🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 5⃣5⃣#قسمت_پنجاه_وچهارم 💢و ماءموران در مى مانند که چه با
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
6⃣5⃣#قسمت_پنجاه_وششم
💢باز به یاد پدر مى افتى....
مگر #چند سال از #شهادت پدر گذشته است؟
پدر از آن #خانه🏠_محقر و کوچک، بر تمام #عالم اسلام حکم مى راند... و اینان فقط براى #حکومت بر #کوفه چه #دارالاماره اى بنا کرده اند؟! از این پس هر چه ظلم و ستم بر سر مردم جهان مى رود، باعث و بانى اش همان #غاصب_اولى است.اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلک.✨
#سرحسین را پیش از کاروان به دارالاماره رسانده اند و در #طشتى_زرین پیش روى #ابن_زیاد نهاده اند....
🖤ابن زیاد با #تفاخر و تبختر بر تخت تکیه زده است و با #چوبى که در دست دارد، بر #لب و #دندان حسین مى زند، و قیحانه مى خندد ☺️و مى گوید: _چه زود پیر شدى حسین ! امروز تلافى روز بدر!و تو با خودت فکر مى کنى که آیا روزى سخت تر از امروز در عالم هست؟
مى فهمى که این صحنه را تدارك دیده اند تا به هنگام ورود شما، تتمه #عزت و جلالتان را هم #به_خیال_خود فرو بریزند.... در میان حضار، چشمت به #زیدبن_ارقم صحابى #خاص پیامبر مى افتد...
💢با ریش و مو و ابرویى سپید و اندامى نحیف و تکیده در دلت به او مى گویى : تو چرا این صحنه را تاب مى آورى زید بارقم ؟
#زید، ناگهان از جا بلند مى شود و با لرزشى در صدا فریاد مى زند: _نکن ابن زیاد! چوب را از این لب و دندان بردار. به خدا که من بارها و بارها شاهد بوسه پیامبر بر این لب و دندان بوده ام.
و گریه 😭امانش را مى برد.ابن زیاد مى گوید:_خدا گریه ات را زیاد کند. براى این فتح الهى گریه مى کنى؟ اگر پیر و خرفت نبودى ، حتم گردنت را مى زدم.
🖤زید در میان گریه پاسخ مى دهد:
_پس بگذار با بیان حدیث دیگرى خشمت را افزون کنم:'''من به چشم خودم دیدم که پیامبر نشسته بود، #حسن را بر پاى #راست و #حسین را بر پاى #چپ نشانده بود، دو دست بر سر آن دو نهاده بود و به خدا عرضه مى داشت :
(خدایا! این دو و مومنان صالح را به دست تو مى سپارم.) ببین ابن زیاد! که با امانت رسول خدا چه مى کنى ⁉️و منتظر پاسخ نمى ماند....
💢به ابن زیاد پشت مى کند و راه خروج پیش مى گیرد و در حالیکه از #ضعف و #پیرى آرام آرام قدم بر مى دارد، زیر لب به حضار مجلس مى گوید:_از امروز دیگر #برده دیگرانید. فرزند فاطمه را کشتید و زاده مرجانه را امیر خود کردید. او کسى است که خوبانتان را #مى_کشد و بدانتان را به #خدمت مى گیرد. بدبخت کسى که به این #ننگ و #ذلت تن مى دهد.
یکى به دیگرى مى گوید:_اگر شنیده باشد ابن زیاد این کلام را، سر بر تن زید باقى نمى ماند.
🖤#اولین_نقشه ابن زیاد با اعتراض زید به هم مى ریزد... و ابن زیاد به نقشه هاى دیگر خود فکر مى کند.تو #گوشه_ترین_مکان را براى نشستن انتخاب مى کنى و مى نشینى.#بلافاصله زنان دیگر به دورت حلقه مى زنند و تو را چون #نگینى در میان مى گیرند.#سجاد در نزدیکى تو و بقیه نیز در اطراف شما مى نشینند.
ابن زیاد چشم مى گرداند و نگاهش بر روى تو متوقف مى ماند.... با لحنى سرشار از تبختر و #تحقیر مى پرسد:_آن زن ناشناس کیست ؟
کسى پاسخ نمى دهد.
دوباره مى پرسد...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🔹همسرم سال ۱۳۸۱📆 عضو سپاه شده بود. اوایل در اصفهان و بعد تهران و کرمانشاه #خدمت میکرد. بعد از ازدواج💍 سالی سه بار به مأموریت یک هفتهای میرفت. تقریباً به #مأموریتهایش عادت کرده بودم.
🔸وقتی وارد #سپاه شد شخصیتش تغییر کرد. ایمانش بیشتر شد. میگفت: من همه چیز را مدیون سپاه هستم🙂 ائمه اطهار (ع) را بیشتر شناختم. همیشه #خدا را شکر میکرد و میگفت: حقوق و پولی💰 که از سپاه میگیرم پاکترین و حلالترین پول و لقمه است👌 شاید اگر شغل دیگری داشتم به #حلال بودن حقوقش اینقدر اطمینان نداشتم.
#شهید_ستار_عباسی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تولد داریم😍😍 تولدت مبارک فرمانده #شهید_حمید_باکری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، #شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد😌
🎀دو برادر👥 بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
🎀قلم اینبار از #حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید🕊
🎀قد میکشید اما روح بلندش😇 وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز #آرامَش نمیکرد. به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
🎀تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند❣️
🎀رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود💪 و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ🙂
🎀بیوقفه در تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را #شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از شهادت"🌷 شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از مجنون باز نگشت😔 اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده❤️
🎀فرمانده حمید؛ این روزها به چون تویی نیاز داریم ...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد✅درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد❌
🎀از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
🎊گرچه #شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده😍🌺
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_حمید_باکری
#مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شهدا 💢نصیحت های ابراهیم به مردی که #حجاب_همسرش برایش مهم نبود: ♦️دوست عزیز! همسـ💞ـر شما برای
4⃣8⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰در مجموعه ورزش باستانی بچه ها به صورت گروهی به زورخانه های دیگر می رفتند و آنجا #ورزش می کردند. یک شب #ماه_رمضان ما به زورخانه ای در کرج رفتیم
🔰آن شب🌙 را فراموش نمی کنم. #ابراهیم شعر می خواند. دعا🤲 می خواند و ورزش می کرد. مدتی طولانی بود که ابراهیم در کنار گود مشغول #شنای زورخانه ای بود. چند سری بچه های داخل #گود عوض شدند⚡️اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسی توجه نمی کرد❌
🔰پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه👀 می کرد. پیش من آمد👥 #ابراهیم را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه⁉️ با تعجب گفتم: #چطور مگه؟؟ گفت: «من که وارد شدم، ایشان داشت شنا می رفت. من با تسبیح📿 شنا رفتنش را شمردم. تا الان #هفت_دور تسبیح رفته یعنی #هفتصدتا شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.»
🔰وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس #خستگی نمی کرد. انگار نه انگار که چهار ساعت🕰 شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای #قوی_شدن انجام می داد. همیشه می گفت: برای #خدمت_به_خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می کرد که: خدایا بدنم را برای #خدمت کردن به خودت قوی کن💪
🔰 #ابراهیم در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای #خودش تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود ⚡️اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه ها چنین کارهایی را انجام نداد❌می گفت: این کارها عامل #غرور انسان می شه. می گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی #قوی_تر از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن #رفقایم می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه⭕️ است.
📚برگرفته از کتاب:سلام بر ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰شهیدی که سنگ مزارش #همیشه معطر است
🔸او #فرمانده آر پیچیزنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز👤 معمولی کار میکرد.
🔹 #خدمت به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود🚽 برایش مهم نبود که بدنش همیشه #بوی_بد توالتها را بدهد.
🔸او همیشه مشغول #نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد میکند💥 و او #شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و #شهیدان بودند، متوجه میشوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید🕊 روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود.
🔸هنگامی که پیکر⚰ آن شهید را در #بهشت_زهرا تهران، در قطعه 26 به خاک میسپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک میباشد بهطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک🌷 را خشک کنید، از آن طرف سنگ از #گلاب مرطوب می شود.
#شهید_احمد_پلارک
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆به نام زیبا ترین☆
.
🍃#دنیا، فریبنده ای است که زود می گذرد، #نوری است که غروب می کند، #سایه ای است که از بین می رود و #تکیهگاهی است که رو به خرابی دارد."
به راستی که دنیا چنین است.
.
🍃و چه بد خسرانی می بینیم ما #مدعیان که گاه، حُب این #عجوزه ی فریبنده* و آلات و ادواتش را بر کامروایی حقیقی، #برتر می داریم.
.
🍃این برتری بخشی #کاذب، از دیرباز بوده و تا به امروز نیز در جریان است و آن دم، #اسلام_راستین را در #خطر می افکند که میان رجال #حکومت_اسلامی پدیدار گردد.
.
🍃دریغا که این روز ها، آماج هایش در عده ای مسلمان نمای دلبستهِ مال، مشهود است.😔
.
🍃اما در این میان، هستند آن ها که #خلوص شان شگرف است و گسستگی شان از دنیا، شگفت آور.
چه در کوی و برزن وشهر و روستا و#مردمان_ساده و چه در میان #سیاسیون و #مردان_حکومت.
کسانی چون #رجایی.❤
.
🍃مردی #مخلص که در هر شان و مرتبه ای، بی تاب #خدمت بود.
چه آن همه سال که آموزش پیشه اش بود و چه آن چند روز که #ریاست_جمهوری.🌹
.
🍃مردی بی شایبه و مملو از دغدغه برای بهبود #جامعه_اسلامی.
مردی محبوب که یادش در خاطر مردمان این دیار، باقی خواهد ماند.😌
.
🍃ای کاش، برخی، قدری از او بیاموزند!
ای کاش، آن جرگه که چون اویند را، بیش از این پاس بداریم!
ای کاش، همه، رجایی شویم!🙂
.
پ.ن: *بخشی از خطبه ی ۸۳ نهج البلاغه
*تعبیری از دنیا در #احادیث_اسلامی و #متون_عرفانی و #ادب_فارسی
.
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
.
به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محمد_علی_رجایی
.
📅تاریخ تولد : ۲۵ خرداد ۱۳۱۲
.
📅تاریخ شهادت : ۸ شهریور ۱۳۶۰
.
📅تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۴٠٠
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆به نام زیبا ترین☆
🍃دنیا، فریبنده ای است که زود می گذرد، #نوری است که غروب می کند، سایه ای است که از بین می رود و تکیهگاهی است که رو به خرابی دارد."
به راستی که دنیا چنین است.
🍃و چه بد خسرانی می بینیم ما #مدعیان که گاه، حُب این عجوزه ی فریبنده* و آلات و ادواتش را بر کامروایی حقیقی، برتر می داریم.
🍃این برتری بخشی کاذب، از دیرباز بوده و تا به امروز نیز در جریان است و آن دم، #اسلام_راستین را در خطر می افکند که میان رجال #حکومت_اسلامی پدیدار گردد.
🍃دریغا که این روز ها، آماج هایش در عده ای مسلمان نمای دلبستهِ مال، مشهود است😔
🍃اما در این میان، هستند آن ها که #خلوص شان شگرف است و گسستگی شان از دنیا، شگفت آور. چه در کوی و برزن و شهر و روستا و مردمان ساده و چه در میان #سیاسیون و مردان حکومت. کسانی چون #رجایی.
🍃مردی #مخلص که در هر شان و مرتبه ای، بی تاب #خدمت بود. چه آن همه سال که آموزش پیشه اش بود و چه آن چند روز که #ریاست_جمهوری🌹
🍃مردی بی شایبه و مملو از دغدغه برای بهبود #جامعه_اسلامی. مردی محبوب که یادش در خاطر مردمان این دیار، باقی خواهد ماند.
🍃ای کاش، برخی قدری از او بیاموزند!
ای کاش، آن جرگه که چون اویند را، بیش از این پاس بداریم! ای کاش، همه رجایی شویم!🙂
پ.ن: *بخشی از خطبه ی ۸۳ نهج البلاغه
*تعبیری از دنیا در #احادیث_اسلامی و #متون_عرفانی و #ادب_فارسی
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمد_علی_رجایی
📅تاریخ تولد : ۲۵ خرداد ۱۳۱۲
📅تاریخ شهادت : ۸ شهریور ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۷ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #سیره_شهدا | #خدمت
🌟درد و رنج مردم اذیتش میکرد،
هرگز بی تفاوت نبود همیشه درحال جهیزیه دادن به یک خانواده بود مخصوصاً دختران شـــهدا...
به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد کمک میکرد، برای بچه های بی سرپرست مکانی رو درست کرده بود که مدتها بعد از شهادتش،کسی خبر نداشت اگرمیخواست پولشو جمع کنه یکی از ثروتمندترین افراد میشد؛ ولی همین ڪه انقلاب شد، مغـازه اش را کرد تعاونی وحدت اسلامی از جیبش میگذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد...
🌷شهید سیدمجتبی هاشمی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🍃🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مرتضی_مسیب_زاده
📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰.حلب سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد
🍃🌹🍃
درگرماگرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده #مسیب_زاده پا به جهان گذاشت. نامش را #مرتضی گذاشتند🙂
🍃🌹عشق و ارادت به #ائمه و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون #عاقبت_به_خیری اش بود😇
🍃🌹پس از دبیرستان وارد #دانشگاه_امام_حسین (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشقبازی و #خدمت. مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به #حریمِ_بنت_الحیدر (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان میآمد، دقیق و جدی میشد.
🍃🌹آسمانی بود و بیتاب، مثل همه آسمانیان، بریده از #زمین و تعلقات آن.
اما مگر میشود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!!
🍃🌹مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد.
او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای #نازنین_زینب را داشته باشد تنهایش نگذارید
🍃🌹بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زهرا شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا #قلب پدر برایش میتپید، بعد از #شهادت پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود.
#حُرمَتش شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭
🍃🌹حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای #ناموس_آل_الله، اسارت و بیحرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای #خانطومان آسمانی شد.
🍃🌹خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشهاش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش میکشد💔
🍃🌹انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه #خلسه، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ #عشق در قلب خاطومان آرام گرفت🖤
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🖤 #سلام_امام_زمانم 🖤
بیا صاحب عزای #فاطمیه
◾️ بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست
※صفای #فاطمیه از صفای مادر توست
◽️ اگر که سائلم و نوکر همیشگیام
※فقط بخاطر لطف و عطای مادر توست
◾️ تمام عزت شیعه رحین مِنّت اوست
※تمام زندگی ما فدای #مادر توست
◽️ قَسم به مادر و آن احتجاج حیدریاش
※دوام #خدمت ما با دعای مادر توست
◾️ ز نور #چادر او ما همه مسلمانیم
※که اصل طینت ما خاک پای مادر توست
◽️ به وقت مرگ که دستم به هر دَری کوتاست
※امید و دلخوشی من وفای مادر توست
◾️ بیا که با تن خونین😭هنوز منتظر است
※که #انتقام تو تنها دوای مادر توست
🔘 شهادت حضرت زهرا تسلیت باد
#اللهم_عجل_لولیـک_الفـرج 🏴
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰ای کسی که در مجلس اهل بیت #خدمت می کنی، اگر این خدمت به خدمت به انقلاب اسلامی منتھی نشود، مسیر را #اشتباه رفتهای!
#شهیدانہ🌱
#شهید_حمیدرضا_اسداللهی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
🕊 ۳۰ اردیبهشت ماه سالروز شهادت سربازان لشکر صاحب الزمان(عج) ، شهدای #خدمت "گرامی باد.
🔹برای شادی روح شهدای خدمت، فاتحه و صلوات هدیه کنید
🕊شهید آیت الله #سید_ابراهیم_رئیسی
🕊شهید آیت الله #سید_محمدعلی_آل_هاشم
🕊شهید دکتر #حسین_امیرعبداللهیان
🕊شهید #سید_مهدی_موسوی
🕊شهید دکتر #مالک_رحمتی
🕊شهید #محسن_دریانوش
🕊شهید #سید_طاهر_مصطفوی
🕊شهید #بهروز_قدیمی
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh