eitaa logo
طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
482 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1هزار فایل
تلاش، معرفی آخرین رویدادها و اخبار علمی روز کشور؛ نشستها و پژوهشهای مرتبط با اخلاق؛ تربیت و مشاوره اسلامی است به جامعه علمی مشتاق به امید رشد و پویایی بالنده‌تر و مؤثرتر.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم جلسۀ دوم - بخش اول نشست علمی با حضور حجت الاسلام و المسلمین معاون برنامه ریزی و متون درسی وزیر آموزش و پرورش عنوان نشست: « فقه تربیت در آئینۀ چالش های آموزش و پرورش » زمان جلسه: پنجشنبه 5 / آبان / 1401 مقدمه: نوع نگاه به مسأله از دو منظر می توان به نقش فقه در حل مسائل آموزش و پرورش نگاه کرد؛ یکی این که آیا فقه می تواند نقشی در حل مسائل داشته باشد؟ اگر بله، نقش فقه چه نقشی است؟ و چه گونه می تواند این نقش را ایفا کند؟ و دیگری این که از طرف مسأله به مطلب نگاه کنیم. یعنی این که مسائل آموزش و پرورش در نظر گرفته شود و بررسی شود برای حل هریک از آنها چه مسیری را باید طی کرد؟ چه اموری باید انجام شود. مطلب اول: توضیحی در مورد عنوان جلسه با توجه به مقدمه ای که گفته شد در اولین مطلب توجه به این نکته لازم است که هرچند نوع نگاه دوم ترجیح هایی دارد اما دغدغۀ دوستان و برنامه ریزی جلسه می طلبد که موضوع از منظر اول مورد توجه قرار گیرد. بنابراین باید این سوال را مطرح کرد: «آیا فقه می تواند در حل مسائل آموزش و پرورش نقشی داشته باشد؟ چه نقشی و چگونه؟» در پاسخ به این سوال به چند نکته باید توجه کرد؛ نکتۀ اول این که در بررسی مسائل آموزش و پرورش باید جنس مسائل آموزش و پرورش و ابعاد آن را شناخت. باید موضوع شناسی صحیحی نسبت به مسائل انجام شود. نکتۀ دوم این که باید حدود و توان مندی های فقه را به درستی و دقیق شناسایی کرد. نکتۀ سوم که نکته ای بسیار مهم، ضروری و قابل توجهی است این که دانش ها و تخصص ها مسائل را حل نمی کنند بلکه افراد هستند که مسائل را حل می کنند. نه فقط فقه بلکه در علوم مختلف این چنین است. هم فقه، هم فلسفه و هم علوم دیگر. علوم ظرفیت هایی دارد ولکن این افراد هستند که از ظرفیت های علم استفاده می کنند، مسائل را شناسایی می کنند و با ظرفیت های خود مسائل را حل می کنند. مدتی قبل با مقاله ای مواجه شدم با عنوان «فلسفۀ تعلیم و تربیت برای سیاست گذاری آموزشی چه کار می تواند انجام دهد؟» در انتهای مقاله نویسندگان نوشته بودند: در حین کار فهمیدیم عنوان دقیقتر برای مقاله این است که گفته شود «فیلسوفان تعلیم و تربیت برای سیاست گذاری آموزشی چه کاری می توانند انجام دهند؟» واقعا نکتۀ دقیق و صحیحی است و باید به آن توجه کرد. با این توضیحات باید عنوان نشست را بازآفرینی کرده و بگوییم: «فقیهان فقه تربیت نسبت به چالش های آموزش و پرورش چه فعالیتی می توانند انجام دهند؟» و با این صورت بندی لازم است که توجه شود چه فقیهانی می توانند در حل مسائل کمک کنند؟ چه ویژگی هایی باید در یک فقیه وجود داشته باشد تا بتواند در رفع مشکلات نقش آفرین باشد؟ ممکن است شخص توانایی ها و ویژگی هایی داشته باشد اما در حل مسائل نتواند یاری رسان باشد. از این رو توجه به این ویژگی ها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
جلسۀ دوم - بخش دوم در بیان ویژگی هایی این دسته افراد به سه نکتۀ مهم و اساسی باید توجه کرد؛ تسلط و اشراف خوب نسبت به مسائل، توانمندی های ارتباطی و تعاملی و رصد مسائل. ویژگی اول: تسلط و اشراف خوب نسبت به مسائل: مراد از تسلط و اشراف این است که شخص لازم است در عرصه های مختلف علاوه بر آنچه جزء مشهورات عرصه ها به حساب می آیند، نسبت به محتواهای دیگر نیز آشنایی و اشراف داشته باشد. سطح دانشی او محدود به مشهورات نباشد بلکه نکات ظریف و دقیقی که در ادوار مختلف مطرح بوده یا احیانا اشخاصی که چندان مشهور هم نبوده اند مطرح کرده اند، بداند. این اشراف باعث می شود در بزنگاه ها و مواجهه با مشکلات شخص بتواند عالمانه و دقیق عمل کند. ویژگی دوم: توانمندی های ارتباطی و تعاملی: مراد این است که شخص توانایی گفتگو و تعامل با دیگران، شنیدن حرف آنها، رعایت آداب اخلاقی و اجتماعی همچون خوش رو بودن در برخوردها و تواضع داشتن در ارتباطات را داشته باشد. این موارد از جمله اموری است که در ارتباطات بسیار یاری رسان است. ویژگی سوم: رصد مسائل: مراد این است که فقیه فقه تربیت لازم است مسائل و مشکلات موجود آموزش و پرورش را رصد کند، نسبت به مسائل دغدغه داشته باشد، واقعا درگیر و دغدغه مند نسبت به آموزش و پرورش باشد. در رصد مسائل جهات مختلفی قابل توجه است؛ شناخت جریانات اثرگذار در عرصۀ آموزش و پرورش، آشنایی با کلیات برنامه ریزی در کشور به این معنا که هم نسبت به روابط رسمی موجود در عرصه ها شناخت داشته باشد و هم روابط و مناسبات غیر رسمی را بشناسد. با شناخت این موارد است که شخص در مواجهه با سخن ها و محتواها ریشه ها و منشأهای آنها را می شناسد و مسیری که آن برنامه دنبال می کند تشخیص می دهد.
جلسۀ دوم - بخش سوم مطلب دوم: گستره و تقسیم بندی مسائل آموزش و پرورش دومین مطلبی که لازم است در این عرصه مورد توجه قرار گیرد این است که مسائل آموزش و پرورش مسائلی متکثر و متنوع دانست. بخشی از این هم به جهت گستردگی و شمول این وزارت خانه است. این وزارت خانه بزرگترین وزارت خانۀ کشور است. بیش از نیمی از حقوق بگیران دولت در این وزارت خانه مشغول هستند. از جهت مخاطبین هم در دورۀ کنونی حدود شانزده میلیون و ششصد هفتصد هزار دانش آموز مشغول تحصیل هستند. بنابراین باید توجه داشت که مسائل این وزارت خانه مسائل چند لایه، پیچیده، تقریبا مرتبط با همۀ مسائل دیگر، دارای ارتباطات چند سویه، استمرار و تداوم در سال های متمادی است و این عناصر باعث سختی کار می شود. جهتِ نگاه به مسائل این وزارت خانه نیز مهم و ضروری است. برخی مسائل را از منظر علوم تربیتی دنبال می کنند در حالی که به نظر می رسد این نگاه، کوچک انگاری این مسائل است. چرا که برخی علوم تربیتی را از جمله عوامل چالش زا در این عرصه بر می شمرند. مسائل این وزارت خانه را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد؛ مسائل کلان و راهبردی، مسائل موضوعی حوزه های خاص و مسائل خرد. مسائل کلان و راهبردی، مسائلی است عمیق، چند بُعدی و دارای پیچیدگی که باید ناظر به موقعیت نسبت به آنها تدبیر کرد. یکی از ویژگی های این دست مسائل این است که همیشه نمی توان بر اساس قواعد ذکر شدۀ علمی با آنها مواجه شد. در برخی موارد اساسا مسأله به جهت کنارگذاشتن یا بی توجهی به همین قواعد ایجاد شده است و نمی توان صرفا با توجه به همین دست قواعد آنها را حل کرد. در جامعۀ ما به جهت درگیری بین جهتِ اسلامی – بومی با جهت مدرن این چالش ها جدی تر نیز می شود. مثلا یکی از مسائل بحث مردمی سازی آموزش و پرورش است. در این عرصه سه دیدگاه مطرح است؛ مردمی بودن، دولتی بودن، خصوصی بودن. در مواجهه با این مسأله اولا باید تلاش کرد به درستی مسأله شناخته شود. مثلا اساسا مردمی سازی یعنی چه؟ مراد از مردمی سازی چیست؟ سپس باید توجه داشت که نقش علوم مختلف در حل این مسأله چگونه است؟ در حل این مسائل قطعا فقه نقش دارد ولکن مشارکت کننده است. چرا که نمی توان به آنها تک بعدی نگاه کرد باید ایده های مختلف مطرح شود، جهت های مختلف مسأله دیده شود. دستۀ دوم از مسائل آموزش و پرورش مسائل موضوعی در حوزه های خاص است. مثلا این که برای آموزش دانش آموزانی با نیازهای ویژه و خاص چگونه باید تصمیم گیری کرد؟ در این عرصه ها تمرکزها و تخصص های موضوعی محوریت بیشتری دارد. یا مثلا برای تقویت دین داری دانش آموزان چه باید کرد؟ چگونه باید عمل کرد؟ در چه مقطعی باید اقدام نمود؟ در این عرصه نیز فقه کارآیی دارد و می توان از آن بهره جست. مسائل خرد و موردی دستۀ سوم مسائل آموزش و پرورش است. مثل این که پدر و مادر یا معلم در سخت گیری بر متربی تا چه حدی می تواند پیش برود؟ چه مقدار می تواند او را الزام کند؟ این دست مسائل را نمی توان از جمله مسائل و چالش های نظام دانست. با توجه به این که در حل مسائل با ضرورت ها و محدودیت هایی مواجه هستیم باید ناظر به ضرورت ها و چالش ها نسبت به نوع فعالیت خود تصمیم بگیریم. چرا که بسیاری امور در ادارۀ کشور و صحنۀ عمل با ضرورت ها و اضطرارها همراه است. مطلب سوم: توانایی فقه سومین مطلبی که در این عرصه باید مورد توجه قرار گیرد این است که فقهِ موثر برای حل مسائل کشور فقهِ در معنای عام و کلان آن است. فقهی که به دو نکته توجه داشته باشد. نکتۀ اول این که نگاهش نگاه فردی نباشد بلکه نگاه اجتماعی سیاسی داشته باشد. مسائل را در حد چالش های یک فردِ متدین مورد توجه قرار ندهد بلکه پیامدهای اجتماعی آنها، ابعاد مختلف مسأله و جهات دیگر را نیز مد توجه قرار دهد. نکتۀ دوم این که صرفا با داشته های فقهی برای حل مسائل اقدام نکند بلکه مجموعۀ محتواهای دین را مد نظر قرار دهد. چنین فقه و فقاهتی قطعا معنای جزئی از فقه را در خود دارد ولی به آن محدود نمی شود. @mojtaba_kafil
بسم الله الرحمن الرحیم جلسۀ دوم - بخش اول نشست علمی با حضور حجت الاسلام و المسلمین معاون برنامه ریزی و متون درسی وزیر آموزش و پرورش عنوان نشست: « فقه تربیت در آئینۀ چالش های آموزش و پرورش » زمان جلسه: پنجشنبه 5 / آبان / 1401 مقدمه: نوع نگاه به مسأله از دو منظر می توان به نقش فقه در حل مسائل آموزش و پرورش نگاه کرد؛ یکی این که آیا فقه می تواند نقشی در حل مسائل داشته باشد؟ اگر بله، نقش فقه چه نقشی است؟ و چه گونه می تواند این نقش را ایفا کند؟ و دیگری این که از طرف مسأله به مطلب نگاه کنیم. یعنی این که مسائل آموزش و پرورش در نظر گرفته شود و بررسی شود برای حل هریک از آنها چه مسیری را باید طی کرد؟ چه اموری باید انجام شود. مطلب اول: توضیحی در مورد عنوان جلسه با توجه به مقدمه ای که گفته شد در اولین مطلب توجه به این نکته لازم است که هرچند نوع نگاه دوم ترجیح هایی دارد اما دغدغۀ دوستان و برنامه ریزی جلسه می طلبد که موضوع از منظر اول مورد توجه قرار گیرد. بنابراین باید این سوال را مطرح کرد: «آیا فقه می تواند در حل مسائل آموزش و پرورش نقشی داشته باشد؟ چه نقشی و چگونه؟» در پاسخ به این سوال به چند نکته باید توجه کرد؛ نکتۀ اول این که در بررسی مسائل آموزش و پرورش باید جنس مسائل آموزش و پرورش و ابعاد آن را شناخت. باید موضوع شناسی صحیحی نسبت به مسائل انجام شود. نکتۀ دوم این که باید حدود و توان مندی های فقه را به درستی و دقیق شناسایی کرد. نکتۀ سوم که نکته ای بسیار مهم، ضروری و قابل توجهی است این که دانش ها و تخصص ها مسائل را حل نمی کنند بلکه افراد هستند که مسائل را حل می کنند. نه فقط فقه بلکه در علوم مختلف این چنین است. هم فقه، هم فلسفه و هم علوم دیگر. علوم ظرفیت هایی دارد ولکن این افراد هستند که از ظرفیت های علم استفاده می کنند، مسائل را شناسایی می کنند و با ظرفیت های خود مسائل را حل می کنند. مدتی قبل با مقاله ای مواجه شدم با عنوان «فلسفۀ تعلیم و تربیت برای سیاست گذاری آموزشی چه کار می تواند انجام دهد؟» در انتهای مقاله نویسندگان نوشته بودند: در حین کار فهمیدیم عنوان دقیقتر برای مقاله این است که گفته شود «فیلسوفان تعلیم و تربیت برای سیاست گذاری آموزشی چه کاری می توانند انجام دهند؟» واقعا نکتۀ دقیق و صحیحی است و باید به آن توجه کرد. با این توضیحات باید عنوان نشست را بازآفرینی کرده و بگوییم: «فقیهان فقه تربیت نسبت به چالش های آموزش و پرورش چه فعالیتی می توانند انجام دهند؟» و با این صورت بندی لازم است که توجه شود چه فقیهانی می توانند در حل مسائل کمک کنند؟ چه ویژگی هایی باید در یک فقیه وجود داشته باشد تا بتواند در رفع مشکلات نقش آفرین باشد؟ ممکن است شخص توانایی ها و ویژگی هایی داشته باشد اما در حل مسائل نتواند یاری رسان باشد. از این رو توجه به این ویژگی ها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
جلسۀ دوم - بخش دوم در بیان ویژگی هایی این دسته افراد به سه نکتۀ مهم و اساسی باید توجه کرد؛ تسلط و اشراف خوب نسبت به مسائل، توانمندی های ارتباطی و تعاملی و رصد مسائل. ویژگی اول: تسلط و اشراف خوب نسبت به مسائل: مراد از تسلط و اشراف این است که شخص لازم است در عرصه های مختلف علاوه بر آنچه جزء مشهورات عرصه ها به حساب می آیند، نسبت به محتواهای دیگر نیز آشنایی و اشراف داشته باشد. سطح دانشی او محدود به مشهورات نباشد بلکه نکات ظریف و دقیقی که در ادوار مختلف مطرح بوده یا احیانا اشخاصی که چندان مشهور هم نبوده اند مطرح کرده اند، بداند. این اشراف باعث می شود در بزنگاه ها و مواجهه با مشکلات شخص بتواند عالمانه و دقیق عمل کند. ویژگی دوم: توانمندی های ارتباطی و تعاملی: مراد این است که شخص توانایی گفتگو و تعامل با دیگران، شنیدن حرف آنها، رعایت آداب اخلاقی و اجتماعی همچون خوش رو بودن در برخوردها و تواضع داشتن در ارتباطات را داشته باشد. این موارد از جمله اموری است که در ارتباطات بسیار یاری رسان است. ویژگی سوم: رصد مسائل: مراد این است که فقیه فقه تربیت لازم است مسائل و مشکلات موجود آموزش و پرورش را رصد کند، نسبت به مسائل دغدغه داشته باشد، واقعا درگیر و دغدغه مند نسبت به آموزش و پرورش باشد. در رصد مسائل جهات مختلفی قابل توجه است؛ شناخت جریانات اثرگذار در عرصۀ آموزش و پرورش، آشنایی با کلیات برنامه ریزی در کشور به این معنا که هم نسبت به روابط رسمی موجود در عرصه ها شناخت داشته باشد و هم روابط و مناسبات غیر رسمی را بشناسد. با شناخت این موارد است که شخص در مواجهه با سخن ها و محتواها ریشه ها و منشأهای آنها را می شناسد و مسیری که آن برنامه دنبال می کند تشخیص می دهد.
جلسۀ دوم - بخش سوم مطلب دوم: گستره و تقسیم بندی مسائل آموزش و پرورش دومین مطلبی که لازم است در این عرصه مورد توجه قرار گیرد این است که مسائل آموزش و پرورش مسائلی متکثر و متنوع دانست. بخشی از این هم به جهت گستردگی و شمول این وزارت خانه است. این وزارت خانه بزرگترین وزارت خانۀ کشور است. بیش از نیمی از حقوق بگیران دولت در این وزارت خانه مشغول هستند. از جهت مخاطبین هم در دورۀ کنونی حدود شانزده میلیون و ششصد هفتصد هزار دانش آموز مشغول تحصیل هستند. بنابراین باید توجه داشت که مسائل این وزارت خانه مسائل چند لایه، پیچیده، تقریبا مرتبط با همۀ مسائل دیگر، دارای ارتباطات چند سویه، استمرار و تداوم در سال های متمادی است و این عناصر باعث سختی کار می شود. جهتِ نگاه به مسائل این وزارت خانه نیز مهم و ضروری است. برخی مسائل را از منظر علوم تربیتی دنبال می کنند در حالی که به نظر می رسد این نگاه، کوچک انگاری این مسائل است. چرا که برخی علوم تربیتی را از جمله عوامل چالش زا در این عرصه بر می شمرند. مسائل این وزارت خانه را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد؛ مسائل کلان و راهبردی، مسائل موضوعی حوزه های خاص و مسائل خرد. مسائل کلان و راهبردی، مسائلی است عمیق، چند بُعدی و دارای پیچیدگی که باید ناظر به موقعیت نسبت به آنها تدبیر کرد. یکی از ویژگی های این دست مسائل این است که همیشه نمی توان بر اساس قواعد ذکر شدۀ علمی با آنها مواجه شد. در برخی موارد اساسا مسأله به جهت کنارگذاشتن یا بی توجهی به همین قواعد ایجاد شده است و نمی توان صرفا با توجه به همین دست قواعد آنها را حل کرد. در جامعۀ ما به جهت درگیری بین جهتِ اسلامی – بومی با جهت مدرن این چالش ها جدی تر نیز می شود. مثلا یکی از مسائل بحث مردمی سازی آموزش و پرورش است. در این عرصه سه دیدگاه مطرح است؛ مردمی بودن، دولتی بودن، خصوصی بودن. در مواجهه با این مسأله اولا باید تلاش کرد به درستی مسأله شناخته شود. مثلا اساسا مردمی سازی یعنی چه؟ مراد از مردمی سازی چیست؟ سپس باید توجه داشت که نقش علوم مختلف در حل این مسأله چگونه است؟ در حل این مسائل قطعا فقه نقش دارد ولکن مشارکت کننده است. چرا که نمی توان به آنها تک بعدی نگاه کرد باید ایده های مختلف مطرح شود، جهت های مختلف مسأله دیده شود. دستۀ دوم از مسائل آموزش و پرورش مسائل موضوعی در حوزه های خاص است. مثلا این که برای آموزش دانش آموزانی با نیازهای ویژه و خاص چگونه باید تصمیم گیری کرد؟ در این عرصه ها تمرکزها و تخصص های موضوعی محوریت بیشتری دارد. یا مثلا برای تقویت دین داری دانش آموزان چه باید کرد؟ چگونه باید عمل کرد؟ در چه مقطعی باید اقدام نمود؟ در این عرصه نیز فقه کارآیی دارد و می توان از آن بهره جست. مسائل خرد و موردی دستۀ سوم مسائل آموزش و پرورش است. مثل این که پدر و مادر یا معلم در سخت گیری بر متربی تا چه حدی می تواند پیش برود؟ چه مقدار می تواند او را الزام کند؟ این دست مسائل را نمی توان از جمله مسائل و چالش های نظام دانست. با توجه به این که در حل مسائل با ضرورت ها و محدودیت هایی مواجه هستیم باید ناظر به ضرورت ها و چالش ها نسبت به نوع فعالیت خود تصمیم بگیریم. چرا که بسیاری امور در ادارۀ کشور و صحنۀ عمل با ضرورت ها و اضطرارها همراه است. مطلب سوم: توانایی فقه سومین مطلبی که در این عرصه باید مورد توجه قرار گیرد این است که فقهِ موثر برای حل مسائل کشور فقهِ در معنای عام و کلان آن است. فقهی که به دو نکته توجه داشته باشد. نکتۀ اول این که نگاهش نگاه فردی نباشد بلکه نگاه اجتماعی سیاسی داشته باشد. مسائل را در حد چالش های یک فردِ متدین مورد توجه قرار ندهد بلکه پیامدهای اجتماعی آنها، ابعاد مختلف مسأله و جهات دیگر را نیز مد توجه قرار دهد. نکتۀ دوم این که صرفا با داشته های فقهی برای حل مسائل اقدام نکند بلکه مجموعۀ محتواهای دین را مد نظر قرار دهد. چنین فقه و فقاهتی قطعا معنای جزئی از فقه را در خود دارد ولی به آن محدود نمی شود. @mojtaba_kafil