eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
7.2هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
يک خانمي آمد و همينطور به #تصوير شهيد نگاه ميكرد و #اشك ميريخت. كسي هم او را نميشناخت. بعد جلو آمد
✍بار آخری که می خواست برای مبارزه با #داعش اعزام شود، #وصیتنامه اش را تکمیل کرد و از وسایل شخصی خود هر آنچه را که دوست داشت به دیگران #بخشید! 🌸چند تا #چفیه دور دوخته و زیبا داشت که به طلبه ها بخشید. از همه #حلالیت طلبید. 🌸از یک شیخ نجفی قبری در #وادی_السلام برای خودش گرفته بود که هر #سحر به آنجا میرفت و مشغول #عبادت و دعا میشد‌. 🌸معمولا وقتی جای مهمی می رفت، #بهترین لباس هایش را می پوشید‌. برای آخرین سفر هم بهترین لباس هایش را پوشید و به سمت #سامرا حرکت کرد ... 📚پسرک فلافل فروش #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 #شهید_سامرا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺بمناسبت تولد جوان انقلابی #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی 💐...شب بیست و ششم دی ماه سال نودو چهار توی
📎کلام شهید سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، #سربازی_امام_زمان(عج) را در پی دارد. #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی #شهید_مدافع_حرم🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎کلام شهید سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، #سربازی_امام
4⃣7⃣9⃣ 🌷 💠کمک شبانه به فقرا و مداومت بر نماز شب ✨شهید احمدحاجیوند الیاسی اهل نماز و بود... یک روز چون مهمان داشتیم و همه بودن همان اوایل شب خوابیدن. ✨احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام) کمک به را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر برای و غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری و بطوریکه کسی متوجه نشود به آنها تحویل میداد به همین خاطر دیر به خانه می آمد، ✨وقتی که آمد مشغول خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن و بعد نماز هم خوابیدن ✨تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول کردن آنها برای اقامه نماز صبح شد، یکی از مهمان ها که بیدار شده بود و از چهره اش میبارید به احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی؟! ✨شهید احمد و گفت برادر من، اون موقع نماز شب بود که خواندیم، اذان صبح را تازه دارد میگوید و مهمانمان با خنده به احمد گفتن عجب کلاهی سرمان گذاشتی و رفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍁 واژهٔ #انتــظار در جبهـه ها معنا شد دلشان برای استجـابت نوایِ ِ " اَللّهُـمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ " پـر مــی‌ زد ... #اللهم_عجل_لوليک_الفرج🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
ماجرای این عکس چیست؟ 🔰 زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام در منطقه غرب کشور(کردستان) صورت می گیرد. در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی این دو شهید بزرگوار به میرسند. 🔰همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر پنهان میکنند وبه عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه تا حتما دوستانشونو برگردونن. 🔰روزها به خاطر داشتن توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی و در اون برف وسرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن. 🔰سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو بدن. که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه. 🌷 شهادت⏪🌷1366/11/1🌷 ۲ به یاد همه ی شهدای کربلای 5 و بیت المقدس2⬅صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 1⃣4⃣ #قسمت_چهل_ویکم 💞{ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑ
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 2⃣4⃣ 💞ﺳﺎل ﻫﻔﺘﺎد و ﻧُﻪ اﻧﮕﺎر آﮔﺎه ﺑﻮد ﺳﺎل آﺧﺮ اﺳﺖ.ﺑﻪ دل ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺮات ﺷﺪه ﺑﻮد. ﻫﺮ ﺳﻪ دﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮدﯾﻢ. ﻫﺪي روي ﻣﯿﺰ ﮐﻨﺎر ﺗﺨﺖ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ، ﺳﻔﺮه ي ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ را ﭼﯿﺪ و ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ دور ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﻪ روي ﺗﺨﺘﺶ ﻧﻤﺎز ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ. ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎي آﺧﺮ ﻫﺮ ﺳﺎل ﺳﺮ ﻧﻤﺎز ﺑﻮد و ﺳﺎل ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ.ﺳﺠﺪه ي آﺧﺮش ﺑﻮد. ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺷﺶ داﻧﮓ ﺣﻮاﺳﻤﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﻮد. از اﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮد ﻧﺒﺎﺷﺪ، اﺷﮑﻤﺎن ﻣﯽ رﯾﺨﺖ. و او ﺳﺮ ﻧﻤﺎز اﻧﮕﺎر ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ. ﭘﺮ از آراﻣﺶ ﺑﻮد و اﺷﺘﯿﺎق.و ﻣﺎ ﭘﺮ از ﺗﻼﻃﻢ. 💞ﻧﻤﺎزش ﮐﻪ ﺗﻤﺎم ﺷﺪ دﺳﺘﺶ را حلقه کرد دور سه تامان. گفت « شما به فکر چیزی هستید که می ترسیدید اتفاق بیفتد، من نگران عید سال بعد شما هستم. این طوری که می بینمتان. می مانم چه جوری شما را بگذارم و بروم.» علی گفت: بابا، این حرفا چیه اول سال می زنی؟ گفت: نه بابا جان، سالی که نکوست از بهارش پیداست. من از خدا خواسته ام توانم را بسنجد. دیگر نمی توانم ادامه بدهم. تا من آرام می شدم، علی با صدا گریه میکرد. علی ساکت می شد، هدی گریه میکرد. منوچهر نوازشمان میکرد. زمزمه می کرد «سال دیگر چه بکشم که نمی توانم دلداریتان بدهم؟» 💞بلند شد رفت روبه‌رویمان ایستاد. گفت: باور کنید خسته‌م. سه تایی بغلش کردیم. گفت: هیچ فرقی نیست بین رفتن و ماندن.هستم پیشتان. فرقش این است که من شما را می بینم و شما من را نمی بینید. همین طور نوازشتان میکنم. اگر روحمان به هم نزدیک باشد. شما هم من را حس می کنید. ...🖊 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 3⃣4⃣ 💞{ سخت تر از این را هم می بیند؟ منوچهر گفت: "هنوز روزهای سخت مانده." مگر او چه قدر توان داشت؟ یک آدم معمولی که همه چیز را به پای عشق تحمل میکرد. خواست دلش را نرم کند. گفت: "اگر قرار باشد تو نباشی، من هم صبر ندارم. عربده می زنم.کولی بازی در می آورم. به خدا شکایت میکنم." منوچهر خندید و گفت: "صبر می‌کنی." چرا این قدر سنگ دل شده بود؟ نمی توانست جمع کند بین این که آدم ها نمی توانند بدون دلبستگی زندگی کنند و این که باید بتوانند دل بکنند. } 💞می گفت: "من هم دوستت دارم، ولی هر چیزی حد مجاز دارد. نباید وابسته شد." ﺑﻌﺪ از ﻋﯿﺪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﭘﺎﯾﺶ را زﻣﯿﻦ ﺑﮕﺬارد. رﯾﻪ‌اش، دﺳﺖ و ﭘﺎﯾﺶ، ﺑﯿﻨﺎﯾﯿﺶ و اﻋﺼﺎﺑﺶ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ رﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮد. آن ﻗﺪر ورم ﮐﺮده ﺑﻮد ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺗﺮك ﻣﯽ ﺧﻮرد. ﺑﺎ ﻋﺼﺎ راه رﻓﺘﻦ ﺑﺮاﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﺷﺪه ﺑﻮد. 💞 دﮐﺘﺮ ﻫﺎ آﺧﺮﯾﻦ راه را ﺑﺮاﯾﺶ ﺗﺠﻮﯾﺰ کردند. برای این که مقاومت بدنش زیاد شود، باید آمپول هایی میزد که نهصد هزار تومان قیمت داشتند. دو روز بیشتر وقت نداشتیم بخریم. زنگ زدم بنیاد جانبازان، به مسئول بهداشت و درمانشان. گفت: "شما دارو را بگیرید، نسخه‌ی مُهر شده را بیاورید، ما پولش را می‌دهیم." من نهصد هزار تومان از کجا می آوردم؟ گفت: "مگر من وکیل وصی شما هستم؟ و گوشی را قطع کرد. وسایل خانه را هم می فروختم پولش جور نمی شد. برای خانه و ماشین چند روز طول میکشید مشتری پیدا شود. 💞دوباره زنگ زدم بنیاد. گفتم: " نمی توانم پول جور کنم. یک نفر را بفرستید بیاید نسخه را ببرد بگیرد. همین امروز وقت دارم." گفت: " ما همیچین وظیفه‌ای نداریم." گفتم: "شما من را وادار می کنید کاری کنم که دلم نمی خواهد. اگر آن دنیا جلوی من را گرفتند، می گویم مقصر شمایید. ...🖊 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_17231484.mp3
2.83M
🎼 #مداحی_شهدایی 🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون 🎤🎤مجتبی رمضانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
★من و مهتاب و #شب و فاصله ها 💕 ✫هم دردیمـ💔 ★همه طوفان زده گانیمـ🌪 ✫که #کم_آوردیم ★من و مهتاب ✫عجب #غصه‌ مان مشترک ست😔 ★پی خورشید ✫جهان تاب #شما می گردیم... #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠به معنای واقعی اهل کار و عمل بود 🔻مردِ کار 🌷زیاد درباره‌ کارش از او سوال نمی‌کردم اما می‌دانستم که #پرکار است. به قول خودمان توی کار اهل دودَر کردن نبود. کارش را واقعا #دوست داشت. 🌷وقتی تهران باهم بودیم، از تماس‌های تلفنی زیاد، از چشم‌هایش که اغلب #بی‌خواب و سرخ بود، از اکتفا کردنش گاهی به دو سه ساعت خواب در شبانه‌روز، از صبح خیلی زود سرکار رفتن‌هایش یا گاهی دوسه روز خانه نرفتنش، می‌دیدم که چطور برای کارش #مایه می‌گذارد. 🌷در یکی از جلسات اداری در محل کارش به فرمانده‌ی مستقیمش اصرار کرده بود که روزهای #جمعه کارش تعطیل نشود. در آن جلسه این موضوع را به #تصویب رسانده بود. 🌷 #کمردرد شدیدی پیدا کرده بود؛طوری که وقتی برمی‌گشت نمی‌توانست پشت فرمان بنشیند. می‌گفت: آن‌جا برای این کمردرد رفتم دکتر، مُسَکّنی بهم زد که گفت این مُسَکن فیل را از پا می‌اندازد؛ ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد. 🌷سفر آخر را هم باهمین کمردرد رفت و در عملیاتی که به #شهادت رسید، جلیقه‌ی #ضدگلوله را به‌خاطر وزن آن به تن نکرده بود. محمودرضا در حد خودش #حق_مجاهدت و کار #برای_انقلاب را ادا کرد و رفت. 🌷من اعتقاد دارم #شهادتش، #مزد_پرکاری‌اش بود. #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شهید_مدافع_حرم #سالگرد_شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
شهیدمحمودرضا بیضایی_.mp3
8.76M
🎶 پادکست صوتی🎶 💠به مناسبت سالگرد #شهید_بیضایی ♻️ کاری از واحد رسانه بسیج دانشجویی پردیس فارابی دانشگاه تهران #حتما_بشنوید👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍀 وقتی، دل و دیده‌ات با خدا باشـد ... #دشمن هر چه نزدیک تر ؛ در نظرت کوچک تر می‌شود ... 🌷 دیده‌بانی در جبهه👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸علت مفقود شدن جنازه حاج همت🌷 #نداشتن_سر در بدن او بود. چند روز قبل از شهادت #حاج_عباديان مسئول تدار
🖋 #خاطرات 💢حاج‌همّت پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد، يك عنصر #ايمانى و #فرهنگى بود. 💢حاجى معتقد بود كه جنگ ما بر اساس #اعتقاد بوده و اگر بنا است بين آموزش نظامی و عقيدتى به يكى بيشتر ارزش بدهيم آن #آموزش_عقيدتى است. 💢«قبل از عمليات والفجر 4، وقتى لشكر در اردوگاه شهيد بروجردى بود به من میگفت: حاج آقا! بچه‌ها را جمع كنيد و برايشان كلاس عقيدتى بگذاريد.» 💢يكبار ديگر به من گفت: «من در اين عمليات روى آموزش عقيدتى #بيشتر از آموزش نظامى حساب میكنم.» #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 در #اردوی_جهادی جنوب کرمان بودیم؛ سعید برای یک خانواده چاه حفر میکرد که پدرشان #فوت کرده بود
🔻پدر شهید: ⭐️داشت واسه خودش #خونه می ساخت. من و پدرخانمش سرخونش کار میکردیم. سعید هم عصرها بعد از سرکار میومد سرخونه کار میکرد. ⭐️چندروزی مصادف شد با #تشییع پیکر #شهدای_غواص که سعید دیگه عصرها هم #نمیومد. گفتم شاید از طرف محل کارش مجبوره که بمونه. اما متوجه شدم که نه، سعید به دلخواه خودش داره اونجا #کاگری میکنه. ⭐️یه روز صبح که داشت میرفت سرکار بهش گفتم: پسر خونه خودت #نیمه_کاره هست.تا ظهر اونجا باش، عصرها بیا سرخونه ات کارکن. ⭐️یهو بهم ریخت و گفت پدرجان این کارخیلی مهم تر از خانه خودمان ست، الان واجب این #شهدا هستند که به گردن همه ما حق دارند.... #شهید_سعید_کمالی_کفراتی 🌷 #شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻پدر شهید: ⭐️داشت واسه خودش #خونه می ساخت. من و پدرخانمش سرخونش کار میکردیم. سعید هم عصرها بعد از س
5⃣7⃣9⃣ 🌷 💠 روایت عاشقی 🔰سعیدم اهل نماز و روزه و بود همیشه داشت. تا زمانی که  نماز نمی‌خواند سر سفره نمی‌نشست❌ خوش اخلاق، مهربان بود😊 بسیار به بزرگترها احترام می‌گذاشت غذا زیاد نمی‌خورد🚫 🔰می‌گفتم پسرم بیشتر بخور خیلی ضعیف هستی چون به   می‌رفت می‌گفت: اگر بروی کرمان و مناطق محروم مردم نان🍞 برای خوردن  ندارند و یا نان را  با  آب می‌خورند😔 مسلمان وقتی صبح بلند می‌شود در فکر دیگر مسلمان نباشد  نیست. 🔰بر رعایت تاکید داشت. حلقه صالحین💫 در روستاهای میاندورود برگزار می‌کرد. زمان تشییع  پیکر شهدای غواص⚰ از گلوگاه  تا رامسر همراه بود. 🔰یک شب در شهیدی که در سورک تشییع شد . در ساخت گلزار شهیدان🌷 خوشنام  حضور داشت  تمام احساس خوب  را از می‌گرفت😍 همه چیز دست خداست ما امانت هستیم. همه می‌گفتن می‌دهد. 🔰حاج سعید می‌گفت: اگه نظام  هستیم همه باید گوش به فرمان مقام معظم باشیم✊ اگر در  نجنگیم باید در مرزها و شهرهای ایران🇮🇷  با بجنگیم از طرفی  باید زمینه را برای فرج امام زمان (عج) فراهم  کنیم. 🔰باید زمینه‌ساز باشیم اگر بستگان💞 ابراز ناراحتی می‌کنند بگویید پس برای چه برگزار می‌کنند. اینها مقدرات  است و همه تحت فرمان هستیم هر چه خدا خواهد همان می‌شود👌 🔰مردن حق است ⚡️اما با عزت و در راه خدا مردن است. اگرصد بار بمیریم و زنده شویم به سعید می‌گفتیم برو. ما تاپای جان با ولایت هستیم. ✍راوی: پدر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
👆خواهر و برادر بزرگوار شهید بیضایی معتقد بود #شهادت مزدِ کسانی‌ است که در راهِ خدا #پُر_کارند ✅پس با هر هنری که داری، برای خدا کار فرهنگی کن، هر چند کوچیک باشه اما ارزشمنده مگه نمیخوای لایق شهادت بشی⁉️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
76247104_1397-1-27-11-57.mp3
4.66M
👆جریانِ فکریِ شهید مدافع حرم، #محمودرضا_بیضایی چه بود؟ اگر دنبال شهادتی🌹 با دقت گوش بده و عمل کن 🎙راوی:حجت الاسلام موسوی زاده 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💖 توصیف خصوصیات اخلاقی حجت الاسلام شهید مدافع حرم شیخ #جابر_حسین_پور (زهیری) توسط همسرشان: 🌹👈 شهیدی ڪه اصالتاخوزستانی بود، و در #ڪویت در خانواده ای #مرفہ زاده و بزرگ شد؛ در ایران تحصیل ڪرد و در سوریہ بہ #شهادت رسید و در خوزستان تشییع شد. 🌸 رتبہ شهادت ڪم رتبه‌ای نیست ڪه هر ڪسی بتواند آن را بہ دست بیاورد. من همیشہ می‌گویم شیخ جابر اگر شهید نمی‌شد واقعا #بی‌انصافی بود. شهادت #حق او بود. 🌸 آیا انسانی ڪه باگریہ یتیم گریہ می‌ڪرد و باذڪر یادی ازامام حسین (ع) و زینب ڪبری (س) #اشڪ چشمانش سرازیر می‌شد و ڪسی ڪه همیشہ سر و پای پدر و مادرش را می‌بوسید ... 🌸 ڪسی ڪه همہ ڪوچڪ و بزرگ #عاشقانہ دوستش داشتند و ڪسی ڪه برای راحتی زندگی همسر و فرزندانش از چیزی دریغ نمی‌ڪرد، ڪسی ڪه #دائم_الوضو بود، آیا حقش غیر از شهادت بود ؟ #شهید_جابر_حسین_پور🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سال90 همان زمان که 🔅مصطفی احمدی‌ روشن را به #شهادت رساندند به فاصله چند روز بعد محرم ترک در سوریه ب
شهید محرم ترک : هر کجا باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم. ❤️✨کسانی که ایشان را می شناسند می دانند که ایشان بسیاری از مدافعین حرم حضرت زینب ( سلام الله علیها ) بوده است که از جمله می توان به افراد زیر اشاره نمود : روحش شاد و یادش گرامی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید محرم ترک : هر کجا #ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم. ❤️✨کسانی که ایشان را می شناسند می
6⃣7⃣9⃣ 🌷 ✍همسر شهید 🔰موقع چیزی گفتند، که در ذهنم💬 برای همیشه حک شد و همیشه در خاطرم می ماند. گفت: هرکجا باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم👌 🔰او بحث دفاع👊 از عقیله بنی هاشم (س) را مطرح کرد. برای فاطمه از حضرت رقیه و حضرت زینب و می‌گفتند تا فاطمه بداند که اگر اتفاقی افتاد برای چه پدرش رفته است❗️ کجا رفته و چرا رفته است⁉️ و آرمان اصلی در زندگی چه بوده؟ 🔰۱۴ دی ماه🗓 سال ۹۰ راهی شدند و دو هفته بعد هم به آرزوی دیرینه اش رسید🕊 به خاطر همیشه نگرانی از دست دادنش، نبودنش و ندیدنش را داشتم😔 هر بار که به مأموریت می رفت برایش دعا می کردم تا . 🔰مأموریت آخرش حتی به فکرم هم نمی رسید🗯 که با دو هفته مأموریت، را برای همیشه از دست می دهم😭 هر بار که به ماموریت میرفت به هر نحوی می شد من را می کرد و راهی می شد و با صحبت هایی که کردند من راضی از رفتنش🚌 بودم چون خود را مدافع حریم اهل البیت (علیهم السلام) می دانست. 🔰طی دوهفته‌ای که سوریه بود هر روز با هم تلفنی☎️ صحبت می کردیم. یک روز قبل از با هم صحبت نکردیم و وقتی به شهادت رسید🌷 دو روزی می شد که هیچ از او نداشتم....   🔰آن چیزی که این روزها من را می کند و خشنود و آرام از اینکه درد دوری و دلتنگی💔 از را تحمل کنم این است که آرزوی خیلی از ما شیعیان بوده تا در رکاب و در روز عاشورا حضور داشتیم و از اهل بیت پیامبر دفاع می‌کردیم👊 🔰حالا این شرایط برای فراهم شده بود و او هم از خودش را برای این هدف🎯 آماده کرده بود. : ۵۷/۱۰/۰۱ : ۹۰/۱۰/۲۹ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻فرمایشات مقام معظم رهبری پیرامون شهدا و 🌹 ❤️✨روزبه روز باید یاد و تکرار نام شهدا و نکته یابی و نکته سنجی در جامعه ی ما رواج پیدا کند. ❤️✨و اگر این شد، آن وقت مسئله‌ی که به معنای تمام عیار در راه خدا است، در جامعه خواهد شد ❤️✨و اگر این شد، برای این جامعه دیگر وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت. ۹۳/۱۱/۲۷ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روح‌الله خیلی اهل #صله‌_رحم بود.حتما به تمام اقوام ودوستانش سرمی‌زد.اگر ماموریت بودویا مشغله‌های کار
🍂روح‌الله اومد پیشم برای مشورت. گفت به نظرت برم #دانشگاه یا اقدام کنم برای #سپاه؟ 🍂گفتم به نظرم تو دانشگاه آینده بهتری داشته باشی. کمی فکر کرد و گفت: -پس #سربازی امام زمان(عج) چی؟ 🍂برای آینده‌اش #هدف داشت. هدفی بزرگ که به آن رسید. ✍یکی از دوستان شهید #شهید_روح_الله_قربانی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا