eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
7.2هزار ویدیو
296 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود رفیق‌شهیدمْ‌یه‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ حرفتو👇بزن https://daigo.ir/secret/67889490 جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر ✌️💛✌️
مشاهده در ایتا
دانلود
شـ❤️ـهید ـنگـ👁ـاهمـ به شفاعت تو چشمانش را قاب گرفته است... تا با خاطری قرص دل از این دنیای فانی بکند و پـ🍃ـر پروازش🕊 را بگشاید و بال زند در آسمان بیکران عـ💖ـشق شما 😔😔😔 سلام عصر تون بخیرو شادی امروز با در خدمت شما عزیزان بودم امیدوارم که حتما مطالعه کنید ان شاءالله ک این شهید بزرگوار دست همه مارو در این بگیرن و در ما باشن برای روح شهید محمد معماریان فاتحه+صلوات+وعجل_فرجهم ❤️❤️❤️❤️❤️ لطفا با فروارد پیامهای در آشنایی بیشتر این عزیزان باشیم تا سهم کوچیکی از لطف این عزیزان داشته باشیم 🌺🌺🌺🌺 حضور گرم شما باعث دلگرمی حقیرِ ممنون که هستین ❤️❤️❤️🌺❤️❤️❤️ درصورت با آیدی زیر در ارتباط باشید @Zahra_mab_62
آنان که به من کردند ، مرا کردند... آنان که از من کردند ، به من و آموختند..  آنان که به من کردند ، به من و آموختند... آنان که به من کردند ، به من و و آموختند...  پس :  به همه ی آنانی که باعث و من شدند ، و و بفرما ... http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
میشود اگر ... بسیاری از #مشکلات #دنیا حل میشد ... اگر رو در روی همدیگر #حرف میزدیم ... نه پشت سر هم ... #تلنگر #پند #پندآموز #کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
❤️❤️❤️🌺❤️❤️❤️ سلام عصر تون بخیرو شادی امروز با در خدمت شما عزیزان بودم امیدوارم که حتما مطالعه کنید ان شاءالله ک این شهید بزرگوار دست همه مارو در این بگیرن و در ما باشن برای روح فاتحه+صلوات+وعجل_فرجهم گلزار_شهدا ❤️❤️❤️❤️❤️ لطفا با فروارد پیامهای در آشنایی بیشتر این عزیزان باشیم تا سهم کوچیکی از لطف این عزیزان داشته باشیم 🌺🌺🌺🌺 حضور گرم شما باعث دلگرمی حقیرِ ممنون که هستین ❤️❤️❤️🌺❤️❤️❤️ درصورت با آیدی زیر در ارتباط باشید @Zahra_mab_62 🌺🌺🌺❤️🌺🌺🌺
❤️❤️❤️🌺❤️❤️❤️ سلام وسط هفته تون بخیرو شادی امروز با در خدمت شما عزیزان بودم امیدوارم که حتما مطالعه کنید ان شاءالله ک این شهید بزرگوار دست همه مارو در این بگیرن و در ما باشن برای روح فاتحه+صلوات+وعجل_فرجهم ❤️❤️❤️❤️❤️ لطفا با فروارد پیامهای در آشنایی بیشتر این عزیزان باشیم تا سهم کوچیکی از لطف این عزیزان داشته باشیم 🌺🌺🌺🌺 حضور گرم شما باعث دلگرمی حقیرِ ممنون که هستین ❤️❤️❤️🌺❤️❤️❤️ درصورت با آیدی زیر در ارتباط باشید @Zahra_mab_62 🌺🌺🌺❤️🌺🌺🌺
#شب_پنجم #روز_پنجم #حضرت_زهیر (ع) این شب مانند #شب_چهارم میان چند #شهید_کربلا مشترک است. شب پنجم به #حبیب_بن_مظاهر و #حضرت_عبدالله_بن_حسن #کودک هشت سالة #امام_مجتبی (ع) نیز منسوب است. #عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در #ظهر_عاشورا به #شهادت رسید. #زهیر، #الگوی #عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) #هراس داشت، اما پس از آن که به #خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. #بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از #دنیا و #خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از #فرماندهان #سپاه آن حضرت تبدیل شد. #محرم #ماه_عزا #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#کربلا #وقایع #دوشنبه ششم محرم الحرام سال 61 هجری قمری #عمر_بن_سعد #نامه ای را از #عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است: من از #لشکر #سواره و #پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که #مأمورانی سپرده ام تا هر روز وضعیت را به من #گزارش کنند. #حبیب_بن_مظاهر از #حضرت اجازه می گیرد تا نزد #طایفه ای از #بنی_سعد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند رفته و آنان را به #یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت: « امروز از من #فرمان برید و به #یاری #حسین_(ع) بشتابید تا #شرف #دنیا و #آخرت از آن شما باشد». تعداد 90 نفر به پا خاستند و #حرکت کردند، اما در میان راه با #لشکر #عمر_بن_سعد برخورد کردند و چون تاب #مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. #حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین گفت:« #لا_حول_و_لا_قوه_الا_بالله» نامه امام از #کربلا به برادرش #محمد_بن_حنفیه و #بنی_هاشم « مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست. #محرم #ماه_محرم #عاشورا #عاشوراییان #امام_حسین #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
✅کاش هر روز #زیارت_عاشورا می خواندم ✍#شیخ_عبدالهادی_حائری_مازندرانی از #پدر خود #حاج_ملاابوالحسن نقل می کند: من #حاج_میرزا_علی_نقی_طباطبائی را بعد از رحلتش در #خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی هم در آنجا داری؟ گفت: هیچ #آرزو یی ندارم جز این که چرا در #دنیا هر روز #زیارت_عاشورای #امام_حسین علیه السلام را نخواندم. رسم #سید این بود که #دهه_محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛ از این رو #افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم #عاشورا #ماه_محرم #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#حدیث #حدیث_روز 💠 ثوابی فوق العاده برای تأمین کننده هزینه سفر اربعین زائر امام حسین(ع) ✨هشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع): ... قُلْتُ: فَمَا لِمَنْ یُجَهِّزَ إِلَیْهِ وَ لَمْ یَخْرُجْ لَعَلَّهُ تُصِیبُهُ لِقِلَّةِ نَصِیبِهِ قَالَ: یُعْطِیهِ اللَّهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ- مِثْلَ أُحُدٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ یُخْلِفُ عَلَیْهِ أَضْعَافَ مَا أَنْفَقَهُ وَ یُصْرَفُ عَنْهُ مِنَ الْبَلَاءِ مِمَّا قَدْ نَزَلَ لِیُصِیبَهُ وَ یُدْفَعُ عَنْهُ وَ یُحْفَظُ فِی مَالِهِ. 🌹هشام: "از #امام_صادق(ع) پرسیدم: کسی که خودش به واسطۀ #بیماری یا #مشکلی نتواند به #زیارت #امام_حسین(ع) برود و در عوض #شخصی دیگر را روانه کند (هزینه‌هایش را بدهد)، چه #اجری دارد؟ 👈امام صادق(ع) فرمودند: به ازای هر #درهمى که #خرج کند، خداوند همانند #کوه_اُحد برایش #حسنه می‌نویسد؛ چندین برابر آنچه #هزینه کرده را در همین #دنیا به او برمی‌گرداند!‌ بلاهایى را که #فرود آمده تا به او برسد، از او می‌گردانَد و از وى دور می‌کند و مالش #حفظ می‌شود." 📚#کامل_الزیارت، ص١٢٩ #هدیه #کمک #دستگیری #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
اِی 🤝ـرَفیق° دیرینِ من... {😌❤} 💚ـحـــــسین° {❤🍃} اِی دین مَن... آیینِ من... {💚✨} 💚ـحـــــسین° {❤🍃} ❣ـدل° و 📿ـدین° و 🤗ـدنیامی° {🍃❤️} 💚ـحـــــسین° {❤🍃} تو ✋ـاربا° و 💛ـآقامی° {🍃❤️} 💚ـحـــــسین° {❤🍃} http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#حاجت من را هم بدهید! #همسر_شهید: ما سال پیش از #شهادت حسین تمام روزهای #ماه_رمضان را در #جوار_شهدا #افطار کردیم، #شهید_محرابی می گفت: #نذر کردم برای این که کارهای اعزامم درست بشود این کار را انجام دهم. سال قبلش که منزلمان در #گلبهار بود به مزار 2 شهیدی که در نزدیکمان قرار داشت می رفتیم. #پنجشنبه و #شب های #قدر را هم می رفتیم #بهشت_رضا (ع) #مشهد. شب های قدر سر #مزار_شهدا بلند می گفت: امشب #شهادت_نامه ی #عشاق امضا می شود، می گفت: ببینید #شهدا من از چه راه دوری پیش شما می آیم، اگر واقعا #عند_ربهم_یرزقون هستید #حاجت من را هم بدهید. #نماز_صبح را در جوار شهدا می خواندیم، مزار شهدا را #تمیز می کردیم و راه می افتادیم به سمت خانه. از به #دنیا آمدن #محمد_مهیار خیلی #خوشحال شده بود، کلی ذوق می کرد. بهش گفتم تو چقدر #پسر دوست داشتی و هیچی نمی گفتی، یک نگاهی به محمدمهیار انداخت و گفت: خوشحالی من برای روزی است که اگه من نبودم یک #مرد توی خانه باشد. تعجب کردم، گفتم کجا به سلامتی می خوای بری؟! گفت: خدا را چه دیدی شاید دعای «#اللهم_الرزقنا» توفیق #شهادت ما هم به زودی اجابت شود. #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🔻شیطانِ همراه🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید: از یادِ ، باعثِ همنشینی با میشه. چون دل يا جاى است، يا جای :👇 🕋 وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطٰاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ (زخرف/۳۶) 💢 هر کس که از یادِ «خدایِ رحمان» رویگردان شود، «شیطانی» را بر او مسلّط می‌گردانیم، که همواره همنشینِ او خواهد بود. یعنی کسی که بندگیِ رو نکنه، باید بندگیِ رو بکنه. و این ، نه تنها در این ، که در هم همراهِ این شخصِ غافل هست: 🕋 حَتّٰی إِذٰا جٰاءَنٰا قٰالَ یٰا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ اَلْمَشْرِقَیْنِ، فَبِئْسَ اَلْقَرِینُ (زخرف/۳۸) 💢 تا زمانی که در نزد ما حاضر میشود، خطاب به آن شیطانِ همراهش می‌گوید: «ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه بد همنشینی هستی تو». 🔔 خیلی مراقب باشیم! که دلمون، از خالی نشه.. چون میشه محلِ استقرارِ . ⚠️ این همراه و همنشین، هر چیزی میتونه باشه: ✔️ رفیق ناباب👫 ✔️ شریکِ فاسد👥 ✔️ همسر و فرزندِ ناشایست 👪 ✔️ نامحرمِ فضای مجازی👤 ✔️ گوشیِ موبایل📱 ☝️ اینا اگر به دل راه پیدا کنن، میتونن با وسوسه‌هاشون ما رو از دور کنند. و کم‌کم کار به جایی میرسه که چشم👀 گوش ، دهان ، دست پا 👣 و خلاصه همه اعضاء رنگِ شیطانی به خودشون می‌گیرن.😈 ✅️ همون چیزی که در خطبه‌ی ۷ نهج البلاغه، از زبانِ امیرالمومنین علی (ع) نقل شده، که فرمود:👇 💢 اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً: را مِلاک و پشتوانه‌ی زندگیِ خود گرفتند. وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً: و هم از آنان به عنوان دام استفاده کرد. فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ: پس در وجودِ آنها لانه کرد، و تخم‌ریزی کرد. وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ: و در دامنِ آنها پرورش یافت. فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ: پس با چشم آنها دید، و با زبانِ آنها سخن گفت. +وعجل_فرجهم @Refighe_Shahidam313
حُبِّ خُدا و حُبِّ دنیا ، هردو در یک دل جای نمیگیرند ... از یکی از آنها باید گذشت ..! آیت‌الله‌حق‌شناس✨ |🥀| ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
کلام استاد آیت الله مجتهدی قیامت از همین دنیا شروع مےشود هر ڪس ظلم کند،جزای خودش را در همین دنیا مےبیند، قیامت از همین جا شروع مےشود، از همین جا،از همین جا 🕊رفیق شهیدم🕊 @Refighe_Shahidam313 ┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
«الدُّنیا حُلمُ و الاغتِرارُ بها نَدَمُ» دنیا خواب است و مغرور شدن به آن مایه ی پشیمانی است امام علی(ع)♥️ جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست وپنجم : شروع جنگ ۱ ✔️ راوی : تقی مسگرها 🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند. سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام. 🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ساعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم. موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟! گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم. روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باور كند. مردم دست هدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد. 🔸مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. از دور بچه هاي را ديديم كه دست تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. 🔸از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچ ههاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. 🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرسيد: قاسم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردستان هميشه از ميخواستم كه وقتي با دشمنان و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه رو نصيبم كنه! ديگه تحمل رو ندارم! 🔸ابراهيم خيلي دقيق به حرفهاي او گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد و گفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر. 🔸با هم رفتيم. آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند. آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد. 🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند.قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند. با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند. 🔸غروب روز دوم جنگ بود. قاسم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به سنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم. شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نماز مغرب شد. هنوز زياد دور نشده بودم كه يك گلوله جلوي درب همان خانه منفجر شد. گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد. 🔸وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد! محمد بروجردي با شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي را خوانديم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم جهت تعجیل در فرج آقا و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰❄️➰✌️❁═┅┄
🍃🌸 وَ إِنْ كَانَتِ اَلدُّنْيَا فَانِيَةً فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَيْهَا لِمَاذَا؟ و اگر دنیٰا گذراست، چرا به آن دل بستي...؟ (:💔 🍃🌸 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•