنی و همه جانبه با نظام سلطه هستیم اگر کنشگری ای ولو به نام آرمانهای انقلاب در طرح راهبردی نهضت جای خودش را به درستی نیابد عجیب و دور از انتظار نیست که آن کنشگری در طرح دشمن و به نفع منافع نظام سلطه مصادره شود. این سرنوشت محتوم تمام کسانی است که منطق حق را دریافتند اما طرح ولی حق را در نیافتند. کسی که منطق حق را دریابد اما طرح ولی حق برای پیشبرد حق را نفهمد دیر یا زود سرنوشت کسانی را خواهد داشت که حضرت امیر علیه السلام درباره ایشان فرمود: کلمة حق یراد بها الباطل!
7⃣ موضع ما در برابر موارد بیّن الغی: تأمل نظری یا کنش عملی؟!
هر چند تأمل نظری میتواند متهم به عافیت طلبی شود و نیز کنش عملی متهم به بی فکری و بی خردی! اما به واقع صحنه کنونی عدالتخواهی ما به شدت متشتت و ملتهب است. از طرفی ما شاهد بوده و هستیم در سیره ائمه علیهم السلام که بعضا در موارد بیّن الغی سکوت پیشه کرده اند از سوی دیگر کلام حضرت امیر علیه السلام درباره خلخال پای زن یهودی نیز در ذهنمان مرور می شود.
8⃣ راه تدارک عزم تحقق عدالت: مبارزه مصداقی یا مبارزه گفتمانی؟
قرار است راه جنبش عدالتخواهی به خلق عدالتخواه ختم شود یا قرار است صرفا یک جنبش محدود باقی بماند؟ فاهمه یک جنبش تا سرازیر در فاهمه عمومی و همگانی نشود. نمی توان آن جنبش را یک جنبشی در مدار مردمسالاری دینی دانست بلکه به شدت در ورطه خودبسندگی قرار دارد.
9⃣ رفع استثقال زبان در برابر امام جامعه راهی برای دمیدن روحی تازه در جنبش عدالتخواهی یا بیراهه ای طراحی شده از جانب نظام سلطه؟
به تعبیر شهید بهشتی حق پرسش از رهبران در اسلام دگم و تغییر ناپذیر است. امام عدالت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرمایند:
لا تظنوا بي استثقالاً في حقً قيل لي ( خطبه 216، سطر 2)
و مپنداريد که اگر حق را به من بگويند، بر من گران خواهد بود.
فإنه من استثقل الحق أن يقال له او العدل ان يعرض عليه کان العمل بهما اثقل عليه( همان)
زيرا اگر کسي از کلام حق که به او گفته شود يا عدلي که بر او عرضه شود، استثقال کند و آن را گران شمارد، عمل کردن به آنها براي او دشوارتر خواهد بود.
و در ادامه امر مي کند که هيچ گاه از گفتن حق باز نايستيد:
فلا تکفوا عن مقالة بحق(همان).
⁉️اما واقعا در زمانه کنونی چالش اصلی و رئیسی رفع ثقل زبانی جامعه در برابر ولی جامعه است تا راه برای پرسش و مطالبه از دیگر مسئولین گشوده شود؟! یا پرسشگری از رهبر و ولی جامعه راهی برای فروکاستن از اعتبار اجتماعی جایگاه ولایت فقیه و نیز درگاهی برای اعمال اراده نظام سلطه در جهت محدودیت کنشگری چالش طلبانه ولی فقیه با نظام سلطه می باشد؟!
⁉️واقعا مردم ایران در برابر ولی فقیه دچار ثقل زبانی اند؟! جامعه ای که بارها و بارها ولی فقیه مورد نقد و پرسش منصفانه و غیر منصفانه از سوی اصحاب رسانه قرار میگیرد؟!
سید مصطفی مدرس 13 آذر 1397
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#اندیشه_توحیدی #توحید_اندیشی #توحیدی_اندیشی #علامه_طباطبایی .
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰«... اسلام دين #توحيد است، و تمامى فروع آن به همان #اصل_واحد برمىگردد، و آن #اصل_واحد است كه در تمامى فروع دين منتشر شده است ...»
🔰«... قرآن كريم... كتابى است كه به برنامه كامل زندگى جهان انسانى مشتمل است و اگر به دقت كنجكاوى شود اين برنامۀ وسيع و پهناور كه هر گوشه و كنار اعتقادات و اخلاق و اعمال بيرون از شمار انسانيت را فراگرفته و به تمام دقايق و جزئيات آن رسيدگى مىنمايد... اساس اين برنامه وسيع، گراميترين كلمه حق كه ايمان به خداى يگانه باشد، قرار داده شد و همه اصول و معارف از «#توحيد» استنتاج گرديده است و از آن پس پسنديدهترين اخلاق انسانى از اصول معارف استنتاج و جزء برنامه شده است. و از آن پس كلّيات و جزئيات بيرون از شمار اعمال انسانى و اوضاع و احوال فردى و اجتماعى بشر، بررسى و وظايف مربوط به آنها كه از يگانه پرستى سرچشمه مىگيرد تنظيم گشته است. در آيين اسلام ارتباط و اتصال ميان اصول و فروع به نحوى است كه هر حكم فرعى از هر باب باشد اگر تجزيه و تحليل شود به همان #كلمه_توحيد تنها برمىگردد و #كلمه_توحيد نيز با تركيب همان احكام و مقررات فرعى حاصل مىشود ...»
شیعه در اسلام، ص 155
#اندیشه_توحیدی
#توحید_اندیشی
#توحیدی_اندیشی
#علامه_طباطبایی
.