eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
4.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
525 ویدیو
20 فایل
📌 آخرین ماموریت بسیجی شهادت است |🗓|تاسیس کانال↵ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ { یک‌هفتہ‌بعدازانتشارکلیپ‌شهادت‌} |💛|خادم‌↵ @Seyed_fz |📖|محفل‌قرآنی↵ https://eitaa.com/joinchat/2943090802C8e98ae06c6 |📚|محفل‌چلہ‌ها↵ https://eitaa.com/joinchat/843055297C91379d9a73
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل هفتم.mp3
24.06M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت دهم، فصل هفتم «روز از نو، روزى از نو» دوباره من را سوار ماشين كرد. جايى حول و حوش شهريار رفتيم و املت خورديم. همان‌جا چند تا عكس سلفى و فيلم هم گرفتيم. سيدابراهيم رو به دوربين گفت: «آى مردم! ابوعلى داره مى‌ره، كارش درست شده.» ... ⏰زمان: ۱۵:۵۹ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
❤️ گفتنۍ نیست ولۍ بۍ تو کماکان در من ... نفسۍ هست، دلۍ هست، ولۍ جانۍ نیست!! @ShahidMostafaSadrzadeh
فصل هشتم(۱).mp3
41.86M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت يازدهم، فصل هشتم «عمليات تدمر» به سيدابراهيم گفتم: «سيد بايد يه تدبيرى بكنيم و بفهميم دشمن هست يا نه! حداقل بفهميم اگه دشمنه، ببينيم از كدوم سمت نفوذ كرده، جلوشو بگيريم. اگر هم خوديه كه بريم بگيم اونهايى كه اشتباه زدن، حواسشونو جمع كنن. از اين وضعيت در بيايم.» سيدابراهيم طرح جالبى داد. او گفت: «برو ماشين صوت رو آماده كن.» ... ⏰زمان: ٢٨:١٨ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
🌿🌸 طرح لبخندتو برکاشۍ دل حڪ شده است:)! ❤️ @ShahidMostafaSadrzadeh
فصل هشتم(۲).mp3
35.49M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت دوازدهم، ادامه فصل هشتم «عمليات تدمر» بى‌سيم زدم به سيدابراهيم و گفتم: «سيد! يه تدبيرى، يه حركتى بزن ما از اين وضعيت در بيايم.» گفت: «با ماشين محمول بيا.» گفتم: «ماشين محمول خورد. ديگه غيرقابل استفاده شد.» كمى ساكت شد و گفت: «ابوعلى! فشنگ رسام دارى؟» گفتم: «تا دلت بخواد.» ... ⏰زمان: ٢٣:٥١ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
گرچه پیش از خواهش سائل عنایت می کنند .mp3
5.55M
💔 گرچہ پیش از خواهش سائل عنایت می کنند. مهدی رسولی 🎧 @ShahidMostafaSadrzadeh
🔸سخنرانی زنده و تلویزیونی رهبر انقلاب در روز عید مبعث🎤 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مناسبت عید مبعث پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم (در روز سه شنبه، ساعت ۱۰:۳۰) به صورت زنده و مستقیم با ملت شریف ایران و امت مسلمان جهان سخن خواهند گفت.👌
🌸🌿 دلی گرفته و چشمی به راه دارم من مخواه بی تو بمانم... گناه دارم من... ❤️ @ShahidMostafaSadrzadeh
روز مبعث پیامبر بر تمام مسلمانان مبارک 😍❤️
فصل هشتم(۳).mp3
35.43M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت سیزدهم، ادامه فصل هشتم «عمليات تدمر» يك جنازه جا مانده بود. از ردّ خون معلوم بود بقيه را كشيده‌اند عقب. با سيدابراهيم رفتيم بالاى سر جنازه ... از لوازم همراهش، يك پَكِ امدادى بود. داخل اين پك، گاز استريل وكيوم شده و يك قوطى كوچك پودر سفيد انعقاد خون وجود داشت. پودر انعقادى كه حتى در بهدارى ما هم پيدا نمى‌شد، چه رسد به تجهيزات انفرادى. آن را غنيمت برداشتم. وقتى به بهدارى نشان دادم، گفتند از بهترين تجهيزات پزشكى است. روى تمام اينها هم آرم پرچم تركيه خورده بود ... ⏰زمان: ٢٣:٤٧ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
🌸🌿 من همان آدم پر منطق بی احساسم؛ پس چرا آمدنت مرا ریخت به هم (: ❤️ @ShahidMostafaSadrzadeh
🎤💔 مصطفی خیلی مبادی آداب بود .👏 نسبت به بزرگترها مخصوصا پدربزرگ و مادربزرگ ها.... اگر در روز ده بار می رفت خدمت پدر بزرگ یا مادر بزرگ ،مقید بود دستشون ببوسه و قربون صدقشون بشه و همیشه می گفت خداوند سایه این بزرگان از ما نگیره که مایه ی خیر و برکت هستند .🌹👏 مصطفی از کودکی با پدربزرگش صمیمی بود ، هروقت کوچکترین فرصتی پیش میومد، خدمت بی بی و بابا می رسید 🌹 و فاطمه را ، از کودکی یاد داده بود مثل خودش احترام بذاره به بزرگترها.... راوی مادر شهید ❤️ @ShahidMostafaSadrzadeh
فصل هشتم (۴).mp3
33.53M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت چهاردهم، ادامه فصل هشتم «عمليات تدمر» سيدابراهيم در بيمارستان حُمص به تمام معنا نوكرى بچه‌ها را مى‌كرد. اصلاً اين نبود كه چون فرمانده گردان است، خودش را بگيرد يا منتظر باشد بقيه به او برسند. هميشه مى‌گفت: «هر چى درجه‌ت بالاتر بره، مسئوليتت هم بيشتر مى‌شه. بايد بيشتر نوكرى بچه‌ها رو بكنى.» ... ⏰زمان: ٢٢:٢٦ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh