eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتم: #دنیا رو بدون تو نمی خوام. 😢 گفت: #مامان ازمن دل بکَن. #آخرتت رو آباد مۍڪنم. گفتم: از این
از #دنیا ڪہ بگذریم از همان... #دلبستگے هایمان همان خودِ خودمان..! از همہ ے اینها ڪہ گذشتیم... تازه مے شویم #لایق ... لایق #شهادت ... #شهید_سیدمصطفی_موسوی🌷 #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بازی_های_پدرانه 🌷شهید محمدتقی سالخورده🌷 بافرزند دلبندش زینب خانم 📎شهدای کربلای خان طومان 🌹🍃🌹🍃 @s
#الگو_برداری_از_شهدا 🔻هر موقع می خواستم از محمد #ماشینش و قرض بگیرم مثلا بهش می گفتم: محمدتقی امروز ماشین نیاز دارم و می خوام برم فلان جا. محمدتقی هم به #شوخی می گفت: صبر کن تو دفتر ببینم کی تو #نوبته! و بعد #قولشو بهت بدم و می خندید... 🔻محمد این حرفو به شوخی می زد ولی در واقع همین طور بود. ماشین ظاهرا مال محمدتقی بود ولی خیلی وقت ها دست یه نفر دیگه بود.. یکی از بهترین ویژگی های محمد #بخشندگی بود... مردان خدا #دلبستگی به مال دنیا ندارند و من این ویژگی رو خیلی مواقع در محمدتقی می دیدم. #شهید_محمدتقی_سالخورده #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#پدر یعنی درمیان صد هزاران #مثنوی.. بوی یک تک بیت ناگه مست و #مدهوشم کند.. 🌹محمدجان نازدانه #شهید
‌ 🔷️تا اندکی دلش میگرفت میرفت سراغ تلفن. میگفت صدای پدر و مادر یا همسرم را نشنوم #آرام نمیشوم. 🔸برای پسرش دلتنگی میکرد و هر بار تماس میگرفت میپرسید سید محمد توانست دوچرخه اش را رکاب بزند؟! ‌ 🔹اما با تمام #دلبستگی هایش خداحافظی کرد. داوطلب شد و رفت. به دوستش گفت میدانم اینبار دیگر شهید میشوم. در خواب دیدم که از اسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه میکنم. زن و فرزندم را به خدا میسپارم... ‌ #شهید_سید_رضا_طاهر #شهید_مدافع_حرم 🗓سالروز قمری شهادت ۱۳ دلیرمرد مازندران در روز #عید_مبعث 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❆ چـه جنگ باشد و چـه نباشد... راه مـ‌ن و تـ‌‌و از #کــربلا مے گذرد... بابــ جـ‌هاد اصغر بستـه شد، با
‍ ‍ حـرفـــ دلــــ💞 💢کجاسـت آن که زنجیـر جاذبه ی خاک را از پای اراده اش بگشـاید و هجـرت کند، از و هایـش .. 🔻تا از زمـان و مکـان فراتر رود و خود را به قافله سال شصـت و یک هجـری برساند .. و در رکاب امام عش💘ـق به شـهادت رســــد؟ 💢و از آن پس دیگر، این باد نیست که بر تو مـے وزد.. این تویی که بر بادمـے وزی.. 🔺و از آن پس دیگر، آن تویی که بر زمـان میگـــذری.. 🔺و آن تویی که مکـان را تشرف حضور می بخشــے . . . ❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸ذره‌اي به دنيا نداشت🚫 مثل جوانان اول انقلاب بود. خيلي ساكت و كم حرف بود. حالت تبسم داشت🙂. در عين حال خيلي احساساتي💖 بود. 🔹مي‌گفت: به من دل نبند💕 من آدمي نيستم تا كهولت سن باشيم. مي‌گفت: من آنقدر در بيابان‌ها و گرماي 60 درجه🌡 مي‌گردم تا . 🔸در در گرماي 60 درجه بيابان‌ها از شدت گرما♨️ كلاه حصيري‌شان مي‌سوخت😓 مي‌گفت: دنبال چه مي‌گرديد من از اين بمب‌ها و نارنجك‌ها💣 دست بر‌نمي‌دارم آنقدر مي‌گردم تا به مرادم برسم☝️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂🍃🍂🍃🍂🍃 دنیــ🌎ـا رو کسی میتونه کنه که هیـچ به دنیا نداره❌ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹✨🌹✨🌹 🔅- گاهی #باید ایستاد و بھ نفۡس' #نھ ' گفت 🔅وَ از تامینِ #خواسته‌هاۍ او سر باز زَد ،تا رشد و
‍ ♡هوالعشق♡ 3⃣6⃣3⃣1⃣🌷 🔰یاد باد آنکه زما سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد* وهب* را که ⁉️ از او که می خواندم، پیش از خودش همسرش را می ستودم‌. را، را، عمق عشقش💞 را. مگر نه اینکه ، خلاصه می شود در رضای معشوق 🔰آنگاه که دل 💗، می تپید برای ، برای لبیک و برای وصال، دختری دلداده، بندهای را از روحش می شکافت و مردش را به آغوش پر ارج دلدار حقیقی می‌سپرد. و من در این اندیشه ام که چه بسیار وهب ها و ها*، در فراسوی مرزهای عشق، روح هایشان را به یکدیگر پیوند می زنند و جان‌نثاری می کنند بهر حق. 🔰و من در این اندیشه ام که بانو*، آنگاه که به پیشواز مردش می رفت، حامل چه احساسی بود⁉️ آنگاه که با رزهای سرخی که از آنها می چکید و معجری سپید که از سرور یارش به سر داشت، به پیشواز مالک قلبش می رفت، به چه می اندیشید؟ 🔰آنگاه که برای آخرین بار، انگشتان لرزانش را روی تهی از گرمای "او" میکشید، چه از ما می خواست؟ چیزی جز تداوم راهی سرخ که سرشار از خون وهب ها و ها* است؟ بیا هر گونه که می توانیم، با و مال و و قلم، جهان را مهیای آمدن گردانیم. 🔰بیا برخیزیم و گوییم پ.ن: *جناب حافظ *وهب بن وهب که در برخی منابع از او به وهب بن عبدالله کلبی یاد شده‌است، جوانی (مسیحی) مذهب بود که در مسیر حرکت (ع) به سوی کربلا به دست وی آورد و در روز عاشورا در کربلا  شد. *همسر وهب که همچون او در مسیر کربلا به اسلام گروید.*بانو سمیه یل هیکل شهید فرهنگی والا 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
‍ ‍ ▪️در روز مرگی ها گرفتار شده ام . دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و بغض هایم😢 سر ناسازگاری گذاشته اند. زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام⏱ و غرق شده ام در که برای دنیای خودم ساخته ام.. ▪️اگر عکس و شعر معروفش نبود، منِ جامانده از زمان، نمی دانستم تا مُحرم باقی است. بازهم مثل همیشه سر موقع به دادم رسید.. ▪️مُحَرم ، مَحرم ِحرف های در دل مانده و مرهم درد های دل است... خیمه ای است که می توانی در گوشه ای از آن بنشینی اشک بریزی و دلت را آرام کنی. ▪️اما امسال نمی دانم خیمه ای باشد، هیئتی باشد و روضه ای خوانده شود😔 محروم شده ایم از همه چیز ...شاید هم قدر ندانستیم ها را... ▪️حاج عمار .. شما که راه را شناختی، عاشق شدی، همت شدی، باکری شدی و هم نشین شهدا🌷 کاری کن...🙏 ▪️در جاذبه ی های زمین مغلوب شده ام..دستم را بگیر و به سوی آسمان ببر ....🕊 ▪️برایم روضه بخوان. از کربلا بگو، از شش ماهه و تیر سه شعبه. از علی اکبر بگو و بدن اربا اربا. از فرق شکافته بگو و مشک پاره پاره. بگو و داغ دل سوخته را بیشتر کن💔 ▪️می خواهم چله نوکری بگیرم. زیارت عاشورا بخوانم. و (ع) آماده کنم.🏴 ▪️دعا کن هیئت باشد و روضه خوانش آن غائب از نظر باشد و اشک چشم😭 روزی ام شود. ▪️نگران هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، ها را....😞 ✍نویسنده: منتظر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh