eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
7.2هزار ویدیو
296 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود رفیق‌شهیدمْ‌یه‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ حرفتو👇بزن https://daigo.ir/secret/67889490 جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر ✌️💛✌️
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR بنی فاطمه میلاد امام رضا 97.mp3
2.98M
🌸 #میلاد_امام_رضا (ع) 💐هوای بارون دارم هوای حرم 💐یه قلب مجنون دارم برای حرم 🎤 #بنی #فاطمه 👏 #سرود 👌فوق زیبا ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
YEKNET.IR - واحد - سید مجید بنی فاطمه.mp3
2.73M
⏯ #واحد احساسی 🍃ای قاتل مرا کشتی بیا بنویس با خونم 🍃که از مهمان نوازی های اهل کوفه ممنونم 🎤 #بنی #فاطمه 👌فوق زیبا ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
YEKNET.IR زمینه - سید مجید بنی فاطمه.mp3
4.9M
🔳 #شهادت_امام_جواد (ع) 🌴غریب و تنها نیمه جونه 🌴آسمونم روضه خونه 🎤 #بنی #فاطمه ⏯ #زمینه 👌فوق زیبا 🔴#مداحی ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
عاقد: خدا شاهد: رسول خدا (ص) دفتر: لوح محفوظ مکان: عرش عروس: کوثر داماد: حیدر رو لب عاشقا سرود و زمزمه مبارکه... شورِ وصال دل و دلبر به همه مبارکه... فرشته ها نقل می ریزن ، کِل میکشن کف میزنن جشنِ عروسیِ علی و فاطمه مبارکه سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک (ع) (س) ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
YEKNET.IR - banifatemeh - Shab 09 Moharam1398 (5).mp3
3.16M
🏴 #هل_من_ناصر 🔳 #واحد احساسی #محرم 🌴انا فتحنای خدا یعنی ابلفضل 🌴بی دست و فوق دست ها یعنی ابلفضل 🎤 #بنی #فاطمه 👌فوق زیبا #مداحی
باسم رب الشهداء و الصدیقین السلام علیک یا اباعبدالله یا حسین (ع) السلام علیک یا ابالفضل العباس یا علمدار با دلی و قلبی از آنچه انجام می دهم ( ) از حضور شما عزیزان می شوم؛ باشد که این و کوچک و خود را ببخشید و کنید. اگر خداوند متعال قسمت اینجانب نمود، فرزندان من پدربزرگشان می باشند و نائب ایشان دایی های ایشان سید ابراهیم بلدیه و سید مهدی بلدیه باشد که اربابم (س) و (س) ایشان را یاری فرمایند؛ اختیار بچه ها و مال و اموال به همسر عزیزم و کسی که خیلی در این راه مرا یاری کردند بی بی مرضیه بلدیه می باشد. ، فرزندانم را و قرار بده و تا ایشان گوش به فرمان نائب بر حقش یک دست لباس و محمد مهیار خریده ام، به محض اینکه لباس ها برایش کمی اندازه شد، مرا بردارد. مادر! مادر! مادر! مرا حلال کنید و همانند حضرت زینب صبور باشید و در شهادت من بی قراری نکنید و باشید که با امام رئوفم (ع) فرزند سراپا تقصیر شما را پذیرفته اند. هر خانمی که به سر کند و ورزد، و هر جوانی که را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم (ع) خواهم کرد و او را می کنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالی قرار گیرد. من مانند کسی هستم که سوار شده و به مقصد می رسم ولی پولی ندارم، از خجالت می کشم، ولی به لطف و رحمت خدا امیدوارم. فرزندانم! و ، با حیا و حجاب مرا یاری کنید؛ بدانید که حیا از حجاب کمتر نیست. و فرزند کوچکم مهیار! تو مولایم ، مولای تنهایم حضرت صاحب الزمان (عج) هستی، خودت را برای یاری آماده کن و بدان که مولایمان بزودی تشریف می آورند؛ انشاء الله با پاکی و نمازت، با و ایشان را یاری کن؛ گوش به فرمان امام خامنه ای داشته باش. حلالم کنید خواهران و برادرانم. فرزند و برادر سراپا تقصیر، حسین محرابی و من الله توفیق و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
مداحی آنلاین - دل خواهرم خونه - بنی فاطمه.mp3
5.55M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی (ع) 🌴دل خواهرم خونه 🌴تو کوچه چادر مادرم خونه 🎤 #بنی #فاطمه ⏯ #زمینه 👌فوق #زیبا #مداحی http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🌸﷽🌸 💠 #فاطمه_مغنیه تعریف میكنه: 💢 بعد از شهادت برادرم #جهـآد، بعضی از بزرگان فامیل اومدن دیدن‌مون و نظرشون بر این بود كه؛برادر بزرگ #جهاد و همچنین همسرم دست از فعالیت‌های #جهادی‌ شون بردارند، شما دیگه طاقت از دست دادن عزیز ندارید … مادر #عماد هم بعد از تقدیم كردن سه فرزند و یك نوه، فراق فرزند براش سنگینه! ♨️ #فاطمه میگه من و مادرم لبخندی زدیم … خندیدیم و گفتیم: این سبك تفكر تو خانواده ما جایی نداره؛ اصلا نمی‌تونیم تو این راه نباشیم. نمی‌تونیم راه #مقاومت رو ادامه ندیم. ما بر این عهد زنده‌ایم و بر این عهد می‌میریم. http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
بگذار تمام دنیا مسخره ات کنند! خودت را‌... چادرت را... سیاه بودنش را... چهره بدون آرایشت را می ارزد به یک لبخند رضایت 🥀🖤 @Refighe_shahidam313
•|🌹|• خداوند به هر پسرى اجازه نداد لباس پيامبر را بپوشد. اما... به دختران اجازه داد چادر حضرت «س» را بپوشند😌✨🌹 🍃 🍂🍃
مقتدایم است...
✨﷽✨ 🏴هفت مصیبتِ از زبان علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: ، الشّام، الشّام... ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و و می‌زدند. ▪️2.سرهای را در میان زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم و کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم و پسر عمویم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم و می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با و ما را در برابر تماشای مردم در و گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک بستند و با این حال ما را در خانه و عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در و و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار فروشان بردند و خواستند ما را به جای و !کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، نداشتیم و از و و کشته شدن، همواره در و به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج 🕊🌸 رفیق شهیدم 🆔 @Refighe_Shahidam313 -┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄-
🌹 ✌️👇 تا آخرش بخونید✌️👇 شب همان شب که سفر مبداء دوران می‌شد خط به خط باور تقویم مسلمان می‌شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می‌رقصید مرد آن است که تا لحظه‌ی آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده 💗💚 گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیه‌ی ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن جگر شیر نداری سفر عشق مکن عنکبوت آیه.ای از معجزه بر سر در دوخت تاری از رشته ایمان تو محکم‌تر دوخت از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟! از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟! یازده قرن به دل سوخته‌ام می‌دانی مُهر وحدت به لبم دوخته‌ام می‌دانی باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید من که از آتش دل چون خُمِ مِی درجوشم مُهر، بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست شِقْشِقِیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست..💔 می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام چشم وا کن احد آیینه‌ی عبرت شد و رفت دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت آن که انگیزه‌اش از جنگ غنیمت باشد با خبر نیست که طاعت به باشد داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود داد و بیداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند همه دنبال فلانی و فلانی رفتند همه رفتند غمی نیست می‌ماند جای سالم به تنش نیست ولی می‌ماند مرد مولاست که تا لحظه‌ی آخر مانده💚 دشمن از کشتن او خسته شده٬ درمانده در دل جنگ نه هر خار و خسی می‌ماند جگر حمزه اگر داشت کسی می‌ماند مرد آن است که سر تا به قدم غرق به خون آن چنانی که علی از اُحد آمد بیرون می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام می‌رسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد اِن یَکاد از نفس بر تن دارد کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه فاطمه با رایحه‌ی گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزّل آمد می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام می‌رسد قصه به آن جا که جهان زیبا شد با جهاز شتران کوه بر پا شد و از آن آینه با آینه بالا می‌رفت دست در دست خودش یک تنه بالا می‌رفت تا که از غار بعثت دیگر آرد پیش چشم همه از دامنه بالا می‌رفت تا شهادت بدهد عشق ولی الله است پله در پله از آن مأذنه بالا می‌رفت پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می‌رفت گفت: این بار به پایان سفر می‌گویم ” بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم” راز خلقت همه پنهان شده در عین علی‌ست کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی‌ست💗💗 گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش بگذارید که یک شمّه بگویم، دستش هر چه در عالم بالاست تصرف کرده شب به من سیب تعارف کرده گفتنی‌ها همگی گفته شد آن جا اما واژه در واژه شنیدند صدا را اما… سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آن که فهمید و خودش را به نفهمیدن زد می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام شهر این بار کمر بسته به انکار علی ریسمان هم گره انداخته در کار علی بگذارید نگویم که اُحد می‌لرزد در و دیوار ازین قصه به خود می‌لرزد می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام می‌نویسم که “شب تار سحر می‌گردد” یک نفر مانده ازین قوم که برمی‌گردد... 🤲💗 💗🤲 💚بحق زینب کبری سلام الله علیها💚 💚💚💕 💚 ⁦ 🦋
هدایت شده از رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ. 💚 سـ💚ـیدهای محترم بخونید و به خودتون ببالید 😊 💚ـســــیدها ڪیسـتن؟؟؟ 💚 همان‌هایی هستند که س با آنهمه در روزهای آخر عمرش کرد و از خواست که "علی جان! سلام مرا به تمام فرزندانی که از من تا روز قیامت خواهند آمد، برسان"💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که اکرم فرمود اگر سیدی را دیدید و به احترامش، نکردید، به من کردید💚 💚ـسید همان‌هایی هستتد که حضرت زهرا فرمود، حتی اگر سید به شما بد کردند، شما احترام او را نگه دارید، که ما در میکنیم💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که از قول پیامبر فرمود، نگاه کردن به هر سید و ما است💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که در روز قیامت مردانشان به ؟اطهر، و زنانشان به هستند💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که به فرموده امام صادق در بسیار تاریک قیامت که تمام مردم میکنند و از خدا می‌خواهند، خدایا نوری بفرست، گروهی می‌آیند که نوری آنها در حرکت است و صحنه را نورانی میکند، همه می‌پرسند آیا از پیامبرانید؟ ندا میرسد: نه... آیا فرشتگانید؟.. نه... آیا از شهدایید؟! نه.. پس که هستید.. میگویند "ما ، و به امیرالمومنین، داریم ما از نسل پیامبر و علی هستیم، ما را خدا به خود داده ما از و به خداییم"💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که به فرموده امام صادق روز قیامت، خود خداوند آنها را مورد قرار میدهد که ای سید دوستان و ارادتمندان خود را کنید، و وقتی سید کسی را شفاعت، کند شفاعت آنها رد نخواهد شد💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که امام صادق از قول پیغمبر فرمود: وقتی در قیامت به جایگاه مقام رسیدم، تمام امتم را شفاعت میکنم حتی آنها که کردند، ولی بخدا وقتی به آن موقعیت رسیدم کسانی که فرزندان من و سید و ذریه نسل مرا، اذیت کند هرگز شفاعت نخواهم کرد💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که پیامبر فرمود، سیدرا کنید اگر بود بخاطر و خودشان، زیرا هر انسان خوبی را باید احترام کرد و اگر مومن نبود به احترام من .💚 💚ـسید همان‌هایی هستند که به فرمود: سید بودنت که به مادرم فاطمه زهرا (س) منسوب میشود را بدان💚 ❤️ بر همسنگران عزیز مخصوصا. 💚 💚 بزرگوار ❤️ http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🌷ما با هم 13سال زندگی مشترک داشتیم، او از همان روز اول ازدواج شرایط کاری اش را برای من گفت. او می‌گفت کار من است و با عشق وارد این کار شدم و شما باید در این راه دوام بیاوری. کارمن دوری از خانواده، ماموریت، مجروحیت و دارد. اگر شما می توانید بسم الله. من هم شرایط را پذیرفتم و هیچ گاه از این انتخاب پشیمان نیستم. 🌷مهدی با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یکبار از نشنیدم. خیلی به حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا می‌کرد. او خیلی و قانونمند بود و تمام کارهایش روی اصول و برنامه ریزی و نظم بود. از همان ابتدای زندگی به من می‌گفت که «نباید شما به من متکی باشی و باید بگونه ای زندگی کنی که گویا من اصلا من وجود ندارم. شما باید خود را برای روزی آماده کنی که من رفتم و برنگشتم». میگفت «شما الآن مدیر خانه هستی و اگر من نبودم، باید ستون خانه شوی و نباید این ستون از بین برود و باید بچه ها به گونه ای بزرگ شوند که قوی و مستحکم باشند». 🌷ما سه فرزند به نام های 10 ساله، 5 ساله و 1 ساله داریم. مهدی به فاطمه خانم می‌گفت «مادر بابا» چون که مادرش در شهر دیگری زندگی می‌کرد و می‌گفت تو جای مادر من هستی. به زهرا می‌گفت «پرنسس بابا». مهدی خیلی آنها را دوست داشت و می‌گفت «دختر باید حتما محبت پدر داشته باشد». می گفت «نام فاطمه و زهرا را برای شما گذاشتم تا الگویتان حضرت فاطمه(س) باشد». 🌷مهدی خیلی بچه ها را به خواندن تشویق می‌کرد و برای هر وعده نمازشان جایزه تعیین می‌کرد و می‌گفت «در راه بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است! همه سیستم‌های جهانی دست در دست هم دادند تا بچه های ما را از راه به در کنند و باید تمام توان خود را در این راه انجام بدهیم» هیچ وقت از محبت برای ما نمی گذاشت در عین حال بچه‌ها را برای آماده کرده بود. می‌گفت «برای من دعا کنید تا شهید شوم و به بهشت بروم. وقتی که من به بهشت بروم می آیم در کنار شما و به شما آرامش می‌دهم تا نبود من را احساس نکنید». دخترم بعضی موقع از این حرف ناراحت می‌شد اما او می‌گفت «مگر نمی‌خواهی آقا را ببینی؟ اگر من شهید شوم، می‌روم و آقا را می‌آورم» دخترم فاطمه هم می گفت اگر من اجازه دادم که شما بروی برای فقط به عشق دیدار آقا بود. جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
حدیث 🔴پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) : ☘ من نام دخترم را گذاشتم زیرا خدای عزوجل فاطمه  و هر کس او را دوست دارد از آتش دوزخ دور نگه داشته است. ❤️ ولادت با سعادت شفیعه محشر ،  بهجه قلب رسول (علیهماالسلام) مبارک. 📚 امالی ، ج۱ ، ص۲۹۴ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
ولی هر بار به دلایلی که من از آن‌ها خبر نداشتم از اقدام خود منصرف می‌شدند. در آن ‌اول اسدی، بسیار کرد تا مرا آ کند ولی موفق نشد😔 🍃🌷🍃 و یک بار هم با مبلغ هزار تومان که در آن ‌سال‌ها مبلغ توجهی بود برای من اقدام می‌کند ولی چون نتیجه نمی‌گیرد به صورت با گروهک‌های ضد انقلاب گیر می‌شود😔 🍃🌷🍃 و آن‌ها را که در آن سال‌ها و دو سال بیشتر نداشت به می‌رسانند و را در روستای نرگسله به خاک می‌سپارند.😔 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄ 👇🏻🥀❤️👇🏻🥀❤️
💠 سکوت کوه‌های چهل چشمه کردستان پس از ۳۷ سال شکسته شد 🎥 مطهر اسدی تفحص گردید. 🍃🌷🍃 🌷این بار است که مطهر یک شهیده توسط گروه های تفحص کشف می گردد . 🍃🌷🍃 💠 سردار باقرزاده روز گذشته‌ با حضور در منزل این ، خبر تفحص این# بانوی را به تنها این خانواده داد. 🍃🌷🍃 ♦️ مطهره این بانوی پرده از جنایت حزب منحوس دموکرات در کردستان بر داشته است. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄