با تو
از مـرگ نـدارم
بہ خـدا واهمـہاے!
جانمـان
پیشڪشِ
سیـدنا خامنـہاے♥️
#سایهاتازسرماکمنشود:)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💞#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_سی_هشتم
_چہ فرقے میکن خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ.
_مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره...
خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد
_اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد
یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد.
هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد.
_اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره.
دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد.
_یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش.
نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود
آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت:
برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد
همموݧ شوکہ شدیم.
_اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ
از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود .
همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید.
_اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ
هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره
ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد
مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره.
_میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ.
اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود
خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب
بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش
علے هم اصلا حال خوبے نداشت.
_اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود.
روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد.
_تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ
هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ
میشست و با کسے حرف نمیزد
ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود
_دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت
یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو.
وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود
زنگ و زدم.
_کیہ؟!
منم فاطمہ باز کـݧ
إ زݧ داداش تویے بیا تو !
پلہ هارو تند تند رفتم بالا
وارد خونہ شدم و بلند گفتم
سلااااااام
سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا؟!
اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست
نیست.
اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتون؟!
_چہ فرقے میکنہ؟!
فرقے نداره دیگه
خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست؟؟؟
آره بالا تو اتاقشہ
از پلہ ها رفتم بالا و در زدم
جواب نداد
دوباره در زدم بازم جواب نداد
نگراݧ شدم درو باز کردم
_علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود
پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد
دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد
سلام
علیک السلام علے آقا ساعت خواب؟!!!!!
دانشگاه چرا نمیاے؟گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم؟
ببخشید،
همیـݧ فقط؟؟؟ببخشید!!!!
_آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید
نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش
چیشده علے
چیزے نیست
_چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما
هیچے اسماء رفیقم...
رفیقت چے؟!!!
رفیقم شهید شد...
#نویسنده✍
#خانوم. #علی_آبادی
ادامــه.دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کس به غیر تو دل ببندد، زیان کرده است...♥️
#استوری📲
#امام_حسین🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌جــواب سـلامღ واجــب اسـت...🌱✨
پـس بیـایید ﳙــر روز بـہ او سـلامـღ کنـیم...♥️🖐🏻
#امام_زمان_عج_الله🌷
#ظهور🌿
#هیئت_مهدوی💌
#سلام_به_امام💐•
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای شـــــهید🌷شدن چه کار کنیم؟
♦️همراه با سخنان رهبر معظم انقلاب
♦️صدای حاج حسین خرازی
بسیار زیبا حتما ببینید پیشنهاد دانلود
#سلام_صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
‹🌿دوستشمےگفت:
توۍمدتـےکهعراقبود
وقتـےمےخواستبهکربلابره
روۍصورتشچفیهمےانداختومےگفت :
اگربهنامحرمنگاهکنے،راهشهادتبستهمیشه💔
#شهیدمحمدهادۍذوالفقارۍ🕊
#شھیدانہ♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید محمدعلی رجایی🌾
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆به نام زیبا ترین☆
🍃دنیا، فریبنده ای است که زود می گذرد، #نوری است که غروب می کند، سایه ای است که از بین می رود و تکیهگاهی است که رو به خرابی دارد."
به راستی که دنیا چنین است.
🍃و چه بد خسرانی می بینیم ما #مدعیان که گاه، حُب این عجوزه ی فریبنده* و آلات و ادواتش را بر کامروایی حقیقی، برتر می داریم.
🍃این برتری بخشی کاذب، از دیرباز بوده و تا به امروز نیز در جریان است و آن دم، #اسلام_راستین را در خطر می افکند که میان رجال #حکومت_اسلامی پدیدار گردد.
🍃دریغا که این روز ها، آماج هایش در عده ای مسلمان نمای دلبستهِ مال، مشهود است😔
🍃اما در این میان، هستند آن ها که #خلوص شان شگرف است و گسستگی شان از دنیا، شگفت آور. چه در کوی و برزن و شهر و روستا و مردمان ساده و چه در میان #سیاسیون و مردان حکومت. کسانی چون #رجایی.
🍃مردی #مخلص که در هر شان و مرتبه ای، بی تاب #خدمت بود. چه آن همه سال که آموزش پیشه اش بود و چه آن چند روز که #ریاست_جمهوری🌹
🍃مردی بی شایبه و مملو از دغدغه برای بهبود #جامعه_اسلامی. مردی محبوب که یادش در خاطر مردمان این دیار، باقی خواهد ماند.
🍃ای کاش، برخی قدری از او بیاموزند!
ای کاش، آن جرگه که چون اویند را، بیش از این پاس بداریم! ای کاش، همه رجایی شویم!🙂
پ.ن: *بخشی از خطبه ی ۸۳ نهج البلاغه
*تعبیری از دنیا در #احادیث_اسلامی و #متون_عرفانی و #ادب_فارسی
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمد_علی_رجایی
📅تاریخ تولد : ۲۵ خرداد ۱۳۱۲
📅تاریخ شهادت : ۸ شهریور ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۷ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5947082442715170472.mp3
1.73M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت۹۳
🎤 استاد #رائفی_پور
🔸«تو اراده کن!»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
«🧡🖇»
•
•
همیشهمیگفت🖐🏻-!
ڪارخاصینیازنیستبڪنیم
ڪافیهڪارهاۍروزمرهمونرو
بهخاطرخداانجامبدیم🙂°•
اگهتواینڪارزرنگباشۍ
شڪنڪنشهیدبعدۍتویۍ...🔗-!
•
•
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید مسعود عسگری🌻
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃درست سی و یک سال پیش، در حیاط #شهریور، پلاک هشت غنچه ای از دیار تهران شکوفا میشود که بعدها میشود یکی از ستارگان اربعه حلب میشود یکی از عاشقان #زینب همان بانویی که حیات کربلا گره خورده وجودش است. همان بانویی که اگر نبود #کربلا در کربلایش میماند🌹
🍃مسعود عسگری متولد در خانواده ی #متدین دیده به جهان گشود. وی در دامان #مادری رشد یافت که هم اکنون نیز زینب وار راه پیشوایش، #حضرت_زهرا(س) را ادامه میدهد.
🍃به گمانم مسعود عسگری، #سرباز محبوب آسمانیش، بر روی گستره ی هستی بود که آمدنش از برای #ماموریتی بود که به تصویر برساندش. او چون غنچه ای شکفته شد تا برای ما که بازیچهی ساعت روزگار شده ایم معنی آزادگی را به تصویر برساند🌸
🍃گفتم آزادگی! میگوند #حسین(ع) فردموده اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید...با افتخار قهرمان قصه ما، با تولدش هم دین را به همگان می آموزد و هم آزادگی را🙂
🍃این را میشود از آهنگ و تعبیر کلمات آشنایان شهید متوجه شد، میشود از اسمی که بر صفحه روزگار به جای گذاشته متوجه شد...
🍃به گمانم ساعت سرخ #روزگار نیز، عاشق زندگانیش بوده، سیره اش را دوست داشته که اینگونه آنرا در خود ماندگار نگه داشته...
🍃ای کاش مادر های زمانه فرزندانشان را بدین سان #تربیت نمایند. فرزندانی که با تولدشان دنیایی را #متحول میسازد.
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مسعود_عسگری
📅تاریخ تولد : ۸ شهریور ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴ .حلب سوریه
📅تاریخ انتشار : ۷ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_شهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✅ 15 قدم خودسازی یاران امام زمان(عج) : ..
..
قدم اول : نماز اول وقت ..
🔷قدم دوم : احترام به پدرومادر ..
🔶قدم سوم : قرائت دعای عهد ..
🔷قدم چهارم : صبر در تمام امور ..
🔶قدم پنجم : وفای به عهد با امام زمان(عج) ..
🔷قدم ششم : قرائت روزانه قرآن همراه بامعنی ..
🔶قدم هفتم : جلوگیری از پرخوری و پرخوابی ..
🔷قدم هشتم : پرداخت روزانه صدقه ..
🔶قدم نهم : غیبت نکردن ..
🔷قدم دهم : فرو بردن خشم ..
🔶قدم یازدهم : ترک حسادت ..
🔷قدم دوازدهم : ترک دروغ ..
🔶قدم سیزدهم : کنترل چشم ..
🔷قدم چهاردهم : دائم الوضو بودن ..
🔶قدم پانزدهم : محاسبه ی نفس ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگر
"شهـادت"🕊
معـطل من و تو نمــی مـانـد...
تـو اگـر "سـربـاز_خـدا" نشوے،
دیگرے مــی شود...👌
🌹 "شهادتــ "را مـےدهنـد ،
اما به "اهل_درد"🔥 نه بی خیال ها ...
فقط دم زدن از "شهدا" افتخار نیست‼️
باید زندگیمان ، حرفمان ، نگاهمان ، لقمه هایمان ، رفاقتمان ، "بوی_شهدا_را_بدهد"...💔🕊
عـــطر بندگی خالص براے "خــدا"...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت قمری شهید روح الله قربانی🌸
♡مناسب برای #استوری و #بک_گراند♡
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود.
🍃#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار #سوریه. گذشت از #دانشگاه و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش ..
🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.
🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.
روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود...
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت (هجری قمری)
#شهید_روح_الله_قربانی
📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری)
📅تاریخ انتشار : ۸ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشتزهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطره_شهید💌🖇
___________________________
ظهر یک روز شهید بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند.
در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت. در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است. (راوی: سرلشگر رحیم صفوی)
#شهیدعباسبابایی🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💞#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_سی_نهم
_چہ فرقے میکن خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ.
_مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره...
خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد
_اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد
یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد.
هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد.
_اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره.
دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد.
_یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش.
نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود
آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت:
برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد
همموݧ شوکہ شدیم.
_اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ
از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود .
همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید.
_اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ
هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره
ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد
مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره.
_میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ.
اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود
خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب
بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش
علے هم اصلا حال خوبے نداشت.
_اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود.
روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد.
_تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ
هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ
میشست و با کسے حرف نمیزد
ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود
_دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت
یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو.
وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود
زنگ و زدم.
_کیہ؟!
منم فاطمہ باز کـݧ
إ زݧ داداش تویے بیا تو !
پلہ هارو تند تند رفتم بالا
وارد خونہ شدم و بلند گفتم
سلااااااام
سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا؟!
اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست
نیست.
اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتون؟!
_چہ فرقے میکنہ؟!
فرقے نداره دیگه
خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست؟؟؟
آره بالا تو اتاقشہ
از پلہ ها رفتم بالا و در زدم
جواب نداد
دوباره در زدم بازم جواب نداد
نگراݧ شدم درو باز کردم
_علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود
پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد
دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد
سلام
علیک السلام علے آقا ساعت خواب؟!!!!!
دانشگاه چرا نمیاے؟گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم؟
ببخشید،
همیـݧ فقط؟؟؟ببخشید!!!!
_آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید
نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش
چیشده علے
چیزے نیست
_چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما
هیچے اسماء رفیقم...
رفیقت چے؟!!!
رفیقم شهید شد...
#نویسنده✍
#خانوم. #علی_آبادی
ادامــه.دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منبرهای یک دقیقهای
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی
✍️موضوع: در مصرف هم ایثار کنید
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#یاصاحب_الزمان_عج💚
اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان
هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان
خورشید تابه کی به پس ابرها نهان
عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام امام زمانم ✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh