eitaa logo
65 دنبال‌کننده
319 عکس
58 ویدیو
0 فایل
✍️ قلمی سزاوار مدح است که برای هدایت بنویسد، ضلالت را ذلیل کند، نادیدنی‌ها را در سطور، دیدنی کند و در برخورد و اصطکاک با محیط، صریرش به خروش آید. علی فراهانی @M_AliFarahani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹انگلستان ،صد سال پیش!! 🔹🔹پوشش زنان انگلیسی😳 و فرهنگ حجاب در بریتانیا😳.
صریر
#مرواریدهای_مشکی 1️⃣ 🔮 چه غریبانه و بی‌ادعا، چارقدهای ما را، چاره می‌کنی و همچون صدفی مشکی، مروارید
2️⃣ 🌺 در زمان رسول خدا صلوات الله علیه و آله مردی بود بسیار زشت. به خاطر لکه‌های روی صورتش، به او «ذو النَّمِرَة» می‌گفتند؛ نمرة در لغت به معنای لکه‌های شبیه پوست پلنگ است؛ اما قصه این مرد: 🍀 روزی ذوالنمره، دلش گرفت. دیگر نمی‌توانست خودش را به بی‌خیالی بزند. دنیا برایش تنگ و رنج‌آور شده بود. با خودش می‌گفت: «چرا من؟ چرا انقدر زشت؟ مگر خدا، هم خالق من و هم خالق زیبارویان نیست؟ مگر خزائن خدا کم شدنی بود که من را چنین آفریده؟.» 🍀او گمان می‌کرد خالقش تنها در حد داشتن ضروریات خلقت، به او عطا کرده و زیبایی را که مرتبه برتر خلقت است، از او محروم داشته است. پس تصمیمش را گرفت و نزد رسول خدا رفت. 🌹در محضر جناب مصطفی صلوات‌الله‌علیه‌وآله، مؤدب نشست. به پیامبری‌ او اعتقاد داشت. خدا را دوست می‌داشت ولی از خدا انتظار بیشتری داشت. 🌿 به محبوب خدا عرض کرد: «ای پیامبر خدا، برایم بگو که خدا بر من چه چیزهایی را واجب کرده است؟» بعدازآن که خاتم‌الانبیا، واجباتش را نام برد. ذوالنمره ناامیدانه به رسول خدا نگاهی کرد و بادلی شکسته گفت: «سوگند به‌آن خدایی که به‌حق، تو را به نبوت مبعوث فرموده، من برای پروردگار خود بیشتر ازآنچه بر من واجب کرده، چیزی انجام نخواهم داد.» 🌹 حضرت رحمةللعالمین فرمود: چرا ای ذو النمرة؟ عرض کرد: برای آنکه او مرا این‌قدر زشت آفریده! آن‌قدر زشت که مردم برای تمسخر همدیگر، از نام من استفاده می‌کنند. ذوالنمره را ضرب‌المثل برای افراد زشت قرار داده‌اند. این‌ها خواری نیست؟ 🌿ذوالنمره با سخنانش، قلب رسول مهربانی را به درد آورد و بلکه بالاتر، عرش خدا را لرزاند. در آسمان ملکوت، هنگامه‌ای برپا شد و جبرئیل، آن فرشته زیبا، بر پیغمبر اسلام، نازل شد و عرض کرد: 💐 ای رسول خدا، پروردگارت به تو دستور می‌دهد که از جانب او به ذوالنمره سلام کنی و به او بگویی: پروردگارت تبارک‌وتعالی می‌فرماید: آیا راضی نیستی که در روز قیامت تو را به زیبایی جبرئیل محشور کنم.💐 🌸 رسول خدا با خرسندی به ذوالنمره رو کرد و فرمود: این جبرئیل است که به من دستور داده که سلام خدا را به تو برسانم و به تو بگویم: آیا خوشنود نیستی که من می‌خواهم تو را در روز قیامت به زیبایی جبرئیل محشور کنم؟ آن‌قدر که دیگران به حال تو غبطه خورند. 🌿 ذو النمرة با خوشحالی گفت: «راضی‌ام خداجان. به عزتت سوگند من هم برای تو در کارهای خیر، بدان اندازه بیفزایم تا تو خوشنود شوی.» ✍️ و ای‌کاش آن خواهر یا دختر گرامی که در تلاش اثبات زیبایی خود به دیگران است، می‌دانست که اگر خدا را راضی کند، نیازی به خودآرایی برای بیگانگان ندارد. 🌿 او زیباست حتی بی نقش و نگار بر صورتش. 🌿 او زیباست چه در این دنیا، چه در آن عالم؛ 🌿 او زیباست مادام که حیا دارد. اگر در ظاهرش نقصی هم دارد، از خدا نیست که از طبع دنیا است که با یک بِه، چهره نیکو و با مشتی پِه، چهره زشت می‌شود . ✍️علی فراهانی ✔️ پردازشی بر روایتی از روضه کافی، حدیث الفقهاء و العلماء ✔️بِه: منظور میوه بِه است که خوردن آن در دوران بارداری، باعث زیبایی کودک می‌شود. ✔️پِه: مخفف پیه و به معنای شحم است. وجود چربی‌های اطراف صورت گاه باعث زشتی چهره می‌شود. صل الله علیه و آله و سلم @Fanus_AliFarahani
صریر
▶️ 👵🏻#حکایت‌های_ننه‌آقا 1️⃣1️⃣ 🌺 قسمت جذاب، تنقلاتی بود که ننه‌آقا داخل کابینتش پنهان کرده بود و ب
👵🏻 2️⃣1️⃣ 3️⃣ 👵🏻 دریکی از دورهمی‌های فامیلی، تمام بزرگ‌ترها، در پذیرایی خانه ننه‌آقا، جمع بودند. بچه‌ها هرکدام در گوشه‌ای گعده گرفته بودند. بحث بزرگ‌ترها درباره تفاوت علاقه‌های خانم‌ها با آقایان بود که 👴🏻آقا ناصر (یکی از پسرهای ننه‌آقا) رو به دختر کوچک ننه‌آقا کرد و با خنده‌ای طعنه‌آمیز گفت: «ببین آبجی، خودت بگو، الآن تو بازارا، زن‌ها تو مغازه‌های آرایشی بیشتر جمع‌اند یا تو کتابخونه‌ها؟» چشم‌های آقا ناصر که انگار اتم کشف کرده بود گرد شد🤩 و با کلی ذوق‌زدگی منتظر جواب آبجی فاطمه‌اش بود که ننه‌آقا👵🏻 به میدان مباحثه آمد و گفت: «آقا ناصر، ان‌شاءالله که ناصر دین باشی. راست می‌گی، زن‌ها تو مغازه‌های آرایشی بیشترن ولی اگر اونجا بیشتر پرسه می زنن، به خاطر مردهاشونه که از سرخاب سفیداب خوششون میاد. گیر کار، شما مردایید. اگه کتاب دوست داشته باشید، زن‌ها هم همونور می‌رن. خدا رحمت کنه شهید مطهری رو، به زنش بابت هر کتابی که می‌خوند، هدیه می‌داد آقا ناصر.» 👴🏻 آقا ناصر که خشکش زده بود، لب‌های شکفته‌اش رو جمع‌وجور کرد و به مبل تکیه داد و هیچ نگفت. 🔹🔹🔹🔹🔹 ✍️ ننه‌آقا راست می‌گوید: 🌿 وقتی به ذهن دختران ما از همان نوجوانی، دیکته نانوشته‌ای تحمیل می‌شود که باید در جنگ دزدیدن نگاه پسرها، پیروز شوند، 🌿 وقتی زنان متأهل ما در تلاش‌اند که با تمام حربه‌های زنانه، چشم و دل شوهر خود را حفظ کنند تا مبادا اسیر دزدی فتانه شود، 🌿 وقتی بی‌دین، زنان را در حد یک کالای ویترینی تنزّل می‌دهند، 🌿 وقتی در قالب شوخی و ترویج دین، با طرح مباحث ازدواج مجدد و استحباب متعه، ته دل آن‌ها به یکباره خالی می‌شود، 🍁 باید هم رتبه نخست بگیرد. 🍁باید هم طی صدسال گذشته، پوشش خانم‌ها در مقایسه با آقایان، بیشترین تغییر را کند. 🍁 باید در سردر مغازه‌ها بخوانیم: «برای فروشندگی، به یک خانم با ارتباط عمومی بالا نیازمندیم.» 🍁 و دور از انتظار نیست که دختران فریب‌خورده، مروارید عفتشان را همراه با توهین و تحقیر، برای پسران هرزه به حراج بگذارند. 🌺 اگر دختران و زنان ما قدر خودشان را نمی‌دانند، چون ما پدران و آقایان قدردان آن‌ها نبودیم. علاقه‌های خود را به سمت چیزهایی بردیم که تاوان آن را خانم‌ها باید بپردازند. 🌺 و همسران برای هم، از دین است همان‌طور که حفظ ارزش و آن‌ها از سوی هم، از دین است. ✍️علی فراهانی @Fanus_AliFarahani
صریر
👵🏻#حکایت‌های_ننه‌آقا 2️⃣1️⃣ #مرواریدهای_مشکی 3️⃣ 👵🏻 دریکی از دورهمی‌های فامیلی، تمام بزرگ‌ترها، در
️⃣ 🍀 گفتم: تو را چادر خوانند؛ چون جای درّهای مایی. پناه مرواریدهای مایی. 🍁 گفتند: چرا با ریسیدن چادر، جادرّ می‌بافی؟ از یک لچک، صدف می‌سازی؟ 🍀 گفتم: مگر به زن پارسا، حُصان نگویند؟ مگر معنای دیگر حُصان، مروارید درشت و مرغوب نیست؟ آیا جز این است که چادر، دژی محکم برای زنان عفیف ما و صدفی برای مرواریدهای گران‌قدر ما است؟. 🌹 آن‌ها که تو را نشناختند، قدر خود را ندانستند. آن‌ها که از تو غافل شدند، حیات خود را باختند. ✔️ شخصی نچید غنچه پنهان به برگ را ✔️ از بی حجابی است اگر عمر گل کم است. ✍️علی فراهانی @Fanus_AliFarahani
صریر
#مرواریدهای_مشکی4️⃣ 🍀 گفتم: تو را چادر خوانند؛ چون جای درّهای مایی. پناه مرواریدهای مایی. 🍁 گفتند:
️⃣ 🌹دختران، رحمت‌اند، مادام که دختری کنند. 🌹دختران، زیبایند، مادام که زیبا بیندیشند. 🌹 دختران، محتاج به خط‌وخال‌های قرمز و سیاه نیستند، مادام که محجوب بمانند. 🌹دختران زیبا، محجوب‌اند، مادام که بدانند، محبوب خدایند؛ ان الله جمیل و یحب الجمال، و خداوندِ زیبا، محجوب است و زیبای محجوب را دوست دارد. 🌹چگونه ممکن است دختری زشت باشد، در حالیکه خالقش زیبا است. 🌹چگونه ممکن است نعمت خدا، زشت باشد وقتی حضرت زینب🌷 سلام‌الله علیها، آن‌همه نقمت زشتیان را در کربلا زیبا می‌بیند. (ما رأیت الا جمیلا). 🌺 آری، دختران ما زیبایند، مادام که خدا را زیبا بدانند... . @Fanus_AliFarahani
صریر
#مرواریدهای_مشکی5️⃣ 🌹دختران، رحمت‌اند، مادام که دختری کنند. 🌹دختران، زیبایند، مادام که زیبا بیندیش
️⃣ 🍭 از اینکه بر سر من و دوستانم روکشی نیست، تعجب نکنید. این تقصیر ما نیست. مدیریت کارخانه‌مان تصمیم گرفته که مدتی آب‌نبات‌های چوبی کارخانه را بدون عرضه کند. 🍭 مدیران می‌گویند، این کار به خاطر جلب مشتری‌هایمان است. چون آب‌نبات بیش‌ازحد در بازار زیاد شده است. طبیعتاً در این رقابت، تنها کارخانه‌ای موفق‌تر است که بتواند سرعت رسیدن مشتری را به طعم خوشمزه آب‌نبات، بیشتر کند. 🍭 الآن من در قفسه یک فروشگاه و بافاصله‌ای مشخص از دوستانم، روی پایه خودم ایستاده‌ام. 🍭 مشتری زیاد می‌آید و بیشترشان من و دوستانم را لیس می‌زنند و طعم ما را امتحان می‌کنند. البته تعداد کمی از آن‌ها ما را می‌خرند. 🍭 همه ما تقریباً شبیه هم هستیم. چشم و بینی و گونه‌هایمان، مثل هم است، ولی نمی‌دانم چرا این مشتری‌ها اصرار دارند، طعم همه ما را امتحان کنند. این خیلی بده. 🍭 بدتر اینکه با هر بار لیسیدنِ این گرسنه‌ها، هم عمر من کم می‌شود و هم شانس خریده شدنم. 🍭 جالب است! این روزها همه کارخانه‌های آب‌نبات‌سازی، محصولاتشان را بدون روکش عرضه می‌کنند. جالب‌تر اینکه همه ما، لیسیده می‌شویم؛ چه آن آب‌نبات‌هایی که مثل من، فقط در ویترین، برای جلب‌توجه مشتری‌ها، لیسیده می‌شوند و چه آب‌نبات‌های دیگر داخل جعبه؛ چون برخی از مشتری‌ها از لیسیدن آب‌نبات چند بار لیسیده شده، بدشان می‌آید، ترجیح می‌دهند که از داخل جعبه یکی را بردارند و طعم دلخواه خودشان را امتحان کنند. 🍭 افسوس! گاهی صاحب فروشگاه از یک پیرزن که آب‌نبات محلی درست می‌کند، محصولاتی می‌آورد. گاهی حسودی‌ام می‌شود، بااینکه آن آب‌نبات‌ها، قیافه‌های معمولی و گاه نامیزانی دارند، ولی پیرزن روکش‌دارشان می‌کند و این باعث شده، مشتری‌هایی که به پاکیزگی اهمیت می‌دهند، فقط آن‌ها را بخرند. 🍭
پرحرفی بس است، فعلاً منتظر یک خریدار واقعی‌ام.

✍️علی فراهانی @Fanus_AliFarahani
خدا فرمود: می خواهم بشری خلق کنم از گلی خشک، آن‌هم از گلی سیاه و بدبو. وقتی او را درست کردم و در آن دمیدم، همه به او سجد کنید. ملائکه همه سجده کردند ولی تعبیر گل خشک، آن‌هم سیاه و بدبو برای ابلیس گران آمد. سجده نکرد و گفت: شأن من اجازه نمیدهد که بخواهم بر گلی خشک، آن‌هم سیاه و بدبو سجده کنم... . اگر خداوند درهنگام خلقت بشر، این‌مقدار بر جنس او تاکید نمی‌کرد، معلوم نمی‌شد که تا کجا ابلیس اسیر جنس نارگونش است. و اگر خداوند به مردان که با دیدن، صید می‌کنند، نمی‌‌فرمود چشمانشان را فرو بندند و به زنان که با نمایش خود، صیاد شکار می‌کنند، نمی‌فرمود «وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها»، معلوم نمی‌شد که انسان نیز تاچقدر اسیر جنسش است؛ یعنی ماءٍ مَهين‏ و صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ. 📚حجر، آیات ۲۶ تا ۳۳ ✍️علی فراهانی https://eitaa.com/Sarir_AliFarahani
هدایت شده از صریر
️⃣ 🍀 گفتم: تو را چادر خوانند؛ چون جای درّهای مایی. پناه مرواریدهای مایی. 🍁 گفتند: چرا با ریسیدن چادر، جادرّ می‌بافی؟ از یک لچک، صدف می‌سازی؟ 🍀 گفتم: مگر به زن پارسا، حُصان نگویند؟ مگر معنای دیگر حُصان، مروارید درشت و مرغوب نیست؟ آیا جز این است که چادر، دژی محکم برای زنان عفیف ما و صدفی برای مرواریدهای گران‌قدر ما است؟. 🌹 آن‌ها که تو را نشناختند، قدر خود را ندانستند. آن‌ها که از تو غافل شدند، حیات خود را باختند. ✔️ شخصی نچید غنچه پنهان به برگ را ✔️ از بی حجابی است اگر عمر گل کم است. ✍️علی فراهانی @Fanus_AliFarahani
هدایت شده از صریر
️⃣ 🍭 از اینکه بر سر من و دوستانم روکشی نیست، تعجب نکنید. این تقصیر ما نیست. مدیریت کارخانه‌مان تصمیم گرفته که مدتی آب‌نبات‌های چوبی کارخانه را بدون عرضه کند. 🍭 مدیران می‌گویند، این کار به خاطر جلب مشتری‌هایمان است. چون آب‌نبات بیش‌ازحد در بازار زیاد شده، طبیعتاً در این رقابت، تنها کارخانه‌ای موفق‌تر است که بتواند سرعت رسیدن مشتری را به طعم خوشمزه آب‌نبات، بیشتر کند. 🍭 الآن من در قفسه یک فروشگاه و بافاصله‌ای مشخص از دوستانم، روی پایه خودم ایستاده‌ام. 🍭 مشتری زیاد میاید و بیشترشان من و دوستانم را لیس می‌زنند و طعم ما را امتحان می‌کنند. البته تعداد کمی از آن‌ها ما را می‌خرند. 🍭 همه ما تقریباً شبیه هم هستیم. چشم و بینی و گونه‌هایمان، مثل هم است، ولی نمی‌دانم چرا این مشتری‌ها اصرار دارند، طعم همه ما را امتحان کنند. این خیلی بده. 🍭 بدتر اینکه با هر بار لیسیدنِ این گرسنه‌ها، هم عمر من کم می‌شود و هم شانس خریده شدنم. جالب است! 🍭 این روزها همه کارخانه‌های آب‌نبات‌سازی، محصولاتشان را بدون روکش عرضه می‌کنند. جالب‌تر اینکه همه ما، لیسیده می‌شویم؛ چه آن آب‌نبات‌هایی که مثل من، فقط در ویترین، برای جلب‌توجه مشتری‌ها، لیسیده می‌شوند و چه آب‌نبات‌های دیگر داخل جعبه؛ چون برخی از مشتری‌ها از لیسیدن آب‌نبات چند بار لیسیده شده، بدشان می‌آید، ترجیح می‌دهند که از داخل جعبه موردی را بردارند و طعم دلخواه خودشان را امتحان کنند. 🍭 افسوس! گاهی صاحب فروشگاه از یک پیرزن که آب‌نبات محلی درست می‌کند، محصولاتی می‌آورد. گاهی حسودی‌ام می‌شود، بااینکه آن آب‌نبات‌ها، قیافه‌های معمولی و گاه نامیزانی دارند، ولی پیرزن روکش‌دارشان می‌کند و این باعث شده، مشتری‌هایی که به پاکیزگی اهمیت می‌دهند، فقط آن‌ها را بخرند. 🍭
پرحرفی بس است، فعلاً منتظر یک خریدار واقعی‌ام.

✍️علی فراهانی @Fanus_AliFarahani
صریر
📌ابعاد مادی و باطنی موضوع #خلاقیت_در_نویسندگی 1️⃣1️⃣ 🌺اگر آنان را به‌سوی هدايت دعوت كنيد، نمی‌شنون
📌جاذبه‌ها و دافعه‌های موضوع 📌ترسیم شبکه ارتباط مفاهیم 2️⃣1️⃣ 🔰هر موضوعی را که انتخاب کنید، به‌طبع شبکه‌ای از ارتباط‌ها را دربر دارد. ✔️ گاه با برخی از پدیده‌های اطرافش همخوانی دارد؛ پس آن‌ها را جذب می‌کند و ✔️ گاهی هم با برخی دیگر تضاد دارد؛ پس آن‌ها را دفع می‌کند. 🔷 موضوع را تصور کنید: ما مفاهیم ، ، ، ، ، و را با مفهوم حجاب همخوان می‌دانیم؛ یعنی حجاب، این مفاهیم گفته‌شده را جذب می‌کند و از طرفی، ضد آن مفاهیم را دفع می‌کند. 🔮 دانستن این شبکه ارتباطی برای نویسنده ازاین‌رو بسیار مفید و کارامد است، چون: ✅ یک داستان‌نویس می‌تواند مثلاً مفهوم نجابت را محور شبکه ارتباطی خود قرار بدهد و البته بین این موضوع و برخی از مفاهیم گفته‌شده مثل حجاب فاصله بدهد. حال نویسنده می‌تواند با خلق حوادث، جدال‌ها و درام‌ها روایتی بنویسد که نتیجه‌اش، جذب و اتصال این دو مفهوم بشود. ✅ یک یادداشت‌نویس می‌تواند درباره معماری یک خانه، ابتدا مفهوم حجاب را در نظر بگیرد؛ سپس با ترسیم شبکه ارتباطی میان مفاهیم گفته‌شده و رعایت ابعاد مادی و معنوی آن، مفاهیم حیا، عفت، قداست و... را پیگیری ‌کند. اینکه حیاط یک خانه علاوه‌بر داشتن حجاب و موانع دید، باید در نمایش لوازم خانه هم عفت داشته باشد. از طرفی، خانه‌ای که شبیه دخمه باشد، شاید حجاب و عفت را فراهم کند، اما متانت به معنای وقار را ندارد. 👈 ترسیم شبکه مفاهیم ذهن شما را در ارائه نظریات نو و استوار، بارور و خلاق می‌کند. قهر و آشتی بین کلمات، نزاع و صلح بین مفاهیم، شکستن و اتصال در ترکیب‌ها، دنیایی از خلاقیت پیش روی شما باز می‌کند. 🖇 به شبکه مفاهیم که اطراف مفهوم خواب در 🌷سوره یوسف🌷 ترسیم شده، دقت کنید: ✨ عالم خواب در مقابل عالم واقعیت که با تأویل صحیح، منجر به رابطه جذب و ارتباط مستقیم میان آن دو می‌شود. ✨پدیده خواب‌های پریشان در مقابل خواب‌های صادق که درنتیجه منجر به اثبات علم تأویل خواب می‌شود؛ ✨صداقت حضرت یوسف در مقابل دروغ زلیخا که درآخر منجر به رابطه جذب زلیخا به حضرت یوسف می‌شود؛ ✨تصویر پاکی حضرت یوسف در مقابل حوادثی که او را متهم به ناپاکی می‌کند و پایان این جدال که غلبه پاکی را نمایش می‌دهد. ✨ظلم و جدال برادران یوسف با او که درنتیجه با رأفت حضرت یوسف منجر به رابطه جذب و خضوع برادران می‌شود. 🌱این‌ها گوشه‌ای از شبکه مفاهیم موجود در سوره یوسف است. درباره شبکه مفاهیم، جاذبه‌ها و دافعه‌های موجود بین آن‌ها و ارتباطشان با ، سخن بسیار است... . ✍️علی فراهانی کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پر لاف از سخن چو دور توان زد آن خشت بود که پر توان زد https://eitaa.com/Sarir_AliFarahani