#نماز_در_کوه💥
🔱 با بچه های #ڪوهنوردے فارس رفته بودیم قله🗻 علم ڪوه.
در چادر از⛺️ سرما مے #لرزیدیم، هوا به شدت سرد بود و بیرون طوفان ❄️و ڪولاڪ.
🔱دیدم #حمید از جا ڪنده شد و رفت سمت درب چادر.🏕گفتم: ڪجا⁉️
سڪوت و لبخند تحویلم داد.☺️
رفت بیرون.از #گوشه چادر چشم به بیرون دوختم.
🔱 دیدم ڪاپشن را در آورد، آستین ها را بالا زد و #شروع ڪرد به گرفتن وضو. بعد هم به نماز قامت بست...
و ما همچنان در خود #پیچیده بودیم تا کمی گرم شویم...😞
#شهید_حمیدرضا_فرخی🌷
#شهدای_فارس
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌟 #سیره_شهدا | #خاطرات_شهدا
🔻 چند وقتی بود بچه هاصبح 🌞که پا میشدند، میدیدن#پوتین هاشون واکس زده⚫️ دم مقر جفت شده بود .😳
با چند تا بچه ها قرار گذاشتیم تا ببینیم کار کیه ؟!😎
یه شب نیمه شب یدفعه از خواب بیدار شدم و صدای توجه ام رو جلب کرد، یه نفر با یه#گونی داشت آروم از مقر میرفت بیرون، دنبالش رفتم، یه#گوشه نشست و شروع کرد به #واکس زدن پوتین ها.بدون توجه خودم رو بهش رسوندم و روبرویش ایستادم .🧐
برای چند لحظه ماتم برد اون #اسماعیل بود ، فرمانده لشکر بدر😨 خواستم چیزی بگم که گفت، هیس !! هیچ چیزی نگو و قول بده بچه ها هم چیزی نفهمند ....
سردار
#شهیداسماعیل_دقایقی
📕 ستارگان خاکی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh