#یادداشت_مهمان
🌀 خواهران طلبه و بحران تجرد ۲
📝 ضعف مهارتآموزی در حوزه علمیه خواهران
🖋 زهرا ابراهیمی
🔹 در یادداشت پیشین در رابطه با یکی از عوامل مؤثر در مسألهی تجرد طلاب خواهر صحبت کردیم. دراین یادداشت قصد داریم به عامل دیگری که در ایجاد این مسئله مؤثر است اشاره کنیم. ازدواج امر مقدسی است و لازمه ی چنین امری، انتخاب میباشد. مؤلفهی انتخابشدن یا گزینش کاملا طبیعی است و حتی در سنتیترین ازدواجها نیز مشهود هست.
🔹 یک دختر یا به واسطهی ویژگیهای ظاهری مورد انتخاب قرار میگیرد یا به واسطهی توانمندیها و استعدادهایی که به منصهی ظهور میرساند، دیده میشود. دیدهشدن از لوازم لاینفک، انتخاب است. متأسفانه امروزه به دلیل رواج تبرج و خودنمایی برخی از دختران در جامعه، دخترانی که قصد رعایت عفت و حیا در پوشش و رفتار را دارند مورد انزوا قرار میگیرند. خواهران طلبه نیز از این گروه مستثنی نیستند. دختران طلبه در جامعه ترجیح میدهند که بدون تبرج حاضر شوند. آنها با رعایت حجاب کامل و بدون ذرهای خودنمایی و آرایش در اجتماع ظاهر میشوند و قطعاً رعایت چنین اصلی برای دختران و زنان مؤمن لازم و واجب است.
🔹 اما مشکل زمانی ایجاد میشود که این دختران به واسطه ی محجبه بودن و عدم خودنمایی، شانس گزینش را برای خود پایین میآورند وهمین مسئله باعث کمتر دیدهشدن آنها میشود. قطعا پیشنهاد دین برای انتخابشدن، رو آوردن به تبرج نیست چرا که تبرج با تدین، همخوانی ندارد. حال سؤال اینجاست که چه چیزی می تواند جایگزین تبرج گردد؟
🔹 یکی از معضلاتی که در حوزههای علمیه خواهران وجود دارد این است که حوزه با ارائهی دروس متعدد، دختران طلبه را از حیث علمی تقویت میکند، اما از لحاظ کشف استعدادها و ایجاد توانمندی و مهارتهای لازم تلاش محسوسی ندارد.
با توجه به اینکه دروس حوزه به اندازهی کافی وقتگیر است، فرصت کشف استعداد در خارج از حوزه نیز برای این دختران محدود میشود. این در حالی است که دختران طلبهی ما وجودشان مملوّ از استعدادهای متعدد است اما فرصت کشف و بروز آنها را از دست میدهند. بخصوص اینکه در عصر انقلاب اسلامی بانوان طلبه قادرند نقشهای ویژهی اجتماعی ایفا کنند تا زنان جامعه به تراز مد نظر انقلاب اسلامی نائل آیند. طلاب خواهر بعد از فارغ التحصیل شدن باید وارد عرصهی تدریس و تبلیغ شوند و اگر کسی نتواند و یا نخواهد در این فضاها فعالیت کند، خواه ناخواه گرفتار انزوا میشود.
🔹 به نظر میرسد آنچه وظیفهی حوزه است این است که دختران طلبه را به عنوان دخترانی اثرگذار در جامعه و محیط اطراف خود تربیت کند و نه صرفا اهل علم و بیثمر در جامعه. در واقع خَلق جسارت اثرگذاری در اجتماع بر عهدهی حوزه است، که فقط از طریق کشف استعداد و دادن فرصت برای ظهور و بروز آنها امکانپذیر خواهد بود.
🔹 اگر کشف استعدادهای بانوان طلبه جدی گرفته نشود ما تنها بعد از درسخواندن با بانوانی خانهنشین روبرو هستیم که جسارت لازم برای حضور در اجتماع را ندارند و یکی از مهمترین عوارض این خانهنشینی از دستدادن فرصتهای لازم برای ازدواج خواهد بود. حتی اگر حوزه ها به این آسیب به شکل جدی توجه نکنند و دغدغهای برای تأثیرگذاری طلاب خواهر در اجتماع نداشته باشند در آینده ای نه چندان دور خواه ناخواه با ریزش طلاب روبه رو خواهند شد.
🔹 تحصیل بدون کسب مهارت و خلاقیت، نتیجهای جز انزوا نخواهد داشت و راه برون رفت از این معضل باورپذیری استعدادهای طلاب خواهر، پرهیز از نگاه حداقلی به حوزههای علمیه خواهران، دوری از شیوهی آموزشی انبوهخوان و حفظ محور و اهمیت به برنامههای مهارتبخش است. حتی اگر برخی خواهران طلبه نخواهند حضور اجتماعی داشته باشند؛ جامعه از آنها انتظار دارد حداقل مهارتهای همسرداری و تربیت فرزند را آنهم منطبق با آموزههای اسلامی دارا باشند؛ نه اینکه محتوای آموزشی حوزههای خواهران کاملا با این مسائل بیگانه باشد.
#بحران_تجرد
@Manahejj
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 حضور دختران با استعداد در حوزه خواهران
🖋 حسینی نوری
🔸 گرچه زنان نیمی از جامعه هستند اما تربیت دینی آنان سبب تربیت تمام جامعه میشود. برای تربیت دینی نیز لازم است تعداد قابل توجهی از دختران سرزمینمان را ترغیب به تحصیلات حوزوی کنیم.
🔹 برای تشویق و انگیزهبخشی به دختران و مادران آینده برای حضور در حوزهها لازم است اقداماتی صورت گیرد که مشتاقانه تحصیل در حوزه را انتخاب نمایند.
مانند:
🔺 اعتباربخشی به مدرک حوزوی از طریق جذب نخبگان
جذب و دعوت نخبگان به حوزه در مقابل رهابودن میزان جذب و ثبت نام از افراد با استعدادهای ناکافی میزان رغبت به حضور در حوزه را افزایش میدهد؛ آنچه سبب عدم استقبال نخبگان از ادامه تحصیل در حوزه میشود، نه تنها هیچ شناختی از حوزه ندارند، بلکه دانشگاه و محیطهای علمی امروزی، برایشان بسیار جذاب معرفی شده است.
و این موضوع مغفول از اقبال به حوزه میکاهد؛ مسألهی سادهای که در حوزه برادران هم دچار غفلت شده است.
سوای عدم معرفی درست حوزه به جامعه، تعریف مدارک حوزوی ذیل مدارک دانشگاهی این مطلب را القا میکند که اصل دانشگاه و مدرک دانشگاهی است و تحصیلات حوزه ذیل دانشگاه است که معنا مییابد.
🔺 زمینهسازی بهرهوری دانشآموختگان حوزوی در کارویژههای اجتماعی از جمله آموزشی، تربیتی، قضایی و...
ممکن است عافیتطلبانه به نظر برسد که طلاب با اطمینان خاطر دوران طلبگی را آغاز کنند اما چه اشکالی دارد در حکومت اسلامی فرصتی فراهم شود تا مثلا افراد دینشناس در موقعیتهای حساس تربیتی قرار گیرند؟
البته حرکتهایی برای بکارگیری طلاب در آموزش و پرورش آغاز شده که امیدواریم به ابعاد و کارویژههای دیگر نیز تسری یابد.
🔺 تعریف دقیق جایگاه طلبگی خواهران
بسیاری از بانوان طلبه به امید شناخت معارف دین یا شناخت تربیت صحیح فرزند یا شناخت دینداری صحیح در خانواده و ... وارد حوزه میشوند اما در پایان و پس از گذراندن واحدهای فراوان صرف، نحو، اصول و ... هنوز به اهداف خود نرسیدند ضمن آنکه گاه به بهانه احکام اسلامی، فرسنگها از فامیل و روابط خانوادگی فاصله گرفتهاند؛ حال آنکه باید مبلغی میشدند تا اقوام و دیگران را به اسلام ترغیب کنند اما تازه خود نیز منزوی شدند. این آسیب حاصل نشناختن هدف بانوان طلبه از ورود به حوزه و تفکیک آنها ست؛ از این رو به نظر میرسد میبایست بین خواهرانی که برای اهداف کوتاه مدت وارد حوزه شدهاند و قصد ادامه تحصیل ندارند دروس خاصی ارائه شود و برای آنانی که اهداف کلانی دارند آموزش ویژهای لحاظ شود تا هر دو گروه پس از پایان تحصیلات راضی باشند نه اینکه با کوله باری از صرف و نحو در عین حال حس خالی بودن از معارف به خانواده بازگردند.
🔺 کاهش سنوات دورههای تحصیل در مقاطع مختلف حوزوی
یکی از علل رویگردانی نخبگان از تحصیل در حوزه، سنوات طولانی آن است. حذف واحدهای اضافی و تکراری و جایگزینکردن دروس اصلی و مورد نیاز میتواند به حضور برترینهای علمی و اخلاقی رونق ببخشد.
🔺 عدم التفات به تفاوت برنامهریزی حوزه خواهران با حوزه برادران
با وجود تفاوتهای وجودی زن و مرد متأسفانه دروس ارائهشده در حوزه خواهران تحت تأثیر فضای طلبگی برادران است. به عنوان مثال صرف و نحو در حوزه خواهران همانقدر مهم است که در حوزه برادران و مباحث تربیتی در حوزه خواهران همانقدر مغفول است که در حوزه برادران. مرخصی تحصیلی برای بانوی خانهدار، باردار، مادر همانقدر غیر موجه است که برای برادران. اگر چه کمال وجودی مرد و زن متفاوت است اما کتابهای اخلاقی و حتی الگوهای اخلاقی یکسانی ارائه میشود که روزی آسیب خود را نمایان میکند که یک بانوی طلبه، #مردانه عبادت میکند، میاندیشد، حرف میزند و حتی مردانه مادری میکند!!
✅ اگر میخواهیم زنان موفق را برای تربیت دینی جامعه به خط کنیم لازم است #ورودی_هدفمند باشد تا خروجی هدفمند باشد.
#یادداشت_مهمان
#مدرک_حوزوی
#فصل_جذب
@Manahejj
هدایت شده از حال خوب...
✅ قبول قطعنامه 598 و حال و هوای رزمندگان در آن ایام
🖋 موسی قمرزاده؛ جانباز دفاع مقدس و استاد سطوح عالی
#یادداشت_مهمان
🔸 تیرماه ۱۳۶۷، یکی دو هفته بود در آبادان مستقر شده بودیم و مقدمات کار شناسایی و دیدبانی را فراهم میکردیم، قرارگاه لشکر تازه داشت مستقر میشد.
یک سوله بزرگ که وسطش یک راهروی نسبتا طولانی داشت و دوطرف این راهرو سنگرهای بزرگ بتونی قوسیشکل قرار داده بودند. هر چند سنگر برای یکی از واحدهای ستادی بود که کمکم مستقر میشدند. هوا خیلی گرم بود و مردادماه خوزستان و آبادان و خرماپزان؛ داخل سوله ولی خنک بود و آرام. روزها خیلی معمولی در حال گذشتن بود و بچههای اطلاعات هم مشغول عمدتا دیدبانی در حاشیه اروند بودند.
🔹 یک روز (۲۷ تیر) وقتی رسیدم قرارگاه، نزدیک ظهر بود، حال و هوای عجیبی بر سنگرها حاکم بود!
❗️هنگام ورود به راهرو، صدای گریه رزمندگان داخل سنگرها، فضا را پر کرده بود!
لابلای گریهها بعضی بلندبلند و با فریاد حرفهایی میزدند؛ از اینکه «خبر دروغ است، این خدعه دشمنان است، امکان ندارد، این اتفاق افتاده باشد حتما یا کودتا شده یا امام را ...، مگر میشود امام باشد و چنین اتفاق و تصمیمی گرفته شود؟!»
♨️ هیچیک از این پرسشها پاسخی نداشت، برای همین گریه و نالههای سنگین بود که جایش را میگرفت. تازه متوجه شدم خبر چیست: «قطعنامهی ۵۹۸ را امام پذیرفته و جنگ تمام شده است!» التهاب همراه با ابهام همه را گرفته بود و بیتابی برای شنیدن اخبار ساعت ۱۴ رادیو در آن روز وصفناشدنی بود. انتظار رنجآوری بود تا اینکه ساعت اخبار رسید و گوینده خبر، خبری که همه انتظار تکذیبش را داشتیم تأیید کرد! ناله و صدای گریههای بچهها فرصت شنیدن ادامه خبرها را نمیداد، باوجود اعلام رسمی خبر، ولی اکثرا بازهم باور به راستبودن آن نداشتند، گاهی جر و بحثی هم سر این قضیه میشد، دو روزی که از اعلام خبر تا انتشار پیام امام گذشت، برای ما به اندازه دو سال بود؛ ولی وقتی پیام امام خوانده شد خیلی فرق کرد. اینبار جوهر گریهها و ضجهها خیلی متفاوت بود: «یعنی جنگ تمام شد و ما شهید نشدیم؟!»
اخبار ساعت ۱۴ مورخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ نیز حال و هوای دیگری داشت، با «جملهجمله پیام امام» که توسط گویندهی رادیو خوانده میشد موج گریه و ناله و ضجه بالا میگرفت و از عمق جانشان اشکهای حسرت سرازیر میشد، برخی نیز سر در گریبان داشتند و ترجیح میدادند با خلوت و سکوت در گوشه سنگر همنشین باشند.
✅ عصر همان روز در محوطه قرارگاه با یکی از دوستان میان نخلستان قدم میزدیم جملهای گفت که دلم را تا حدودی آرام کرد. گفت:
«خدا را شکر که تا پایان جنگ زیر نظر و فرماندهی امام پای جنگ ایستادیم و لحظهای شک و تردید نکردیم.»
📌 قسمتهایی از پیام امام راحل در فرستهی بعد تقدیم میشود👇🏻
#قطعنامه_598
🇮🇷 كانال حال خوب...👇
https://eitaa.com/halekhoooooooooooooob