پيامبر(ص) میفرمایند:
مَن عالَ يَتيماً حَتّي يَستَغنِيَ أوجَبَ اللَّهُ لَهُ بِذلكَ الجَنَّةَ
هر كس يتيمي را سرپرستي كند تا بينياز شود ، خداوند ، در برابر ، بهشت را بر او واجب ميكند
بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۲۴۸
#حدیث_روز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
با مامان تو حیاط نشسته بودیم که در خونه رو زدند. در رو که باز کردیم، خانم میان سالی با شادی و هیجان گفت: «بالاخره خونه ی امیدم رو پیدا کردم، خونه سرپرستمون رو پیدا کردم!»
مامان متعجبانه پرسید: «چی شده خانم، خونه ي اميد چیه!»
اون خانم با خوشحالی گفت: «پسر شما مدت هاست برای ما غذا می آره، لباس بچه هامو تأمین می کنه و خرج و مخارج زندگی ما رو می ده...
دیدم یکی دو هفته است ازش خبری نیست، پرس و جو کنان به خونه شما رسیدم.»
اشک تو چشمای مامان حلقه زد، با بغض گفت: «پسرم، خان میرزام شهید شد!»
آه از نهاد زن غریبه بلند شد، همونجا وسط حیاط نشست و شروع کرد به سر و صورت زدن.
گفت: «بار آخری هم که اومد، خرجی بچه های یتیمم را داد و رفت...»
"شهيد خانميرزا استواري"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
وقتی رسیدیم دزفول و وسایلمان را جابه جا كردیم،
گفت میروم سوسنگرد
گفتم: مادر منو نمیبری اون جلو رو ببینم؟
گفت: اگه دلتون خواست با ماشینهای عبوری بیایید،
این ماشین مال بیت الماله
امّا کجایید ای شهیدان_خدایی که اکنون بیت_المال را عده ای شکم سیر اشرافی برای خود ذخیره میکنند و یار انقلاب نامیده میشوند!
"شهید مهدی زین الدین"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
وقتی رفت سوریه، خانه اجاره ایش رو پس داد و اثاثیه منزلش رو گذاشت توی انباری منزل پدرش،
بعد از شش سال هم بی سر برگشت پیش خانواده ش.
"شهید اصغر پاشاپور"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
با شهدا گم نمی شویم
#برشی_از_کتاب #رفیق_مثل_رسول هرچقدر فریاد می زدم؛ پیروزی با ماست بمانید و بجنگید جز تعداد اندکی،
#برشی_از_کتاب
#رفیق_مثل_رسول
من، جلیل و دو نفر دیگر از بچه های ایرانی خطی را در جنوب شرقی حلب تحویل گرفتیم که نیروی عمل کننده نداشتیم. با این حساب اولین کار ما جذب و آموزش نیروهای دفاع محلی بود، آدم هایی که شناختی از کار با اسلحه هم نداشتند، چه برسد به کار با ادواتی مثل خمپاره، آرپی جی و....
وقتی عملیات تمام می شد، وارد مرحله پاک سازی می شدیم.
نیروهای دشمن به دلیل دسترسی راحت به تجهیزات و امکانات، هر منطقه ای را که خالی می کردند در تمام نقاط تله های انفجاری ریز و درشت صنعتی و دست ساز کار می گذاشتند که پیدا کردن و خنثی کردن این تله ها سخت ترین قسمت کار بود؛ چون گاهی خستگی و یک لرزش کوچک دست، باعث وقوع انفجاری بزرگ می شد.
کنار کارگاه تخریب پر شده بود از تله های کوچک و بزرگی که خنثی و منتقل شده بودند؛
گاهی سر کلاس و برای آموزش، داخل آن ها را باز می کردم و برای نیروها توضیح می دادم که گوی های سربی یا براده های فلزی در زمان انفجار می توانند تا چه شعاعی تاثیرگذار باشند و ترکش های آن ها می توانند چه آسیب جبران ناپذیری را به شخص وارد کنند.
با آرام شدن وضعیت و تثبیت خط به آکادمی برگشتم تا کمی استراحت کنم که جلسات هماهنگی با مسئولین رده بالاتر و ارائه گزارش وضعیت منطقه، فرصت استراحت را به حداقل خودش رساند.
چند روز بعد یکی از بچه های حزب الله به ما اطلاع داد که سمت قبطین خانه ای هست که گاهی تک تیراندازهای مسلحین از آنجا برای بچه ها مزاحمت ایجاد می کنند، من، ابوفاطمه و یکی از بچه های حزب الله با دو ماشین اسکورت محمول به سمت جاده ای که مشخص کرده بودند، رفتیم.
پشت ماشین ما پر بود از بمب های کنار جاده ای که قبلا خنثی کرده بودیم.
وقتی رسیدیم، یکی از ماشین های محمول جلوتر رفت. بعد از چند لحظه بی سیم زدند که خانه خالی از سکنه است. تمام ساختمان را تله گذاری کردیم. فیتیله انفجاری را آوردم و بمب ها را بهم وصل کردم، تمام فیتیله ها را به وسط خانه آوردم، با فیتیله باروتی و یک چاشنی قوی همه چیز آماده انفجار بود. از بچه ها خواستم سریع، حداقل تا شعاع چهارصد متری خانه را تخلیه کنند.
صدای عقب رفتن ماشین ها را شنیدم. به ابوفاطمه و جواد هم گفتم شما بروید تا فیتیله را روشن کنم.
سریع رفتم بیرون؛ شروع کردیم به شمارش ابوفاطمه گفت: پس چرانزد؟؟
_صبر کنید دیگه.
چند ثانیه از حرف من نگذشته بود که تله عمل کرد و خانه با خاک یکسان شد.
#ادامه_دارد
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
یاد آن عشاق و خونین جامه ها
یاد آن سوز و گداز و ناله ها
یاد یارانی که در پیکارها
ترک پا و ترک سر کرده بخیر
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
از نظر معاش، در تنگناى سختى قرار گرفتم، به حضور #امام_هادي (ع) رفتم، اجازه ورود داد، وقتى كه در محضرش نشستم، فرمود:
«اى ابو هاشم! در مورد كدامين نعمتى كه خداوند به تو داده می توانى شكرانه اش را بجا آورى؟»
من خاموش ماندم، و ندانستم كه چه بگويم؟ آن حضرت فرمودند:
«خداوند، ايمان را به تو روزى داد، و به خاطر آن، بدنت را از آتش دوزخ حرام كرد، و عافيت و سلامتى را روزى تو گردانيد، و تو را به اطاعتش يارى نمود، و به تو قناعت بخشيد، و تو را از اينكه خوار گردى و آبرويت برود، حفظ كرد، اى ابو هاشم، من در آغاز، اين نعمتها را به ياد تو آوردم، چرا كه گمان نمودم می خواهى از آن كسى كه آن نعمتها را به تو بخشيده به من شكايت كنى؟ و من دستور دادم صد دينار به تو بپردازند، آن را بگير»
نگاهی بر زندگی چهارده معصوم علیه السلام، شیخ عباس قمی، ص۴۳۰
#شهادت_امام_هادي
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فرازی از وصیتنامه
يادتان باشد از موقعى كه انقلاب كرده ايم، دشمنان زيادى پيداكرده ايم و همه دشمنان هوشيار شده اند. در اين موقعيّت مبادا كه اماممان را تنها بگذاريد كه خداى نكرده خون شهدا پايمال گردد. حمايت از امام و ولايت فقيه، حمايت از ائمه(ع) و رسول اللَّه(ص) است. پس مواظب باشيد كه خداوند در اين موقعيّت حسّاس شما را امتحان مى كند. پس خوب استقامت كنيد تا در اين امتحان به خوبى قبول شويد.
"شهید اسدالله کشمیری قرقی"
#سالروز_شهادت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
امام زين العابدين(ع) میفرمایند:
ما مِن قَطرَةٍ أحَبَّ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ مِن قَطرَتَينِ :
قَطرَةُ دَمٍ في سَبيلِ اللّه ِ و قَطرَةُ دَمعَةٍ في سَوادِ اللَّيلِ لا يُرِيدُ بِها العَبدُ إلاّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ .
هيچ قطره اى نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر از دو قطره نيست :
قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود و قطره اشكى كه در دل شبِ تار براى خداوند عزّ و جلّ مى ريزد .
بحار الأنوار، ج۱۰۰/۱۰ ،۱۶
#حدیث_روز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab