هدایت شده از مهارت پژوهشگری 👨💻
🟣 مهمترین انواع سرقت علمی 🥷
9⃣ سرقت علمی چارچوبی
🔍 سرقت علمی چارچوبی، یعنی یه نفر از چارچوب و ساختار یه مقاله و یه اثر دیگه، کپی کرده و برای کار خودش استفاده کنه.
🟣 درست که اطلاعات و محتوای درونی اثر شما حتما متفاوت هست و ایدۀ مدنظرتون هم ممکن هست هیچ شباهتی با اون اثر نداشته باشه، ولی باید بدونید شما نمی تونید از چارچوب و ساختاری که فرد دیگهای قبلا برای کار خودش تهیه کرده، برای پیادهسازی ایدههای شخصی خودتون استفاده کنید چون اینکار از مصادیق سرقت علمی هست 😔
🟢 ادامه داره....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پارافریز #سرقت_علمی #اخلاق_پژوهش
┈➤ @pajohesh_esfahan
فلسفة متواضع
درس مهمي که از مطالعة تاريخ فلسفه بايد آموخت تواضع است. بسياري از نظامهاي فلسفياي را که امروزه باطل ميشماريم، زماني حقيقت ناب ميشمردهاند. بايد به خاطر داشت که فلسفه، جستوجوي حقيقت، و فيلسوف دوستدار حکمت است. صاحب بصيرت تاريخي، ديگر نميتواند به آساني ادعا کند که فلسفه، و بهويژه فلسفههاي موجود، «علم به حقايق اشيا، علي ما هي عليها» است، و فيلسوف عالَمي عقلي مضاهي عالم عيني است. بسياري از مخالفتها با فلسفه ناشي از ملاحظة بلندپروازيهاي بعضي فيلسوفان و پندارهاي ناروا دربارة فلسفه است. از اين رو، بايد حدود فلسفه را تعيين و به بانگ رسا اعلام کرد که:
فلسفه جايگزين دين نيست؛
فلسفه تنها راه شناخت دين، يا مهمترين راه شناخت دين نيست؛
همة حقايق را نميتوان به روش فلسفي شناخت؛
فلسفة اصيل روشهاي ديگر تفکر و تحصيل معرفت را مردود يا بياهميت نميداند؛
فلسفه خطاناپذير و مصون از اشتباه نيست.
اگر چنين کنيم، هم فلسفه را بهتر شناختهايم، و هم به بسياري از مخالفتها با فلسفه پايان دادهايم؛ اما اگر فلسفه را تنها راه معتبر شناخت يا مهمترين راه شناخت، و يقيني مطلق و مصون از خطا بدانيم و آن را اشرف علوم و ملکة همة دانشها بشماريم، و ديگر معارف را بياهميت بدانيم، البته هم دچار غرور بيجا شدهايم، هم تصوير خلاف واقعي از فلسفه برساختهايم، و هم فلسفه را در معرض مخالفت قرار دادهايم. روش فلسفي يکي از روشهاي اصيل معرفت است و محدوديتهاي علوم بشري، در فلسفه نيز هست. کتب فلاسفه در بردارندة تلاشهاي موفق و ناموفق، استدلالهاي درست و غلط و قضاياي يقيني و ظني و مشکوک است. فلسفه ما را از ديگر دانشها بينياز نميسازد؛ معارفي هست که با شيوة فلسفي قابل شناخت نيست.
گاه ميگويند از آنجا که فلسفه متصدي اثبات موضوعات و مبادي ديگر علوم است، در حکم مادر آنهاست. اغلب چنين است؛ اما بايد توجه داشت که نه هر موضوعي نياز به اثبات دارد، و نه عالمان منتظر ميمانند تا فيلسوفان موضوعات علومشان را اثبات کنند. بسياري از مبادي مورد نياز علوم، اصول بديهي و ارتکازياند و نيازي به اثبات ندارند. اما البته نميتوان انکار کرد که علم بر پيشفرضهايي مبتني است که در فلسفه دربارة آنها تحقيق ميشود. همچنين شناخت عقلاني دين در فلسفه صورت ميگيرد و پيشفرضهاي معرفت ديني در فلسفه اثبات ميشوند. غرض از آنچه گفتيم کاستن از قدر فلسفه و ترديد در اهميت و ضرورت آن نيست؛ بلکه مقصود شناختن حد آن و توجه به اهميت ديگر معارف در کنار معرفت فلسفي است.
(کلامی از استاد دکتر محمد فنایی اشکوری، نقل از: درآمدی به تاریخ فلسفه اسلامی، ج1، فصل اول)
@Jazavat
هدایت شده از حبیباله بابائی
توتالیتاریسم «شبهعلم»
اخیرا وزیر محترم علوم در جلسه معارفه، ضمن تأکید بر شعار وفاق ملی و ضرورت گفتگو بین انظار مختلف، ناخواسته به طرح یک طبقهبندی دوگانۀ «علم» و «شبه علم» پرداخته و در یک رویکرد «تنبیهی» طیفی از دانشها و دانشمندان را اساسا از جرگۀ علم خارج نموده است. وقتی این جملات جناب وزیر را در بارۀ «شبه علم» خواندم به یاد جملۀ رمون گراسفوگل افتادم آنجا که شکلگیری «خشونت معرفتی» در نهادهای آموزشی مدرن را مطرح نموده و میگوید: «خشونت معرفتی در این محافل دائما دانشهای بومی را سرکوب میکند، و «جبر معرفتیِ اروپامحوری» دانش های غیراروپایی نظیر دانشهای سیاهان و نیز دانشهای بومی مناطق غیراوپایی را خرافه میپندارد و آن را از اساس انکار میکند.»
شاید وزیر محترم علوم مدتهاست فضای حوزههای علمیه را در قم و مشهد و اصفهان از نزدیک ندیده باشند. واقعیت این است که مدتهای مدیدی است که جریان روشنفکری حوزوی در فهم علم جدید و مدرنیتۀ غرب، اعتماد خود را به روشنفکران سکولار و مترجمان ایدئولوژیک از دست داده، و دیگر برای علمی بودناش معطل اجازۀ آنها نمیماند. امروزه سطح پژوهشهای آکادمیک در حوزه در عرصههای علوم انسانی بسیار جلوتر از دانشگاههای علوم انسانی در ایران و بلکه دانشگاههای متعدد در کشورهای اسلامی است. امروزه در مراکزی همچون دانشگاه ادیان مذاهب، دانشگاه مفید، موسسه امام خمینی ره، دانشگاه باقرالعلوم و نیز پژوهشگاههای مختلف حوزوی متون انگلیسی، آلمانی و گاه فرانسوی به خوبی خوانده میشود. مطمئن هستم که این مقدار از سطح آشنایی به زبان در برخی از دانشگاهها حتی دانشگاه تهران وجود ندارد. بخش منابع لاتین در کتابخانه موسسه امام خمینی و دانشگاه ادیان مذاهب از جمله کتابخانههای فاخر در ایران به حساب میآید. بسیاری از فضلای حوزه در مجلات معتبر دنیا به زبان اصلی مینویسند و درعین حال برای گوشهای شنوایی که بحمدالله در دنیای غرب فراوان وجود دارد، به آنچه که «علم واقعی» خوانده می شود، نقدهای روششناختی مهمی مطرح میکنند.
وزیر محترم علوم اگر میخواستند تعریضی به علما داشته باشند، شاید بهتر بود از کرونا شروع نمیکردند. مثال کرونا مثال خوبی برای اثباتِ واقعی بودن علوم جدید و شبهعلم بودن علوم سنتی نیست. در باره کرونا هنوز آنچه در پستوی وزارتخانهها و بیمارستانها مانده، هنوز برملا نشده است. همه میدانیم که دست کم در مورد کرونا، فناوریهای مدرن به تعبیر نوربرت الیاس، مرگ نزدیکان و عزیزان ما (که هنوز در سوگشان میسوزیم) را آسانتر و البته غیرانسانیتر ساخت (مرگی بهداشتی ولی غیراخلاقی). در همان ایامی که دوستداران علم اصیل در وزارت بهداشت ایران، آموزههای سنتی را توهم و خرافه قلمداد میکردند و حتی اجازه استفاده از عسل را در بیمارستانهای ما نمیدادند، چینیها به اذعان ناظران در یک «رقابت ستودنی و تمدنی با آمریکاییها» با استفاده از طب چینی و غذاهای مکمل سنتی، دورههای درمانی در بیمارستان ووهان را از 10 روز به 6 روز تقلیل میدادند و از بسیاری از مرگهای بیرویه جلوگیری میکردند.
البته میدانم که نباید در برابر مقدورات علم جدید، مقاومت کرد و از همان مقدار از پیشرفتهای غیرقابل انکار هم صرف نظر کرد، لیکن نباید کسی که قرار است مدیریت علم (البته نه مرجعیّت علمی) را در میانۀ انبوهی از دانشمندان و متفکران در حوزه و دانشگاه به دست بگیرد، از علم مدرن و نیز از فلسفۀ علم، چوب و چماقی برای حاشیه راندن دیگر علوم و دیگر عالمان درست کند، در حالی که در همان فلسفه علم در الگوهای تفسیری و همینطور پارادایم انتقادی مرزهای میان علم و فرهنگ و نیز مرزهای بین علم و ایدئولوژی درهم ریخته شده و پایههای طبقهبندیهای پوزیتویستی را بر هم زده است. ادامه 👇👇
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیباله بابائی
ادامه «توتالیتاریسم «شبه علم» 👆👆
علاوه اینکه، آن علم واقعی و اصیلی که جناب آقای وزیر آن را آرزو میکنند از کجا میآید؟ منابع این علم چیست؟ داور نهایی این علم چه کسی و متعلق به کدامین دستگاه شناختی است؟ آقای وزیر حتما وضعیت آشفتۀ ترجمههای بی رویه در ایران در عرصههای علمی از جمله علوم انسانی را میداند و میدانند آنچه از ترجمهها به محافل علمی ما سرریز میشود برآمده از اولویتهای بازار، ناشران، و مترجمان است و نه متفکران. محافل علمی و دانشگاهی ما مرکزی برای«مطالعات ترجمه» ندارند، و نیز سیاستگذاریهای روشنی در باب ترجمههای شده و مهمتر ترجمههای نشده (lost translations) ندارند. آنگاه ترجمههایی که هیچ مرکز مطالعات ترجمه، اصول و فرایند آن را بررسی نمیکند (چیزی به نام «فلسفۀ ترجمه» و نیز «اخلاق ترجمه» نداریم)، پیامدهای فکری و فرهنگی آن را تحلیل نمیکند (چیزی به نام «جامعهشناسی ترجمه» نداریم)، و صرفا از برخی محفلهای علمی در اروپای غربی و آمریکای شمالی آنهم فقط از زبان هژمون انگلیسی به نظام مفهومی ما انتقال مییابد، نمیتواند معیار و ملاکی برای تشخیص علم واقعی از شبه علم باشد.
باید بدین نکته تأکید کرد آنچه که امروز وزیر محترم در ایران آن را شبه علم مینامد در دنیای غرب دستکم سابقهای بیش از 60 سال دارد. برخی از این شبهعلمها مانند «سلامت معنوی»، «مراقبت معنوی»، «مددکاری دینپایه»، و نیز «الهیات عملی» (که بر پایه آموزههای معنوی و دینی در حوزههای علمیه مسیحی است) از نظریه عبور کرده و امروزه در برخی کشورهای اروپایی تبدیل به کلینیک شده است. ما نباید واقعیت و ماهیت علم به ظاهر مدرن خودمان را پنهان کنیم. حقیقت آن است که ما شتابزده و سادهلوحانه تسلیم تکصدایی و تکگوییها در علوم جدید شدهایم و خود را در تاریخ قدیم مدرنیتۀ غربی محبوس کردهایم و از این رو همیشه حتی در تقلید از غرب نیز دچار عقبماندگیهای بسیاری شدهایم.
بدینسان به نظر میرسد رویکرد سختِ حقوقی در امر سیاستگزاری علوم میتواند دلالتهای خطرناکی داشته باشد و نوعی از انسداد علمی را در رقابت های علمی دانشگاهی بوجود آورد. جایی که رهبری امت اسلام در پی سیاستها و استراتژیهای تمدنی در عرصههای مختلف زندگی از جمله عرصههای مهم علمی میرود اولا باید به تنوع رویکردها و آزادی اندیشه و بیان در عرصه های علمی اعتنا کرد، و ثانیا باید به سامانههای جدید در خلق دانشهای بومی، پژوهشهای بومی، و علوم اسلامی بیش از پیش تأکید نمود. تقلیل تمام علم به دنیای حس و تجربه آنهم در نسخههای غربیِ قدیم، مسیر رشد علمی کشور را دشوارتر خواهد کرد.
برای عبور از این تناقض، باید بر همان فراز نخست از سخنان وزیر محترم مبنی بر گفتگو پافشاری کرد. باید به گفتگوهای واقعی و متواضعانه تن داد، از سخنرانیها و داوریهای یک طرفه در مهمترین مسئلههای علمی و معرفتی پرهیز نمود، تا بتوان توأمان از علم جدید و علم سنتی در بازسازی گفتمانهای جدید و پاسخهای نوآمد به نیازهای دنیای معاصر استفاده کرد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🟢مرجعیت علمی و زبان فارسی
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸کسب مرجعیت علمی و همچنین ترویج زبان فارسی به عنوان زبان علم در دنیا، از مطالبات مهم رهبر حکیم انقلاب اسلامی از جامعه دانشگاهی کشور بوده است.
از جمله مهمترین راهها برای تحقق این مطالبات، توسعه و تکثیر نشریات و مقالات فارسی در پایگاههای بینالمللی است.
♦️تا ابتدای تابستان ۱۴۰۳ تعداد ۱۷۳ مجله علمی مورد تأیید وزارت علوم، در پایگاه بینالمللی اسکوپوس نمایه شده است. که از این تعداد ۷۲ مجله آن در سه سال خدمت دولت سیزدهم و خیزش و جهاد بینالمللیسازی دانشگاهها و دانشمندان ایرانی در دوران وزارت جناب پروفسور زلفیگل بوده است. به برکت و حمایتهای مادی و تشویقی بیسابقهای که در سال اخیر در این خصوص صورت گرفت، همچنین به برکت مدیریت عالمانه دکتر زلفیگل که علیرغم همه سنگاندازیها، تلاش کردند فضای علمی و پژوهشی دانشگاهها را از هیجانات سیاسی کاذب و سیاستزدگیهای مخرب دور نگهدارند، در سه سال اخیر تعداد ۸۴۳۶ مقاله مربوط به دانشمندان جمهوری اسلامی فقط در پایگاه اسکوپوس نمایه شدهاند که ۲۶۱۳ مقاله آن یعنی ۳۱٪ آنها به زبان فارسی بوده است.
🔹اقدامات انجام گرفته تاکنون موجب شده است که زبان فارسی با ۴۸۵ نشریه، به عنوان نهمین زبان نشریات نمایهشده در DOAJ (Directory of Open Access Journals) [نشریات با دسترسی آزاد] شناخته شود.
🔸امیدواریم در دولت چهاردهم نیز، نه تنها هیچ وقفهای در این حرکت پیشروانه ایجاد نشود؛ بلکه با دقت و شتاب بیشتری استمرار داشته باشد.
#دانشگاه
#پژوهش
#برنامه_هفتم
@Ahmadhoseinsharifi
🌹