745163217.mp3
4.71M
🎧🎧
#کربلا
دلم گرفته💔
دل من از عالمو ادم گرفته😭😞
🎤 #سیدرضا_نریمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از #کربـلا می زنید و از #عاشــورا 💢آن ها نمی دانند که برای م
چه فرقی می کند؟
شلمچه، حلب، موصل، قدس یا روستاهای محروم خوزستان؟
بسیجی #سهمش دویدن پا به پای انقلاب است.
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
#شهید_ترور_اهواز
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
چه فرقی می کند؟ شلمچه، حلب، موصل، قدس یا روستاهای محروم خوزستان؟ بسیجی #سهمش دویدن پا به پای انقلا
6⃣8⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠اون سال تکیه یه حس دیگه ای داشت
#سید_مهدی_صفویان
🔰هر سال #محرم که می شد، با بچه های محل تکیه ای برپا میکردیم، تو پارکینگ خونه #شهید ولایتی. یک سال به خاطر یه سری از مشکلات نمی خواستیم🚫 #تکیه رو برپا کنیم.
🔰تو جمع رفقا #حسین می گفت هر طور شده باید این سیاهی ها🏴 نصب بشه. باید این #روضه ها برقرار باشه. حسینی که از جون و دل مایه می گذاشت در خونه ارباب و نمی خواست⭕️ هیچ جوره کم بزاره، وقتی دید کسی همراهیش نمی کنه اومد در خونه ما🏡
🔰گفت: من #دلم نمیاد که امسال تکیه نباشه. سیاهی ها و پرچم رو ازم گرفت و رفت. اونشب #خودش تکیه رو برپا کرده بود. تنهای تنها👤 از قرار معلوم شب رو هم تو #تکیه خوابیده بود.
🔰صبح روز بعد سراسیمه و البته با خوشحالی زنگ خونمون رو زد. بهش گفتم چی شده حسین جان⁉️ گفت: دیشب که پرچم ها🏴 و سیاهی هارو نصب کردم تو همون #تکیه خوابم برد. تو خواب دیدم #امام_حسین(ع) اومده تو پارکینگ خونمون و به من گفت احسنت😍 چه تکیه قشنگی زدی. دستی به #سیاهی ها کشید و بهم #خسته_نباشید گفت.
🔰وقتی حسین این جملات رو می گفت، اشک تو چشمای قشنگش😢 حلقه زده بود. می دیدم که چقدر #خوشحاله از اینکه کارش مورد قبول ارباب واقع شده بود. اون سال تکیه مون #حس و حال دیگه ای داشت☺️
#شهید_حسین_ولایتی_فر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎬👆 #روایت_آســـمانے 9⃣ مجموعہ نماهنگ زیبا و دیدنے یادمانهای #راهیان_نور این قسمت: کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹
🔰هرگاه #خداوند، بنده اى را دوست بدارد💞
⇜مبتلايش مى كند.
پس اگر #صبر كرد
⇜او را برمى گزيند🌷
و اگر خشنود گشت
⇜او را #ويژه خود مى گرداند👌
#پیامبر_اکرم(ص)💖
📚بحارالانوار۸۲/۱۴۲/۲۶
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 2⃣ #قسمت_دوم 🔻هدف عملیات والفجر مقدماتی ✨دشمن در سال
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
3⃣ #قسمت_سوم
🔻انتخاب فکه جنوبی برای عملیات
✨برای تعیین محل عملیات جلسات متعددی با حضور فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه برگزار شد. هر دو نیروی نظامی بر روی منطقه فکه اتفاق نظر داشتند. و بالاخره فکه جنوبی بدلیل شنزار بودن و رملی بودن زمینش می توانست ارتش عراق را در محاسبات حمله ایران به اشتباه بیاندازد انتخاب شد. این اشتباه راهبردی می توانست کمبود نیروهای خودی و تجهیزات را تا حدی جبران کند.
✨فکه آسمانی ترین و خاکی ترین منطقه ای بود که برای میزبانی این عملیات انتخاب شد. بسیاری از بسیجیان، و حتی آن ها که دوران حماسه را ندیدند و سال ها بعد قدم بر خاک فکه قدم نهادند، این اعتقاد را دارند که؛ همانطور که راز انتخاب سرزمین کربلا برای آن حماسه عظیم، تاکنون به صورت کامل برای اهل راز مکشوف نشده، شاید سر انتخاب این نقطه از زمین نیز حکایتی دیگر داشته باشد!!
✨جدای از جغرافیای نظامی منطقه، فکه دارای یک عظمت و جایگاه ویژه ای است. رمل های تشنه ی فکه بی ارتباط با خاک تفتیده و سوزناک کربلا نیست. تنها خون شهدای مظلوم توانست به آن ها ارزشی غیرقابل توصیف دهد. سرزمین فکه با رمل های سوزان خود چنان ارزشی یافت که خاک مقدسش سجده گاه فرشتگان و ملکوتیان و زینبیان گردید.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
4⃣ #قسمت_چهارم
🔻شناسایی عملیات
✨شناسایی در میان رمل های فکه بسیار سخت و طاقت فرسا بود. دشت و رملی بودن زمین، دید کامل دشمن بر منطقه و همچنین گرمای طاقت فرسای هوا در طول روز و سرمای استخوان سوز آن در شب های زمستان، کار شناسایی را بسیار سخت و طاقت فرسا می کرد. مشکلاتی همچون ماندن جای پا بر روی رمل های فکه که باعث میشد دشمن از حضور نیروهای اطلاعاتی مطلع گردد.
✨مشکل دیگر که نیروها فقط چند ساعتی در شب برای جمع آوری اطلاعات فرصت داشتند. آنها با روشن شدن هوا باید خیلی سریع منطقه را ترک می کردند. اگر بازگشت آنها به هر دلیلی میسر نمی شد، آنها ناچار بودند کار را متوقف و کل روز را در میان رمل های سوزان بگذرانند. کمبود آب و غذا، احتیاج به قضای حاجت و تهدیدهای طبیعی از جمله وجود مارها و عقرب های سمی و کشنده، از تلخ ترین بخش های قصه شناسایی بود! تلخ تر اینکه اگر رزمنده ای در حین شناسایی، مورد گزش عقرب های سمی، مارها و یا مورد اصابت تیرهای سرگردان شلیک شده از سوی دشمن قرار می گرفت، حتی امکان فریاد کشیدن برایش میسر نبود!
✨مشکل دیگر هم حضور منافقین برای کمک به ارتش عراق بود. شاید بتوان به جرئت ادعا کرد که در آن شرایط سخت و طاقت فرسا تنها چیزی که به نیروهای شناسایی قوت می بخشید، ایمان و اتکا به خداوند و توسل به ائمه اطهار علیه السلام و قرائت همین قرآن های کوچک جیبی بود. هوشیاری دشمن و افزایش موانع و سنگرهای کمین باعث شد تا رزمندگان اسلام نتوانند تا عمق دشمن را شناسایی کنند! همه نیروها از عملیات بزرگی که کار جنگ را یک سره خواهد کرد حرف می زدند. اما برخی فرماندهان، از اینکه از عمق مواضع دشمن اطلاعی نداشتند، نگران بودند.
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_564476182934905820.mp3
2.1M
🎵 #صوت_شهدایی
🔹شهدای گمنام
🔸شبای جمعه که میشه
دلا بهونه میگیره...
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻شهیدی که بعد از شهادتش شناخته شد شهید مدافع حرم اکبر شهریاری #مداح اهل بیت و #حافظ کل قرآن بود. 🔻
❣خدایا خودت می دانی که ڪسی نیست #بجز_تو که از درون و برون من آگاه باشد،
لذا فقط
از تو میخواهم که مرا #هدایت کنی و به سعادت واقعی برسانی که همان #شهادت است.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_اکبر_شهریاری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🖋 #خـــاطرات
❤️✨قبل از شروع مراسم #عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت:
شنیدم که عروس هرچه از #خدا بخواهد، اجابتش حتمی است.
❤️✨گفتم، چه آرزویی داری؟
درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر #علاقهای به من دارید و به #خوشبختی من می اندیشید، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید.
❤️✨از این جمله تنم لرزید.
چنین #آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود.
سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا #قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم.
❤️✨هنگام جاری شدن #خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به علی دوختم؛
آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
❤️✨مراسم #ازدواج ما در حضور شهید آیت الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد.
نمیدانم این چه رازی است که #همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت الله مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند...
✍همسر فاتح سوسنگرد،
#سردار_شهید
#شهید_علی_تجلایی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠فرمانده زبده محور مقاومت 🔰محمد معافى؛ متولد شهرستان #نکا در استان مازندران،
🌷از همان روز
ڪہ او رفـت ؛
زمستـــان آمد
بعـــدِ او
بهمن و اسفند
چه فرقـی دارند ؟!🍃
#شهید_محمد_معافی🌷
#نازدانههای_شهید
#شهادت_۳۰دیماه۹۶🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷از همان روز ڪہ او رفـت ؛ زمستـــان آمد بعـــدِ او بهمن و اسفند چه فرقـی دارند ؟!🍃 #شهید_محمد_معا
7⃣8⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
😁محمد یک انسان بسیار بااخلاق، صبور و خلاق بود و همه او را بهعنوان یک #فرمانده میدانی قوی میشناختند. در عملیات #خانطومان ضربههایی که محمد به تکفیریها👹 وارد کرد اصلاً قابل وصف نیست❌
🔰از آنها #تلفات زیادی گرفت ولی دشمن کوردل همیشه دنبال جوانان ماست تا آنها را #شهید کند و بتواند بهاندازه یک نفر👤 هم که شده از یاران ولایت کم کند.
🔰همه دوستانی که در این راه به #شهادت رسیدند🕊 دوستان و #حافظان ولایت بودند. الآن در این شرایط مملکت به این بچهها نیاز داشتیم ولی دست تقدیر خواست شهادت🌷 نصیبشان شود.
🔰احمدی از #آخرین دقایق مکالمهاش📞 با این شهید و نحوه #شهادتش چنین میگوید: همیشه همدیگر را "داداش" صدا میزدیم☺️ این سری وقتی به مأموریت رفت به او گفتم: «زود برگرد، میخواهیم #عید دور هم👥 باشیم.» گفت: «باشد...»
🔰دیدم دیگر صدایش نمیآید📵 زمین و آسمان را به هم دوختم تا ببینم #کجاست. او را پیدا کردم ولی دیگر وقتی که #شهید شده بود😔 بیشتر از یک هفته🗓 بود که از او اطلاع نداشتیم.
🔰شنیدم مورد شناسایی گروههای #تکفیری قرار گرفت و از اهمیت جایگاه ایشان باخبر شدند و در صدد حذف⭕️ ایشان برآمدند. متأسفانه تیر💥 مستقیم به ایشان اصابت کرد💔
🔰از سال 2011 که جنگ #سوریه شروع شد، #محمد به سوریه رفتوآمد داشت. هر جایی از منطقه که پا میگذاشت، آنجا را آباد و رسیدگی میکرد👌 پشت فرماندهانی که محمد با آنها کار میکرد به #وظیفهشناسی و سختکوشی او گرم بود.
🔰محمود #بیضایی بیشترین اثر را روی محمد گذاشت چون بیضایی همدورهای👥 او بود. و روزهایی که بچههای تهرانی به مرخصی میرفتند، شهرستانیها با هم میماندند و مدتی را کنار یکدیگر💞 میگذراندند.
🔰محمود و محمد هر دو شهرستانی بودند. وقتی #محمود شهید شد، اصلاً بنیانمان از هم پاشید💔 و ناراحتی بر ما که اطرافیان او بودیم، غلبه کرد. احساس کردیم ما #جاماندیم. شهید مرتضی #مسیبزاده که از دوستان صمیمی ما بود و اکثر شهدایی که در این راه به شهادت رسیدند، همراه ما بودند.
🔰هر کدام از این بچهها در حد #فرمانده لشکر و یا فرمانده سپاه هستند ولی چون در غربت شهید🌷 میشوند و کسی از فعالیتهای آنان چندان خبری ندارد، در #گمنامی میمانند. حتی در شهر هم کسی نمیدانست محمد چهکاره است
#شهید_محمد_معافی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هوای دل.mp3
14.01M
🎵 #آهنگ_مهدوی
❣هوای دل
🎤🎤 #مهدی #چناری
🌺 اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
🎤 #صابرخراسانی
📽 #کلیپ جدید
بسیار تکان دهنده‼️
💽بهتره با هم صادق باشيم!😭
ما به دل امام زمانمان غم گذاشتیم!😭
💢ببینید و نشر دهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(48) 5⃣بازگشت یهود و تحریف تورات بنابر نقل تاریخ، کورش پس از تصرف بابل
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت(49)
6⃣رومیان و یهود: تخریب دوم مسجد
در سال 63 پیش از میلاد، کشور یهودا-پس از آن که دوره ای از حکومت ایرانیان، یونانیان، بطالسه مصر، سلوکیان سوریه و سرانجام در پی قیام مکّابیان دوره ای از استقلال و سپس اختلاف را گذرانده بود-تحت سلطه رومیان درآمد.
نخستین حاکم این مستعمره هیرکانوس دوم بود که در زمان او اداره امور عملاً در دست شخصی یهودی شده و نیرنگ باز به نام آنتی پاتر بود. پس از قتل آنتی پاتر، فرزندش به نام هیرودیس در طی شورش و جنگی طولانی در سال 37 پیش از میلاد حاکم یهودا شد.
این شورش ها و اعتراضات ادامه داشت تا در سال 66 میلادی و در زمان نرون، قیصر روم، شورشی فراگیر از سوی یهودیان آغاز شد. نرون نیز سردار خود، وسپاسیان، را مأمور سرکوب این شورش کرد. در اثنای جنگ و فتح اورشلیم خبر فوت نرون و جانشینی وسپاسیان به او رسید و وی به امید دست یافتن به مقام امپراتوری به سوی روم شتافت، که البته چنین نیز شد.
در اینجا حادثه ای اتفاق می افتد که همچون دیگر مقاطع سرنوشت ساز قوم یهود قدری تأمل برانگیز می نماید. در جریان شورش و جنگ، یکی از دانشمندان یهود به نام “ربان یوحانان بن زکای” که مخالف جنگ و طرفدار صلح با رومیان بود، با ترفندی جالب و در تابوتی به عنوان جنازه از اورشلیم خارج می شود. در آن مقطع قنائیم برای حفظ جان مردم و جلوگیری از کشته شدنشان به دست رومیان از خروج مردم از شهر ممانعت می کردند و تنها راه خروج، بهانه دفن مردگان در خارج از شهر بود.
به هر حال با خروج از شهر، نخستین اقدام وی حضور در اردوگاه رومیان و ملاقات با وسپاسیان بود. نکته تأمل برانگیز این ملاقات این است که وی در جریان این دیدار چندین بار وسپاسیان را “اعلیحضرت امپراتور” خطاب می کند و پس از رسیدن خبر فوت نرون-که ظاهراً در همان مجلس اتفاق می افتد-وسپاسیان حضور وی را به فال نیک گرفته و با درخواست وی مبنی بر در امان ماندن شهر کوچک یونه (یاونه) و دانشمندان و دانشجویان آن بلافاصله موافقت می کند. این چنین بود که یونه به جای اورشلیم قرار گرفت.
این که آیا خطاب امپراتور در آن ملاقات تنها اتفاقی بوده یا خبر از آگاه بودن یوحانان از مرگ نرون یا حتی دست داشتن این حزب در آن می دهد، موضوعی است که تحقیق بیشتری را می طلبد، اگرچه با سابقه بازی های این حزب کاملاً سازگار می نماید.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh