🌷شهید نظرزاده 🌷
✅ شهید محمد بلباسی یکی از شهدای خانطومان سوریه در بخشی از وصیت نامه اش می گوید: سپاه یک نهاد انقلا
مسافر #خانطومان!
کاش برمیگشتی😔
و از هفده اردیبشهت📆 برایمان میگفتی!
چیزی تا پرواز🕊 نمانده
به یاد حاج #محمد_بلباسی
مسافر جاویدالاثر خانطومان🌷
#شهید_محمد_بلباسی
#شهدای_مدافع_حرم
#مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌴روز #اعزام فرارسید دقیقا یادم هست ۹۵/۴/۳۱. چهارده نفر بودیم. سیزده نفر از بچه های #سپاه و یک نفر بس
8⃣7⃣2⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰بخاطر اینکه علی سعد پسر عمویمان در خانطومان #مفقودالاثر بودندو خبری ازایشان نداشتیم. مادرمان بشدت نگران عادل بود😥 و میگفت: تا آمدن علی، #عادل را از رفتن منع کنید🚷 اما عادل آرام وقرار نداشت.
🔰برای رفتن بسیار بی تاب💗 بود. آنقدر شوق داشت که با #اولین اعزام رهسپار شد بدون اینکه ما از رفتنش مطلع باشیم. ایشان با ۱۳نفر👥 از بچه های سپاه بسمت مقرولی عصر اهواز حرکت کرده بودند. اما چون بچه های مقر شرایط خانواده ما را می دانستند #مانع ادامه حرکت عادل شدند. اما عادل از سمت وسوی دیگری فراخوانده بود👌
🔰بعد از رفتن هم قطارانش اندوهش زیاد بطول نیانجامید. و سریع خود را به ماشین اعزامی🚌 رساند و درجاده #آبادان به آنان ملحق گشت. راننده بسیار آرام حرکت میکرد. طوری که صدای بچه ها درآمد😤
🔰نفرجلویی دستش را برشانه راننده زد وگفت: اخوی اینطور که تو میری باید با پرواز✈️ پس فردا به #سوریه برسیم. سر جدت پاتو بذار رو گاز راننده لبخندی زد😄 و گفت: هواپیما #باشما می خواهد پرواز کند. شما نباشید که نمی پرد🚫
🔰اما مدام از آینه مقابلش پشت سرش را می کاوید. گفتم: کسی پست سرمان می آید⁉️ گفت: بله یه ماشین #بسرعت داره جاده را میشکافه و میاد. انگار عجلش زیاده. راننده درست میگفت چون طولی نکشید ماشین بغل ماشین ما قرار گرفت و مدام بوق و چراغ🚘 میزد. راننده ماشین را کنار کشید. ماشین بغلی نیز توقف کرد. دیدیم #عادل از ماشین پیاده شد و بسمت ماشین ما آمد. شعفی وصف ناپذیر سراسر وجودم را گرفت چرا که رفتن #بدون_عادل بدلم نمی چسبید.
🔰عادل وارد ماشین شد تمام صورتش می خندید😍 اشک شوق گوشه چشمش را پاک و کرد وگفت: دیدی منم اومدم. تو دلم گفتم: تا #یار که را خواهد ومیلش به که باشد✅ عجیب بود بعد از سوارشدن عادل ماشین روی چهار چرخ بند نبود با سرعت می رفت. انگار ماشین نیز رفتن بدون عادل بدلش نمی چسبید.
🔰ما #چهارده نفر باهم ازفرودگاه آبادان به سمت دمشق حرکت کردیم. رفتیم که #مدافع_حرم شویم. ما فقط مدافع حرم شدیم و برگشتیم اما عادل شهید🌷 حفظ حرمت حرم آل الله شد و خدایی گشت🕊
#شهید_عادل_سعد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 ☁️از #ردِ پــاے " تــ✨ـو " مـے گیـــرد #نــشــــاڹ، ☁️هــــر #ڪـــہ دارد " آرزوے آســـــم
1⃣4⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🌸گفتگو با #خواهر شهید #ابراهیم_هادی. 💥
🔆خواهر #شهید هادی می گوید: گاهی از من سوال می شود که چرا #شهید «ابراهیم هادی» به این اندازه مورد توجه قرار گرفت جواب این سوال #روشن✨ است.
⚜خداوند #شهدا را انتخاب می کند. امروز شهدای مدافع حرم قدم در مسیر شهدای دفاع مقدس گذاشته اند. برای نمونه #شهید محسن حججی که او نیز ۲۵ سال بیشتر نداشت، به آغوش باز و رضایت خانواده به استقبال #شهادت می رود و در عرض ۲ روز تمام دنیا را تکان می دهد.
🔆امروز، زمان تکرار شده است و اگرچه بعضی ها #هنوز هم نسبت به شهدا و خلوص نیت آنها ناآگاهی دارند و حرف های نادرستی درباره شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم می زنند اما #شهدایی همچون شهید حججی با شهامت و شهادت خود به #ابهام های آنها پاسخ می دهند. ✔️
⚜در میان #شهدای مدافع حرم، شهیدان دیگری نیز هستند که شاید سخت تر و جانکاه تر از #شهید حججی به شهادت رسیده باشند و پیکرشان #مفقودالاثر شده باشد اما شهدا را خدا بزرگ می کند و کارنامه آنها دست خداست.
🔆ابراهیم اگر چه #عمر کوتاهی داشت اما به معنای واقعی کلمه مرد و همچون معلم بود. هنگامی که با #شهید درد و 💖دل می کنم همیشه از او می خواهم از این که او را به خوبی نشناختم، مرا ببخشد.از خواهر شهید می پرسم برای معرفی برادر #شهیدتان چه برنامه هایی دارید⁉️
⚜و او این #گونه پاسخ می دهد: شهدا نیازی به معرفی ما ندارند. در حال حاضر برای شناسایی شهدا از #خانواده ها آزمایش «دی ان ای» می گیرند. از ما هم خواستند تا آزمایش دهیم تا شاید در پاکسازی «فکه»، پیکر شهید هادی هم شناسایی شود.
🔆 اما ما قبول نکردیم. وقتی #ابراهیم دوست داشت که گمنام شود و بدنش را برای ماندن روی خاک تربیت کرده بود، ما هم به خواسته #شهیدمان احترام می گذاریم و نباید این شادی را از او بگیریم. روح ابراهیم با ماست. مادرمان پس از شهادت ابراهیم بسیار گریست😭 و از فراق سوخت اما حالا که مادر هم پیش ابراهیم رفته است، ما هم همان کاری را می کنیم که ابراهیم دوست داشت.
⚜بعضی از دوستان و #نزدیکان می گویند که تلاش کنید تا کوچه ای به اسم شهید «هادی» شود اما پاسخ این است که مگر #شهدا این راه را انتخاب کرده اند که کوچه به نامشان شود؟! خون بهای شهدا که این کارها نیست!❌
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🔰همیشه میگفت: خوشا به حال کسانی که #مفقودالاثر و مفقود الجسد⚰ هستند. هر #شب_جمعه حضرت زهرا(سلام الله علیها) خودش به دیدن آن ها میرود، بالای سرشان مینشیند، خوشا به حالشان که خانم♥️ را می بینند.
🔰آن وقت مادرها همه اش بی تابی💗 می کنند که چرا #شهیدمان را نیاوردند. بگو آخه مادر جان تو بروی بالای سر پسرت بهتر است یا خانم #فاطمه_زهرا (س)⁉️ میگفتم: خب معلومه حضرت زهرا(س). میگفت: پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من #مفقودالاثر شدم چرا نیامدم، اجازه بده بی بی دو عالم بیاید بالای سرم😌
🔰همیشه حواسش به رزمندگان👥 گردان و حتی خانواده هایشان بود. گاهی وقتی از طرف #لشکر هدیه ای🎁 به او میدادند آن را به خانواده رزمندگان یا #شهدای گردان هدیه میکرد.
🔰یک بار که یک #فرش به او هدیه داده بودند، خبردار شد که یکی از بچه های گردان صاحب فرزند👶 شده و در خانه اش فرش ندارد❌ آن فرش را به عنوان #هدیه تولد به خانواده اش هدیه داد. با اینکه خودش به آن فرش احتیاج داشت.
پ ن: پیکر پاکش پس از شانزده سال گمنامی در سال 81 کشف و در زادگاهش، اهواز دفن شد.
راوی: مادر شهید
#شهید_اسماعیل_فرجوانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تولد داریم😍😍 تولدت مبارک فرمانده #شهید_حمید_باکری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، #شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد😌
🎀دو برادر👥 بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
🎀قلم اینبار از #حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید🕊
🎀قد میکشید اما روح بلندش😇 وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز #آرامَش نمیکرد. به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
🎀تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند❣️
🎀رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود💪 و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ🙂
🎀بیوقفه در تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را #شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از شهادت"🌷 شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از مجنون باز نگشت😔 اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده❤️
🎀فرمانده حمید؛ این روزها به چون تویی نیاز داریم ...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد✅درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد❌
🎀از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
🎊گرچه #شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده😍🌺
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_حمید_باکری
#مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠 سرنوشت جالب سه برادر؛ آخری شهید مدافع حرم
💐شهید مدافع حرم محمد قنبریان، یکی از قهرمانان گمنام این سرزمین است که در نبرد با تروریستهای #داعشی به شهادت رسید. این شهید حدود سه سال مفقود بود و پیکر پاک او با آزمایش DNA شناسایی شد.
✍🏻همسر شهید مدافع حرم محمد قنبریان : «شهید قنبریان🌷 برادر دو شهید است که اولی سردار احمد قنبریان فرمانده سپاه گنبد بود که در سال ٥٨ در پی درگیری با منافقین در گنبد، پیکرش به عنوان اولین شهید شهر شاهرود تشییع شد. دومین برادر وی نیز در سال ٦١ در منطقه رقابیه عراق به جمع رزمندگان #مفقودالاثر پیوست.
💐شهید مدافع حرم #محمد_قنبریان در جریان عملیاتی در منطقه خناسر در اطراف حلب سوریه با شهامت تمام آخرین جملهای که در پشت بیسیم به فرمانده خود اعلام میکند این است که: «من تا آخرین قطره خونم میایستم و مقاومت میکنم.»
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"شهید عمران پستی"
🍃شهید#عمران سال۱۳۳۸ در روستای هشتچین خلخال دنیا آمد. دانش آموز ممتاز روستای هشتچین، #دانشجوی مبارز رشته جامعه شناسی#دانشگاه_تهران شد و تا فتح لانه جاسوسی پیش رفت و دانشجوی پیرو خط امام نام گرفت✊
🍃هم دانشجو بود و هم سپاهی. در جنگ از خود رشادتهایی به جا گذاشت که زبانزد خاص و عام است. فرماندهی که در عملیات #والفجر_مقدماتی، با دیدن نیروهای زمینگیر شده، یک تنه به جنگ تانکهای دشمن رفت. پس از پیروزی، تن مجروحش را نیروها به عقب منتقل کردند.
🍃با شنیدن خبر عملیات جدید، با اندک بهبودی به پا می خواست و خود را به خط می رساند.
🍃در عملیات خیبر، #داماد نه روزه بود. اسفند ۶۲ در پل#طلاییه برای نیروهایش احساس خطر کرد. خود را به دل دشمن زد. آنقدر پیش رفت که رزمندگان در میان آتش و خون، جز انهدام ادوات دشمن، اثری از او ندیدند🕊
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
#شهید_عمران_پستی🌷
#مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
پیکرش⚰ در اروند رود 🗺 ناپدید شد و همانند برادرش👥 حمید #باکری،#مفقودالاثر است😢
#عملیات های مهم که در آنها حضور داشت:👌
#فتح_المبین،
#بیت_المقدس،
#رمضان
#مسلم_بن_عقیل
#والفجر_مقدماتی
#والفجر ۱
#۴خیبر و #بدر
یکسال 🗓 بعد برادرش حمید #باکری به#شهادت رسید🌷 بعد از اینکه در مبارزه تن به تن در#عملیات#بدر مجروح می شود😢 توسط برادر قمرلو با قایق بطرف نیروهای خودی در شرق دجله🌊 منتقل می شود که یکدفعه قایق حامل پیکرش مورد اصابت آرپی جی💣قرار گرفته و منهدم می شود🔥 و#پیکر مطهرش خاکستر شده🌷و قطره ناب وجودش به دریا پیوست😔
در عملیات#فتح_المبین در منطقه رقابیه از ناحیه چشم👁#مجروح شد و بفاصله ی کمتر از یکماه🗓در عملیات#بیت_المقدس شرکت کرد و در مرحله دوم2⃣عملیات از ناحیه کمر زخمی شد😱 و با توجه به جراحت هایی که داشت در مرحله سوم#عملیات به قرارگاه#فرماندهی رفت تا برادران #بسیجی را از پشت بی سیم هدایت کند👌
پانزده روز🗓قبل عملیات#بدر به مشهد مقدس مشرف شد👌 و از آقا علی بن موسی الرضا(ع) 😇خواسته بود که خداوند توفیق #شهادت را نصیبش کند
#شهید_مهدی_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#کرامات_شهدا
شهید توکل حسنوند همیشه روزه بود، جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که 10 روز جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و روزه بگیرد.
جوان 21 ساله که یکی از نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشگر 57 ابوالفضل(ع) بود، طی عملیاتی در منطقه حاج عمران #مفقودالاثر شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری کاملاً سالم به خرم آباد برگشت.
به دستور نماینده امام و امام جمعه خرم آباد- آیه الله میانجی- پیکر شهید به مدت یک هفته در مکان مخصوصی در بیمارستان شهید مدنی خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت.
عطر خوشبوی پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود.
#شهید_توکل_حسنوند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃و آنان را راهبرانی کردیم که به فرمان ما مردم را به خوشبختی میرساندند.✨
"سوره انبیاء آیه ۷۳"
🌱به گمانم مریم و ملیکا هنوز منتظرند تا تو زنگِ خانه را بزنی و به سوی در روانه شوند و ببینید کدام یک میتواند بیشتر#آغوش تو را تصاحب کند.💔
🌱از تو چه پنهان گاهی قالی های حرم نیز دلشان برایت تنگ میشود، دوست دارند بیایی و بنشینی و#زیارت حضرت معصومه(س) را زمزمه کنی تا در فضا صدای تو طنین انداز شود.
🌱ملیکا سادات میگوید؛ هوا سرد است بابایی بیا و کلاه و شال گردنی که مادر برایت بافته با خود ببر. بهمن ماه از راه رسیده است و گویی بابا دلش پر میزند برای رفتن، میداند دخترانش را کسی آزرده نخواهد دید، میداند آنها #رقیهِ سه سالهی حسین(ع) را در کنارشان دارند و صبر#عمهِ_سادات را در قلبهایشان.
🌱دیگر زمستان که از راه میرسد #دختر کوچولوها بیشتر تو را میخواهند، دلشان هوایی میشود و تا عکسها را یک دلِ سیر در سینه نفشارند آرام نمیگیرند.
"تا گنج غمت در دلِ ویرانه مقیم است
همواره مرا کُنج خرابات مُقام است"
✍نویسنده : #فاطمه_اکبری
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_سیدسجاد_روشنایی
📅تاریخ تولد : ۱۰ شهریور ۱٣۵٧
📅تاریخ شهادت : ۱٣ بهمن ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ۹ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#شهید_گمنام #مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطرات_شهید
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود...
قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: #مادرشهید_علی_اکبر_احمدیان.
ارواح مطهرشهدا، شهید علی اکبراحمدیان
شهید براتعلی نظر زاده
والدین آسمانی شهدا وامام شهدا
💥صلـــــــــــــــــواتـــــــــ💥
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰همیشه میگفت: خوشا به حال کسانی که #مفقودالاثر و مفقود الجسد⚰ هستند. هر #شب_جمعه حضرت زهرا(سلام الله علیها) خودش به دیدن آن ها میرود، بالای سرشان مینشیند، خوشا به حالشان که خانم♥️ را می بینند.
🔰آن وقت مادرها همه اش بی تابی💗 می کنند که چرا #شهیدمان را نیاوردند. بگو آخه مادر جان تو بروی بالای سر پسرت بهتر است یا خانم #فاطمه_زهرا (س)⁉️ میگفتم: خب معلومه حضرت زهرا(س). میگفت: پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من #مفقودالاثر شدم چرا نیامدم، اجازه بده بی بی دو عالم بیاید بالای سرم😌
🔰همیشه حواسش به رزمندگان👥 گردان و حتی خانواده هایشان بود. گاهی وقتی از طرف #لشکر هدیه ای🎁 به او میدادند آن را به خانواده رزمندگان یا #شهدای گردان هدیه میکرد.
🔰یک بار که یک #فرش به او هدیه داده بودند، خبردار شد که یکی از بچه های گردان صاحب فرزند👶 شده و در خانه اش فرش ندارد❌ آن فرش را به عنوان #هدیه تولد به خانواده اش هدیه داد. با اینکه خودش به آن فرش احتیاج داشت.
پ ن: پیکر پاکش پس از شانزده سال گمنامی در سال 81 کشف و در زادگاهش، اهواز دفن شد.
راوی: مادر شهید
#شهید_اسماعیل_فرجوانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh