رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#یڪروایتعاشقانہ💍 گاهے پیش مےآمد کہ پیش خودم فکر مےکردم کاش شرایط طورے چیده نمےشد کہ : محمدحسی
#یڪروایتعاشقانہ💍
دیپلمم را تـازه گرفتہ بودم
کہ آمدند خواستگارے💐
شرطها و معیـارهایمان را گفـتیم
اما هر کدام با یڪ محور اصلے
شرط اصلےِ من
ماندنش در سپآه بود
آن هم نہ بصورت مقطعے!
او هم شرط کرد کہ باید
بہ حضرت امام (ره)
اعتقاد داشتہ باشے😇
و مطیع بے چون و چراےِ
#رهبرے باشے
البتہ این از شرطهاےِ
خود مـن هم بود . . .💙
روایتے از همسرِ↓
شهید حاجحسنِ بهمنے
#شهید_حاج_حسن_بهمنی
#یک_روایت_عاشقانه
#مذهبیها_عاشقترند
سلام
لینک کانال خدمت شما ☺️✌️☺️
👇👇👇
https://eitaa.com/Refighe_Shahidam313
🔰 مجموعه لوح خطاب به بسیجیان
🔻 پنج توصیه حاج قاسم خطاب به بسیجیان
📝 بسم الله الرحمن الرحیم
🖋 برادران و عزیزان بسیجیم سلام علیکم
خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید.
1️⃣ عزیزانم اولا بزرگترین امانت سپرده شده به ما جمهوری_اسلامی است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید.
2️⃣ ثانیا؛ به حلال خداوند و حرام آن توجه خاص خاص بفرمائید.
3️⃣ ثالثا؛ پدر و مادرتان را آنچنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند وائمه معصومین توصیه فرمودهاند.
4️⃣ رابعا؛ دوستی ورفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی میکنید.
5️⃣ خامساً؛ نماز_شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزتهاست.
برادرتان قاسم
#بسیج
#حاج_قاسم
#هفته_بسیج
@Refighe_Shahidam313
🌼پنجشنبه ها
مسافران بهشتی
دلخوشند
به یک فاتحه، یک صلوات
یک خدا بیامرزدش🌼
همین ها برایشان یک دنیاست
در آن دنیا...🌼
🥀شادی روح شهدا
رفتگان،
پدران و مادران آسمانی،
بخوانیم فاتحه و صلوات+وعجل فرجهم
@Refighe_Shahidam313
#پنجشنبه_و_یاد_شهدا
#هفته_بسیج
به گفته قرآن ...
نماز را به پا دارید
و بدانید ،
نماز كارخانه
قانسان سازی است .
🌷 #شهید_ابوالفضل_کلهر 🌷
دراینوقتملکوتیاذانبیادتمامشهداصلوات
اذان نزدیک است
التماس دعا درلحظات ناب راز و
نیاز با معبود ...
@Refighe_Shahidam313
#نماز
#هفته_بسیج
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌷مهدی شناسی ۱۱۹🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌱در قسمتي از دعاي هر روز ماه رجب عرض ميكنيم: 🌹"
🌷مهدی شناسی ۱۲۰🌷
🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷
🌹مُزِيلِ الْهَم🌹(زايل كننده ی غصه)
◀️اين عبارت در ظاهر شبيه به مفرِّج الكرب است اما در كنه و حقيقت آن تفاوتي ميان اين دو نام نهفته است.
◀️ازاله در زبان عرب به معناي برطرف كنندهي كامل نجاست است.وجود مقدس حضرت غصهي به جا مانده از آلودگيهاي نفس را به طور كامل از ذهن ما برطرف ميكند و طهارتي خاص را جايگزين آن آلودگيها ميكند. چنانچه اثري از آلودگي بر جا نميماند.
◀️ايشان لذت وصال را جايگزين دورهي فراق ميكنند. قطعاً شما با خود خواهيد گفت تفاوتي ميان اين دو فراز وجود ندارد. يا به عبارت ادبي اين دو مترادف يكديگرند اما ادعيه و زيارات از لسان معصوم است و ممكن نيست آن بزرگواران عبارتي را به كار برند كه به اصطلاح علم اصول تحصيل حاصل باشد. زيرا اين علم ميگويد تحصيل حاصل محال است اين بزرگواران در به كارگيري الفاظ بليغ و فصيح هستند و از هر عبارت معنايي متفاوت با قبل و بعد آن را اراده ميكنند.
◀️اين توضيحات از آن رو بود كه بگويیم مفرج الكرب با مزيل الهم تفاوت اساسي و عميقي دارد. در مفرج گفتيم اين كلمه باب تفعيل است و حضرت به تدريج به اين امر دست ميزنند توضيحات اين مطلب در قسمت قبل گذشت.
◀️اما در اين عبارت بايد گفت مزيل باب اِفعال است و از معاني باب اِفعال انجام امري به صورت يك دفعه ميباشد و تدريج در آن جايي ندارد.
◀️يعني شخص به لطف امام زمان عج الله فرجه تدريجاً از همّ و غصهها رها شده و به يكباره اثر به جا مانده از آن توسط دستان مبارك حضرت از بين ميرود و هيچ اثري برجا نميماند.
◀️به طور مثال اگر ما براي گرفتن حاجتي در محضر ربوبي پافشاري ميكنيم اما حضرت حق برطرف كردن را به صلاح ما نميداند وجود مقدس امام زمان با نام مفرج الكرب خويش ظرف وجوديمان را براي پذيرش اين غصه آماده ميكند و با نام مُزِيلِ الْهَم پردهها را از چشمان ما كنار ميزند تا به يكباره از عاقبت صبر بر اين مصيبت آگاه شويم و خود را تسليم رضاي حق نماييم.
#مهدی_شناسی
#قسمت_120
#اسامی_امام
#مزیل_الهم
#امام_زمان
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
23 ربیع الاول روز قم در این روز کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (ع) به #قم تشریف فرما شدند. پدر بز
••💔••
یادته
روزیکهآمدیقم ..
روزیکهپاگذاشتیهیچکس
بدون احترام صدات نمیکرد ..
یادته روز اول که آمدی
همه با دست گل آمدند پیشوازت ...
اما یک روزی
خانمی قد خمیده وارد شام شد
هیچکسبا احترام صدایش نمیکرد
همهبا سنگ و حرف های ناسزا آمد پیشوازش...
😔😔💔💔😔😔
چقدر دلم هوای قم را کرده ...
هوایآن صحنو سرایت را ...
هوای آن صحن صاحب الزمان را ...
کمی نگاهم کن بانو...
آخر تو دختر زهرایی...
🍂😭💔😭🍂
#دلتنگ
#ڪريمه_اهلبيٺ
#حضرت_معصومه
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#رمان_بدون_تو_هرگز #بدون_تو_هرگز #رمان زندگينامه شهيد سيد علی حسينی طلبه شهید به قلمـ✍ #شهید_سید_طا
#رمان_بدون_تو_هرگز
#بدون_تو_هرگز
#رمان
زندگينامه شهيد سيد علی حسينی
طلبه شهید
به قلمـ✍
#شهید_سید_طاها_حسینی
#قسمت_19
#قسمت_20
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🍂🍃🌺🍂🍃✨ـ
🌺🍂🍃ـ
🍂ـ
@Refighe_Shahidam313
✨
🍂
🌺🍂🍃
🍂🍃🌺🍂🍃✨
🌌 رمان شب #بدون_تو_هرگز 19
هم راز علی
🔺حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ...
زینب رو گذاشت زمین ...
- اتفاقی افتاده؟ ...😢
رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ...
از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون ...
- اینها چیه علی؟ ...😒⁉️
رنگش پرید ...
- تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ ...😢
- من میگم اینها چیه؟ ... تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟😤
🔷 با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت ...
- هانیه جان؛ شما خودت رو قاطی این کارها نکن ...☺️
💢 با عصبانیت گفتم ... یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟😤
می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه ... بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم ... 💔
🔺نازدونه علی به شدت ترسیده بود ... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ...
بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ...
با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت...😓
🔷خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ... چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین!
- عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می برم ... شرمنده نگرانت کردم...دیگه نمیارمشون خونه...زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد...حسابی لجم گرفته بود... 😤
- من رو به یه پیرمرد فروختی؟ 😒
خنده اش گرفت ... رفتم نشستم کنارش ...
- این طوری ببندی شون لو میری ... بده من می بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می کنه باردارم ...
- خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ⁉️😊
خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ...
توی چشم هاش نگاه کردم ...
- نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم ...😊❣️
@Refighe_Shahidam313
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز 20
"شکنجه های ساواک"
🔷 سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب، دومین دخترمون هم به دنیا اومد ...👼🏻
این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ...
🔺 این بار هم گریه می کردم ... اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود ...
به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ...
🔷 تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ...😭
🔸مادر علی ازمون مراقبت می کرد ... من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد ...
زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید ...
🔸از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ...
💢یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ...
هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه ...
همه چیز رو بهم می ریختن ... خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد ... 😭
🔸 چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن ...
🔷 روزهای سیاه و سخت ما می گذشت ...
پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ...
درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید ...
ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو ... دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن ...
اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ...
چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ...
کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد ...
💢 چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ...
⭕️ اما حقیقت این بود ... همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ...
💢 دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ...
🔺 چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... 😢
بعد از دو سال ... که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ...
@Refighe_Shahidam313
✨به توکل نام اعظمت✨
"بسم الله الرّحمن الرّحیم"
🌅روز خود را با سلام به چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅
بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّحمنِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿن بن ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا
❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن...
#سلام_برادرهاےشهیدم
#سلام_خواهرهایهاےشهیدم
🏳 زیارتنامه "شهــــــداء"
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
یادشهداباصلوات+وعجلفرجهم
🍂🌧🍂🌧🍂🌧
🔶رفیق شهیدم🔶
#رفیق_شهید
#عاشقانه
#شهید
🕊🥀 رفیق شهیدم
🆔 @Refighe_Shahidam313
-┄┅═✼ 🍂🍃🍂 ✼═┅┄-
همه جا پر شده از بوي خدا
باز كن پنجره را ،
باز كن چشمت را
تا كه گل تازه شود
قصه زندگي اغاز شود
جمعه.تون نيك
🌷🌷🌷🌷🌷
#جمعه
@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
به توکل نام اعظمت بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم 🌹 #معرفی_شهید🌹 امروز با معرفی #شهید_احمدرضا_
به توکل نام اعظمت
بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم
🌹 #معرفی_شهید🌹
امروز با معرفی #شهید_حسین_هریری
خدمت بزرگواران هستیم
شادی روح شهدا بخصوص شهید عزیز
فاتحه+صلوات+وعجل فرجهم
ان شاءالله ک این دنیا و آخرت شفیع همه مون باشن🤲
🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺
✋نیت کنید و حاجتهاتون رو طلب کنید ...
🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
🤚سلام° و عرض ادب
خدمت همراهان #سنگر رفیق_شهیدم
ان شاءالله که
رضایت ❤️ـخدا
و 🤝ـدستگیری 🌷ـشهدا
شامل حال همه ما باشه در دنیا و آخرت
#رفیق_شهیدم
🕊🌸 رفیق شهیدم
🆔 @Refighe_Shahidam313
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
نام : حسین
نام خانوادگی: هریری
تاریخ تولد : 1368/08/03
محل تولد : مشهد
تاریخ شهادت : 1395/08/22
محل شهادت : حلب - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل
محل مزار شهید : مشهد - بهشت رضا (ع)
@Refighe_Shahidam313
#معرفینامه
#معرفی_نامه
اردیبهشت ۱۳۶۵ کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که نامش را حسین نامیدند و در شناسنامهاش « #حسین _امیدواری » نقش بست. در سن 8 سالگی به میدان معلم یافتآباد نقل مکان کردند و حسین عضو #بسیج مسجد علی ابن موسی الرضا(ع) شدند و مدتی هم در کانون قرآن مسجد مشغول فعالیت شد.
حسین در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد و ۱۱ خواهر و برادر داشت.
آخرین پسر این خانواده بود و گوش به فرمان پدر و مادر، آنها را احترام میکرد.
قرآنخوان بود و هر روز مسجد میرفت و در کلاسهای قرآن شرکت و قرآن تلاوت میکرد.
دوران کودکی حسین در محله #امامزاده_زید(ع) گذشت.
از همان کودکی فعالیتهای #مذهبی مسجد و امامزاده شرکت میکرد و به یاد دارم روز #عاشورا از صبح اول وقت که دستههای مختلف عزاداری به امامزاده میآمدند برای آنها اسفند دود میکرد و از عزاداران پذیرایی میکرد.
حسین از همان دوران، تلاوت قرآن را شروع کرد و در مسجد محل قرآن میخواند. وی جوانی ساده، سر به زیر و مطیع بود و هرگاه کاری از او میخواستیم فوراً اطاعت میکرد.
پس از کسب دیپلم علوم انسانی در سال 1385به خدمت سربازی رفت.
در طول 2سال سربازی دو مرتبه سرباز نمونه معرفی شد.
پس از پایان سربازی مشغول به کار شدند.
در سال 1394 متوجه شدند به #سوریه نیرو اعزام میکنند و برای اعزام به سوریه ثبت نام کرد.
در آخرین محرم زندگیش هم خادم #هیئت_محبان_حضرت_فاطمه زهرا(س) در #شادآباد شدند.
#زندگینامه
#زندگی_نامه
@Refighe_Shahidam313
زیبایی چهره #شهیدحسین_هریری باعث شده بود در #جبهه_مقاومت_اسلامی به « #قمرفاطمیون » معروف شود.
حسین یک ایرانی ساکن #خراسان_رضوی بود که بنا به دلایلی از طریق لشکرفاطمیون به سوریه اعزام شد و در 20 آبان ماه 1395 در سن 27 سالگی به خیل #شهدای_مدافع_حرم پیوست.
او که به تازگی نامزد کرده بود،دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود.
بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله #شهادت گذاشت.
@Refighe_Shahidam313
#نحوه_شهادت
حسین به عنوان #تخریبچی در #سوریه فعالیت داشت. دقیقاً بعد از شهادت او تعدادی از همرزمانش اعلام میکنند « #حلب_آزاد_شد ». یکی از همرزمان شهید تعریف کرد: دشمن در قسمتی از #حلب عقبنشینی کرده بود. حسین با دو نفر دیگر از دوستانش از جمله #شهیدبشیری و #شهیدجهانی برای پاکسازی به آن قسمت منطقه حلب میروند.
سه تا #تله_انفجاری در یک خانه بوده که میخواستند خنثی کنند.
حسین فکر میکند این تلهها جدا از یکدیگر کار شدهاند، اصلی را خنثی میکند.
در صورتی که تلههای دیگر به صورت مخفی در خانه کار شده بودند.
آنها منفجر میشوند.
اول حسین به شهادت میرسد که در حال #خنثی کردن تله انفجاری بود و در کنار او هم شهید بشیری و شهید جهانی نیز به شهادت میرسند.
آن همرزم چهارمی که در این عملیات بوده قبلش به خواست شهید بشیری رفته بود تا ماشین را بیاورد، اما هنوز چند قدمی بیشتر از خانه دور نمیشود که تلهها منفجر میشوند و حسین و دو همرزمش به #شهادت میرسند...
@Refighe_Shahidam313
بخشهایی از #وصیتنامه شهید حسین هریری
بسم رب الشهداوالصدیقین
اینجانب حسین هریری فرزندعباس در صحت و سلامت کامل عقل و روح وجسم،اهدافم رااز رفتن به کشور سوریه ومبارزه در آنجا،میگویم:
می روم تا #انتقام_سیلی_مادر_را_بگیرمهمسرعزیزم خودت میدانی که چقدر دوستت دارم وبهترین و شیرین ترین لحظات را درکنارهم سپری کرده ایم وجدایی بسیار سخت است اما عشقی فراتر از هرعشق دیگری،در قلب هردوی ما وجود دارد که آن، عشق به بانوی دوعالم #بی_بی_زینب سلام الله علیها است و باید برای این #عشق فراتر،از وابستگی ها و عشق های دیگر،گذشت.
میدانی که چقدردوست دارم که عاقبت باشهادت از این دنیا بروم.
و من جز #شهادت از خداند مرگ دیگری را نمیخواهم.
اما نمیگویم که دعاکنید بروم وشهید شوم...
آرزویم شهادت است اماهدفم از رفتن،فقط و فقط دفاع از#حرم_عمه جان #حضرت_زینب سلام الله علیها است.
مگر عمریست که در روضه هاو عزاداری های اهل بیت (ع) دم نمیزنیم که، ما اهل #کوفه نیستیم علی تنها بماند،پس بایدتنها شعار ندادبلکه عمل هم باید کرد.
الان زمان عمل فرا رسیده است.
من نمیتوانم آن روزی را ببینم که ما باشیم،نسل بعداز ما هم باشد اما اثری از حریم اهل بیت ع نباشد.
آنوقت نسل های بعد از ماهم،مارا مثل مردم کوفه مورد لعن قرار میدهندو میگویند،شماها بودید،جوان بودید،توانایی و آگاهی اش را داشتید و گذاشتید تا به حرم حضرت زینب سلام الله علیها جسارت بشه...؟!
آنوقت چه جوابی باید به آنها بدهیم؟؟
نه،من نمیتوانم چنین روزی را ببینم،حداقل اگر میخواهدروزی برسدکه نسل های ماباشند و خدایی ناکرده،حرم نباشد، پس ماهم، نباشیم...
#وصیت_نامه
@Refighe_Shahidam313
#خاطره از زبان همسرشهید
قبل از آنکه کارهای اعزامی حسین درست شود در هشتم آبانماه با هم به #بهشت_رضا رفتیم.
سر مزار #شهمی_مصطفی_عارفی دوست، همسرم از خاطره این شهید گفت.
میگفت پیکرش را بعد از شهادت خودش عقب آورده بود تا از دست تروریستها سالم بماند.
به گفته حسین لباسهایش به خون شهید متبرک شده بود. من و حسین همیشه نمازهای خودمان را دو نفره به جماعت میخواندیم که آن روز هم قسمت شد و در بهشت رضا آخرین #نماز جماعت دونفره را در پای مزار شهید مصطفی عارفی خواندیم.
بعد از اتمام نماز هر دو با مزار شهید خلوت کردیم.
موقع رفتن دیدم آقا حسین اشاره کرد به قبر دوستش و گفت: « آقا مصطفی حرفهایی که بهت زدم فقط یادت نرود.»
من هم آن لحظه از او سؤال نکردم که شما چه خواهشی از شهید داشتی.
فردایش دیدیم که به حسین زنگ زدند و کارهای اعزامیاش به صورت معجزهوار جور شد.
شب شهادتش در آخرین تماس به من گفت برو سر قبر شهید مصطفی عارفی و از او تشکر کن.
گفتم: «برای چی؟» در جواب گفت: « چون حاجت من را داد.» بعد از شهادت آقا حسین متوجه شدم حاجتش چی بود...
@Refighe_Shahidam313
#خصوصیات_اخلاقی
به روایت #همسر_شهید
رفتار ایشان خیلی مورد پسند دوستان و آشنایان بود.
#شهید از #بنیانگذاران سه هیئت از جمله #عشاق_الزهرا در #مشهد بودند که با مدیریت وی اداره میشد و از شروع روز اول #محرم تا پایان #صفر برای #شهید استراحت معنایی نداشت و بیشتر وقتها در #حرم_امامرضا(ع) با هم بودیم و همیشه حرف شهید این بود اگر میخواهیم مصیبت #اهل_بیت(ع) را درک کنیم نباید راحتطلبی را در زندگی برای خود اختیار کنیم.
بیشتر وقتها نذرهای هیئت را میبرد در محلههای فقیرنشین مشهد بین نیازمندان پخش میکرد.
از کارهای خیر دیگری که انجام میدادند به صورت مخفی به افراد نیازمند کمک میکردند.
@Refighe_Shahidam313