eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❣✨﷽✨❣✨ 💢مکالمه دو جنین در شکم مادر: ⇩ ❌اولی: تو به بعد زایمان اعتقاد داری⁉️ ➕دومی: آره . یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم😍 ❌اولی: امکان نداره😒 ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه🚫 اصلا اگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشون بده. ➕دومی: شاید ببینیم. ❌اولی: مگه تو به مامان داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش⁉️ ➕دومی: به نظرم مامان هست. دور تا دورمونه💫 ❌اولی: من مامانو پس وجود نداره😐 ➕دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حس می کنی😌 ♨️این مکالمه چقدر آشناست….! تا حالا را اينطوری به همين سادگی حس نكرده بودم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عشقت #جگرم خورد و بدل روی آورد رنگ از رخ من برد زتو #بوی آورد پای از در تـــو باز نگیرم که مــرا سو
9⃣5⃣8⃣ 🌷 💠 کیفیت حضورش نبودنهایش را جبران می کرد 🔰آقا محمد هر وقت از میومد، یک هفته میفتاد. تب میکرد🤒 مریض میشد. سرم وصل میکردن بهش و از این چیزا🛌چون اونجا هم خیلی کم بود، هم غذاش🍲 خیلی میشد. 🔰ولی بعد از چند روز استراحت، ما هر بار یه مسافرت🚗 می رفتیم. یعنی هر سال ماه، ما مسافرت می رفتیم . بندر انزلی، اصفهان، کاشان یا هر جای دیگه🗺 مسافرت می رفتیم. میگفت ها عوض بشه. 🔰خیلی می رفتیم، خیلی خوب بود😍 یه کار دیگه هم که برا جبران میکرد، این بود که وقتی میومد خونه🏡 میومد. اگر راهیان نور💫 غرب بود ،کردستان بود، یا جنوب بود، میرفت خرید🛍 میکرد. 🔰با اینکه میدونم چقدر خسته بود😪 اما با این وجود، همکارانش می گفتن با یه میرفت خرید میکرد که تعجب میکردن. بعد از ، وقتی رفتیم ، بازاراشون رو دیدم، گفتم محمد اگر ، میدونم کلی اینجا خرید میکردی😔 🔰آقا محمد خودش بدون اینکه من بهش بگم، خیلی کادو🎁 میکرد. مثلا روز تولد🎊 همه مون رو یادش بود. دقیقا یک هفته🗓 قبل از باری که بره جنوب، خیلی سوپرایزمون کرد. تولد گرفت و کادو خرید. اصلا از این بابت کم نمیذاشت🚫 🔰اینجوری نبود که فقط باشه. به بچه👶 میرسید. حواسش به همه چیز بود. به مادرش و خواهر و برادرش هم حواسش بود👌، به هم همین جور... وقتایی که سرش خلوت بود، دیگه وقت میداشت. خب من اینا رو که می دیدم، می‌گفتم این سختیها هم بالاخره ، میگذره. 🔰یک ماه دو ماه📆 تحمل میکنیم، بعدش دوباره خونه، دوباره همون رسیدگی ها، همون محبت ها💞 برا همین بهش می گفتم وقتی نیستی اشکال نداره❌ چون وقتی هستی داری و این برا من لذت بخشه😍 به نقل از 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬سخنرانی شنیدنی درباره وظهور مهدی (عج) ❌ حتمااین کلیپ را ببینید وبرای ظهور منتقـــــم خون مادرمان حضرت زهرا س دعا کنید❌ 🏴اللهم عجل لولیک الفرج بحق پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) 😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5994622843009107166.ogg
565.1K
درد دل #دختر_شهید😭 #حتما گوش کنید🎧🎧 عشق قیمت نداره💔 التماس دعا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢از رنگ ایتااااااا واقعا خسته شده بودیم😬 😍👈خدا رو شکر با بروز رسانی ایتا امکان استفاده از تم های و 😍 فراهم شد👌 🔸چند تا تم و براتون میفرستم دانلود کنید😎👌 💥برای استفاده از تم ها ایتاتونو کنید. به ما بپیوندید👇👇 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25 کانال 👆👆
🌷شهید نظرزاده 🌷
‌ای مردم به گوش هستید؟ بابای من رفت تا کسی خواب رو از چشمای شما نگیره و #آرامش و #امنیتتون رو به هم
🌷بعد از اینکه بچه‌ها #یکساله شدند یعنی خرداد ۹۴📆 تا اردیبهشت ۹۵ تقریبا #دائم ماموریت‌های مختلف می‌رفت. 🌷حسین آقا به #حضرت_زهرا(س) ارادت عجیبی داشت؛ می‌گفت اسم #پسرمان را هر چه می‌خواهی انتخاب کن اما اسم دخترمان ⚡️حتما باید « #فاطمه» یا «زهرا» باشد. 🌷اسم #نازنین_زهرایم را حسین آقا انتخاب کرد و من هم به دلیل ارادتم به امام زمان(عج) نام #امیرمهدی را برای پسرمان انتخاب کردم😍 🌷بچه های من #غروب_مبعث به دنیا آمدند به شوق تولد بچه ها🎊 ده روز را #مرخصی گرفت و کنار ما👥 بود و #شبها تا صبح بیدار بود و مواظب من و وبچه ها بود. 🌷مثل #پروانه دور ما می گشت و خیلی خوشحال بود😃 وقتی صبح ما بیدار می شدیم ایشان می خوابید. مقید بود که شبها #زیارت_عاشورا بخواند و بخوابد. اگر نمی‌توانست #حتماً یک صفحه قرآن📖 را می‌خواند. #شهید_حسین_مشتاقی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸یکبار در حال عبور از بزرگراه🛣 #شهیدهمت برای رفتن به محل کارمان بودیم که خودرویی🚙 را دیدیم که با یک
6⃣5⃣0⃣1⃣ 🌷 💠سوریه را به صندلی دانشگاه ترجیح داد 🔰روح‌الله آدم بود، یک دفتر مشکی📓 کوچک داشت که تمام کارهایش را در آن می‌نوشت✍ بدهی، کارهای انجام نداده، کارهایی که باید انجام می‌داد و که داشت را یادداشت می‌کرد. من روح‌الله را بیکار ندیدم❌ یا کار می‌کرد یا مشغول جزوه📑 خواندن بود. رشته مترجمی زبان انگلیسی🔠 قبول شده بود. وقتی که جواب قبولی‌اش در دانشگاه آمد که بود. 🔰روح‌الله به شدت و نترس بود. از هیچ چیزی نمی‌ترسید🚫 هر وقت به من زنگ می‌زد☎️ می‌گفت کن شجاع باشم هیچ وقت نمی‌گفت که من نمی‌توانم، همیشه می‌گفت 💪 🔰همسرم می‌گفت من اگر شجاع باشم به هدفم🎯 می‌رسم. در هر کاری به رسیدن به درجه آن کار فکر می‌کرد. روح‌الله در درس همیشه بود، در همه کارهایش اول بود روح‌الله در دوره‌های مختلفی که می‌گذراند اگر اول نمی‌شد دوم می‌شد. 🔰یک هفته قبل از به من زنگ زد؛ قرار بود برگردد اما گفت: «اجازه بده بمونم؛ دلمـ❣ برای که اینجا به کشته می‌شوند می‌سوزد. تو هم دلت بسوزد💔 بگذار بمونم اینجا به من دارند گفتم‌اشکالی نداره بمون ولی مواظب خودت باش.» 🔰هیچ وقت از رفتن به منصرفش نکردم⛔️ می‌دانستم که اگر برود شاید دیگر اما هیچ وقت به زبان نیاوردم که نرو و بمان😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزی_حلال✨ #حلال_زادگی_اتفاقی_نیست 💢شانزده هزار تومان💰 برای پول #شهریه باید به حساب دانشگاهش می ری
🍃🌸🍃🌸🍃 🔰من از همسایه های🏘 این شهید بزرگوار بودم...یک داشتم نیت کردم برای شهید و فرستادم، الحمدالله مشکلم حل شد😍 🔰همان شب دیدم شهید🌷 در کنار حضرت آقا و امام خمینی(ره)👥 نشسته اند و میگویند به خانواده ام بگویید من 👌 🔰وقتی این ماجرا را برای بزرگوار شهید تعریف کردم، ایشان منقلب شدند😢 و بیان کردند: همسر شهید، مهمان بوده اند و شام هم در بیت حضور داشته اند و پسرم در کنار همسرش💞 بوده است. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
یادی هم کنیم از شهید فتنه88، شهید مهدی رضایی 💠رویای صادقه | دوست شهید | 🌷سومین سالگرد شهادت مهدی، در منزلشان هیات داشتیم. روضه سلام الله علیها خواندم و گریزی هم به روضه امام مجتبی علیه السلام زدم و این شعر معروف: « اخر یه روز شیعه برات حرم میسازه » را خواندم. 🌷ناگهان صدای ناله و فریاد یکی از دوستان بلند شد !... فردا با من تماس گرفت و گفت باید ببینمت، کار واجبی باهات دارم. بعد از احوال پرسی علت ناله زدنش را پرسیدم. 🌷گفت:« شب قبل از مراسم خواب مهدی را دیده بودم. در خواب به او گفتم: خبر داری فردا شب درخانه شما برنامه داریم؟ مهدی گفت: بله، میدونم . 🌷گفتم: خودت هم هستی؟ مهدی گفت: اگر روضه خوان، شعر « اخر یه روز شیعه برات ... » را خواند بدان من در مجلسم ... » مهدی خیلی بود ... . 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#سیره_شهدا 🌷 🔸 #حسینیه مشکل داشت، مداح🎤 هم نداشتیم.چندروزی #زیارت_عاشورا تعطیل شد⛔️وقتی فهمید، عصبانی شد و #بازخواستم کرد. 🔹می گفت: لازم نیست #حتماً یک نفر👤 خوش صدا دعا بخواند. مهم با صدای خوب خواندن نیست❌ مهم این است که توی جبهه اسلام، خواندن #زیارت_عاشورا فراموش نشود🗯 راوی: همرزم شهید #شهید_میرقاسم_میرحسینی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
سه تاچیزکه دست میگیری #حتما #وضوبگیر ↵قرآن📓 ↵مفاتیح ↵موبایل📱 #حاج_حسین_یکتا 🍂رزمنده‌ای که در فضای سایبر و #مجازی می‌جنگی! برای فشردن کلیدها و دکمه‌های کامپیوتر💻 و موبایلت📱 #وضو_بگیر! 🍂و با نیت #قربةً_إلی_الله مطلب بنویس✍ بدان که تو مصداق "و ما رمیت اذ رمیت" هستی👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌿 #مهربان بودی و در سفره ی من 🌹برکت عشــ💖ــق 🌿دل من داشت به #لبخند_تو 🌹عادت می کرد 🌿کاش ایـن دل
3⃣4⃣1⃣1⃣ 🌷 💠چهار روز باهم زندگی کردیم 🔰ازهمان کودکی در مکتب (ع) شاگردی کرده بود. آقا هادی خیلی با محرم و صفر مأنوس💞 بودند. محـ🏴ـرم که می آمد حال خاصی داشتند دیگر را کمتر می دیدم، چون مشغول هیئت بودند. 🔰می دیدم که چقدر عاشقانه💖 کار می کنند هم شور حسینی داشتند و هم حسینی، آخر هم در محرم شدند🕊 می گفتند: خیلی دوست دارم یک گوساله موقع تاسوعا و برای آقا قربانی کنم و با آن طعام درست کنم برای امام حسین (ع) 🔰می گفتم: با یک نفر شریکی بخرید. می گفتند: نه فاطمه جان✘ می خواهم تنهایی را بدهم. عشقش را که به مکتب امام حسین(ع) می دیدم من هم سر شوق می آمدم😍 که کاری کنم.   🔰موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد💍 از شغل و علاقه شان به این شغل گفتند و جبهه ؛ یک ماه📆 گذشته بود که به او گفتم: آقا هادی! ممکنه شغلت ان را عوض کنید⁉️ ایشان هم بدون تعارف گفتند: ! من به این شغل علاقه دارم. 🔰هروقت پلاک شان را به گردن می انداختند و می‌گفتند” من شهید🌷 می شوم” من می ترسیدم واضطراب داشتم که نکند ایشان را از دست بدهم😔 ولی ایشان با احساس و با من رو مجاب کردند. 🔰می گفتند: من نیت کرده ام که نگذارم حرم (س)🕌 به دست داعشی ها بیافتد. من هم وقتی فهمیدم به خاطر حضرت زینب(س) می روند راضی شدم اما به زبان نیاوردم❌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5891200120715740611.mp3
12.3M
📥توصیه میکنم این کلیپ رو #حتما گوش کنید 💥💥(بسیارمهم)☝️ 👈آیا شروع #ماه_ربیع_الاول تبریک داره؟ 👈ما از روضه گوش دادن زجر میکشیم یا لذت میبریم؟ 👈دم عاشقای فوتبال گرم...!! ✔️ #نشر_دهید.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسر_شهید: 🔸وقتی که از مراسم #وداع با شهید برگشتم ساعت⏰ یازده صبح بود که با همان چادر سیاه خسته #خ
1⃣0⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰برای ما عکس📸 میفرستاد. ما در مسیر بودیم که یک عکس فرستاد، به گفته‌ی دوستش حموم رفته و 🌷 کرده بود. 🔰در عکس، مثل حوله‌های به کمرش بسته و به شانه هم انداخته بود. و در پاسخ دوستی که میگفت: «دیگه !» گفت: برای اینکه مَحرَم بشی♥️ باید مُحرم بشی 🔰موقع سلمونی دوستش از پشت سر با گوشی📱 میگه آقای هریری كجا⁉️ میگه: 🔰ما تجربه‌ی دفاع مقدس رو هم که داشتیم، دیدیم که معمولا نزدیک شهادتشون🕊 که میشده سربسته یه کنایه هایی میگفتن... 🔰حسین جدا از اینکه علمی و نظامی بود، یک بالله بود... یعنی با تمام وجود💖 خدارو میشناخت و این خیلی مهمه... انشاءالله همتون به این مرحله برسید و بدونین که هم شهادت نیست❌ حضرت علی میفرماید ... " ♨️ پدر بزرگوار شهید هم، رنگی از غربت مادر داشت... ِوصیت كرده بود: میروم تا انتقام سیلی رو بگیرم😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_12586158.mp3
9.61M
🎧🎧 #حتما بشنوید 🎤 #استاد_عالی 💎تشرف یک #مجتهد به محضر امام زمان و پرسش از امام زمان درباره👇👇 🔸راه #نزدیکی به ایشان؟؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂خوش به حال #مدافعان_حرم 🍃پرکشیدند🕊 از میان حرم 🍂بین سجده میان سرخی #خون 🍃آرمیدند با اذان حرم 🍂مثل #
مهدی ذهن💬 و ذکاوت عجیبی داشت و در هر کاری وارد می شد دیگران را به وا می داشت. در منطقه سوریه به خاطر تسلطش بر زبان👌 مسئول مخابرات منطقه شده بود. این پست برای یک نیروی تازه وارد، یک "پست مهم" بود. اما برای دفاع👊 آمده بود و این پست برایش کار خیلی راحتی بود، به همین خاطر از فرماند هاش درخواست کرده بود وارد شود. آنجا هم خیلی زود همه چیز را یاد گرفت✅ با داشتن استعداد و ذکاوت بالا وارد نیروی مخصوص و مشاور فرماندهشان👥 شد. تا جایی که جلسه های بررسی نقشه🗺 باید با حضور مهدی تشکیل می شد. مهدی با وجود افسران با سابقه، "فرمانده گروهان" شد و به خاطر این استعداد و ذکاوت و تلاش بالا هیچ کس اعتراض نکرد❌ که چرا یک فرمانده ما شده است. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.ببینید. تا حالا شده امام زمان علیه السلام تورانگاه کند و از دیدن تو لذت ببرد⁉️ 🎙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•••♥️••• #جوان ها اگر میخواهند از دست شیطان😈 راحت شوند عشـ♥️ـق به #شَهادت را در وجود خود #زنده
☘️ دختر خانما بخونن...😊🔽 اقا پسرا بخونن....😊🔽 💠+به قول حاج حسین یڪتا: 🍃دنیا دنیای تیپ زدنه!❤️ فقط مهم اینه که کی، برای کی تیپ میزنه! شهدا یه جوری تیپ زدن که خدا نگاهشون ڪرد🦋 ... ☝️اما فقط یه چیزی: آقا پسر؟! الگوت حضرت علی(ع) بود، حواست هست؟ همون امیرالمومنین ڪه به دخترای جوون سلام نمیڪرد.. ❌مگه قرار نبود صحبت با نامحرم در حد ضرورت باشه⁉️ پس این چت📲 ڪردنا و... چی میگه؟؟ 🌾 +دختر خانوم؟! وارث ارثیه حضرت زهرا (س) ! شما چی❓حواست هست❓خود حضرت فاطمه جلوی یه مرد ڪور حجابشو رعایت میڪرد؛... 🌼چشمات قشنگه، صورتت زیباعه، میدونم همه ی اینارو....😇 ولی قرار نبود زیبایی هاتو بزاری برای هر ڪسی؛... پس این پروفایل و اینا چی میگه⁉️ جایی ڪه با چند تا لمس صفحه ی گوشی ڪلی مرد میتونن ببیننش.. . 🌴_قرار بود راه رو ادامه بدیم.. ولی قرار نبود به مجازی بدیم... اومدیم تو صحنه‌ی جنگ دشمن تا ڪنیم، گفتیم جنگ نرم؛ ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیدم😑 بخاطر دل امام زمان رعایت کنیم🍃🍁 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
که به خواب هرکس می آمد شهید میشد😳😳 به خواب خود استاد پناهیان هم اومدن اما چه شد که ...... راوی استاد پناهیان 🎙 ببینید 🌱🌹🌱🌹 @ShahidNazarzadeh
Narimani-ma-basijiha (1).mp3
5.81M
🎵شور ✨ما بسیجیها پیرو خط دین و قرآنیم ✨تا ابد پای عهد دلهامان با شهیدانیم 🎤🎤 سید رضا بشنوید👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Narimani-ma-basijiha (1).mp3
5.81M
🎵شور ✨ما بسیجیها پیرو خط دین و قرآنیم ✨تا ابد پای عهد دلهامان با شهیدانیم 🎤🎤 سید رضا بشنوید👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
Narimani-ma-basijiha (1).mp3
5.81M
🎵شور ✨ما بسیجیها پیرو خط دین و قرآنیم ✨تا ابد پای عهد دلهامان با شهیدانیم 🎤🎤 سید رضا بشنوید👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 مادر حاج محسن حاجی‌حسنی کارگر: 🔸کسی از هم صحبتی با محسن سیر و خسته نمی‌شد، اگر بچه‌ها در حاج محسن که اکثرأ نوجوانان و جوانان شرکت داشتند، در کنار آموزش قرآن📖شوخی می‌کردند او هم با آن‌ها و اجازه نمی‌داد که فضا خیلی خشک و خسته کننده شود 🔸البته به رعایت اخلاق و به بزرگ‌ترها در کنار انجام شوخی‌های متین و مناسب تاکید داشت👌 و حتی خودش هم اهل شوخی‌های مناسب بود حتی وقتی برای تلاوت در جلسه گمنامی در منطقه‌ای دور افتاده دعوتش می‌کردند می‌گفتم: «خسته‌ای نرو» می‌گفت: اینجا را باید بروم چون برای رضای خداست♥️ 🌷 راوی: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh