eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
7.2هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
8⃣5⃣1⃣ 🌷 💠 🌷آن زمان من خیلی جوان بودم و برایم باعث تعجب بود که می دیدم دختران و پسران ٢٠ ساله به عشق ایران و تهران با شعار الله اکبر به جبهه آمده بودند ولی هایشان را به سمت رزمندگان ایران گرفته و بدون تفکر به با ما می جنگیدند. 🌷آنقدر منافقین مغز این جوانها را داده بودند که حتی وقتی خود را در محاصره ما می دیدند و راه فرار نداشتند می خوردند تا زنده اسیر نشوند. دختران منافق با و لباسهای کماندویی به عشق فتح تهران با ما می جنگیدند. به آنها گفته بودند در تمامی شهرهای ایران نیروهای مستقر شده و از آنها حمایت می کنند در حالیکه اینها همه دروغ و رویا بود. 🌷عملیات در اواخر دوران دفاع مقدس رخ داد و جبهه ها کم کم از نیروهای رزمنده خالی شده بود ولی پس از فرمان تمام نیروهای بسیج شدند و با اطاعت از فرمان ولی فقیه و با روحیه شهادت طلبانه ای که داشتند؛ توانستند بر دشمن منافق پیروز شوند. راوى: رزمنده محمود مظفر كه سه تن از برادرانش در عمليات مرصاد شهيد شدند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| صوت :اذان 🌷شهید 🌷 در حرم مطهر حضرت رقیه (سلام الله علیها ) 🌷مدافعان حریم ولایت🌷 کانال شهید نظرزاده🌹↙️ @shahidNazarzadeh
🌾یاد آنها بخیر.... 🔰 یاد بخیر که گنداب خودنمایی در آن جریان نداشت. 🔰 یاد بخیر که سکوی پرواز 🕊بود. 🔰 یاد ها بخیر که قاصد وصال💞 بودند. 🔰 یاد بخیر که پیمانه وصل همراه داشت. 🔰 یاد بخیر که دیدار چهره های نورانی می آمدند و سرانجام شدت حادت چراغ عمرشان 💡خاموش می شد و آخرین خود را می انداختند. 🔰 یاد بخیر که از بس عزیز بودند خدا زمین🌏 را به رنگ آنها آفرید. 🔰 یاد هایی بخیر که کمرهای زرین جهادگران را محکم می کرد و حلقه های را نه یکی پس از دیگری که همه را به هم می گسست. 🔰 یاد ها بخیر که آب حیات💧 از آنها می جوشید و پایان نداشت. 🌾 ياد آنها بخير 🌾 ياد بخير....🍃🍂🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بازی_های_پدرانه 🌷شهید محمدتقی سالخورده🌷 بافرزند دلبندش زینب خانم 📎شهدای کربلای خان طومان 🌹🍃🌹🍃 @s
همسر #شهید_محمد_تقی_سالخورده 🔻 محمدم خیلی دوست داشت زینب حافظ قرآن شود. چند روزقبل از رفتنش زینب خیلی شیرین‌زبانی می‌کرد. محمد به من گفت: زینب کم کم همه چیز را تکرار می‌کند. می‌توانی قرآن یادش بدهی؟! محمدم وصیت‌هایش را برای دخترمان روی عکس‌های یادگاری که با هم داشتند نوشت تا برای همیشه بماند.! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 مجـذوب خنـده هاے ایــن و آن شدیـم آن خنده هاے بےریا از یــادمان رفت #شهیداحمدمشلب🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 مسلم #دلش رو گذاشت تو #مشت حسین و رفت کوفه... دیگه دلی نداشت که تو #غربت کوفه بگیره یا تنگ بشه...👌👌 اگه مسلمی چرا #تسلیم نیستی...؟ اگه دل دادی چرا #بی_دل نیستی...؟ ⁉️⁉️ 🔺 دیالوگی از فیلم #خداحافظ_رفیق 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یـــــڪ 👌تلنگـــــ❗️ــــــر ✍این روزها ... 👌ســـــعے ڪن مـــــدافع قـــــ❤️ـــــلبت باشے ازنـــــفوذ شـــــیطان ✅شاید سخت تر از مدافع حـــــرم بودن مدافع قـــــــلب شدن باشد " الْقَـــــلْبُ حـــــَرَمُ اللَّه "ِ قـــــلب،حرم خـــــ❣ـــــداوند متعال است پس درحـــــرم او غیر او را ســـــاڪن نڪن‼️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 سخن میگویم: از چند متر پارچهٔ مشکی🌿 ازعشقی که میان تارو‌پودش درتکاپوست💞 رنگ نجابت داشتنش🌾 ازتبار زهرا بودنش و صد شکر که از تبار زهراییم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 #همیشه فڪر می ڪنم ڪه #خواب و #استراحت بی جا فقط #وقت تلف ڪردن است #دوست_دارم ... هر لحظه و زمان چیز #جدیدی یاد بگیرم و به علم و #دانشم اضافه بشه ڪارهای #پرهیچان و با #استرس را دوست دارم. #شهید_مدافع_حرم🚩 #رسول_خلیلی❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در سه شهید🕊 پیدا کردیم . پاهایشان با سیم تلفن☎️ کلاف شده بود و دستهایشان از پشت بسته شده بود . خاک ها را کنار زدند متوجه شدند استخوانهای سینه و جمجمه این بچه ها روی زمین کتاب شده است😔 بعد معلوم شد که دست✋ و پای👣 این شهدای عزیز را قبل از شهادت بستند کنار هم خواباندند با شنی تانک از روی سینه و جمجمه بچه ها رد شدند 😰. 👈این نوع جان کندن؛ آسان است که انسان تقاضای بازگشت کند.  اینجا سِری در کار است⚡️ که چنین جان کندنِ بسیار سخت و دشوار دوباره طلب می شود .وقتی رفتیم در اون مسجد و در اون حسینیه در مراغه خوابیدیم💤 ، من از صبح دیدم  میانجی خیلی منقلبه _ جعفر چته ؟  هیچی نگفت ؛هیچی نگفت 🙁 بعداً  از زیر زبونش کشیدم گفت : دیدم (عج) رو 😍 . اومد داخل مسجد و داشت پتو رو بچه ها می انداخت یخ نکنن . پس : بچه ها!!! یه کار کنید آقا بیاد  ! 😭 🎤روایتگر: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی در هرزمان باید امام زمانت رو بشناسی #استاد_رائفی_پور الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لولیک الفَرَج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
6⃣2⃣ #در_محضر_شهید🌷 می گفت:خود را زیر #ذره_بین معیارهای #اسلام قرار دهید و در #ڪارها و #دیدگاه هایت
7⃣2⃣ 🌷 اگر از دست کسی ناراحت هستید دو رکعت نماز بخونید و بگویید:👇 🍃خدایا! این بنده تو حواسش نبود من ازش ؛ تو هم بگذر... 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#جـانـــــا ❤️ دلـــی ڪه پیـش تو ره یافتــــ بـاز پَــس نـرود ...! هــوایِ گرفتـه یِ عشــــــقِ تو از پــیِ هـــــوس نـرود #شهید_حامد_بافنده🌷 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جـانـــــا ❤️ دلـــی ڪه پیـش تو ره یافتــــ بـاز پَــس نـرود ...! هــوایِ گرفتـه یِ عشــــــقِ تو
9⃣5⃣1⃣ 🌷 ❤️🕊 ✍راوی:همسـر شهید 🔰حامد هدیه امام رضا به من بود. 🔸برای زیارت اومده بودیم مشهد، جهت اقامه نماز مرتب به می‌رفتیم و زیارت و دعا می‌خواندیم و برمی‌گشتیم، اما یک‌بار که با تعدادی از اعضای و دوستانم به حرم رفتیم، وقتی که زیارت و دعا و مناجات‌ها را خواندیم و شب زنده‌داری کردیم، تصمیم گرفتیم که تا در حرم بمانیم، صبح زود فهمیدیم که حرم را تا چند دقیقه دیگر عوض می‌کنند، به همین دلیل در حرم ماندیم، خیلی شلوغ بود و در همان شلوغی 2 تا بزرگ آوردند، من یک غنچه از وسط یک تاج گل بیرون کشیدم، دوستانم گفتند «اتفاق خوب و خاصی برای من می‌افتد». همان روز خانواده «حامد» به من در مشهد آمدند. 🔹«حامد» به همراه مادر و عمه‌ها‌ی خود در مشهد به خواستگاریم آمد، این قضیه در همان گیر و دار و درمان پدرم اتفاق افتاد. پدرم خیلی اصولی و قبول نکرد و دلایل خود را تفاوت‌های فرهنگی و نوع آداب و رسوم در و سبک زندگی را عنوان کرد و نیز حتی این نکته را بیان کرد که نحوه دختر‌ها در شهر ما ملک، آب و خانه است و نتیجه گرفت که دختر من به شما نمی‌خورد. 🔸بعد از مدتی که گذشت، «حامد» از مشهد به آمد و پیش برادرم وتمام مواردی را که لازم بود را به گفت و تأکید کرد که می‌خواهم با خواهر شما زندگی کنم و حتی گفت که حاضرم در رفسنجان زندگی کنم. 🔹 وقتی برادرم مسئله را مجددا به پدرم مطرح کرد، پدرم هم یک مهریه سنگینی را طبق آداب و رسوم منطقه خودمان تعیین کرد، تعدادی سکه، سه دانگ خانه، تمتع و سفر ، چند هزار شاخه گل و مبلغی پول که درست یادم نیست، حق سکونت در رفسنجان را نیز پدرم شرط ازدواج ما قرار داده بود و حامد همه را پذیرفت. 🔸در حقیقت پدرم کاری کرد که اگر حامد فقط به یک دلبستگی ظاهری اقدام کرده است پشیمان شود و برود، غافل از آن که مردان خدایی دل در گرو حق دارند و بی‌خودی پا در میدان نمی‌گذارند. اراده آن‌ها و پای در راهی که می‌گذارند استوار است و هرگز نمی‌لغزند. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
عاشقے دردسرے بود... نمےدانستیمـ💔 ❣خون جگرے بود... نمیےدانستیمـ😞 پَرگرفتیم ولے باز به افتادیم... شرط بی بال وپرے بود نمی دانستیم💔😔 ♥️🕊 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 0⃣2⃣ 💠 جای او را به آسانی نمیشود پر کرد 📌خاطره ای از #شهید_آیت_الله_محلاتی🌷 👆عکس باز
🌷 #یاد_یاران 1⃣2⃣ 💠 خراش کوچیک! 📌خاطره ای از #شهید_حاج_حسین_خرازی🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🍂 یادش بخیر تو جبهه، هر رزمنده یه دفتر کوچیک📔 جیبی داشت که در هر فرصتی یه صفحه سفید از اونو باز می کرد و مي داد دست دوست یا فرمانده اش که چیزی بعنوان یادگار توش بنویسن و امضاء کنن. ✍ 🔅یا بود که نویسنده خود بهش عمل کرده بود 🔅یا ای بود که از اعماق جان برخاسته بود 🔅یا یک کوچیک بود که سوژه ای می شد برای خنده ای شیرین و دلچسب😌 این روزا سنی از این دفترها گذشته،📚 بعضی سی ساله، سی و دو ساله، سی و پنج ساله.... راحت بگم این دفترچه ها با ، با هم بزرگ شدن و عزیز❤️ هر چیزی که اکسیر جبهه خورد ، بزرگ شد و جاودانه و امروز👈 همون دست خط های بچه ها که خیلی هاشون با رفتند، 🕊 مُسکِّنی شدن برا دل های بی تاب.💓 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_15951477.mp3
7.86M
🍃🌸 دل دل مکن ای دل من .... 🍃🌹بانوای 📢📢 🔺تقدیم به مدافعان حرم😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حاجےجان ب گوشے؟ ب بچه ها بگو: مارفتیم… ولی خط ب خطے ک توے فضاے مجازے مےنویسن روهمه #شهـــدا مےبینن! یادشون ک نرفته #شهدا أحیاءعندربهم هستن! حواسشون باشه شرمنـده #شهـدا نشن.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تا حالا عاشق شدی؟؟؟ 💕💖💕💖💕 ❤️عـــــشق یعنے : تو دل شب آروم زمزمه ڪنے "الـــهے العـــفو " ❤️عـــــشق یعنے : چشماتو ببندے و به "امام زمانت " فڪر ڪنے ❤️عـــــشق یعنے : شب ڪه همه خوابن تو آروم سر سجاده " اشڪ" بریزے ❤️عـــــشق یعنے : اعتراف ڪنے "خـــــدایا چقدر ازت دورم" منو بڪِش سمت خودت ... ❤️عشق یعنے : یاد "شهرضا " و ڪلے حسرت دیدار با "حاج همت" ❤️عـــــشق یعنے : یه خیابون به اسم "بین الحـــــرمین " ❤️عـــــشق یعنے : حسرت یه " زیارت " ❤️عـــــشق یعنے : آرامش ڪنار مزار یه شـــــهید "گـــــمنام" ❤️عـــــشق یعنے : "جزیره ے مـــــجنون" ❤️عـــــشق یعنے : داشتن " آرزوے شـــــ🌷ـــــهادت " 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
مادر یڪ #شہید لبنانے در تشییع فرزندش! بانو! وقتے #پیشڪشےاتــــــ بہ پیشگاه حق پذیرفتہ‌شد، باید هم رختــــــ #شــادے بر تن ڪنے ڪہ رجز در مڪتبــــ #حسـین " ما رأیتــــ إلا جمیلا ً" باشد.. 🌹🍃 🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 #اشڪ راهڪار رسیدن بہ شهادت وقتے توهیات گریہ میڪرد بہ پهنای صورت اشڪ مے ریخت وجنس گریہ هاش خیلے بابقیہ متفاوت بود.. #راوے: داماد خانواده شهید #شهید_احمد_اعطایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهیدی که امام حسین به او مژده شهادتش را داد. #شهید_عزالدین_ذوالفقار❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh ⬇️⬇️
⬆️⬆️ 0⃣6⃣1⃣ 🌷 شهیدی که امام حسین به او مژده شهادتش را داد. 💠 نترس ! درد نداره ... عزیز من !🔥 خودش می گفت : دو شب هست که خواب میبینم تکفیری ها روی سینه ام نشستند تا سرم رو جدا کنند...😨 منم فریاد می زدم ، (علیه السلام) آمدند و گفتند: "نترس ! درد نداره ... عزیز من ! جدا می کنند 💥اما دردی حس نخواهی کرد چون از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت چند روز بعد توی زخمی شد و داعشی ها اسیرش ⛓کردند . همانطور که توی خواب دیده بود سر از تنش جدا کردند😭 . " بی سر فقط هفده سالش !!بود " 🌸 🌸 ✨ ✨ 📖برگرفته از کتاب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
چقدرشهدا شبیه یکدیگرند و ما همچنان در حسرت جا ماندن از شهدا... 🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh