4_5947463165796156105.mp3
7.27M
🎧 صــــوت
#روایت_شهدا
برای امام زمان(عج الله تعالی فرجه شریف) لـوتی وار زندگی کن...
راوی: حاج #حسین_یکتا
با هدست گوش کنیـد...
#غربت_امام_زمان 😔😔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
اوایل جنگ تو #سوریه، محمودرضا تهران هم که بود انقدر درگیر ماموریت و کار بود که دهه #محرم وقت نمی کرد
مےگفتـــــ :
مݩ یڪ چیزے فهمیده ام!
خـــــدا
شـــــهادتـــــ
را همیشھ بھ آدم هایےداده ڪ در ڪار، سختڪوش بوده اند...
#شهیدمحمودرضا_بیضائي🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مرتضی_آوینی : تقدیر حقیقیِ جهان، در ڪف مردانی است ڪہ پـروای #نام ندارنـد . . . #شهـدا_را_یاد
🌼🌼🌸🌸🌼🌼🌸🌸🌼🌼
🌷خون دادن برای #امامخمینی زیباست؛؛
اما خون دلخوردنبرای #امامخامنهای از آن هم زیباتر است؛..
#شهید_مرتضی_آوینی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🔴نديدم سرش را پايين بياورد 🔶در عمليات #كربلاي5 كه بيش از 20 شبانه روز طول كشيد، يك مرتبه
#کلام_شهید
ديروز از هرچه بود گذشتيم، امروز از هرچه بوديم!
آنجا پشت #خاکريز بوديم و اينجا در پناه ميز!
ديروز دنبال #گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود!
جبهه بوي #ايمان مي داد و اينجا ايمانمان بو مي دهد!
#الهي!
بصيرمان باش تا #بصير گرديم و بصيرمان کن تا از #مسير برنگرديم!
و #آزادمان کن تا #اسير نگرديم
#شهید_نورعلی_شوشتری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید ديروز از هرچه بود گذشتيم، امروز از هرچه بوديم! آنجا پشت #خاکريز بوديم و اينجا در پناه م
2⃣0⃣9⃣ #خاطرات_شهدا
🔰در برخي #مناطق سيستان و بلوچستان به دليل #محروميت زياد مردم، حتي #ازدواجها💞 و #طلاقها ثبت نميشود و اگر #شوهر زني بميرد، آن زن نميتواند #ثابت كند كه شوهر خود را از دست داده☹️ تا تحت #پوشش قرار بگيرد.
🔰در منطقه ما 346 زن #بيسرپرست بدون هيچ #كمكي و در نهايت محروميت زندگي ميكردند.❌
🔰من اوضاع و احوال آنها را با رئيس كل #دادگستري استان در ميان گذاشتم🗣 و با هم به خدمت سردار #شوشتري رفتيم، وقتي او از جريان باخبر شد،👂 با #ناراحتي زياد به ما گفت: هرچه زودتر آنها را تحت #پوشش كميته امداد قرار دهيد و براياين كار هم هيچ احتياجي به آوردن مدارك نيست.🗣
🔰شوشتري بهاينجا نيز #اكتفا نكرد و دستور داد😮 تا براي آنها #اشتغالايجاد شود و امروز همان زنان بيسرپرست، تحت پوشش و #حقوقبگير كميته امداد هستند.‼️
🔰شهید شوشتري شخصا #دستور رسيدگي به وضعيت زندگي زنان بيسرپرست، كودكان ❗️#يتيم و خانوادهاي #محروم منطقه را ميداد و در زمان #شهادت او وقتي من از #زاهدان به منطقه كورين برگشتم🚕 ديدم كه زنان 70 ساله به همراه #كودكان، در شهادت او گريه ميكردند😭 و ميگفتند امروز #پدر خود را از دست داديم.
راوی: حسين اسماعيلزهي از بزرگان طايفه «شه بخش» بلوچستان
#شهید_نورعلی_شوشتری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
یکی از غم بارترینِ عملیات ها در جنگ هشت ساله ایران و عراق، عملیات #کربلای_چهار بود....💔😢
آنها در 3 و 4 دی سال 1365 به آب زدند
ولی به علت #لو.رفتن عملیات،
بسیاریشان در اروند رود به شهادت رسیده
و #اُسرای آنان نیز دست بسته و #زنده زنده دفن شدند😢💔
هدیه به روح مطهرشون سه صلوات محمدی بفرستید...
🌺اللهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
﷽
📚 #رمان
❂○° #مدافع_عشق °○❂
1⃣ #قسمت_اول
❣هوالعــــــــــشق❣
یڪےازچشمانم رامیبندم وباچشم دیگر در چهار چوب ڪوچڪ پشت دوربین عڪاسےام دقیق میشوم. هاله لبخند لبهایم را میپوشاند؛ سوژه ام راپیدا ڪردم
پسری با پیرهن شونیز سرمه ای ڪه یڪ چفیه مشڪےنیمےازبخش یقه وشانه اش راپوشانده.
شلوارپارچه ای مشڪےویڪ ڪتاب قطور وبه ظاهرسنگین ڪه در دست داشت، حتم داشتم مورد مناسبـےبرای صفحه اول نشریه مان باموضوع "تاثیرطلاب و دانشجو در جامعه" خواهدبود
صدامیزنم: ببخشید آقا یڪ لحظه☺️
عڪس العملـےنشان نمیدهےوهمانطورسربه زیربه جلوپیش میروی. باچندقدم بلند وسریع دنبالت مےآیم ودوباره صدامیزنم: ببخشیییید... ببخشید باشمام. باتردید مڪث میڪنے،مےایستےوسمت من سرمےگردانے. اماهنوزنگاهت به زیراست
آهسته میگویی:
_ بله؟؟..بفرمایید
دوربین📷 رادر دستم تنظیم میڪنم..
_ یڪ لحظه به اینجا نگاه ڪنید(وبه لنز اشاره میڪنم)
نگاهت هنوز زمین رامیڪاود
_ ولـے....برای چه ڪاری؟
_ برای ڪارفرهنگے، عڪس شماروی نشریه مامیاد.
_ خب چرا ازجمع بچه ها نمیندازید..؟چرا انفرادی؟
با رندی جواب میدهم:
_ بین جمع، شما،طلبه جذاب تری بودید😍
چشمهای به زیرت گرد وچهره ات درهم میشود.
زیرلب آهسته چیزی میگویی ڪه دربین آن جملات"لاالله الا الله"رابخوبـےمیشنوم.
سرمیگردانـےوبه سرعت دور میشوی👤، من مات تا به خود بجنبم تو وارد ساختمان حوزه میشوی..
سوژه_عکاسی_ام_فرارکرد😕
باحرص شالم رامرتب وزیرلب زمزمه میڪنم:
چقدر بـےادب بود
یڪ برخورد ڪوتاه وتنهاچیزی ڪه در ذهنم ازتو طلبه بی ادب ماند، یڪ چهره جدی، مو و محاسن تیره بود
↩️ #ادامہ_دارد...
✍🏻 #نویسنده: محیا سادات هاشمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❂○° #مدافع_عشق °○❂
2⃣ #قسمت_دوم
روی پله بیرون ازمحوطه حوزه میشینم وافرادی ڪه اطرافم پرسه میزنند را رصد میڪنم
ساعتـےاست ڪه ازظهرمیگذرد وهوا بشدت گرم است. جلوی پایم قوطی فلزی افتاده ڪه هرزگاهے بااشاره پاتڪانش میدهم تاسرگرم شوم
تقریبا ازهمه چیزوهمه ڪس عڪس گرفته ام فقط مانده...
_ هنوز طلبه جذابتون رو پیدا نڪردید؟
رومیگردانم سمت صدای مردانه اشنایی ڪه باحالت تمسخرجمله ای راپرانده بود
همان چهره جدی و پوشش ساده چفیه،ڪوله ڪه باعث میشد بقول یکی ازدوستانم نوربالابزنه.
_ چطورمگه؟.مفتشـے..؟
اخم میڪنے،نگاهت رابه همان قوطےفلزی مقابل من میدوزی
_ نعخیر خانوم!!..نه مفتشم نه عادت به دخالت دارم اونم تو ڪار یه نامحرم...ولـے..
_ ولےچے؟....دخالت نڪنید دیگه..وگرنه یهو خدا میندازتتون توجهنما
_ عجب...خواهرمن حضور شمااینجاهمون جهنم ناخواسته اس
عصبـے بلند میشوم...
_ ببینید مثلا برادر! خیلی دارید ازحدتون جلومیزنید!تاڪےقصدبه بےاحترامی دارید!!!
_ بےاحترامی نیست!...یڪ هفتس مدام توی این محوطه میچرخید اینجا محیط مردونس
_ نیومدم توڪه...جلو درم
_ اها! یعنی اقایون جلوی درنمیان؟...یهوبه قوه الهےازڪلاس طی الارض میڪنن به منزلشون؟..یاشایدم رفقا یادگرفتن پروازڪنن ومابـےخبریم؟
نمیدانم چرا خنده ام میگیرد و سڪوت میڪنم...
نفس عمیقی میڪشےوشمرده شمرده ادامه میدهی:
_ صلاح نیست اینجا باشید!...
بهتره تمومش ڪنید و برید.
_ نخوام برم؟؟؟؟؟
_ الله اڪبرا...اگر نرید...
صدایی بین حرفش میپرد:
_ بابا #سید ... رفتی یه تذکر بدیا! چه خبرته داداش!
نگاه میڪنم،پسری با قدمتوسط وپوششی مثل تو ساده👤
حتمن رفیقت است.عین خودت پررو!!
بی معطلے زیرلب یاعلی میگویی وبازهم دورمیشوی..
یڪ چیز دلم راتڪان میدهد..
#تو_سیدی😦
↩️ #ادامہ_دارد...
✍🏻 #نویسنده: محیا سادات هاشمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5830463506419287058.mp3
1.62M
🎵 #مداحی_شهدایی
✨میگم عاشقم ...💔
✨اما خودم بهتر میدونم نالایقم ...😔
#بسیار_زیبا👌👌
#تلنگر🔔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷
🔸چهبخواهم چهنخواهم
#شهدا_میبینند
🔹با همین روی سیاهم😔
شهدا🌷 می بینند
🔸آنقدر سر به هوا بود #دلمـ❤️
یادم رفت
🔹گاه در حال گناهمـ🔞
#شهدا_مےبینند
#شهدا_میبینند...😔
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh