eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
بعد از ۴ سال انتظار و دوری #مادر_بزرگوار شهید، پیکر مطهر (تفحص شده) پسرش آقا جواد را در آغوش گرفت.
🚨 💐با توجه به درخواست های مکرر مردمی و موافقت خانواده محترم شهید مدافع حرم " " امکان زیارت همرزمان و دوستداران شهید امروز ( یکشنبه) از ساعت ۱۶ الی ۱۷ ویژه برادران مهیاست. 💐زیارت ویژه و خانواده معظم شهدا فردا(دوشنبه) از ساعت ۱۶ الی ۱۷ برقرار است. ⛔️لذا از خواهران محترمه درخواست می گردد امروز به مراجعه نفرمایند🚷🚷 بر همین اساس اعلام می گردد: رعایت پروتکل های بهداشتی و از ورود زائرین بدون و ممانعت به عمل خواهد آمد📛 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻همسر شهيد 🔸دو ماه قبل از اينكه شود ماه رجب و شعبان را روزه گرفت. انگار داشت خودش را آماده مي‌كرد👌 همه مي‌گفتند چرا اينقدر روزه مي‌گيري⁉️ نماز قضا اصلاً نداشت، اما همه قضاهايش را گرفت. 🔹مي‌گفتم رضا اگر شهيد شوي🌷 من بچه كوچك دارم چه كار كنم؟ مي‌گفت مگر بچه شما رنگين‌تر از خون بچه شهداي ديگر است. خيلي از دوستانم شده‌اند پيكرشان را هم نياورده‌اند⚰ همسرانشان منتظرند 🔸هميشه مي‌گفتم اگر رضا به مرگ طبيعي از دنيا برود است. چون واقعاً براي اسلام خيلي مجاهدت كرد. اخلاقش خيلي خوب بود☺️ زحمتكش بود. همسرم💞 وقتي به مأموريت مي‌رفت اكثراً پيكر شهدا را با خودش به عقب برمي‌گرداند. 🔹يك بار ديدم با رضا به تشييع شهدا رفته‌ايم؛ را در خواب ديدم. هيچ وقت فكر نمي‌كردم آن شهيد خود همسرم♥️ باشد. چون وقتي رضا شهيدشد به همراه به معراج شهدا🕊 آوردنش. همان صحنه را من در خواب ديده بودم. دو تا كنار هم در 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شاید مادر، در این ۲۹سال فکرش را هم نمی‌کرد، بیاید روزی که اینجا بر سر دو سنگ مزار آب بریزد ... فرزن
🍃🌺🍃🌺🍃 💞 عاشقانه شهدا 🍃بابام تو یه باغچه ای داره رفته بویم اونجا داشتیم تو کوچه‌باغا قدم میزدیم که یکم جلوتر از من رفت و گفت "حاج خانوم عکس شهادتمو بنداز." 🍃من هم شوخی‌شوخی چند تا عکس گرفتم گفت " که شدم اینارو بذار ...!" همیشه بهم میگفت "بعد شهادتم صبور باش و مقاوم" خدا هم واقعاً منو واسه شهادتش آماده کرده بود 🍃اخلاقش جوری بود که میدونستم بالاخره شهید میشه و به دلم افتاده بود چون رفتنی بود و من مخالفت میکردم با رفتنش آخرشم خود اومد سراغ دلاورم 🍃همسرم به فدای امام حسین علیه‌السلام ناراحت نیستم چون همسرم تو بهشت منتظرمه حالا هم کنارمه و مراقبمه 🍃این آخریا درباره شهادتش خوابای عجیبی میدیدم آخرین خوابم این بود که خودمو تو جایی مثه دیدم، سبز و زیبا، با چادر مشکی‌ ایستاده بودم،روبروی یه تابوت مزین به رفتم جلوتر همسرم بود. نشستم کنارش و باهاش حرف میزدم که یهو از خواب پریدم 🍃گفتم: "خیره ان‌شاءالله...! حتماً طول عمرش بیشتر میشه" ولی روزی که آوردنش، درست همون صحنه‌ای بود که تو خواب دیده بودم 🔺به روایت همسر شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌺 ۱۶ اردیبهشت ۹۵ 😔 گرامی می داریم یاد شهدای کربلای #خانطومان را که در چنین روزی، فدایی عمه ساد
🍁اصحاب امام 💗عشق همه گرد فرمانده جمع شدند فرمانده قول داده بود که شهدای را برگرداند ولی خود زودتر به دیدارشان رفت حالا برگشتند و قول فرمانده عملی شد ... 🍁چشمان معظم شهید هنوز منتظر خبری از شهیدشان است خادمین این تصویر را مدتها قبل به نیت بازگشت شهدای تهیه کردند . تصمیم گرفته بودیم به جهت جلوگیری از انتشار تصویر را از این قاب جدا کنیم ولی نتوانستیم حتی در قاب ، این را از هم جدا کنیم 🍁تصویر را دست نزدیم تا ان شالله هر چه سریعتر پیکر شهید کابلی هم به میهن عزیزمان و به آغوش خانواده محترم شهید بازگردد .ان شالله بازگشت این شهید رحیم کابلی هم مرهمی بر داغ فرزندان باشد ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🔹هر وقت حمید آقا از برمیگشت من و مادرش میگفتیم کمتر سینه بزن😢 سینه ات درد میگیره. ولی به مامانش لبخند میزد و میگفت آخه مامان خیلی خوبه😇 🔸بعد که میرفتیم منزل🏡 به من میگفتن شما نگو سینه نـــــزن❌ من بهت قول میدم این سینه که برای سینه زده روی آتیش جهنم رو نمیبینه☺️ 🔹بعد شهادت🌷 وقتی رفتم ، تعجب کردم. آقا حمید دست ها و پاهاش و شکمش و سمت چپ صورتش پر بود از ترکـــ💥ــش های ریز و درشت که باعث شده بود به شهادت برسه مثل (ع)  ولی تنها جایی که سالم بود سینه اش بود!!!! 😭 🔸وقتی دیدم یاد حرفش افتادم. دستم رو روی سینه اش گذاشتم ببینم قلبش♥️ میزنه، ولی قفسه سینه اش سالم بود در حالی که کل بدنش دچار جراحت های شدید بود. اربا اربا بود😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود. 🍃 آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار .‌ گذشت از و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش .. 🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت. 🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم و آرامش آنجا. داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر کجا. روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم و کل عرض کربلا شود... ✍️نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۴ سوریه، حلب 📅تاریخ انتشار : ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت‌زهرا قطعه ۵۳ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود. 🍃 آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار .‌ گذشت از و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش .. 🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت. 🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم و آرامش آنجا. داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر کجا. روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم و کل عرض کربلا شود... ✍️نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز (هجری قمری) 📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری) 📅تاریخ انتشار : ۸ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت‌زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه، حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود. 🍃 آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار .‌ گذشت از و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش .. 🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت. 🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم و آرامش آنجا. داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر کجا. روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم و کل عرض کربلا شود... ✍️نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری) 📅تاریخ انتشار : ۱٢ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت‌زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه، حلب 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
🔰هر وقت حمید آقا از برمیگشت من و مادرش میگفتیم کمتر سینه بزن...سینه ات درد میگیره...ولی به مامانش لبخند میزد😊 و میگفت آخه مامان سینه زنی خیلی خوبه. 🔰بعد که میرفتیم منزل🏡 به من میگفتن شما نگو سینه نزن!!!من بهت قول میدم این سینه که برای سینه زده روی آتیش جهنم رو نمیبینه❌ 🔰بعد شهادت وقتی رفتم تعجب کردم.آقا حمید دست ها و پاهاش و شکمش و سمت چپ صورتش پر بود از ترکـش های💥 ریز و درشت که باعث شده بود به برسه مثل حضرت عباس(ع) ولی تنها جایی که سالم بود سینه اش بود!!!! 🔰وقتی دیدم یاد حرفش افتادم. دستم رو روی سینه اش گذاشتم ببینم میزنه⁉️ولی قفسه سینه اش سالم سالم بود در حالی که کل بدنش دچار جراحت های شدید بود. اربا اربا بود😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ماه رمضان‌ ها امکان نداشت یک روز بیدار شوم و نبینم سحری را آماده کرده است. می‌گفت تو بخواب و استراحت کن، سحری بامن. امسال یک روزهایی وقت سحر حس می‌کنم که تکانم می‌دهد تا مبادا خواب بمانم. من بهترین زندگی را با شعبان تجربه کردم. هیچ کمبودی با بودن او نداشتم. اگر او را ببینم می‌گویم چرا من را گذاشتی و رفتی! کاش کنارم می‌ماندی و با هم شهید می‌شدیم.. آخرین دیدارمان در بود. وقتی چهره ‌اش را دیدم گفتم حاجی باعث سربلندی و افتخارمن شدی. دوست داشتم برای روزی که قدس فتح خواهد شد، بودی و می‌جنگیدی و آزادیش را می‌دیدی. این تمام حرف من بود بر سر پیکرش. شهید حاج راوی: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حال و هوای مراسم وداع با پیکر شهیده قدس معصومه کرباسی 📌 معراج شهدای تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh