eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عبرت_های_عاشورایی🏴 #عبرت_هشتم👇👇 💢حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام که خودش #تجسم ارزشهاست، #قیام میکند، ب
🏴 👇👇 💢 «و انا من حسین»؛ یعنی دین پیامبر، زنده شده حسین‌بن‌علی است. آن روی قضیه، این بود؛ این روی سکه، حادثه عظیم و پُرشور و ماجرای عاشقانه که واقعاً جز با منطق و با چشم عاشقانه، نمیشود قضایای را فهمید. 💢 باید با چشم نگاه کرد تا فهمید حسین‌بن‌علی در این تقریباً یک شب و نصف روز، یا حدود یک شبانه‌روز - از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا - چه کرده و چه آفریده است! لذاست که در دنیا باقی مانده و تا هم خواهد ماند. خیلی تلاش کردند که حادثه عاشورا را به فراموشی بسپارند؛ اما نتوانستند. 🎙 مقام معظم رهبری 1377/2/18 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
ما همان مردان #ترکش خورده ايم مرگ را خورديم، اما زنده ايم ما زجمع تيغ و آتش زاده ايم ما تقاص #عشق را پس داده ايم ما بسيجي با #ولايت زنده ايم در رکابش تا #ابد رزمنده ايم #شهید_سعید_زارع #شهید_حادثه_تروریستی_اهواز 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 8⃣4⃣ #قسمت_چهل_وهشتم گفت: _معصومه میشه در و ببندی! درو بستم و کنارش رو
📚 ❣🌸 🌸❣ 9⃣4⃣ لب زد: _ممنون بابت همه چیز معصومه، ممنون، خیلی اذیتت کردم، ببخش منو😒 باید تمام تلاشمو میکردم تا گریه ام نگیره، سریع بدون نگاه کردن بهش،باهاش دست دادم و اومدم بیرون،😣 داشتم کفشامو👟 می پوشیدم در حالی که تو چارچوب در ِحیاط ایستاده بود گفت: _یه خواهشی دارم کمی مکث کرد و گفت: _لطفا فردا فرودگاه نیایید بدرقه، میترسم... میترسم نتونم برم با دیدن شماها، به مامانمم اصرار کردم نیاد دستام رو بند کفشام خشک شد،😧 منظورش اینه که آخرین ملاقاتمونه الان، منو بگو که به بدرقه ی فردا دلمو خوش کرده بودم ..😣 در حالیکه که خودمو با بند کفشم مشغول کرده بودم گفتم: _یعنی .. یعنی ..😢 نمی تونستم جمله مو ادامه بدم، مگه این بغضِ لعنتی میذاشت حرف بزنم... خودش سریع گفت: _یعنی نمی خوام بیایین دیگه، تو ام نیا، خواهش میکنم .. فقط محمد میاد که منو برسونه فرودگاه...😒🙏 محمد صدام میزد، خیلی وقت بود تو ماشین منتظرم بودن، دلم نمی خواست برم، من شاید دیگه هیچ وقت نمیدیدمش، وای نه، کاش خواهش نمیکردی عباس ...😢 یعنی نمیبینمش دیگه، امکان نداره، من میبینمش، بازم میبینمش، من مگه چند وقته عباس رو دارم، اشکام به پشت چشمام رسیده بودن😢 فقط یه تلنگر کوچیک کافی بود تا سیلی از اشک رو گونه هام سرازیر بشه، رومو برگردوندم، قطره ی سمج اشک خودشو رو گونه ام انداخت، پشت بهش سریع گفتم: _خداحافظ عباس!! منتظر جوابش نشدم و راه افتادم سمت در و رفتم بیرون، نمی خواستم اینجوری برم، نمی خواستم اینجوری خداحافظی کنم، نمی خواستم ... وای که چه بود،😣😭 اونقد تلخ که حس میکردم ی تلخی اش تا باهام میمونه .. سوار ماشین شدم و سرمو تکیه دادم به پنجره ...زیر لب فقط گفتم "دلم برات تنگ میشه "😭💔 ادامه دارد.... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطره_شهدا🌷 🌷هواى #رفقايش را داشت، تا جايى كه ميتوانست #كمكشان ميكرد. 🌷و نسبت به حرمتى كه بين #ر
همه جور آمدنی رفتن دارد 💥الا #شهادت شهادت🌷 #تنها آمدن بدون بازگشت⛔️ است. #شهید که شدی می مانی😊 یعنی #خدا نگهت می دارد تا #ابــــــــــــد ...... #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢 ! ⭐️حال آسمانت مثل حال دلمان💔 است ⇜گاهی می بارد🌧 ⇜لحظه ای ⇜گاهی بغض دارد😭 🌟میدانی در راه است⁉️ ⭐️از زیارت می آید آماده ای برای ؟!! 🌟خبرداری اینبار می آید که می آید که به جای یک عمر نخوابیدن تا درآغوشت بخوابد😭 ⭐️آغوشت راباز کن افتخارت♥️ می آید، می آید که بماند 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
★او که شانه می‌زد موی من ❣بوسه می‌زد عاشقانه💖 روی من ★رفت یعنی تا همیشه تا ❣تا مرا با درد و غم💔 تنها نهد 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
همه جور آمدنے رفتن دارد الا شهادت🌷 تنها آمدن بدون بازگشت🚷 است ڪه شدے مےمانی یعنے خدا♥️ نگهت مے دارد تا ... 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃می نویسم برای تو، برای توکه بودنت را نه میبیند، نه گوش هایم می شنود، نه دستانم لمس می کند. تنها راه این است که را برایت قلم کنم و از تو بنویسم✍ 🍃از تبار بودی و هم نام امامت، از همان کودکی نمک سفره خورده بودی. از بدو تولد، از همان روزی که قرار بود نباشی تا شبی که در میان دستان نمک گیر خانه ارباب شدی. از همان روز مشخص شد. 🍃تو آمده بودی که حسینی باشی. آمدی نشان بدهی هنوز هم میشود شد. فقط مرد میدان میخواهد. این را میشد از همان روزهای ازدواجت هم فهمید. نمی دانم آن روز با چه گفتی و چه کردی که ثمره اش آغاز زندگی مشترکتان بود. زندگی که با طریق شهدا آغاز شود، سرانجامی جز هم نمیتواند داشته باشد! اصلا همسرت هم این را فهمیده بود. او هم میدانست میخواستی بروی تا برای همیشه بمانی بروی تا جاودان شوی🌺 🍃اصلا که رفتی، همین دخترت، زهرا هم انگار فهمیده بود که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد. دلتنگی هایش را این چنین برایت نوشت : سلام! ای پدرجان! من منم زهرایت دختر کوچک تو ای امید من و ای شادی تنهایی من یاد داری دم رفتن دامنت را گرفتم؟ و گفتم: پدر این بار نرو.. من همان روز فهمیدم طولانیست😔 🍃او نوشت و تو را خواند و تو هم آمدی. آن هم چه آمدنی.. چهارده خرداد ۹۲، با لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی. و اینک ما مانده ایم و تویی که تا هستی!🌺 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۸ مرداد ۱۳۵۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گیلان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ و خدا چقدر زیبا😍 وجودم را از ازل تا و فقیر شما قرار داد......... 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷 سلام ✋🏻 بر آن‌هایی که تا بمانند و نماندند تا بمیرند🥀 و تا به آنانکه پلاکشان🔖 را از گردن خویش درآوردند😔 تا مانند گمنام🌷 و بی مزار بمانند 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ◈شھـــ🌷ــید ... ◈رود سرخی است ◈که تا جاریست 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh