eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
10هزار ویدیو
325 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سال 61 .... سه شنبه سال 61 هجری قمری تعداد که و و از گرفته و به (ع) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند. عمر بن سعد ای بدین مضمون از دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره ای به امام(ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به : خودداری شد! عمر بن سعد 500 را در کنار مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد: ای حسین!... به که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی! فرمود: « خدایا! او را از کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام(ع) عملی گشت. * امام حسین(ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد: بار خدایا! را از اینان کن، و بر ایشان و !قحطی( همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن ( ) را بر ایشان بگمار تا به ایشان بچشاند. زیرا آنها به ما گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند( به توسط آن غلام) من و و و مرا از اینان بگیرد. وقتی از آب جدا می شود شروع می کند به بالا و پایین پریدن ، بعد از لحظاتی خودش را آرام حرکت می دهد . لحظات بعد فقط لب هایش را تکان می دهد لذا حرمله با تیری گلوی کوچک (علیه السلام) را نشانه رفت . اصغر را به سوی آسمان بلند کرد و گلویش را به بخشید و چشم از خنده او بست . با کوچک در پشت کند تا او را در میانش بگذارد که ناگاه صدایی حزین آمد ... آقا ... بگذار یکبار دیگر روی کودکم را ببینم .
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
و و هواداران آن‌ها از جمله در و و    پس از (ع) و یاران فداکارش در کربلا بر این باور بودند که کار مخالفان بنی‌امیه و دشمنان یزید پایان یافته و آنان برای همیشه شدند. آنان گمان کردند که با کردن نور حسینی، برای همیشه (ع) را خاموش کردند ولی از اینکه (ع) راهی است که ادامه آن حکومت ننگین بنی‌امیه را بر فنا خواهد داد. وقایع سومین روز شهادت الحسین‌(ع) به شرح ذیل است: * (ع) در پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس را در گردانیدند، ابن زیاد در خود نشست و دستور داد سر امام حسین(ع) را در برابرش گذاشتند، آنگاه و آن حضرت را به همراه (ع) در حالی که به بسته بودند، وارد مجلس کرده،در برابر آن ایستاده نگاه داشتند، در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند. * (ع) در پس از ابن زیاد، اهل بیت(ع) را با و وارد کردند. * خبر شهادت امام حسین(ع) در و ابن زیاد به مدینه و شام نوشت و خبر شهادت امام حسین(ع) را ساخت. * شهادت عبدالله بن عفیف بزرگواری از (ع) بود و در ‌های و 2 چشم خود را از دست داده بود، لذا مشغول عبادت بود. او هنگامی که شنید به امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) نسبت می‌دهد‌، از میان جمعیت بر خاست وگفت: باش ای ، تویی و پدر توکه به تو این را داد، ای فرزندان پیامبر(ص) را می‌کشی و در این چنین سخن می‌گویی‌؟ خواستند او شوند که با کمک قبیله‌اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردن، پس از رشادت‌های او و دخترش شد و همان طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین یعنی ابن زیاد به شهادت رسید... http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
امام حسین نماز ظهر عاشورا را چگونه خواند؟ امام حسین (ع) در میدان جنگ نماز خواندند، نمازی که در اصطلاح فقه اسلامی «نماز خوف» نامیده می‌شود، نماز خوف مثل نماز مسافر دو رکعت است نه چهار رکعت. یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو رکعت بخواند برای این که مجال نیست و آنجا باید مخفف خواند. چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعی‌شان بهم می‌خورد، سربازان موظف هستند در حال نماز، نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا کنند. امام جماعت یک رکعت را که خواند صبر می‌کند تا آن‌ها رکعت دیگرشان را بخوانند. بعد آن‌ها می‌روند پست را از رفقای خودشان می‌گیرند در حالی که امام همین طور منتظر نشسته یا ایستاده است. سربازان دیگر می‌آیند و نماز خودشان را با رکعت دوم امام می‌خوانند. یاران امام حسین علیه السلام هنگام نماز خواندن امام حسین (ع) در آن هنگامه جنگ در کربلا چنین نماز خوفی خواندند، نمازی که اوج بندگی خدا و اخلاص را به نمایش گذاشت، اما وضعیت خاصی داشتند، زیرا چندان از دشمن دور نبودند. اما آن عده‌ای که می‌خواستند دفاع کنند نزدیک ابا عبدالله ایستاده بودند و دشمن بی حیای بی شرم حتی در این لحظه هم آن‌ها را راحت نگذاشت و در حالی که ابا عبدالله مشغول نماز بود. شروع به تیراندازی کرد، دو نوع تیر اندازی: هم تیر زبان که یکی فریاد؛ حسین! نماز نخوان نماز تو فایده‌ای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزید یاغی هستی، نماز تو قبول نیست! و هم تیر‌هایی که از کمان‌های معمولی شان پرتاب می‌کردند. در این شرایط یکی دو نفر از ابا عبدالله (ع) که خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند، روی خاک افتاده‌اند، یکی از آن‌ها به حالی افتادند که وقتی نماز ابا عبدالله تمام شد، دیگر نزدیک جان دادنش بود.  آقا خودشان را به بالین او را رساندند. وقتی به بالین او رسیدند، او جمله عجیبی گفت: «یا اباعبدالله! اَوفیتُ؟» آیا من حق وفا را به جا آوردم؟ مثل این که هنوز هم فکر می‌کرد که حق حسین آن قدر بزرگ و بالاست که این مقدار هم شاید کافی نباشد. این بود (ع) در +وعجل_فرجهم 👇🥀👇🥀👇🥀👇 http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4