eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
شهـدا،هدفشون‌شهادت‌نبود! اونا‌فقط‌مسیر‌رو‌درست‌انتخاب‌ڪردن.. ⇦بین‌راه‌هم‌شهادت‌‌بهشون‌داده‌شد..(: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد جلال ملک محمدی 🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃نمیدانم از کجا شروع کنم، کدام مقدمه میتواند تو را توصیف کند؟ فقط میدانم که میخواهم آهسته در قصه زندگی ‌ات قدم بزنم و حال خوب آن دوره را تنفس کنم. جاری در مسیر حیاتت را بنوشم و طعم شیرینش را از بر شوم. 🍃اصلا من خواهان این هستم که راز آن دریای مواج چشمانت را که در نور ماه غوطه ور است کشف کنم. چشم هایی که پاییز شصت و سه در قاب این دنیا رسم شدند. و صاحبش را محمد جلال صدا زدند! تویی که هیچگاه مجوز گشودن طومار افتخاراتت را ندادی چرا که مرد سکوت بودی! گویی عهد بسته بودی که همه از تو فقط یک نام به یاد داشته باشند و طبع شوخ و لب خندان، همین... 🍃حتی رفیقانت هم از تو چند خاطره در میدان بیشتر ندارند، تنها موصل، حلب، و... پیچ و خم وجودت را شناختند و مردانه همراهی‌ات کردند. زمینه را فراهم کردی برای مادرت که دل از تو بکند و خمسش را بدهد! به قول خودت مادرت چون پنج فرزند داشت باید خمسش را میداد. 🍃و قرعه به نام تو افتاد و بعد از چهل روز همنشینی با تخت بیمارستان در دوازدهمین روز تابستان آسمانی شدی. سالگرد آسمانی شدنت مبارک♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٣ آذر ۱٣۶٣ 📅تاریخ شهادت : ۱٢ تیر ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ تیر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : موصل_عراق 🥀مزار شهید : تهران_بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید مدافع حرمی که با خرید وفروش ضایعات روزی خود را می‌گذراند، خود را به حرم‌زینبی رساند و روزی خود را از حضرت زینب کبری گرفت روزی به نام شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
°°° جوانے عکس خودش را نزد (ره) فرستاد و گفت: آقاجان ؛ یک نصیحتے برای دنیا وآخرت به من کنید تا برایم کافی باشد، حضرت امام(ره) نوشت : « اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیه راجعون » ما مال خدائیم آدم مالِ کسے را صرف دیگری نمی کند ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
-بنویسید در ڪتاب‌ها ما در خواب ناز بودیم ڪه او رفت...! 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
شھادت دَرد دآرد درد ڪشتن لذت...🍃 دردگذشتن ازدلبستگےها قبل از اینڪه با دشمن بجنگے باید با نفست بجنگے|| °•شهآدت را به اَهلِ درد میدهند•°🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
«يَا خَيْرَ النَّاصِرِينَ» وقتی همه دستم را رها کردند تنها تو بودی که یاری‌ام کردی..🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌹 سلام بر ابراهیم 🌹🍃 🍃 قسمت دوازدهم 🍃 "شکستن نفس" راوی: جمعی از دوستان شهيد 💠باران شــديدی در تهران باريده بود. خيابان ۱۷ شــهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد می‌خواستند به سمت ديگر خيابان بروند، مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه‌ی شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آن‌ها را به طرف ديگر خيابان برد. ابراهيم از اين کارها زياد انجام می‌داد. هدفی هم جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصاً زمانی که خيلی بين بچه ها مطرح بود! 🍃همراه ابراهيم راه می‌رفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوی يک کوچه. بچه‌ها مشغول فوتبال بودند. به محض عبور ما، پســر بچه‌ای محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوری که ابراهيم لحظه‌ای روی زمين نشســت. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. خيلی عصبانی شــدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همين‌طور که نشســته بود، دست کرد توی ساک خودش. پلاستيک گردو را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! بعد هم پلاستيکش را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توی راه با تعجب گفتم: داداش ابراهیم، اين چه کاری بود!؟ گفــت: بنده‌های خدا ترســيده بودند. از قصد که نزدنــد. بعد به بحث قبلی برگشــت و موضوع را عوض کرد! اما من می‌دانســتم انســان‌های بزرگ در زندگی‌شان اين‌گونه عمل می‌کنند. 📿در باشگاه كشتی بوديم. آماده می‌شديم برای تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکی ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت: ابراهیم جون، تيپ و هيکلت خيلی جالب شده! تو راه كه می‌اومدی دو تا دختر پشــت ســرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می‌زدند! بعد ادامه داد: شــلوار و پيراهن شــیک كه پوشيدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملا مشخصه ورزشکاری! به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. ناراحت شد! انگار توقع چنين حرفی را نداشت. جلسه‌ی بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده‌ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی، لباس‌ها را داخل کيسه پلاستيكی ريخته بود! از آن روز به بعد اين‌گونه به باشگاه می‌آمد! بچه‌ها می‌گفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه میايیم تا هيکل ورزشکاری پيدا کنيم، بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباس‌هایيه که ميپوشی؟! ابراهيم به حرف‌های آن‌ها اهميت نمی‌داد. 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلنوشته ی دختر شـــــهید با پدر قهرمانش.... روز خداحافظی با تـو عهد بستم ڪه چنان باشم ڪه بگویند.. 🌷شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ بیا که با تو بگویم غم ملالت دل💔 چرا که بی تو👤 ندارم گفت و شنید بهای تو💞 گر بود خریدارم که جنس خوب به هر چه دید خرید✅ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆ هـــــم خودشان بودند وهم لباس هـــــایشان... ڪافے بـــــود بـــــاران ببارد تا عطـــــرشان در ســـــنگرها بپیچد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🗓 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۱۳ تیر ۱۴۰۰ میلادی: Sunday - 04 July 2021 قمری: الأحد، 23 ذو القعدة 1442 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹شهادت امام رضا علیه السلام (بنابرقولی)، 203ه-ق و روز زیارتی ایشان 🔹جنگ بنی قریظه، 4ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️13 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️15 روز تا روز عرفه ▪️16 روز تا عید سعید قربان ▪️21 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهـادت ... اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با و زمانی ڪه نفس سرڪش خود را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد_اڪبر، را روزی آنان خواهد کرد امیر مبارزه با نفس: شهیدابراهیم‌هادی سلام بر پهلوان بی مزار❤️ ✨شهدا شرمنده ایم ✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید محمد حسین میر دوستی🌺✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃برای ، پسری از جنس ، متولد۱۳ تیرماه ۱۳۷۰، پرچمدارِ مدافعانِ جوانِ حرم، تربیت شده در دامانِ و ... از پدر را آموخت، اینکه پشتیبانِ آن باشد و تا لحظه آخر از ولایت دفاع کند❤️ 🍃برای هم همین را به یادگار گذاشت. او رفت و قرار است همسفرش، پسرشان را در راهِ حق و پشتیبان ولایت بزرگ کند. و به او بگوید که پدرت برای امنیت کسانی مثل خودش در این راه رفت. 🍃در یگانِ خدمت می‌کرد...یگانی که سخت ترینها به آن محول می‌شد و محمدحسین و دوستانش، مرد روزهای سخت بودند👌 🍃مادرش محمدحسین را می‌شناخت! منتظرِ او بود و راضی است! راضی است از اینکه امانتش را، به دست صاحب اصلی بازگردانده. از اینکه نورِ چشمش شده است. و است، مثلِ همه مادرانی که عزیزشان را برای خدا و در راه او می‌دهند🌹 🍃بامت بلند که مرا، از هرچه غیرِ تو بیزار کرده است💔 😍 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳ تیر ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۰ 📅مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹 داشت وضو می گرفت |بهش گفتم : عبدالحسین الان برا ی چی وضو می گیری ؟ ﮔﻔﺖ : ﻣﻴﺨﻮاﻫﻢ ﺑﺸﻮﻡ ﺧﻴﺎﻟﻢ ﺷﻮﺧﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ .. ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪ 🌹🌷🌹🌷 : 18 ﺧﺮﺩاﺩ 60 , ﺁﺑﺎﺩاﻥ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh