#دردودل
#خانوادگی
#خاطره
#خاطرات
#خط_شکن_کربلای_4
#مادر_شهید #نوجوان_قمی میگوید:
«محمد در جریان #دفاع_مقدس،
5 روز در #محاصره #دشمن قرار گرفت و در #باتلاق_های_نمک #جزیره « #فاو » گیر کرد.
وقتی نجات پیدا کرد،
بعد از سه ماه حضور در #جبهه به خانه آمد.
در #کربلای_4 هم وقتی از بین هزار نفر نیاز به #خط_شکنی 300 نفر بود،
او #نام_نویسی کرد
و باز بعد از سه ماه جنگ،
5 روز به خانه آمد.
وقتی برگشت، #سحر بود.
در را که باز کردم، گفتم: #انتظار آمدنت را نداشتم
محمد!
خندید. 😁
توقع چنین حرفی را از من نداشت. من هم خندیدم.
گفتم: هر خونی #لیاقت #شهادت ندارد.
انگار بهش برخورد که وقتی میخواست برای #آخرین_بار به #جبهه برود،
هی میرفت جلوی در و میآمد تو. #بی_تاب بود.
#بی_قراری را در #چشم_هایش میدیدم. #عاقبت جایی در خانه تنها شدیم.
پرسیدم: چیزی میخواهی بگویی که این دست و آن دست میکنی.
من مادرم و این چیزها را میفهمم.
چشمهایش برقی زد و #خوشحال شد.
دست انداخت گردنم و گفت: آره مادر حرفهای زیادی دارم که با شما بزنم.
گفتم: شب همه دور هم مینشینیم و حرف میزنیم. قبول نکرد و گفت: #بابا #طاقت ندارد.
فقط با خودت باید صحبت کنم.
شب، همه خوابیدند و من و محمد، تنها شدیم.
نشستیم به حرف زدن تا صبح.»
....
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#سوم_محرم
#روز_حضرت_رقیه
#رقیه #پدر را میخواهد، #تاب #تحمل دوری از پدر را #ندارد،
همه اینها #بهانه است تا هرچه زودتر به سوی پدر پر کشد
و از #شر #قساوتهای #زمانه #رهایی یابد،
#لعنت #خدا بر #خبیث ترین افرادی که #حرمت #خاندان #آل_الله
را شکستند و دیگر جایی برای #بخشش باقی نگذاشتند.
#روز_سوم_ماه_محرم_الحرام به یاد #بزرگ_کوچک_بانویی نامگذاری کردهاند که #خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار #مرقد شریفش میکند،
#کودکی که سرنوشت #غمبارش در کنار #حماسه_کربلا #دل_خون #شیعیان میکند،
رقیه #بابا،
فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در #ناز و نوازش #پدر گذارنده بود
و یکباره در روز #عاشورا این #دختر_آل_طه، #طعم #یتیمی را میچشد،
#محرم
#کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4