eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
7.5هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃اگر با کاشتن #گندم بر پشت بام خانه ها، می توانی رفع احتیاج از #بیگانه کنی؛ بهتر است بر این کار اق
#شهید_سیدمجتبی_نواب_صفوی در لحظه شهادت در حال فریاد الله اکبر... 🇮🇷به آیندگان حال ما را بگو که سختی عشق تو آسان شود 🇮🇷که ایرانی سربلند جوان سزاوار تاریخ ایران شود کلام شهید: #مرجعیت باید بیدار، آگاه و شجاع باشد و به #وظایف_ذاتی خود به موقع عمل نماید! کجایند شیخ فضل الله نوری ها؟! 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷| کارمند #کمیته_امداد توضیح داده بود که دو خانواده و سه یتیم تحت #پوشش و حمایت مالی علی بودند ... ی
💟خواب دیدم، خواب #کربلا را، حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند تو هم مال این دنیا نیستی خودت را #صاف کن، اعمالت را صاف کن بیا پیش ما 📝قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع علی امرایی: 💟اگر به #زیارت_کربلا رفتید سلام مرا به آقا برسانید و بگویید ارباب غریبم دلم برایتان تنگ شده بود ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر و دخترتان بر من واجب تر است 💟راستی به جای من سفر #مشهد بروید که خیلی دلم تنگ است... #شهید_علی_امرایی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟خواب دیدم، خواب #کربلا را، حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند تو هم مال این دنیا نیستی خودت را
1⃣7⃣9⃣ 🌷 🔰اولین برنامه ی که بعد از فرمانده شدنش توی مسجد گرفت، نمایشگاه بود. 🔰یه روز بهم گفت: میخوام تو حیاط، نمایشگاه درست کنم. منم گفتم باشه ولی فکرنکنم بشه. آخه فضا جوری بود که نمی شد کار کنیم. گفت: "کار شهدا رو زمین نمیمونه"😊 🔰فردای اون روز شروع کردیم به کار. اولش هیچ کس نمی کرد تو فضای حیاط مسجد بشه اینقدر قشنگ کار کرد. ولی بعدش همه بودن. 🔰یادمه یکی از فرماندهان سپاه اومد برای سر زدن. واقعا لذت برد از این همه پشت کار و گفت واقعا کشیدین و کارتون قابل تحسینه 🔰یه کار که انجام داد این بود که تو نمایشگاه دفاع مقدس یه جایی که خیلی دید داشت، عکس که رفیقاش بودن رو زده بود. 🔰از جیب خودش تمام خرج نمایشگاه رو داد. بدون اینکه به کسی بگه ...🌹 🔰زمان بازدید از نمایشگاه که شد با عجله اومد تو حیاط گفت بریم. گفتم علی کجا؟ گفت: بریم به سر بزنیم. 🔰با چند نفر از ریش سفیدای محل به تک تک خانواده شهدا سر زد. خانواده هاشون خیلی شده بودن 🔰یاد اون موقع ها میفتم میگم واقعا علی برا از جون گذاشت که اسمونی شد ❤️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✨باید بگویم سعید یک #دوست_صمیمی به نام  "شهید ابولفضل راه چمنی" داشت و از #بچگی با هم بودند و همه جا
توصیه های شهید سعید خواجه صالحانی: ✔️پشتیبان رهبر و ولی فقیه خود باشید... ✔️برای فرج و ظهور امام عصرمان، امام زمان عج دعا کنید... ✔️از حیله و مکر دشمن غافل نشوید... ✔️امر به معروف و نهی از منکر فراموش نشود. #شهید_سعید_خواجه_صالحانی #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞عاليجنابِ #عشـــق چرا غايبــى هنوز ؟! 💫يادِ تو قرنهـاست كه در #جمعه حاضرست ... #آقا_بیا_تا_زندگی_معنا_بگیرد اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
2f04c76b31dc77af1f43dc7c32e7e9607c5c5005.mp3
1.96M
🎵 🌸رفاقت با مهدی فاطمه (عج الله فرجه) 🎤🎤 👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍به روایت مادر شهید: #عروسیه دوستش بود بهش گفتم چرا عروسیه دوستته، رفتی #مزار عکس گرفتی ؟ گفت مام
✍همرزم شهید نوری: 💢رفتیم پیش بچه ها، حسین را دیدم. همدیگر را در آغوش کشیدیم. بودم. حسین جان دیدی امدم. 💢حسین لبخندی زد و گفت: گفتم که میایی. بعد پیش ما امد. خیلی با وقار. سلام و علیک کرد و رفت. 💢گفتم:حسین جان این آقا کیست؟ خیلی تیپ امروزی و جوان بود. گفت: بابک نوری. خیلی پسر خوبیه، با ادب و اصیل. 💢گفتم: مشخص است چون او مرا که تا به حال ندیده بود گرفت و بعد رفت. ای کاش میدانستم میشود و او را در اغوش میگرفتم و قول میگرفتم. 🌷 🌷ولادت : ۷۱/۷/۲۱ رشت 🌹شهادت : ۹۶/۸/۲۸ بوکمال سوریه 🎓پیشه: دانشجوی ارشد رشته حقوق دانشگاه تهران 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻شهیدی که امام زمان(عج) برایش سربند بست. #شهید_سیدمیرحسین_شبستانی🌷 #بخوانید👇👇 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻شهیدی که امام زمان(عج) برایش سربند بست. #شهید_سیدمیرحسین_شبستانی🌷 #بخوانید👇👇 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarza
2⃣7⃣9⃣ 🌷 🔻شهیدی که (عج) برایش سربند بست! 👇👇 🔰چند ساعتي مانده به عمليات «والفجر4»، هوا به شدت سرد، ابرهاي سياه، نم نم بارون، هواي دل بچه ها را و کرده و هر کسي در فکر کاري بود. 🔰يکي اسلحه اش را روغن کاري مي کرد، يکي نماز مي خوند. ذکر بود و زمزمه و يک جور ميقات. همه گرد هم مي چرخیدند تا از همديگر بطلبند. هر کسي به توانش و به قدر . 🔰از هر کسی می پرسیدم و رد می شدم. داشتم با یکی از رزمنده ها بر سر این که چگونه آدم ها اراده خودشون را وقت مقتضی از دست می‌دهند بحث می کردم که توجه ام را جلب کرد 🔰 بود بچه گنبد کاووس، از لشکر 25 کربلا داشت در به در دنبال سربند يا زهرا(س) مي‌گشت، اومد پيش ما دو نفر و من بهش گوشزد کردم که همه براي ما هستند. 🔰ميرحسين گفت: درست مي گويي، آفرين، اما بدان که هر کسي به فراخور حال و دلش. ما سادات، مادرمان الزهرا(س) هستيم. 🔰من ديشب عجيبي ديدم، آقا (عج) باشال سبز رنگي به گردن، سربند يا زهرا(س) را بسته به پيشاني ام و بهم گفت: من را به برسان، بگو قدر خودشان را بدانند. 🔰من حالي غريب پيدا کردم و اشک نم نم مي چکید. بعد از هم جدا شدیم طولي نکشید که وقت رفتن رسید. 🔰توي کانال نشسته بودیم، زمزمه بچه ها بلند بود و باران نم نم مي بارید. سيد ميرحسين، يا فاطمه زهرا(س) به بسته بود و جلوي ستون به سمت منطقه موعود عملياتي پيش مي رفتیم. ساعاتي بعد، رمز عمليات خوانده شد و ديگر همه از هم جدا شدیم. 🔰جنگ سنگين میشود...😔 سید میرحسین شبستانی «متولد 1348» بعدها در عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی جنوب جزیره ام الرصاص، بر اثر خمپاره به ، به فیض می رسد. 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا