Γ📲🍃••
#استوری| #پروفایل
.
.
امشب
بجز
حسیݩ
ندارمهیچآرزویــے…🙂♥️
.
.
#شبجمعهحرمتآرزوست🥀
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
-هرچه می خواهی آرزوکن ..؛
-امشب شب توست ..؛🤍
ایرفیقروزهایبیکسیارباب😭💔....
یَا رَفِیقَمَنْلارَفِیقَ لَهُシ︎♡︎....
اۍرفیق کسیکه نداردرفیقۍجزتو.....
-شب آرزوها، همین آرزومه ...
-ببینم ضریح حسین روبرومه..💔
#جانمفداےتربتڪربلایت...
#گوشهایشیشهگوشهحسین...
#تنهاپناهـمــہ.. 👁💔...
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🏝اگر زمانه خوش ذوق باشد
در شب آرزوها
جز تو را آرزو نمیکند.🌙
اگر تنها
یک آرزوی مستجاب داشته باشد
آن را نذر آمدن تو میکند
و بغل بغل ستاره
از دست آسمان میچیند.
آرزوی آسمانی ام! ☁️
تو آبیترین تحقّق خواستههایم هستی؛
خلاصه ی تمام آرزوها
و نهایت هر آنچه
خدا میتواند برای سعادت اهل زمین بخواهد🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#نجوایمهدوی
🏝مولای من...مهدی جانم...
مگر میشود شب آرزوها باشد و
بهجز آمدنتان، آرزوی دیگری داشته باشم؟...
مگر میشود بهجز آرام شدن قلب مهربانتان با مژدهی ظهور ، چیز دیگری از خدا بخواهم؟...
مگر میشود بهجز خوب شدن حال جهان با گامهای حیدری و عطر زهرایی شما، رویایی از دلم بگذرد؟...
مگر میشود پدرم در زندان غیبت، در گوشهی غربت، تنها و حزین باشد و من دغدغهای جز رهاییاش داشته باشم؟
...آه بابای خوبم...
بابای تنهای مهربانم...
بابای بی نظیر دلسوزم...
...قلبم از اندوه فراقتان
لبريز است...🏝
#شببخیرمولایمن
#اللهمعجللولیکالفرج
#شبتونمهدوی
#
✨ #ماجرا | از چیزی نمیترسیدم
💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت حاجقاسم سلیمانی
6⃣ انقلابیِ دوآتیشه
❓ سیدجواد، جوان مشهدی، از من سؤال کرد: «بچه کجایی؟» گفتم: «بچه کرمان.» اسمم را سؤال کرد. به او گفتم. گفت: «چند روز مشهد هستی؟» گفتم: «یک هفته.» اصرار کرد در این یک هفته، هر عصر به باشگاه آنان بروم.
☀️ حرم امام رضا عليهالسلام جاذبه عجیبی داشت. شبها تا دیروقت در حرم بودم. روز بعد، ساعت چهار بعدازظهر به باشگاه رفتم. این بار همراه سیدجواد جوان دیگری که او را حسن صدا میزدند، آمده بود. بعد از گود زورخانه، سیدجواد و دوستش حسن مرا به گوشهای بردند. تصور این بود که میخواهند کسی دیگر را بزنند که طرح دوستی با من ریختهاند.
🏃♂️ بدن آنها حالت ورزشکاری نداشت؛ اما خوب میل میزدند و شنا میرفتند. معلوم بود حسن تازه پایش به زورخانه باز شده بود؛ چون بیست تا شنا که میرفت، دیگر روی تخته میخوابید.
🔰 سهتایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم. سیدجواد سؤال کرد:«تا حالا نام دکتر علی شریعتی رو شنیدهای؟» گفتم: «نه، کیه مگه؟» سید برخلاف حاج محمد، بدون واهمه خاصی توضیح داد: «شریعتی معلمه و چند کتاب نوشته. او ضدشاهه.» دیگر کلمه «ضدشاه» برایم چیز تعجبآوری نبود. ظاهراً احساس انعطاف در من کرد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✨ #ماجرا | از چیزی نمیترسیدم
💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت حاجقاسم سلیمانی(ادامهقسمت6)
6⃣ انقلابیِ دوآتیشه
🍃 این بار دوستش حسن به سخن آمد. سؤال کرد: «آیت الله خمینی رو میشناسی؟» گفتم: «نه.» گفت: «تو مُقَلِّد* کی هستی؟» گفتم: «مقلد چیه؟» و هر دو به هم نگاه کردند. از پیگیری سؤال خود صرف نظر کردند. دوباره سؤال کردند: «تا حالا اصلاً نام خمینی رو شنیدهای؟» گفتم: «نه.» سید و دوستش توضیح مفصلی پیرامون مردی دادند که او را به نام آیتالله خمینی معرفی میکردند.
💡 بعد، نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را درآورد. عکس را برابر چشمانم قرار داد: عکس یک مرد روحانیِ میانسال که عینکبرچشم، مشغول مطالعه بود و زیر آن نوشته بود «آیتاللهالعظمی سیدروحالله خمینی». از من سؤال کرد:
میخوای این عکس رو به تو بدم؟» به سرعت جواب دادم: «بله، میخوام.» حسن، دوست سیدجواد، گفت: «نباید این عکس رو کسی ببینه؛ وگرنه ساواک (که حالا دیگر برایم کاملا اسم آشنایی بود) تو رو دستگیر میکنه.»
🌷 عکس را گرفتم و در زیر پیراهنم پنهان کردم. خداحافظی کردم و از آنها جدا شدم. «شریعتی» و «خمینی» دو نام جدیدی بود که میشنیدم. برایم سؤال بود که چطور آن دو جوان تهرانی سرامیککار در طول آن شش ماه که با آنها کار میکردم و دوست صمیمی بودیم و این همه برضد شاه با من حرف زدند، اسمی از این دو نفر نبردند!
🏚️ وارد مسافرخانه شدم. عکس را از زیر پیراهنم بیرون آوردم. ساعتها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم، رفتم ترمینال مسافربری و بليت کرمان گرفتم؛ درحالی که عکس سیاهوسفیدی که حالا به شدت به او علاقهمند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس میکردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم. به محض ورود به کرمان، به علی یزدان پناه نشان دادم. گفت: «این عکس آقای خمینی است.» با تعجب سؤال کرد: «از کجا آوردی؟! اگر تو رو با این عکس بگیرند، پدرت رو درمیارند یا میکُشندِت.» جرئت و شجاعت عجیبی در وجودم احساس میکردم. ساواک را حریف کاراته خودم فرض میکردم که به سرعت او را نقش زمین میکنم! آن قدر وجودم مملو از نشاط جوانی بود که ترسی از چیزی نداشتم. حالا من یک «انقلابیِ دوآتیشه» شدیدتر از علی یزدان پناه بودم و بدون ترس از آحدی بیمحابا حرف میزدم.
*مُقَلِّد: شیعهای که به سن تکلیف میرسد، مرجع تقلید جامعالشرایطی پیدا میکند و احکام فقهی دین را از او تقلید میکند.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#
20.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤کربلایی #سید_رضا_نریمانی
▪️یـــــاایــهــــاالـــذیــــنآمــنـــوتـــوبــــو
▪️روزگـــارمــــونچـــقـــدرسـیـــاهشــده
▪️زمینه#شب_جمعه #شبلیلهالرغائب
#صبحتبخیرمولایمن
🏝هوای آدینه مثل دلم،
بارانی است...
در شهر باران میآید و
هوا باز میشود
ابرها کنار میروند و
آفتاب میتابد...
در دلم اما...
هوا همواره گرفته است...
بغض دلم
با گریههای مداوم هم
باز نمیشود....
در دلم همیشه
آسمان تنگ است...
عمری است حسرت آفتاب را
در دلم کشیدهام...
آه ای آفتاب من ،،،
ای قرار بیقراریهای من...
ای پایان اشکها و بغضها و
دلتنگیها...
ای حضرت نجات و گشایش...
...کِی طلوع میکنید؟...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 یادمان باشد
روز جمعه
مهمان امام زمانمان هستیم
پس بیشتر یادشان کنیم
و برای فرجشان دعاکنیم.
#زندگیتوامامزمانۍڪن
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
⚘﷽⚘
حسینجان...
عالم،به عشقِ
روے تو بیدار مے شود
هر روز،عاشقـانِ تو
بسیـارمے شود
وقتی،سـلام
مے دَهَمت،در نگاهِ من
تصویرِ ڪربلای تو،
تڪرار مے شود
سلام عشق عالم❤️
✨اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ✨
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
كانال تخصصى هروله_۲۰۲۲_۰۱_۱۴_۱۰_۴۰_۵۶_۸۴۴.mp3
6.22M
•دوباره جمعه های بی قراری
دوباره اشک و آه و گریه زاری....
حاج مهدی رسولی
#جمعه_مهدوی
بسیار دلنشین
بَعد اَز شَهنشهِ نَجفُ
شاهِ ڪـَربَلا
دَر طالِعم نِوشتِه خدا،
عبدِ سامِرا
#سلامعلےساڪنسامرا✋🏻
#شهادت_امام_هادی(ع) 🥀
#بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
مداحی آنلاین - دوباره چشمام پر از اشک - جواد مقدم.mp3
6.72M
🔳 #شهادت_امام_هادی(ع)
🌴دوباره چشمام پر از اشکُ
🌴دوباره غم تو دلم دارم
🎤 #جواد_مقدم
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلمی از آخرین غبارروبی حرم امام هادی (علیه السلام) توسط شهید حاج قاسم سلیمانی در سامرا ..🖤
🏴 شهادت مظلومانه امام هادی (ع) محضر شریف امام عصر (عج ا...) و اعضای محترم کانال تسلیت عرض می کنیم. 🖤🖤🖤🖤
✨ #ماجرا | از چیزی نمیترسیدم
💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت حاجقاسم سلیمانی
7️⃣ مرد مبارز
کمکم تظاهراتها در شهر شکل گرفت. دیگر نام امام و شناخت او منحصر به چند نفر نبود. یک عالمه انسان او را میشناختند و خواهان او بودند. حجم انقلابیهای کرمان آنقدر بود که میتوان گفت کرمان محوریت اساسی در انقلاب داشت. هاشمی رفسنجانی که البته آنوقت شناختی از او نداشتم، باهنر، حجتی، فهیم کرمانی، مشارزادهها، موحدیها، ساوه، جعفری، عمده علمای کرمان، به جز چند نفر، یکپارچه ضدشاه بودند.
🕌 حالا مسجدجامع و مسجد مَلِک محل اصلی تجمع انقلابیها بود. قبل از آن، مسجد قائم به دلیل وجود آیتالله حقیقی چنین بود؛ اما اکنون مسجدجامع به دلیل پیشنمازی و محوریت آیتالله صالحی، محور عمده تحرکات بود؛ پیرمرد نورانی کوتاه قدی که در حال کهولت سن بود، اما بهشدت مورد احترام و توجه عمده مردم کرمان. بعدازظهرها همه جمع میشدند. اخبار بهطور غیرسازمانی ردوبدل میشد. از تهران تا قم و شیراز، همه، از اطراف خبر داشتند و اخبار را به هم منتقل میکردند.....
❤️ #رفیق_خوشبخت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✨ #ماجرا | از چیزی نمیترسیدم
💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت حاجقاسم سلیمانی
7⃣ مرد مبارز
✊ اولین تظاهرات کرمان که روحانیت در صف اولش قرار داشت، شروع شد. آیتالله نجفی که در مسجد امام زمان عجلاللهفرجه پیشنماز بود، جلودار بود؛ مابقی روحانیت همراه او، و مردم پشت سر روحانیت. شعارها ابتدائاً حول زندانیان سیاسی و آزادی آنان بود. کمکم رنگوبوی ضدشاه گرفت. اما همانند یک شعله کوچک آتش که تبدیل به زبانههای سنگین میشود، فریاد «مرگ بر شاه» در سطح شهر پیچاند.
ارتش که آن وقت مرکز آموزش ۰۵ را داشت و در زمان سربازي برادرم چندبار به آنجا رفته بودم، دژبان، شهربانی، آگاهی، ساواک همگی فعال بودند؛ اما موج، بسیار بزرگتر از توان آنها بود. گرفتن یکی دو نفر و چند و حتی هزارنفر، اثری بر این موج نمیگذارد اصلا این اعداد چیزی نبود که بخواهد بر این موج سهمگین و عمیق توفنده اثر بگذارد.
🚩 من و دوستانم که حالا علیجان و عبدالله هم به آن اضافه شده بودند، بیمحابا حرف میزدیم. صبح، اعلام تجمع در مسجد جامع شهر شد. این اعلام دهان به دهان، بیشتر از فضای مجازی امروز، تمام شهر را پر کرد! جوانهای انقلابی و تعدادی از علما، از جمله آیتالله صالحی، در شبستان جمع بودند. شهربانی، با جمع کردن کولی* که در همان حوالی شهر سُکنی داشتند، از دو طرف به مسجد حمله کرد. مسجدجامع دارای سه در ورودی بسیار بزرگ و مشابه هم بود.
🏍️ تازه موتورسیکلت زردرنگ سوزوکی ۱۲۵ خریداری کرده بودم. من از در قدمگاه که بازار کرمان بود، وارد شدم و موتورم را داخل یکی از کوچههای فرعی که از بازار منشعب میشد، پارک کردم. داخل مسجد جنبوجوش بود. پس از ساعاتی کُولیها از دو در شمالی و غربی مسجد، با حمایت نیروهای شهربانی و پاسبانها، حمله خود را شروع کردند. اول تمام موتور و چرخهای پارکشده جلوی در مسجد را آتش زدند. فریاد جوانها بلند شد که: «درها رو ببندید!»
🔺 به اتفاق واعظی و احمد به پشت بام شبستان مسجد رفتم. کولیها و پاسبانها با وحشیگری مشغول سوزاندن وسایل مردم
بودند. بعد هم چند موتور را آوردند پشت در مسجد و در را آتش زدند. از دو طرف، شلیک گاز اشکآور به داخل مسجد شروع شد. حالا در باز شده بود و حمله به داخل شبستان آغاز شد.
آیتالله صالحی را از پنجره شبستان به بیرون منتقل کردیم. به دلیل استنشاق گاز و کهولت سن، از حال رفته بود. روحانی سرخودی که بعداً با او رفيق شدم، به نام اسدی، با حرارت جوانها را تشویق به مقابله میکرد. مردم هم از در غربی مسجد در حال فرار بودند و هرکسی از در میخواست خارج شود، زیر چوبوچماق کُولیها سرودستش میشکست.
🔥 در وسط معرکه، کودکی را دیدم که وحشت زده گریه میکرد. ناخودآگاه داد زدم و رو کردم به پلیسی که به او حملهور شده بود. گفتم: «ولش کن!» آن قدر که با تندی و شدت این کلام را ادا کردم، احساس کردم لحظهای مردّد شد و ترسید.
🍃 بچه را بغل کردم و از در غربی خارج شدم. به سمت قدمگاه پیچیدم. موتور سالم بود. با احمد سوار موتور شدیم. یک گله پاسبان از جلوی ما درآمدند. تا خواستیم از کنار آنها بگذریم، ده تا پانزده باطوم به سروصورتمان خورد.
* کُولیها (Roma، شربتی، گورونی) نژادی اسرارآمیزند که قرنها پیش از هند به ایران و سرزمین های دیگر کوچ کردند. عجیب و بیخانمان و منزوی زندگی میکنند و به گدایی و فالگیری و رقاصی و سیاه بازی و... مشغولاند.
❤️ #رفیق_خوشبخت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
و...
تو...
همان اکسیر آرام بخش زمینی؛
که سالهاست،آنرا بر مدارش،آرام نگه داشته ای!
میدانی؛
زمین شیفته نگاه توست...
که هر صبح و شام،
دور سرت می گردد!
#یاایهاالعزیز
#صبحت بخیر مولای من
#اولین_سلام_صبح
#خدمت_اربابم♥️🤚
حالم دوباره صبح شد
و رو به راه شد
وقت سلام
و عرض ارادت به شاه شد
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام هادی علیه السلام ، بر شما اهالی ایتا تسلیت باد🥀😔
#شهادت_امام_هادی
تاظهور؛:
🌷حاج قاسم یک مکتب است🌷
#سردار_دلها
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/SardardelhaQ@
51.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏝زیارت جامعه کبیره یک دانشگاه است
⏪ بهترين و جامعترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است
▪️در سالروز شهادت امام هادی (علیه السلام)، زیارت جامعه کبیره را قرائت کنیم
🎙 با نوای علی فانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
تاظهور؛:
🌷حاج قاسم یک مکتب است🌷
#سردار_دلها
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/SardardelhaQ@
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 السلام علیک یا علی بن محمد الهادی النقی
▪️هادی اگر تویی که کسی گُم نمیشود...
تاظهور؛:
🌷حاج قاسم یک مکتب است🌷
#سردار_دلها
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/SardardelhaQ@
Javad Moghadam - Dobare Cheshmam Por Az Ashk [128].mp3
6.77M
▪️آقام آقام امام هادی
دوبارهچشمامـپُرازاشکو...😭
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#مداحی