eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
بدون #شرح نیست ناتوانم در شرح ڪودڪے هایم پاے #قاب تو.. دارند #بزرگ می شوند.. فاطمہ و ریحانہ خانم ن
کمی که فکر میکنم میبینم #شهادت همچون رویای پرواز🕊 است شما رسم بندگی آموختین و #عاشقانه پرکشیدین ولی دنیـ🌍ـا بال و پر مارا بسته است ... 😔 #شهید_مدافع_حرم #شهید_محمد_پورهنگ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠لباس گرم ❄️زمستان بود. جایی که بودند هوا به شدت #سرد بود و برف زیادی می بارید🌨. خیلی سرمایی بود. ک
#عاشقانه_شهدا💞 محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت می‌رفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند #وصلتے صورت بگیره😌 اما چون فاصله سنے‌من و محمد آقا زیاد بود قبول نمے‌کردم😕 . من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس(ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهل‌بیت(ع) را می‌خواد💞✌ ️ همزمان با این موضوع بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر کنم🙂 نمیدونم چیشد که موافقت کردم که بیاد☺️ از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و صلاحه پیش روم بذاره😢😇 وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود💐❤️ . اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد😇 گفت من خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه😍👭 و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب می‌کنم. خواب‌های محمد آقا همیشه رؤیای صادقه بود.... #شهید_محمد_پورهنگ🌷 #طلبه_شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂نرخ رفتن به #سوریه چند است⁉️ ❣قدر دل کندن💕 از #دوفرزند است 🍂اگر ازسوی معشوق💖 نباشد کششی ❣کوشش #عاش
💞 ♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم می‌رفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنے‌من و آقا زیاد بود قبول نمے‌کردم😕 ♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم (ع) به این بزرگوار شده و از ایشون همسر و محب اهل‌بیت (ع) را می‌خواد👌 ♥️️همزمان با این موضوع یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که کردم که بیاد☺️ ♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و پیش روم بذاره😇 وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از برگشته بود💐 ♥️اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم ای رو هم که داشتم برطرف شد😇 ♥️گفت من دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه😍 و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو در راه خدا رو انتخاب می‌کنم✅ خواب‌های محمد آقا همیشه بود.... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هوایی باز را از دست دادم بهشتی ناز را از دست دادم #شهیدان دست هایم را بگیرید که من #پرواز را از دست دادم... پ ن: دوستان این پست👆 از بانو #شهیده_اسکندری هستش که #مدیر_کانال شهید مدافع حرم #شهید_محمد_پورهنگ🌷 بودن و در انفجار حله عراق در #اربعین سال 95 به فیض شهادت نائل شدن...😔😔😔 پ ن: رفیق شهید، شهیدت میکنه، #شهادتمون رو از #شهدا بگیریم😔😢 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا💞 ♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت می‌رفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو د
آنقدر حسرت دیدار تو دارم کہ نگو😔 تو کجـــــایے #پدرم تویی که از دنیا وهمه متعلقاتش دل کنـــــدے💕 ورفتی امروز از کوچه ی دل تنگی💔 من #میگذرے⁉️ #نازدانه_های_شهید_مدافع_حرم #شهید_محمد_پورهنگ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔 🍂وقتی به جای کلاغ در آن بازی کودکانه گفتیم: #بـابـا پَــر🕊 🌾خندیدی و گفتی: #من که پر ندارم!!😔 🍂بزرگ تر که شدیم خوب فهمیدیم تــو هم #بال داشتی و هم #پرواز را خوب بلد بودی ... 🌺نازدانه های شهید مدافع حرم #شهید_محمد_پورهنگ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا💞 ♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت می‌رفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو د
🔰چگونه حاجت روا شویم؟! 💠 راهکار عملی شهید پورهنگ برای حاجت روا شدن 🔻توسل به حضرت زهرا (س) 🔹هر وقت مشکلی بزرگ یا حاجتی داشت، متوسل می شد به حضرت زهرا(سلام الله علیها). 🔸می گفت باید زرنگ باشی و بدانی چه چیزی را از چه کسی بخواهی. 🔹از ائمه باید توقع داشت نه طلبکار بود. اگر توقع کمک و دستگیری داشته باشی، آن بزرگواران هم حتما به تو عنایت می کنند. 🔸با توجه تمام دو رکعت نماز می خواند و هدیه می کرد به حضرت زهرا(سلام الله علیها)، می گفت چیزهای زیادی از این نماز دارم. ازدواج و کار و فرزند را اثر همین نماز می دانست. 🔹شک ندارم شهادت را هم از همین نماز و نظر لطف حضرت زهرا(سلام الله علیها) گرفته بود... #شهید_محمد_پورهنگ #شهید_طلبه_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
★او که شانه می‌زد موی من ❣بوسه می‌زد عاشقانه💖 روی من ★رفت یعنی تا همیشه تا ❣تا مرا با درد و غم💔 تنها نهد 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠 راهکار عملی شهید پورهنگ برای حاجت روا شدن 🔸هر وقت مشکلی بزرگ یا حاجتی داشت، می شد به حضرت زهرا(سلام الله علیها)♥️ میگفت باید زرنگ باشی و بدانی چه‌چیزی را از بخواهی. از ائمه باید توقع داشت نه طلبکار بود✘ 🔹اگر توقع کمک و داشته باشی، آن بزرگواران هم حتما به تو عنایت می کنند👌 🔸با توجه تمام دو رکعت می خواند و هدیه می کرد به حضرت زهرا(سلام الله علیها)، می گفت چیزهای زیادی از این نماز دارم😍 ازدواج و کار و فرزند را همین نماز📿 می دانست. 🔹شک ندارم را هم از همین نماز و نظر لطف حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) گرفته بود🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#توسل_به_حضرت_زهرا_س 💠 راهکار عملی شهید پورهنگ برای حاجت روا شدن 🔸هر وقت مشکلی بزرگ یا حاجتی داشت،
✍آنچه که مینویسم تنها یک نیست برادر! این آتشفشان درون💗 است که گاهی فوران میکند برادر! دیگر دلم از دوری نمیلرزد و دیگر چشمانم از ندیدن یاران نمی گرید❌ زنهار ما در دل و فکرمان همه گذشته جهاد و را خاک کرده ایم😔 و هرگز این سخن امام صادق ‌(ع) را نشنیده ایم که فرمود: " لیس الحَیاہ الّا العقیدة و الجهاد" 📝 ۸۷/۱/۱۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍آنچه که مینویسم تنها یک #نوشته نیست برادر! این آتشفشان درون💗 است که گاهی فوران میکند برادر! دیگ
✊ 🔹جمعیت زیادی👥 روبرومون ایستاده بود. تعدادشون خیلی بیشتر از ما بود. بعضی هاشون بودند و آماده هر اقدامی بودند. بچه های ما حسابی خسته شده بودند. بعضی هاشون عقب تر از ما بودند و هنوز به ما نرسیده بودند. 🔸من و حاج محمد و برادر خانمش روبروی جمعیت ایستاده بودیم. اوج درگیری های بود. حاج محمد گفت: باید یه کاری کرد. انگار که فکری به ذهنش رسیده باشه، با تمام توان و صدایی که داشت فریاد زد: ! 🔹جمعیت روبرو حسابی وحشت کردند😰 و شروع کردند به عقب نشینی. حسابی گیج شده بودند. بچه های خودمون هم از عقب رسیدند و تونستیم همه رو متفرق کنیم. اون روز خود بهمون مدد کرد... شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#یا_حیدر✊ 🔹جمعیت زیادی👥 روبرومون ایستاده بود. تعدادشون خیلی بیشتر از ما بود. بعضی هاشون #آموزش_دیده
🔸تازه میخواست ازدواج💍 کنه به بهش گفتم: خیلی دیر جمبیدی، تا بخوای ازدواج کنی ان شاالله بچه دار بشی بعد بعدی دیگه سنت خیلی میره بالا 🔹یه نگاه کرد. این سری هم دوباره مثل همیشه یه حرف زد که دوباره کلی رفتم تو فکر💭 گفت داداش جان: ♥️ 🔸گفتم یعنی چی⁉️ گفت فکر میکنی برای خدا کاری داره بهم بده. داداش جان اگه خدایی باشه خدا جبران کنندس 👌 🌷وقتی خدا بهش عنایت کرد فهمیدم چی گفت...😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸تازه میخواست ازدواج💍 کنه به #شوخی بهش گفتم: خیلی دیر جمبیدی، تا بخوای ازدواج کنی ان شاالله بچه دار
ولی یادش هست ونگاهش باقیست! دور دست نظرم، او می بینم او به من میخندد😍 یاد گرماے ڪردن او می افتم! ڪاش بود♥️ و من هم بوسه اے از رخ میچیدم 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بدون #شرح نیست ناتوانم در شرح ڪودڪے هایم پاے #قاب تو.. دارند #بزرگ می شوند.. فاطمہ و ریحانہ خانم ن
🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊 ✍ 🌼حاجی به حضرت مسلم (ع) ارادت زیادی داشت و از این‌‌رو مستعارش را مسلم علوی گذاشته بود. می‌گفت : «ما همه مسلم رهبریم، هر جا فرمان دهد حاضریم.» 🍁حاجی بسیاری از اوقات عبا و عمامه نمی‌گذاشت که بتواند در هر جایی راحت‌تر خدمت کند. حاجی خوب آشپزی می‌کرد. وقتی می‌شنید هیئتی آشپز ندارد، می‌گفت: «من هیئت را می‌پزم.» 🦋می‌گفتیم: «حاجی شما روحانی هستیدنباید پای دیگ بایستید.» می‌گفت: «در مجلس عزای سیدالشهدا (ع) هر خدمتی افتخار است.» 🌸بعد لباسش را درمی‌آورد و با خنده😅 می‌گفت: «عمامه و عبا را هم درمی آورم که دیگران ناراحت نباشند.‌» 🌾 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊 ✍ #سیره_شهدا 🌼حاجی به حضرت مسلم (ع) ارادت زیادی داشت و از این‌‌رو #نام مستعارش را مسلم
🌷 ♨️●جمعیت زیادی ایستاده بود. تعدادشون خیلی بیشتر از ما بود. بعضی هاشون دیده بودند و آماده هر اقدامی بودند. بچه های ما حسابی خسته شده بودند. بعضی هاشون عقب تر از ما بودند و هنوز به ما نرسیده بودند. من و حاج و برادر خانمش روبروی جمعیت ایستاده بودیم. اوج درگیری های فتنه 88بود. ♨️●حاج محمد گفت: باید یه کاری کرد. انگار که فکری به رسیده باشه، با تمام توان و صدایی که داشت فریاد زد: یا حیدر! جمعیت روبرو حسابی کردند و شروع کردند به عقب نشینی. حسابی گیج شده بودند. بچه های خودمون هم از عقب رسیدند و همه رو متفرق کنیم. اون روز خود حیدر بهمون مدد کرد...💥 ✍راوی: دوست شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهید 🌷 ♨️●جمعیت زیادی #روبرومون ایستاده بود. تعدادشون خیلی بیشتر از ما بود. بعضی هاشون #آمو
‍ ♡به نام خالق رئوف♡ 🌾باز هم ، قصه ی عاشق 💖و است منتها کمی متفاوت تر از قصه لیلی و مجنون های دیگر. اینجا، از بیقراری ، قلم بی تاب شده و بی اذن صاحب ، روی کاغذ خوش رقصی می کند. 🌳قصهٔ روحی آسمانی🌫 را روایت می‌کند که جسمش در زمین سکنی گزیده.او زمین را بهر عاشق🌸 شدن برگزیده نه برای گذراندن روزمره، چون ما!این دیار را برگزید، چون می‌دانست دلیر مردانی از جنس را در خود پرورش میدهد... ‌. 🥀مسیرش را از همان ابتدا کرد. مبدأ بود و مقصد، !عشق را در (ع) خلاصه کرد و در مکتب او جانی دوباره گرفت. خانواده اش را نذر این مکتب کرد و خودش اول به شتافت. 🌴از ایوان طلای زینبی شد و پرواز کرد تا ... . شهری که عشاق گرد هم آمدند، تا نگذارند بار دیگر تکرار شود. عاشق قصه ، مجنون وار عاشق شده بود. 🥀به دنیا آمد تا پا در رکاب بگذارد و در راه او هم بدهد و چه شیرین است در راه عشق جان سپردن... چه مبارکی ، زندگی ای که آغازی مبارک و پایانی مبارک تر دارد. ... ! ✍نویسنده : به مناسبت سالروز تولد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ ♡به نام خالق رئوف♡ 🌾باز هم #قصه ، قصه ی عاشق 💖و #معشوق است منتها کمی متفاوت تر از قصه لیلی و مجنو
✍آنچه که مینویسم تنها یک نیست برادر! این آتشفشان درون💗 است که گاهی فوران میکند برادر! دیگر دلم از دوری نمیلرزد و دیگر چشمانم از ندیدن یاران نمی گرید❌ زنهار ما در دل و فکرمان همه گذشته جهاد و را خاک کرده ایم😔 و هرگز این سخن امام صادق ‌(ع) را نشنیده ایم که فرمود: " لیس الحَیاہ الّا العقیدة و الجهاد" 📝 ۸۷/۱/۱۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍آنچه که مینویسم تنها یک #نوشته نیست برادر! این آتشفشان درون💗 است که گاهی فوران میکند برادر! دیگ
9⃣4⃣3⃣1⃣ 🌷 🔰مستشار نظامی بود اما با توجه به روحیه ای که داشت هم انجام می داد. می گفت: دوست دارم یه کار مثل کار انجام بدم. فکرهای نو در کنار اخلاص👌 باعث گل کردن کارهایش می شد. چند مدرسه را به صورت آزمایشی انتخاب کرده بود✅ و به وضعیت آموزشی📚 و بهداشتی رسیدگی می کرد. 🔰لوازم التحریر📐 و محصولات بهداشتی و ورزشی🏓 برایشان تدارک دید. از چند قول گرفته بود که اوضاع دهان و دندان بچه ها را سر و سامان دهند. خانواده های بی سرپرست و را شناسایی کرده بود و از طریق دوستان عرب ماهانه کمکشان می کرد💰 تا هم احتیاجاتشان رفع شود و هم حفظ شود. 🔰این کارش حسابی سروصدا کرد. خانواده ها همه مشتاق بودند او را ببینند😍 مدیران چند مدرسه هم تقاضای اجرای این طرح را در داشتند. فکر می کردند💭 یک تیم قوی و چند نفره پشت این ماجراست غافل از اینکه او 👤 همه چیز را مدیریت می کرد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡به نام خالق رئوف♡ 🍀باز هم قصه، قصه ی عاشق و است منتها کمی متفاوت تر از قصه لیلی و مجنون های دیگر. اینجا، از بیقراری ، قلم بی تاب شده و بی اذن صاحب، روی کاغذ خوش رقصی می کند. 🍀قصهٔ روحی آسمانی را روایت می‌کند که جسمش در زمین سکنی گزیده. او زمین را بهر عاشق شدن برگزیده نه برای گذراندن روزمره، چون ما! 🍀این دیار را برگزید، چون می‌دانست دلیر مردانی از جنس را در خود پرورش میدهد... مسیرش را از همان ابتدا مشخص کرد. مبدأ حریم حرم بود و مقصد، دل آسمان! 🍀عشق را در (ع) خلاصه کرد و در مکتب او جانی دوباره گرفت. خانواده اش را نذر این مکتب کرد و خودش اول به شتافت. 🍀از ایوان طلای علی ابن موسی الرضا زینبی شد و پرواز کرد تا زینبیه دمشق. شهری که عشاق گرد هم آمدند، تا نگذارند کربلا بار دیگر تکرار شود. عاشق قصه، مجنون وار عاشق شده بود❣ 🍀به دنیا آمد تا پا در رکاب معشوق بگذارد و در راه او هم جان بدهد و چه شیرین است در راه عشق جان سپردن...🙃 🍀چه مبارکی، زندگی ای که آغازی مبارک و پایانی مبارک تر دارد. پایانی متفاوت...!🌹‌ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ شهریور ۱۳۵۶ 📅تاریخ شهادت : ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠 راهکار عملی شهید پورهنگ برای حاجت روا شدن 🔸هر وقت مشکلی بزرگ یا حاجتی داشت، می شد به حضرت زهرا(سلام الله علیها)♥️ میگفت باید زرنگ باشی و بدانی چه‌چیزی را از بخواهی. از ائمه باید توقع داشت نه طلبکار بود✘ 🔹اگر توقع کمک و داشته باشی، آن بزرگواران هم حتما به تو عنایت می کنند👌 🔸با توجه تمام دو رکعت می خواند و هدیه می کرد به حضرت زهرا(سلام الله علیها)، می گفت چیزهای زیادی از این نماز دارم😍 ازدواج و کار و فرزند را همین نماز📿 می دانست. 🔹شک ندارم را هم از همین نماز و نظر لطف حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) گرفته بود🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ نبودنهایےهست که هیچ بودنے جاےِ آن را پُر نمیکند نمیدانم چطور چرا چگونه دوست داشتنت درمن جوانه زد نمیدانم از کِے دلتنگ و بےتابت شدم اما این را خوب میدانم که خیلے وقت است که نیستے که ندارمت کاش امشب اتفاق تازه اے مےاُفتاد و خدا نام‌تو را در فالِ حافظ من قرار میداد دلم سرزده آمدنت را میخواهد که دست دلتنگے را بگیرے و راهےاش کنے برود و دست از سرِ من بردارد بوےِ عطرت بپیچد دوباره پُر شوم از هواےِ تو ردِّ پایِ باران چشمانم را بگیریم مثلِ همان روز که چشم در چشم قاب عکست شدم و با نم نم شبنم چشمانم چشم در چشم تو گل لبخند بر لبانم نشست.... 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حاج محمد با آنکه خودش یک روحانی مورد اعتماد بود ولی باافراد نااهل دوستی میکرد . گاهی به او اعتراض میکردم و میگفتم : حاج محمد این آدم های شر وناباب رو چرا دور خودت جمع کردی؟ میخندید و میگفت : هنر روحانی به همینه که زبان چنین آدم هایی رو بفهمه و به اونها کمک کنه . با هرکدام یک جور رفاقت میکرد. توی دوستی ها سنگ تمام میگذاشت آنقدر به آنها نزدیک میشد و برادرانه به آنها محبت می کرد که مجذوبش میشدند و نمیتوانستند از اول دل بکنند. کم کم و در دوستی با او پایشان به مسجد و هیئت باز می شد و فرسنگ ها از رفتار و شخصیت گذشته خود فاصله می گرفتند‌. 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
●هـــوالعــزیــز ○آنچہ ڪہ مینویسم تنهایڪ نوشتہ نیست،برادر این درون است. ○ڪہ گاهے فوران مے کند،برادر دیگر دلم ازدورے دوستان نمیلرزد ودیگرچشمانم از ندیدن باران نمی گرید، ○زنهار ما در قبرستان دل و فکرمان همه گذشته جهاد وشهادت را خاک کرده ایم، و هرگز این سخن امام صادق ‌‌(ع) را نشنیده ایم که فرمود: لیس الحیاہ الّا العقیدة والجهاد 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh