نفسم بند اومده بود. رفتم بین مطالب میگشتم که آقا؟ چهخبره؟ نه واقعا چهخبره؟
چرا اینجا اینجوریه؟ چرا منی که ادعای شیعه بودنم میشه، اصلا نمیدونم آرامگاه امامانم کجاست؟ چرا اصلاً واسم در طول اون همه سال، اصلا سوال نشد که حرم امام سجاد کجاست؟ حرم امام باقر کجاست؟ مگه من ۱۲ امامی نیستم؟ چرا فقط یکم از شناسنامهی امام اول تا امام سوم رو بلدم؟؟ پس باقیشون چی؟؟ چرا من انقدر پرتم؟!
حسابی از دست خودم کفری شده بودم و گوگل رو بالا پایین میکردم.
که بین خوندن مطالب، دیدم بعله. پای وهابیا وسطه. و دیگه جریان تخریب حرم بقیع، و عدم اجازه برای ساخت دوبارهی حرم رو میخوندم و همزمان همون مداحی حاج منصور ارضی که میگفت: سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش پخش میشد و اشکام میومد پایین. هم از این حجم ظلم و غربت، و هم از ناآگاهی خودم! اینکه یه خداناباور باید امامای منو بهم معرفی کنه! فاجعه بود، فاجعه!
رفتم تو اینستا. یه پیج بود که توسط یه ایرانی اداره میشد و میگفت: من خادم حرمِ امام حسنم و ساکن عربستان بود.
مطالبی که داشت، پستایی که داشت، پُر از بقیع و کعبه و حرم آقا رسول الله بود.
یکی یکی از اول نشستم خوندم و هر لحظه مضطرتر که چهخبره! آخه چهقدر غربت!
غربت نه فقط اونجا، بلکه پیش منِ مدعیِ شیعه بودن هم غریب بودن!
اون پیج، از ممنوعیت گریه و خوندن ادعیهی شیعیان، پشت پنجرههای بقیع میگفت.
از تاریکی بقیع که در شب، تاریکترین نقطهی مدینهست، اونم در کنار حرم پیامبر.
از کسانی که اونجا دفنن، و مزارشون، با خاک یکسانه.
از ممنوعیت زیارت خانوما میگفت.
و همینجور یه دفعه، با حجم زیادی از غم و
شرمندگی مواجه شدم.....
بیا با من خیال کن...
آقای ما، صاحب الزمان قیام کرده.
فراخوان بازسازی حرم بقیع رو داده.
جوونامون یکی یکی دارن راهی عربستان میشن.
خوشی و غم ترکیب میشه و آجرای حرم بقیع رو، روهم میذارن و بالا میبرن.
خانوما هم برای آقایونی که دارن تو اون گرما کار میکنن و حرم میسازن، غذا و نوشیدنی درست میکنن و میدن دست خادمین حرم.
با من خیال کن...
که دستت رو به مشبکهای ضریحِ حرمِ بقیع گره کردی و یه دل سیر، کنار امام سجاد گریه میکنی و آروم میشی که دیگه دلت به مشبکهای خیمه و مقام ایشون، خوش نیست و دیگه در کنارشونی.
اینبار دیگه دلت قرصه که اگه آفتاب سوزان بتابه، مزار امامانت سایه دارن.
خیالت راحته که اگه بارون بباره، مزارشون گِل نمیشه💔
دیگه راحت میتونی کنار امامِزمانت گریه کنی و کسی جرئت نکنه بگه ممنوع!
جایی که راحت سینه زنی میکنی،
راحت روضه میخونی،
و دیگه ترسی نیست.
آره، آخر یه روز شیعه به رهبری صاحب الزمان، براتون حرم میسازه.
حرمی که اونقدر چراغونی شده، که دیگه تو شبای مدینه، تاریکترین نقطه نیست.
پ.ن: اینجا پنجرههای بقیعه، که پشتش شیعیان میایستن و زیارت سریع، با گریههای یواشکی و پر استرس دارن.
وقتی پارسال داشتم روایت گری کربلا رو میکردم(به دلیل سندروم دیلیت بیقرار خیلی چیزا اون موقع حذف میشد)، و رسیده بودیم به خیمه امام سجاد (سلام الله علیه) و مسجد سهله و مقام ایشون، ازتون پرسیده بودم:
با بقیع آشنایی دارین که اونجا آرامگاه چه کسانیه، یا نه فقط در حد اسم شنیدین؟ و افراد زیادی گفته بودن نمیشناسیم! اونم تو یه کانالی که بیشتر مذهبین و شیعه :)💔
برای همین دیگه تو ذهنم بود، که با تعریف کردنِ جریان آشنایی خودم با این مکان، کسایی که این مکانو نمیشناسن هم بشناسن...
همین...
Ronesha | رُنِشا
وقتی پارسال داشتم روایت گری کربلا رو میکردم(به دلیل سندروم دیلیت بیقرار خیلی چیزا اون موقع حذف می
#آرشیو
اینجا بود که بحث باز شده بود...
4_5875194620144520508.mp3
5.83M
ترکیبی از مداحیِ حرم بقیع،
و تعریف ماجرای تخریب بقیع❤️🩹
Ronesha | رُنِشا
وقتی پارسال داشتم روایت گری کربلا رو میکردم(به دلیل سندروم دیلیت بیقرار خیلی چیزا اون موقع حذف می
تو چی؟ خبر داشتی جریان از چه قراره؟ یا نه؟
دوست دارم حالا تو برام تعریف کنی... :)
https://daigo.ir/secret/26550851
⚠️همیشه شک به وجود خدا و اسلام و...
بر سر ندانستن و شبهه داشتن نیست!
یه وقتایی چون روحیهت بخاطر جو خونوادگی مسموم، حساس شده، دنبال چیزی میگردی که تخلیه روانی شی و یه جورایی غر زدنت رو روی اون خالی کنی و مقصر بدونیش. :)❤️🩹
از اون طرف خیلی دیرتر با جواب شبهاتت، قانع میشی و مدام شبهاتی که قبلاً واست حل شده بودن هم نبش قبر میکنی چون نمیخوای تموم شن... چون تنها پناهت تو حال بدن.
پس ریشه یابی کن ببین کجای کارت لنگه که نمیتونی از شبهات خلاص شی🤍🥲
یکم اونو سعی کن راست و ریستش کنی یا حداقل وقتی ریشه رو بفهمی و از بیرون به خودت و اوضاعت نگاه کنی متوجه قضیه میشی و بهتر با اون شرایطت کنار میای و خودت و رفتار و افکارتو درک میکنی...
درک کردن خودت و حق دادن به خودت، خیلی به بهتر شدن حالت تو اون زمان کمک میکنه🪴
#دلانه
یا مورد هست چون حال روحیت خوب نیست و به ابعاد مختلف روحت رسیدگی نمیکنی و پژمرده شده، اینجا چون حالت خوب نیست باز میری سراغ انکار خدا و اسلام، با اینکه جواب شبهاتتو میدونی ولی باز یه جاهایی که حالت داغونه میگی اصن اسلام فلانه و خدا دروغه! 🚶♀
🏞روحت رو بهش برس و بهش حق بده تو این دنیا یه روزایی براش سخت میگذره...
یعنی چی بهش برس؟
یعنی تفریحتو حتی در حد یه فیلم خوب دیدن داشته باش، در حد صحبت با رفیقت، در حد یه نگاه درست درمون به آسمون! در حد با خونوادهت کمی وقت گذروندن (حتی اگه زیاد هم فازشون نیستی و با هم میونه جالبی ندارین)، در حد یه کدورت قدیمی و فراموش شده رو رفع کردن، در حد یه خبری از دوستای قدیمی که خبری ازشون نداری, یا حتی درست کردن یه غذا و خوراکی جدید (چون با چیزای طبیعی سر و کار داری و دست ساز خودته و چیزای مختلفو ترکیب میکنی، روحت جلا پیدا میکنه)🦋✨
نمیدونم... چیزای کوچیک... ولی همین چیزای کوچیک روحتو کمی زنده میکنه، شفاف میکنه و بعد میبینی چقدر اون کدری روحت و گرفتگیت که همیشه خودتو تنها حبس کردی و حالت بده و داغونی، بهتر میشه و شارژ میشی و انرژی همشون به جونت میشینه💛
#دلانه
«چشمی که جمال تو ندیدهست، چه دیدهست؟
افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند!»
-سعدی💛
🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا